#کتاب
#سید_ابراهیم
#مادر_و_همسر_شهید
قسمت چهل و دوم
سید ابراهیم
همسر شهید
از سوریه که آمد با هم به مشهد رفتیم. آنجا مرا با رزمندگان فاطمیون آشنا کرد و مقدمات سفر سوم خود را مهیا کرد. چون قرار بود با بچه های افغانستان اعزام شود، می بایست خودش را تبعه افغان جا بزند. هر چند که آنها می دانستند او ایرانی است، اما به هر حال قوانین خاص خودش را داشتند. لهجه ی افغانستی را هم خیلی زود یاد گرفت. سومین بار با تیپ فاطمیون اعزام شد. در این مدت انواع دوره ها و آموزش ها را می دید. مصطفی نام جهادی «سید ابراهیم» را برای خود برگزید که نام پدربزرگ من بود. همه او را به همین نام می شناختند
ادامه دارد....
@dokhtaranchadorii
#کتاب
#سید_ابراهیم
#مادر_و_همسر_شهید
قسمت چهل و سوم
بعد از مدت کوتاهی که در کنار بچه های فاطمیون جنگید او به شرط نام گذاری گردان توسط خودش، فرمانده گردان شد و به خاطر علاقه زیادش به گردان عمار و شهدای آن، نام زیبای عمار را برای آن گردان انتخاب کرد. در همایشی هم که با جاماندگان گردان عمار در تهران داشت به آن ها قول داده بود که ما انتقام شهدای گردان عمار را میگریم. چرا که گردان عمار ادامه دهنده راه همان گردان و جنگ سوریه در امتداد جنگ ایران و ادامه انقلاب حضرت امام خمینی (ره) است. او معتقد بود افکار انقلاب اسلامی روز به روز در دل مردم سوریه رشد و نمو پیدا می کند و عشق به امام (ره) و آرمانهای او در بین مردم آنجا رواج پیدا می کند.
@dokhtaranchadorii
#کتاب
#سید_ابراهیم
#مادر_و_همسر_شهید
قسمت چهل و چهارم
چند روز قبل از تولد محمد علی استرس داشتم که بدانم برای تولد پسرمان هست یا نیست!؟ سه روز قبل از تولد محمدعلی از کمر و پهلو مجروح و در بیمارستان بقیه الله بستری شد. مصطفی طبقه ی پنجم و من طبقه ی دهم بستری بودیم! دائم به ما سر می زد و بیشتر پیش ما بود تا اتاق خودش. از مجروح شدندش ناراحت نمی شدم، چون مجروحیت هایش باعث می شد مدتی پیش ما باشد و خیالم راحت بود که حداقل دو هفته ای پیش ماست. هربار هم که می آمدده دقیقه ای حرف نمی زدم و فقط او را نگاه می کردم. به او خیلی وابسته بودم، اما او به هیچ کس و هیچ چیز این دنیا وابسته نبود و به همین دلیل خیلی راحت دل می کند و می رفت. اما دوستی و علاقه ی من به مصطفی به حدی رسیده بود که نبودن هر چیزی حتی نبود بچه ها را می توانستم تحمل کنم، ولی دوری از او برایم غیر قابل تحمل بود تمام وجودم مصطفی بود، اما او برای ماندن نبود، نمی توانست بماند. زمانی هم که ایران بود، دلش اینجا نبود! اصلا اینجا نبود.
ادامه دارد...
@dokhtaranchadorii
Shab02Moharram1397[06].mp3
8.53M
#نواهای_عاشورایی 💔
#میثم_مطیعی
✿↝.. @dokhtaranchadorii ..↜✿
#تفکر
خدایا ، عملی ندارم که بخواهم به آن ببالم ، جز معصیت چیزی ندارم ،
والله تو اگر کمک نمی کردی و تو یاریم نمی کردی به اینجا نمی آمدم .
اگر تو ستارالعیوبی را بر می داشتی ، می دانم که هیچ کدام از مردم پیش من نمی آمدند ، بلکه از من فرار می کردند ، حتی پدر و مادرم .
خدایا ، به رحمت و مهربانیت ببخش آن گناهانی که مانع از رسیدن بنده به تو می شود .
الهی العفو .....
#شهیدسیداحمد_پلارک
التماس دعای فرج.....
اللهم عجل لولیک الفرج...
✿↝.. @dokhtaranchadorii ..↜✿
⚠️ مبادا خاطرات خانواده شهدا از دست برود
🌷 رهبر انقلاب: خاطرات والدین و همسران شهدای دفاع مقدّس، مثل جواهر قیمتی در دسترس ما است که [اگر] غفلت کنیم، از دست ما خواهد رفت؛
💔 کما اینکه بسیاری از والدین شهدا از دنیا رفتهاند؛ بسیاری از آنها دچار فراموشی شدهاند.
