#عاشق_شدین؟
❣عـــــشق یعنے:
تو دل شب آروم زمزمه ڪنے "الـــهے العـــفو "
❣عـــــشق یعنے:
چشماتو ببندے و به "امام زمانت " فڪر ڪنے..
❣عـــــشق یعنے:
شب ڪه همه خوابن تو آروم سر سجاده " اشڪ" بریزے
❣عـــــشق یعنے:
اعتراف ڪنے "خـــــدایا چقدر ازت دورم"
منو بڪِش سمت خودت..
❣عشق یعنے:
یاد "شهرضا " و ڪلے حسرت دیدار با "حاج همت"❤️
❣عـــــشق یعنے:
یه خیابون به اسم "بین الحـــــرمین "
❣عـــــشق یعنے:
آرامش ڪنار مزار یه شـــــهید "گـــــمنام"
❣عـــــشق یعنے:
"جزیره ے مـــــجنون"
❣عشق یعنی که با یار حسینیت تو کهف الشهدا قدم بزنی..
❣عـــــشق یعنے:
داشتن " آرزوے شــــــــــهادت "
❣عــشــــق الهے نصیبتون😍✨
@dokhtaranchadorii
#چـاבڕاڹہ
#شہیٖداݩہ°🕊🌹°
خۅݩ تو💔°
روے ایݩ خآڪ ـہا ریخٺہ اَمّا°☝️°
خیآݪ نَڪُݩ اے شہــید
کِہ مݩ از ایݩ حآݪۅ هَوآ بۍ نَصیبمـ
مݩ ـہر چہ بَر حُسِیݩـ💚 گِریہ ڪردهام
بآراݩ اشڪ ـہآیم
تآرو پُودِ🔗 چآدُرَم را آبیاري ڪردهاݩد
حآݪا ایݩ مݩ هَستموچآدُرے
ڪہ حآݪو هَواے شَہآدٺـ💔 دارَد
حآݪا ایݩ مَݩ هستموچآدُرے
ڪه پَرچَمـ🏴 یآزینَبـ💚مے رویانَد•••
مےبینے؟
حآݪوهواۍشَهادٺـ💔
گِرفتہ چآدر مــݩ
@dokhtaranchadorii
مطیعی-لبیک یاحسین یعنی .mp3
8.47M
#نواهای_عاشورایی 💔
لبیک یا حسین.....
#میثم_مطیعی
┅═✼🌸❄️💔❄️🌸✼═┅ . @dokhtaranchadorii
┅═✼🌸❄️💔❄️🌸✼═┅
@shahed_sticker288.attheme
68.7K
#تم_شهدایی
#حاج_احمد_متوسلیان
#تم_رفیق_شهید
#تم
┅═✼🌸❄️💔❄️🌸✼═┅ . @dokhtaranchadorii
┅═✼🌸❄️💔❄️🌸✼═┅
#پروفایل 🌹
چادرانه 🌸🍃
🌷قول من به شهدا چادرمه 🌷
┅═✼🌸❄️💔❄️🌸✼═┅ . @dokhtaranchadorii
┅═✼🌸❄️💔❄️🌸✼═┅
#کتاب
#سید_ابراهیم
#مادر_و_همسر_شهید
قسمت بیست و چهارم
ما مستاجر بودیم و با این حال اجاره یک خانه را هم برای هیئت می داد. اجاره این خانه به هزینه های خودمان اضافه شده بود! در آن خانه ضمن برگزاری هیئت، کار های فرهنگی انجام می داد و مراسم می گرفت. در همان محل یک بانی پیدا کرد که زمینش را برای مسجد وقف کرده بود. برای این که در آن محل مسجد بنا کندخیلی تلاش کرد. خودش در اوقاف کار های ثبت زمین را انجام دادو مجوز ساخت مسجد را گرفت. واقف، یک باغ در کهنز داشت که گفته بود اگر باغ به فروش برود همه ی پول باغ را برای ساخت مسجد خواهد داد. مصطفی هر چه به بنگاه های اطراف سپرد، موفق به فروش باغ نشد. تا این که به سراغ چند نفر از اقوام پولدار رفت. کلی تبلیغ باغ را برای آن ها کرده بود تا بلاخره توانست باغ را بفروشد. ابتدا در زمین مسجد یک سوله ساختند. طلبه جوانی به نام سید بطحایی که به همراه همسرش برای تبلیغ آمده بودند، در این سوله فعالیت می کردندو سید نماز های جماعت را می خواند. صبح ها با بچه ها قرآن کار می کردند، بعد از ظهر همسرش کلاس نقاشی برای بچه ها داشت.
