enc_16515130138560930684222.mp3
3.62M
من گم شدم اینجا یه نگاهی
به دلم میکنی یا نه
من دلم گرفته مثل
قبلا بغلم میکنی یا نه
#ماه_بندگی🌙
سوزد مرا ، سازد مرا ، در آتش اندازد مرا
وز من رها سازد مرا ، بیگانه از خویشم کند
رهی معیری.
«فَقَدْ هَرَبْتُ اِلَيْكَ»
معبودم من از همه جا به سوی تو گریختم ..
مناجات شعبانیه.
16198793266542920439158 (1).mp3
5.84M
حیدر حیدر حیدر...
میری مسجد امشب، بابا حیدر🥀
بیقراره زینب، بابا حیدر🥀
😭💔
▷ ●━━━━━━───
ㅤㅤ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤ↻
#شب_قدر
#ماه_رمضان
#شهادت_امیرالمومنین
شب قدر
وقت بخشیدن و صاف شدن دلهاست
حقالناس تنها چیزی است که در قیامت
با شفاعت هم حل نمیشود.
امامعلیعلیهالسلام:
دلتان را از کینه پاک کنید زیرا کینه دردِ بی درمان است!♥️
غررالحکم،حدیث۴۹۰۸
التماس دعا.
دختران زهرایی
. راستش من روضهخوانی بلد نیستم. من همهی هنرم همین نوشتن است که همین نوشتن را هم تابحال خرجِ عزای ا
.
من آقای مجلسی نیستم
ولی اگر بودم برای مثل امشبی نهجالبلاغهام را میزدم زیر بغلم و با خودم میبردم هر جا که احیا دعوت شده بودم.
اولش برای آنکه دل مستمع آماده شود، با این فراز از نامهی ۴۷ نهجالبلاغه شروع میکردم:
حسنم، حسینم، شما را، و تمام فرزندان و خاندانم را، و همهی کسانى را که این وصیّت به آنها مىرسد...
همین عبارت برای اینکه آدمها احساس کنند مولایشان در بستر شهادت افتاده و مظلومانه آنها را خطاب کرده بس است، برای لرزیدن دلشان کافیست!
آرام شروع میکردم به خواندن وصیت مولا، بعد یک جایی بی اختیار صدایم میلرزید و یک حلقه اشک میدوید توی چشمهایم و من برای اینکه بغضم نترکد چند لحظه سکوت میکردم و زنها و مردها از فرصتِ همین سکوت برای خودشان روضه به پا میکردند و اشکها یکی بعد از دیگری جاری میشد.
بعد من بیمقدمه میگفتم: اَلدّهر اَنزَلَنی، ثمّ اَنزَلَنی، ثمّ اَنزَلَنی حتی قیل معاویه و علی!
روزگار آنقدر منزلتم را پایین آورد، آنقدر پایین، آنقدر پایین که مرا با معاویه همردیف نمود!
علی کجا و معاویه کجا؟!
و اجازه میدادم کمی این "حتی قیل معاویه و علی" در ذهن مستمع هجی شود تا عمق فاجعه را درک کنند و بعد به نشان حسرت و دریغ سری تکان دهند و با اندوه اشکشان را پاک کنند...
من آقای مجلسی نیستم
ولی اگر بودم برای مثل امشبی روضهی آرام میخواندم.
شبیه روضههایی که خود امیرالمؤمنین در دل چاه خوانده: آرام، پرسوز، جانکاه...
آخر روضههای آرام جگرسوزترند.
مستمع مجال داد زدن ندارد، عوضش ذره ذره ذوب میشود و جانش به لب میرسد!
آرام جوری که بغض ترک نخورد ولی چشمهایم از اشک پر شود از روی نهجالبلاغه میخواندم: خدایا من از آنها خسته شدهام و آنها از من خسته شدهاند!
بعد سرم را بالا میآوردم و میگفتم: مردم از علی خسته شده بودند و اینجا دیگر اجازه میدادم صدای هقهقم توی بلندگو بپیچد و پردهی بغضِ همه را پاره کند...
وقتی صدای مردها توی مجلس پیچید و همهی شانهها به گریه لرزید دوباره از روی خطبهی ۲۵ میخواندم: خدایا مردم از من خسته شدهاند، من را از آنها بگیر...
من را از آنها بگیر...
این بدترین نفرینی بود که علی در حق دنیا کرد.
علی خودش را از دنیای نالایق ما گرفت😭
این را میگفتم و اجازه میدادم مستمعها با هزار دریغ و هزار اندوه وای علی بگویند و اینجا دیگر صدا به گریه بلند کنند...
بعد هم گریز میزدم به آن روایتی که نقل میکند رسولالله و امیرالمؤمنین کنار هم نشسته بودند، پیغمبر همانطور که محو تماشای علیاش بود یکباره بی اختیار شروع کرد به گریه و هی پشت هم قربان صدقهی علی رفت: بِاَبی الشهید، بِاَبی الوحید، بِاَبی المظلوم... پدرم فدایت ای شهید، ای غریب و بیکس، ای مظلوم، ای علی جانم😭
و اجازه میدادم مستمعها دم بگیرند و پشت سر من تکرار کنند: ای شهید، ای غریب، ای مظلوم، ای علی...😭
من آقای مجلسی نیستم ولی اگر بودم برای مثل امشبی فقط نمک روی زخمها میپاشیدم و مستمعها را به درد غربت علی دچار میکردم...
جوری که وقتی مجلس را رها میکردم، همه احساس خفگی داشته باشند، همه بغضی باشند و قلبهایشان درد گرفته باشد، همه گریه کرده باشند ولی هیچ کسی خالی نشده باشد!
دنیا به مولای ما مهلت سبک شدن نداد، توی روضهی علی هیچ دلی نباید سبک شود، همه باید سنگین شوند، پر از بغض مانده در سینه، پر از احساس خفگی...
من آقای مجلسی نیستم ولی اگر بودم مستمعهایم را حتما به همین حال دچار میکردم...
جوری که تا خود سحر به خودشان بپیچند و ناله بزنند: آه علی....
✍ملیحه سادات مهدوی
💠 اعلام ساعت مراسم شب قدر در حرم مطهر بانوی کرامت
▫️ قرائت فرازهایی از دعای ابوحمزه ثمالی ۲۲:۱۰
▫️ بیان احکام توسط حجت الاسلام والمسلمین وحید پور ۲۲:۴۵
▫️ مناجات خوانی و قرائت دعای جوشن کبیر با نوای حاج عباس حیدرزاده ساعت ۲۳
▫️ سخنرانی و احیا توسط حجت الاسلام والمسلمین رفیعی ساعت ۱ بامداد
🔷🔸💠🔸🔷
کانال رسمی آستان مقدس حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها