eitaa logo
دختران زهرایی
429 دنبال‌کننده
9.6هزار عکس
4.9هزار ویدیو
140 فایل
قرارگاه(حضرت زهرا سلام الله علیها) مسجد حیدریه ارتباط باما @HAFi313 @dokhtarane_zahrayi لینک کانال
مشاهده در ایتا
دانلود
صبح روز هفتم محرم است نامه ای از ابن زیاد به عمر سعد میرسد که نوشته است :《امروز، روزی است که میخواهم انتقام لب های تشنه ی عثمان را بگیرم، آب را بر کسانی ببند که عثمان را با لب تشنه شهید کردند. بین حسین و فرات جدایی بینداز و اجازه نده تا او قطره ای آب بنوشد》 عمرسعد عَمرو بن حَجّاج را همراه با ۷۰۰ نفر مامور میکند تا در کنار فرات مستقر شود محرم قسمت اول
ماموران سرتاسر فرات مستقر میشوند عبدالله بن حَصین فریاد میزند:《ای حسین ! این آب را ببین چه رنگ صاف و درخشنده ای دارد، به خدا قسم نمیگذارم قطره ای از آنرا بنوشی تا جان دهی》 امروز پیراهن عثمان را دوباره علم میکنند تا راه رسیدن به فرات را ببندند قسمت دوم
غروب هفتم محرم از صبح تا الان راه فرات بسته شده است و خورشید میتابد و صحرای کربلا غرق تشنگی شده است یزید بن حَصین نزد امام می آید و اجازه میگیرد تا در این مورد، با عمرسعد صحبت کند امام موافقت میکند و او به سوی لشکر کوفه میرود و به آنان میگوید با فرمانده شما کار دارم او را به خیمه ی عمرسعد میبرند محرم قسمت سوم
او وارد خیمه میشود و سلام نمیکند عمر سعد ناراحت میشود :《چرا به من سلام نکردی؟ مگر مرا مسلمان نمیدانی؟》 جواب میدهد :《اگر مسلمانی، چرا آب را بر خاندان پیامبر بسته ای؟ آیا درست است حیوانات صحرا آب بنوشند ولی فرزند پیامبر تشنه باشد؟》 عمر سعد جواب میدهد : 《میدانم تشنه گزاردن خاندان پیامبر حرام است، اما دستور ابن زیاد است، باور کن در شرایط سختی هستم و خودم هم نمیدانم چکار کنم؟ نمیتوانم حکومت ری را رها کنم》 یزید بن حصین باز میگردد، میفهمد عمرسعد عاشق حکومت شده و برای رسیدن به آن حاضر است هر کاری بکند محرم قسمت چهارم