┅═✼🌸❄️💔❄️🌸✼═┅ . @dokhtaranchadorii
┅═✼🌸❄️💔❄️🌸✼═┅
#کتاب
#سید_ابراهیم
#مادر_و_همسر_شهید
قسمت بیست پنجم
ما مستاجر بودیم و با این حال اجاره یک خانه را هم برای هیئت می داد. اجاره این خانه به هزینه های خودمان اضافه شده بود! در آن خانه ضمن برگزاری هیئت، کار های فرهنگی انجام می داد و مراسم می گرفت. در همان محل یک بانی پیدا کرد که زمینش را برای مسجد وقف کرده بود. برای این که در آن محل مسجد بنا کندخیلی تلاش کرد. خودش در اوقاف کار های ثبت زمین را انجام دادو مجوز ساخت مسجد را گرفت. واقف، یک باغ در کهنز داشت که گفته بود اگر باغ به فروش برود همه ی پول باغ را برای ساخت مسجد خواهد داد. مصطفی هر چه به بنگاه های اطراف سپرد، موفق به فروش باغ نشد. تا این که به سراغ چند نفر از اقوام پولدار رفت. کلی تبلیغ باغ را برای آن ها کرده بود تا بلاخره توانست باغ را بفروشد. ابتدا در زمین مسجد یک سوله ساختند. طلبه جوانی به نام سید بطحایی که به همراه همسرش برای تبلیغ آمده بودند، در این سوله فعالیت می کردندو سید نماز های جماعت را می خواند. صبح ها با بچه ها قرآن کار می کردند، بعد از ظهر همسرش کلاس نقاشی برای بچه ها داشت.
@dokhtaranchadorii
#کتاب
#سید_ابراهیم
#مادر_و_همسر_شهید
قسمت بیست و ششم
ولایت مداری
همسر شهید:
در زمان فتنه 88 من باردار بودم و او با توجه به اتفاقات و اغتشاشات تهران دائم در ماموریت بود. شبانه روز درگیر بود و کمتر دیده می شد. هم و غمش حفظ نظام بود و بار ها به خاطر همین دغدغه اش مجروح شد و سخت ترین آن وقتی بود که با قمه و چاقو او را زده بودند. با حال و روز بدی که داشتم خودم را به سختی به بیمارستان رساندم، پشت پرده روی تخت بود. پوتینش را در آورده بود. نا خودآگاه پایم به پوتینش خورد. خون، درون پوتین موج زد! آنقدر از او خون رفته بود که پوتین هایش پر خون بود. من حسابی ترسیده بودم و او مرا دلداری می داد. حفظ نظام جمهوری اسلامی خط قرمز مصطفی بود. او در قاموس خود خط قرمز های دیگری هم داشت که مهم ترین خط قرمز و محدوده حساس زندگی او ولایت فقیه و رهبری بود. امام خامنه ای (مدظله العالی) آنقدر برای مصطفی مهم بود که برایش جان می داد. ولایت مداری و ولایت محوری مصطفی خاص و زبان زد بود. در خصوص بیانات ایشان عکس العمل نشان می دادو هرگز نسبت به دستورات آقا بی اهمیت و بی تفاوت نبود. یکی از مواردی که از ولایت مداری مصطفی می توان مثال زد، اهمیت او به کودکان و نوجوانان بود. همان طور امام خامنه ای (مدظله العالی) می فرمایند:«ما می خواهیم از این نسلی که امروز مثل ماده خامی و مثل ذخیره ای در اختیار یکایک ماست، چه ساخته شود؟ آینده ای را که آنها خواهند ساخت و پرداخت و پیش برد، چگونه تصویر کرده ایم؟
@dokhtaranchadorii
روےِ دلت چاڋرے بڪش...
اینجا به اندازه اے ڪه " مـــرد "
ندارد ، نامحرم دارد ...
اے دل حجـــــاب ڪن ...
وضعِ جهان ببین و لباست سیاه
ڪن...
یا در ڪناره باش و به منزل مقام
ڪن...
یا در میان جمع درآے و حجـــــاب
ڪن ...
از مرد ترس نیست برادر ، نگاه
ڪن !
نامردها ببین و هزاران شمار
ڪن...!
آرے حجاب ، حجاب و حجاب
ڪن ...
@dokhtaranchadorii
💠🔷💠🔷💠🔷💠🔷
🔷💠🔷💠
💠🔷💠
🔷💠
💠
❧❃•حجـــاب
↫°رساندݩ زن بہ رتبه عالۍ
معنویت
❧❃•حجــاب
↫°سرچشمه ڪمال زن است
💠
🔷💠
💠🔷💠
🔷💠🔷💠
💠🔷💠🔷💠🔷💠🔷
@dokhtaranchadorii
@shahed_sticker۲۸۷.attheme
80.5K
#تم_شهدایی
#شهید_رسول_خلیلی
#تم_رفیق_شهید
#تم
┅═✼🌸❄️💔❄️🌸✼═┅ . @dokhtaranchadorii
┅═✼🌸❄️💔❄️🌸✼═┅
#اخلاق_شهدایی ❤️
تقریبا همیشه حسین یا در حال ڪار بود
و یا در حالت ڪار . اصلا خستگی برایش
معنا و مفهوم نداشت .
بدن ورزیده و آمادهای داشت .
درست زمانی ڪه همه خسته بودند
شوخیهای حسین گل میڪرد .
شهید مدافع وطن ...
