#طنز_جبهه😍 سوریه
قبل از عملیات بود ...
داشتیم با هم تصمیم میگرفتیم اگر گیر افتادیم چطور توی بی سیم به همرزمامون خبر بدیم ...
ڪه تڪفیریا نفهمن ...
یهو سید ابراهیم (شهید صدرزاده) از فرمانده های تیپ فاطمیون😍
بلند گفت : آقا اگر من پشت بی سیم گفتم همه چی آرومه من چقدر خوشبختم ... بدونید دهنم سرویس شده...😂😂
#شهید_مصطفے_صدرزاده🌷
#یادش_گرامی_با_صلوات💚
راه شـهــــــدا ادامه دارد... ( ان شاءالله ) 🕊🌷
╭┅────────┅╮
@dokhtarane_seyed_ali
╰┅────────┅╯
#طنز_جبهه😂
#چفیه
چفیه یه بسیجی رو از دستش قاپیدن ،
داد میزد : آهــــای ...😃
سفره ، حوله ، لحاف ، زیرانداز ، روانداز ، دستمال ، ماسک ، کلاه ، کمربند ، جانماز ، سایه بون ، کفن ، باند زخم ، تور ماهی گیریم ...
هــــمـــه رو بردن !!!😂😄🙈
شادی روحشون که دار و ندارشون همون یک چفیه بود صلوات🕊🌷
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
╭┅────────┅╮
@dokhtarane_seyed_ali
╰┅────────┅╯
🌱🌿❣
#طنز_جبهه😄😄
#گچ_پژ 🤭😅
اول ڪه رفته بوديم گفتند كسي حق ورزش ڪردن🚶♂ نداره
يہ روز يڪي از بچه ها رفت ورزش🏃♂ كرد
مامور عراقے👮♂ تا ديد اومد
در حالي ڪه خودڪار✏️ و ڪاغذ📋 دستش بود
براي نوشتن اسم دوستمون جلو آمد و گفت : مااسمك؟ اسمت چيه؟🤭
رفيقمون هم ڪه شوخ😉 بود برگشت گفت : گــچ پــژ 🙄
باور نمي ڪنيد تا چند دقيقہ اون مامور عراقي هر ڪاري ڪرد اين اسم رو تلفظ ڪنه نتونست☹️
ول ڪرد گذاشت و رفت و ما همينطور مي خنديديم🤪
ღ یقیناً ڪُلُه خَیرღ