روز پنجم محرم است
تمام راههای کوفه بسته شده است
سه اسب سوار بسمت خیمه گاه امام حسین ع می آیند
کُردوس و دو برادش حلقه ی محاصره را شکسته اند و خود را به امامشان رسانده اند
این سه برادر روزی در جنگ صفین و نهروان در رکاب حضرت علی ع شمشیر زده اند و اینک برای فرزند او لباس رزم پوشیده اند
خیلی از آنهایی که در رکاب علی ع بوده اند اینک در سپاه کوفه جمع شده اند، به راستی چیزی بهتر از عاقبت به خیری نیست
خبر آمدن آنها به افراد کاروان میرسد و همه غرق شادی میشوند
#روز_پنجم محرم
قسمت اول
#کاروان_کربلا
زمانی که امام حسین ع در مکه بود، برای شیعیان بصره نامه ای نوشت و آنها را به یاری طلبید
شیعیان بصره در خانه ی یزید بن مسعود جمع شدند و او از اهمیت یاری امام ، برای آنها سخن گفته است، همه ی شیعیان بصره قول داده اند امام خویش را یاری کنند و نامه ای به امام خویش نوشته اند که آماده ی جانفشانی برای او هستند
#روز_پنجم محرم
قسمت دوم
#کاروان_کربلا
اسب سواری شتابان از سوی بصره می آید
حَجّاج بن بَدر از سوی شیعیان بصره آمده است تا نامه ی آنها را برساند
امام را میبیند، اشک میریزد و دست و پای امام را میبوسد، امام فرستادگان نامه را دعا میکند
موقع رفتن، حجاج به تردید می افتد، برای رفتن دیر شده است
هرلحظه محاصره تنگ تر میشود و اگر به دوستانش در بصره هم برسد نمیتوانند در مدت کوتاهی خود را به امام برسانند
او تصمیمش را میگیرد و نزد امامش میماند
#روز_پنجم محرم
قسمت سوم
#کاروان_کربلا
شیعیان بصره وقتی از بازگشت فرستاده خود ناامید میشوند، میفهمند حادثه ای پیش آمده، لباس رزم میپوشند و حرکت میکنند
اما بعد از عاشورا به کربلا میرسند، وقتی میرسند که دیر شده است
#روز_پنجم محرم
قسمت چهارم
#کاروان_کربلا