#شهید_حسین_ولایتی_فر
#شهید_حادثه_تروریستی_اهواز
#سالروز_شهادت_شهدای_حادثهتروریستی
┅═✼🌸❄️💔❄️🌸✼═┅ . @dokhtaranchadorii
┅═✼🌸❄️💔❄️🌸✼═┅
📖 #خاطرات_شهدا
🌹 #رفتم_ڪه_مچشو_بگیرم
از صبـح میرفت تو انبار تا بعد از ظهر ؛ با خودم گفتم شاید حسین میره اونجا میخوابه . خواستم برم مچشو بگیرم . رفتم داخل انبار ، انتظار داشتم ڪولر گازی داشته باشه .
وارد ڪه شدم خفه شدم ، گرما و شرجی بودن هوا یه حالت ڪوره پز خانه درست ڪرده بود . یه لحظه هم تحملش سخت بود . (توی گرمای 60-70 درجهای اهواز)
باورش برام سخت بود ڪه حسین هر روز میاد اینجا و تو این شرایط ڪار میڪنه . سر تا پا خیس عرق بود ؛ داشت مداحی میخوند و مشغول مرتب ڪردن انبار بود .
با عصبانیت بهش گفتم بیا بریم ، آخه اخلاص هم حدی داره ، الانه ڪه فشارت بیفتهها . گفت : داداش این وسایل مال بیتالماله و من طبق وظیفهای ڪه دارم مسئولم اینجا رو مرتب ڪنم .
رفتم خونه ساعت 2 عصر شده بود ، خوابیدم و تا ساعت 6 خواب بودم . وقتی بیدار شدم اولین ڪارم این بود ڪه به حسین زنگ بزنم و حالش رو بپرسم . گوشی رو برداشت و سریع گفت : من الان سرم شلوغه بعدا زنگ میزنم . گفتم : ڪجایی مگه ؟ گفت ڪار انبار هنوز تموم نشده .
گفتم : به خدا اگه همین الان نری آسایشگاه ، زنگ میزنم به فرمانده و میگم ڪه این پسر دیوونه شده . راستش نقطه ضعفش همین بود نمیخواست ڪسی از ڪارایی ڪه میڪنه مطلع بشه ، تا اینو شنید سریع گفت باشه .
✍️ راوی : همڪار شهید مدافع وطن
#شهید_حسین_ولایتی_فر
┅═✼🌸❄️💔❄️🌸✼═┅ . @dokhtaranchadorii
┅═✼🌸❄️💔❄️🌸✼═┅
°•|🌿🌹
#پاسدار
#مدافع_حرم
#شهید_مهدی_عزیزی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#برگی_از_خاطرات
🔴 رؤیت #نور_شهادت در چهرهیشهید
◽️مهدی به همراه تعدادی از دوستانش به دیدن آیتالله حقشناس رفته بودند که آیتالله از بین دوستانش، فقط به مهدی یک دستمال داده و گفته بود اشکهایی که برای امام حسین(ع) میریزی را با این دستمال پاک کن و آن را نگهدار تا در کفنت بگذارند؛ به دوستانش نیز گفته بود احترام این آقا را خیلی داشته باشید.
◽️بار دیگر که به دیدن ایشان رفته بودند، آیتالله به محض اینکه مهدی را میبیند گریه میکند..
◽️مهدی همیشه به جز روزهای عید لباس مشکی به تن داشت و معتقد بود که بعد از مصیبت حضرت زینب(س) باید همیشه عزادار بود.
◽️در آخر نیز به توصیه خودش تربت کربلا و دستمال اشکش را در کفنش گذاشتند.
راوی 👈 مادر شهید
┅═✼🌸❄️💔❄️🌸✼═┅ . @dokhtaranchadorii
┅═✼🌸❄️💔❄️🌸✼═┅
°•|🌿🌹
#مدافع_وطن
#تکاور
#شهید_حسین_ولایتیفر
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#برگی_از_خاطرات
#مزار_شهید_گمنام
#دوست_شهید
◽️سر مزار شهید گمنام نشسته بودیم، حسین میگفت من پارسال کربلام و از این شهید گرفتم.
◽️از کرامات این شهید صحبت میکرد. سرباز شهیدی که موقع دفن پیکرش سر در بدن نداشته و در همون روزهای آغاز جنگ به شهادت رسیده..
◽️بعد از چند دقیقه ما بلند شدیم و رفتیم ولی حسین همونجا موند، حین رفتن پشت سرم رو نگاه میکردم...
(حرکات حسین رو زیر نظر داشتم) حرف زدنشو با شهید میدیدم؛ میدیدم که چطور با این شهید گمنام عشق بازی میکرد.
┅═✼🌸❄️💔❄️🌸✼═┅ . @dokhtaranchadorii
┅═✼🌸❄️💔❄️🌸✼═┅
seyedrezanarimani-@yaa_hossein.mp3
6.63M
🎵یه ماهه سینه می زنم به عشق اربعین آقا ...
🎙سیدرضا نریمانی
#شور #اربعین
┅═✼🌸❄️💔❄️🌸✼═┅ . @dokhtaranchadorii
┅═✼🌸❄️💔❄️🌸✼═┅