💠 #حدیث_روز 💠
🌹 رسول اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم):
✍ کسی که دسته ای از مسلمانان را از خطر سیل یا آتش سوزی نجات دهد، بهشت بر او واجب می شود.
📚 کافی، ج۵، ص۵۵
↶【به ما بپیوندید 】↷
https://eitaa.com/dokhtaranchadorii
#چادر_اولی_ها 🎁
💭اگر چادر سر نمیکنی و دلت میخواهد چادری شوی، با ما همراه باش😉؛
♥️ قد چادر را طوری قیچی کن که وقتی بدون کفش و کاملا صاف می ایستی دقیقا برسد روی زمین. نه اینکه بخوابد روی زمین. چون آنطوری زیر چادرت خاکی و کثیف میشود و ناچار میشوی جمعش کنی. ادامه دارد•°•
.
https://eitaa.com/dokhtaranchadorii
#ریحانہ
قامت فاطمی ان است
که دل را نبری
باحجابت صد ویک را
به جهنم نبری 🔥
:
https://eitaa.com/dokhtaranchadorii
اینجا محیطش مجازی است....
🍀🌻🍀🌻🍀🌻🍀🌻
🌻🍀🌻🍀🌻🍀🌻🍀
https://eitaa.com/dokhtaranchadorii
#ریحانه
دختر خانوم چادری؛
باید یه رفیق شهدایی داشته باشه😍
یکی که داداش صداش کنه
و بشه تمام دلخوشیش!💞
یکی که گمنام باشه...
یکی که هادی دلها باشه❤️
#الگوے_شهیدت_کیه ؟؟
┅═══🍃🌸🍃═══┅
@dokhtaranchadorii
♥️دختران حاج قاسم♥️
#پروفایل🌺 @dokhtaranchadorii
﷽
تو جامعہ ای که ...
بعضی از پسـرا
چفیه میزارن و
مدافع حـ♡ـــرم میشن
هسـتن دختـرایی که
چــ✿ــادر میپوشن و
مــــدافع حیــ🙈ــا میشن
ㄟ♡ㄏʝσɨŋ⇣
•❥| @dokhtaranchadorii
💢حجت الاسلام فاطمی نیا:
🌄غروب جمعه که میگذرد
امام زمان نظر میکند بر منتظرانش و
میفرماید: ممنونم که بیادمن بودید...
امانشد...😔
💯لحظه ی دیدارمان به وقت دیگریست...برای فرجم دعا کنید...😞💔
#العجل_یامولای_یاصاحب_الزمان
🍃❤️اللهم عجل لولیک الفرج❤️🍃
https://eitaa.com/dokhtaranchadorii
#دختر_آفتاب 💓🔅💓
دینگ
-سلام..خوبی؟
+شما؟
دینگ
-ایکس هستم از ایگرِگ آباد
+نمیشناسم
دینگ
-حالا آشنا میشیم..
دینگ
-من با کسی نیستم..میشه با هم باشیم؟
این مکالمه برای همه ی ما،یعنی دخترها، حداقل یکبار پیش آمده..من هم مستثنی نبودم..روزی که آقای ایکس پیام داد:"آفتاب خانم میشود باهم باشیم؟"گوشی را انداختم گوشه ی تخت..ترسیده بودم..کاغذ و قلم آوردم..و شروع کردم به حساب کتاب..شوخی نبود که..قرار بود بوی فرند دار بشوم..!
به ناااام خدا..
یک جدول پنج خانه ای کشیدم
بالای خانه سمت راست نوشتم:
"برای داشتن بوی فرند نیاز داریم به.."
و بالای خانه سمت چپ نوشتم:
"آیا می توانم؟"
خب!
برای داشتن بوی فرند نیاز داریم به..
لوندی و ناز عشوه خرکی..
|اوممم!من که تا امروز ناز دارِ پدر بودم..|
آیا میتوانید؟
نه آفتاب، لوسِ باباست
نیاز داریم به..
احساسات مفت و چند روزه..
|اوممم!من که تا امروز باغِ گلِ ارزشمندِ پدر بودم..|
آیا میتوانید؟
نه آفتاب، پرنسسِ باباست
نیاز داریم به..
اعصاب قوی و یک مشت جنگ و دعوا..
|اوممم!من که تا امروز پدر داد نمیزد تا قلب کوچکم نلرزد..|
آیا میتوانید؟
نه آفتاب، دردانه یِ باباست
نیاز داریم به..
دروغ پشت دروغ..
|اوممم!من که تا امروز برایم پدر الگوی صداقت بود..|
این هم نه!اصلا و ابدا
رسیدم به خانه آخر..
این خانه چقدر به نفع من بود!
نیاز داریم به..
تیغ زدن جیب و گرفتن شارژ و کادویِ وَلِن..
|اوممم!پدر برایم کم نگذاشته بود از هر حیث و نظر..|
آیا میتوانید؟
نه آفتاب، همه ی داراییِ باباست
برایش فقط یک پیام دادم:"پیامک بعدی با پدرم طرفی آقا"
گوشی را دوباره پرت کردم روی تخت..
اینبار با یک:خدایا شکرت!
صدای چرخاندن کلید در می آمد..