🔹بیانات تازه منتشر شده در دیدار دستاندرکاران کنگره شهدای استان مرکزی ۱۳۹۸/۰۷/۰۸
✿↝.. @dokhtaranchadorii ..↜✿
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
اینجا هر کی، هر چی 🍚🍩☕️داره نذر حسین کرده...
15 #روز_مانده_تا_اربعین
✿↝.. @dokhtaranchadorii ..↜✿
✂️#بریده_کتاب 📖( صفحه۴۰)
#امیر_من 📚
🔹ادامه ی راه با استقامت و خستگی ناپذیری تا ظهور ! که اگر غیر از این عمل کنیم مثل کوفیان خواهیم بود ! در این راه تنبلی معنا ندارد ، خسته شدن و غر زدن جایی ندارد ، کناره گرفتن و نا امید شدن نباید باشد ، بی انگیزه شدن و به سمت دنیا رفتن وسوسه ی شیطان است ! و مدعی همراهی حسین در کربلا خودش را می سازد ، جامعه را میسازد ، تا ظهور را محقق کند !...
✿↝.. @dokhtaranchadorii ..↜✿
سعید: روایتی شیرین و متفاوت از زندگانی نوجوانی سنی
#سعید
#نرجس_شکوریان_فرد
#نشر_عهدمانا
#مهدویت
#کم_حجم
✏️ بریده کتاب:
مادر در دلش، اعتقاد داشت به خانواده ی پیامبر؛ به اهل بیت. و الا که توسل و نذر در میان آن ها که اهل سنت بودند چندان رسم نبود.
اما مادر در سال های پیش هم برای حال تب دار دخترش متوسل شده بود به حضرت اباالفضل.
حتی بعضی مسیحی ها هم یک دل دارند که با حسین و ابالفضل مصفا می شود. و یک پنجره فولاد که خیلی ها دخیل بستن به آن را گشایش در کارشان می دانند.
***
سعید: نرجس شکوریان فرد
✿↝.. @dokhtaranchadorii ..↜✿
حاج حسین یکتا: بچهها! از آقا معرفت بگیرید؛ معرفت به مأموریت. مأموریتی که یه روز امام حسین(ع) گفت جوانان بنی هاشم بیایید، نعش علی اکبر به خیمه رسانید، یه روز امام خمینی(ره) گفت دزدی آمده است و سنگی انداخته، جوانها! بریم جبهه و امروز آقا میگه جوانها بلند شید آماده شید میخوایم پرچم #ظهور رو بزنیم به بالاترین قلل دولت عظمای حضرت مهدی(عج).
✿↝.. @dokhtaranchadorii ..↜✿
#حواسمان_باشد
حضرت مهدی
#منجی عالم
اخرین ستاره ی اسمان امامت
روزی بر پهنه ی هستی چهره نمایان میکند ...
روزی پرده ی غیبت کنار میرود.
روز خواهند آمد و زمام امور عالم را آشکارا به دست خواهند گرفت ...
گرچه در حال حاضر هم همه ی امور را اداره میکنند اما در پس غیبت و به واسطه نائبانش ...
#ظهور امام زمان
جنگ با شیاطین
و پیروزی و برقرای #دولت_کریمه حتمی و قطعی ست !
بی شک
بی تردید .....
اما چیزی که خیلی مهم است این
است که این غیبت شاید یک فرصت است
شاید یک #امتحان
برای اینکه هرکس جوهر وجودی خود را نشان دهد ...
هرکس نشان دهد در #جبهه حق است یا باطل ...اینکه خط و مشی و راه و روشش چیست ...
خوب مراقب باشیم
نکند در گیر و دار زندگی مادی یادمان برود در حال امتحانیم ...
یادمان برود هم اکنون هم امام زمان هست و نظاره گر ماست
یادمان برود که باید خود را برای نقش افرینی در #دولت امام زمان آماده کنیم
نکند دلبسته مال و اموال و خانواده شویم که وقتی ندای #دعوت امام مهدی را شنیدیم دلبستگی هایمان پابند شوند بر پایمان و نتوانیم #لبیک بگوییم!
مثل کرور کرور مسلمان ریخته در مکه و مدینه وکوفه که با دعوت امام حسین حتی خم به ابرو نیاوردند ...
نکند جا بمانیم!
نکند کم بیاوریم!
نکند بترسیم از سرزنش ها و #چادر کنار بگذاریم و از #نماز جدا شویم و با #نامحرم دل بدهیم و قلوه بگیریم ...
نکند حواسمان به لقمه هایمان نباشد و #مال_حرام نگذارد حرف امام زمان را بشنویم ..مانند لشکر مقابل اباعبدالله !
نکند.....
