غزلی عرفانی از امام خمینی (ره)
این غزل، اولین بار ۱۸ روز پس از رحلت ایشان در روزنامهی کیهان و بعدها در دیوان امام منتشر گشت.
دیوان شعر امام، در ۶ فصل غزلیات، رباعیات، قصاید، مسمّط، ترجیعبند و اشعار پراکنده تنظیم شد و اولین بار، توسط موسسهی تنظیم و نشر آثار امام خمینی، در سال ۱۳۷۲ و در ۴۳۸ صفحه انتشار یافت.
من به خال لبت ای دوست گرفتار شدم
چشم بیمار تو را دیدم و بیمار شدم
فارغ از خود شدم و کوس اَنَا الحَق بزدم
همچو منصور، خریدارِ سرِ دار شدم
غم دلدار فکنده است به جانم شَرَری
که به جان آمدم و شهرهی بازار شدم
درِ میخانه گشایید به رویم، شب و روز
که من از مسجد و از مدرسه، بیزار شدم
جامهی زهد و ریا کَندم و بر تن کردم
خرقهی پیر خراباتی و هشیار شدم
واعظ شهر که از پند خود آزارم داد
از دَم رند میآلوده، مددکار شدم
بگذارید که از بتکده یادی بکنم
من که با دست بتِ میکده بیدار شدم
#امام_خمینی
#غزل