کسی از دور صدا میزد:
آفتاب؟بابا؟
#میم_اصانلو
#انتشار_باذکرنام_نویسنده
@dokhtaranchadorii
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چادر فاطمه داریم بر سرمون
:
https://eitaa.com/dokhtaranchadorii
انقدر نگو من گنهکارم 😞
🌀 #حاج_اسماعیل_دولابی👇
هی نگو من گنهکارم....😒
این را ادامه نده تا خودت هم به این یقین برسی...✌
روی صفات خوب و کارهای خوبت کار کن تا روی اونها به یقین برسی...👌
معصیت را به یقین نرسان....☝
ایمان را به شک تبدیل نکن،
تاثیر زبان اینست که اگر چهار مرتبه بگویی بیچاره ام و عادت کنی😖 اوضاع خیلی بی ریخت می شود...
همیشه بگویید الحمدلله
شکر خدا...🙏
بلکه بتوانی دلت را هم با زبانت همراه کنی.💐
اگر پکر هستی دو مرتبه همراه با دلت بگو الحمدلله...❤️
آن وقت غمت را از بین می برد...😊
#گناه
🌺تعجیل در فرج آقا امام زمان صلوات🌺
@dokhtaranchadorii
♥️دختران حاج قاسم♥️
#رمان_عقیق_پارت_چهلم 📚 یاعلی میگویم و از جایم بلند میشوم...لبخند میزنم...من آیه ام...کسی که نیمه
#رمان_عقیق_پارت_چهلویکم
📚 آه خدای من این همه صفت داری قربان نامت بروم بعد باید بیایی و با حکمتت ما را بیازمایی؟
صدایش را شنیدم : چی شد آیه؟
من از ضعیف بودن بدم می آمد...از الکی گریه کردن...از این کم طاقتی هم بیزار بودم اما حالا هم احساس ضعف میکردم ، هم چشمانم تر شده بود و هم
کم طاقت شده بودم!
چشم باز کردم و خیره به سرامیک های مشکی سفید کف اطاق گفتم:استاد یه چیزی رو میدونستید؟ علم وجود دروغگو و بی رحمیه...خیلی دروغگو و بی رحم!
تلخندی زد و گفت: جالبه ، توصیف جالب و منحصر به فردیه ، چرا آیه؟
میگویم: اگر دروغگو و بی رحم نبود اینقدر راحت درصد نمیداد ، اینقدر راحت از نبودن اون بچه بیگناه حرف نمیزد!
میگوید:آیه تو چرا اینقدر این بچه ها برات مهمن؟ وجدان کاریت ستودنیه اما تو قرار نیست برای تک تک این بیمارها اینقدر غصه بخوری...اینجوری از پا درمیای ، ممکنه تو تجربه کاریت هزار تا مثل مینا ببینی!
میگویم: من یه پرستارم...میگن سخت ترین شغل دنیا کارگر معدن بودنه ولی اونایی که اینو گفتن هیج وقت پرستار نبودند...پرستاری سخته نه برای اینکه شب کاری داره، نه برای اینکه باید
کارهایی رو انجام بدی که خیلی ها چندششون میشه ، پرستاری سخته چون باید احساس خرج کنی...احساسی که شبیه یه آب روان میمونه...باید رنج
ببینی و تسکین دهنده باشی ، این احساس اگه خرج نشه میگنده و میشه گند آب...میشه مرض..مرض مثل بقیه بودن مرض مثل بقیه بی خیال بودن.... چون تو غرق تو باتلاق روز مرگیهات شدی...اما اگه خرج بشه بیشتر میشه... من برای تک تک این بچه ها احساس خرج میکنم چون من یه پرستارم... برعکس اگه اینجور نباشم از پا در میام!
آرام میخندند در میان بغض مرا هم به خنده می اندازد خودکارش را روی میز رها میکند و میگوید:
تو باید به جای پرستار فیلسوف میشدی...چه فلسفه ای به هم بافتی ، شاعری هم بهت میومد با این برداشتی که از این کار داشتی...اعتراف میکنم تا به حال اینطور به مسائل نگاه نکرده بودم!
لبخند میزنم چیزی به یادم می افتد و میپرسم: راستی شنیدم خودتون عملش نمیکنید درسته؟
_آره اما جراحش خیلی خوش دست تر از منه!
بازهم شکسته نفسی کرده بود....استاد!
_من که تو این بیمارستان قابل تر از شما سراغ ندارم!
_تو لطف داری اما اون دکتر از دکترای اینجا نیست!
چا خوردم...جالب شده بود!
ادامه میدهد:درواقع ایشون والای کوچک پسر منه!
_اوه پس ارثیه!
_میشه گفت علاقه به تیغ جراحی ارثیه... به قول تو علم دروغ میگه که صفات اکتسابی به ارث نمیرسه!
به ساعتم نگاهی می اندازم ، اوه خدای من این مرد چقدر بزرگوار بود که به رویم نمی آورد چقدر از وقت با ارزشش را با خزعبلاتم تلف کردم از جایم بر میخیزم و میگویم:
_وای استاد ببخشید من این همه وقت شما رو گرفتم!
با خوشرویی میگوید: این چه حرفیه خانم سعیدی؟ من از هم صحبتی با شما لذت میبرم ، تو این چند ماه دوری از خانواده و دخترم این خوبه که تو هستی!
_لطف دارید استاد...با اجازتون من مرخص بشم!
تا دم در می آید و بدرقه ام میکند و در آخر میگوید: خوشحال میشم دوباره ببینمت ، گران نباش خانم پرستار خوب میشه!
_ان شاءالله...
میگویم اگر خدا بخواهد....چون اگر بخواهد میداند چطور این علم بی رحم را شرم زده کند...خدا است دیگر ...خدا!📚
@dokhtaranchadorii