حواسمان هست امام زمان هست!؟
حواسمان هست باید خود را آماده کنیم ؟
عجیب بوی ناب ظهور میاید .
#ظهور
#دولت_کریمه
#مراقب_باشیم
✒ #عطرسیب
@dokhtaranchadorii
هدایت شده از موسسه مصاف
⚠️تاکید و دعوتِ استاد رائفی پور از عموم مردم برای طرح #نذر_ظهور :
👤 استاد #رائفی_پور :
🔺حرکت اربعین گامی در جهت ظهور است. بیایید گام های آخرالزمانی خود را نذر امام زمان (عجل ا... فرجه) کنیم.
🔸با صَرف هزینه ای ناچیز، هر کداممان ۱۰ برگه از برگههای #نذر_ظهور که به ۴ زبان مختلف آماده شده را چاپ کرده و برای نصب روی کوله پشتی ها بین زوّار اربعین پخش کنیم. با این کار ساده، سفرمان را امامزمانی کنیم و یاد امام غریبمان را زنده نگه داریم. بهامیدِ ظهور مولایمان که صد البته نزدیک است.
📥 لینک دانلود عکس با کیفیت، جهت چاپ و توزیع بین زائران اربعین👇
yon.ir/NazreZohur
#نشر_حداکثری
کانال موسسه مصاف
@masaf
May 11
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
🕊 سردار شهید سید کمال فاضلی دهکردی؛
🍃 سید کمال ۲۶ تیرماه ۱۳۴۲ در شهرکرد مرکز استان چهارمحال و بختیاری بدنیا آمد و پدرش سیدحسن نانوا بود و مادرش محترم نام دارد.
به خاندان عصمت و طهارت(ع) به ویژه مادر بزرگوارش حضرت زهرا(س) عشق می ورزید. با عشقی که به امام خمینی (ره) داشت، فعالانه در مجالس و مراسم سیاسی و مذهبی شرکت می کرد.
اخلاق عملی ایشان در ورزشهای کوه نوردی و باستانی، اثر بایسته ای در پرورش و تربیت دوستانش داشت.
با شروع جنگ تحمیلی همراه سه برادر خود مشتاقانه به سوی جبهه های حق علیه باطل شتافت و بخاطر شجاعت و لیاقتی که از خود نشان داد در عملیات محرم بعنوان فرمانده گروهان انتخاب گردید و در همین عملیات بشدت مجروح شد. طوری که پزشکان معالج از بهبودی اش ناامید شدند. از آنجا که تقدیر خداوند بر زنده ماندش بود؛ در عالم خواب مادر بزرگوارش حضرت زهرا(س) او را شفا داد و خطاب به او فرمود؛ پسرم تو شفا پیدا کردی. برخیز، ولی باید قول بدهی که جبهه را ترک نکنی.
این رخداد بعنوان خاطره ای فراموش نشدنی، همیشه در وجودش می جوشید و تاب و قرار را از او می گرفت. پس از آن بلافاصله در عملیات والفجر مقدماتی شرکت کرد و دوباره مجروح شد.
پس از مدتی استراحت دوباره به جبهه برگشت و در عملیات والفجر۴ با ایمان و اخلاص عجیبی که داشت حماسه ها آفرید و قسمتهای زیادی از مواضع دشمن را به همراه ۱۵ نفر از یاران با وفایش، بدون آب و غذا و مهمات؛ به قول خودش تنها با استعانت از امام زمان(عج) و بعد از چندین ساعت درگیری فتح نمود و حفظ کرد که مورد تشویق فرماندهان به ویژه سردار سید رحیم صفوی فرمانده قبلی سپاه قرار گرفت.
در عملیات خیبر فرماندهی گردان یا زهرا (س) را به عهده گرفت. در همین زمان بود که ازدواج کرد و چند روزی از جبهه نبرد دور بود؛ ولی طولی نکشید که دوباره به جبهه باز گشت و در عملیات بدر پس از یکی دو ساعت درگیری و نبرد با عراقی ها با همراهی برادرش سید احمد فاضلی، خط دشمن را شکست. در این عملیات بود که سید احمد به شهادت رسید و سید کمال مجروح شد.
او الگوی اخلاق بود ایمان واقعی در رفتار و نوع برخوردش کاملا نمایان بود. وی در نمازهایش بخصوص در نماز شب که در آن بسیار زبانزد بود، همواره دعایش طلب شهادت بود. او سرانجام در ۲۳بهمن ماه ۱۳۶۵ ،مصادف با دهه فاطمیه بود که در عملیات پیروزمندانه والفجر۸ از ناحیه پیشانی و پهلو مورد اصابت ترکش قرار گرفت و به دیدار حق شتافت.
مزار وی در گلزار بهشت دو معصوم زارگاهش قرار دارد.
#سید_کمال_فاضلی_دهکردی
@dokhtaranchadorii