✳️ رؤیای_صادقه؛
یکی از مداحان تعریف میکرد چای ریز مسجدمون فوت کرد ،سر مزارش رفتم گفتم یه عمر نوکری کردی برا ارباب، بیا بهم بگو #ارباب برات چه کرد..
میگفت دو سه شب از فوتش گذشته بود _خوابش رو دیدم گفتم مشت علی چه خبر؟
گفت #الحمدلله جام خوبه
ارباب این باغ و قصر بهم داده
دیدم #عجب جای قشنگی بهش دادن.
گفتم بگو چیشد؟؟چی دیدی؟؟
گفت شب اول قبرم #امام_حسین_ع اومد بالاسرم
صدا زد آقا مشهدی علی
#خوش_اومدی..
مشهدی علی توی کل عمرت ۱۲ هزار و ۴۲۷ تا برای ما چایی ریختی..
این عطیه مارو فعلا بگیر تا روز #قیامت جبران کنیم..
میگفت دیدم #مشت_علی گریه کرد.
گفتم دیگه چرا #گریه میکنی؟؟
گفت اگه میدونستم #ارباب انقد دقیییق حسابش داره
برای هر نفر #شخصا" هم چایی میریختم ،هم چایی میبردم..
#نوکری خود را کم دست نگیرید..
چیزی در این #دستگاه کم و زیاد نمیشود... ♥ .
@dokhtaranchadorii
#مادر
دستانش تاول زده بود، شانه اش از بس مشک آب از چاه پر کرده بود و جا به جا کرده بود زخم برداشته بود...
پیامبر رمزی داشت که باید فاش می شد....
_چیزی یادت می دهم که بهترین است فاطمه جان!
هر بار ۳۴ مرتبه#الله_أکبر، ۳۳ مرتبه #الحمدلله و ۳۳ مرتبه#سبحان_الله
┅═✼🌸❄️💔❄️🌸✼═┅ . @dokhtaranchadorii
┅═✼🌸❄️💔❄️🌸✼═┅