هدایت شده از السلام علیک یا صاحب الزمان
#اطلاعیه_مهم
🎊آغاز طرح کار و نشاط
🌷دخترای خوب محله
✨در مسجد
👏👏و عضویت در گروه جهادی کودک و نوجوان پایگاه کوثر
با هدف:
✅تقویت روحیه کار جمعی و گروهی
✅ آموزش عملی همت جمعی و جهادی👌
✅آموزش برخی مهارت های زندگی
😍و درک نشاط کار برای خدا
🌹به دختران عزیز
💢چهارشنبه ۲۵ تیر
فعالیت جهادی مسجد محور از ساعت ۸ الی ۹ صبح خواهد بود.👌
💢برنامه این گروه جهادی هر چهارشنبه با لیست حضور و غیاب کاملا منظم خواهد بود.
#مسجدامامحسنمجتبیعلیهالسلام
#پایگاه_کوثر
#معاونت_سازندگی
- دخترانمحلهحسنیہ
⁴[روایتِ هشت روز خادمیِ دخترانه | روز سوم محرم 💌] 🕊 [مهمان ویژه: شهیده ریحانهسادات ساداتی ارمکی | د
⁵[روایت هشت روز خادمیِ دخترانه | روز چهارم محرم 💌]
🕊 [مهمان ویژه: شهید فریدون عباسی | دانشمند ایران]
چهارمین شب از محرم، با بوی غربت اصحاب وفادار امام حسین"ع" آغاز شد. اما مگر این نامها، این چهرههای روشن، فقط برای یک شباند؟
یاران حسین، فقط در کربلا نبودند.!
امروز، در همین هیئت، در همین مسجد کوچک، ردّ قدمشان را میان دختران هیئت میتوان دید؛ در شوقشان، در اشکشان، در نامهایی که زنده شدند💚.
چهارمین روز، متعلق به مردی بود از نسل ایمان و علم.
🇮🇷 شهید فریدون عباسی؛
مردی که از کلاسهای درس تا میدان جهاد علمی، قدمبهقدم بالا رفت و در بلندای دانایی، با نفس گرم معرفت، به آسمان پیوست . .
راویِ آرام و آشنا، طبق رسم هر روز، با صدایی لبریز از عشق، از زندگی این مرد بزرگ گفت.
اما امروز، نامها تمام نمیشدند..
اینجا، در دل شب چهارم،
سه ستاره از شبهای قبل دوباره درخشیدند؛
نه فقط بهعنوان شهید،
بلکه به مثابه یادآوری یاران کاروان کربلا . .
در امتداد صدای راوی،
یکییکی، ستارهها طلوع کردند❤️🩹:
• شهیده ریحانهسادات ساداتی ارمکی
یادآور غربت دختر سهسالهی کربلا🥺
• شهید امیرعلی حاجیزاده
سرداری از جنس قمر منیر بنیهاشم✌🏻
• شهید عمران بهرامی
با چهرهای، که غیرت جوانان عاشورایی را زنده میکرد🌱.
🖼 قاب عکسها، با احترام و اشک، روی دیوارهای مسجد نصب شدند؛
🎬 کلیپهای حماسی، در دل تاریکی مسجد، جرقههای آگاهی زدند؛
📖 و روایتها، ساده و بیتکلف، اما عمیق، در فضا پیچیدند.
دختران هیئت، بیکلام،با چشمهایی که برق اشتیاق داشت، گوش میدادند، باور میکردند، دل میسپردند🥲♥️.
گویی میان صحن مسجد، پُلی بسته شده بود میان زمین و آسمان؛ پُلی از روایت شهیدان تا دلهای کوچک و عاشقِ دختران هیئت.
مثل هر روز، نوای مداحی بلند شد.
مداح جوان، با لحنی گرم و سوزناک،دلها را به لرزه انداخت.همخوانیها، حلقهای شد از بغض و ایمان،که صحن مسجد را در آغوش گرفت.
و آنگاه، پایان . .
نه به معنای تمام شدن،
بلکه آغازی برای یک ضیافت دیگر.
🍲 دختران هیئت گرد سفرهای ساده اما پربرکت نشستند؛ و با عشق آش نذری دستپخت دختران خادم را میخوردند و در این حین از موکبهای اربعین گفتند، از کوچههای خاکی نجف، از رؤیای پیادهروی تا کربلا💔.
هر جملهشان، شکوفهای از عشق بود.
کربلا زنده بود؛
نه در فاصلهها،
بلکه در همین اشکها،
در همین شبها،
در همین قلبهایی که برای حسین میتپید🫀🥺.
- لحظهبهلحظهی روز چهارم:
▪️روز با تمیزکاری مسجد آغاز شد؛
دخترانِ خادم، با دلهایی سرشار از شوق،
مسجد را جارو زدند. انگار میخواستند زمین را برای قدمهای فرشتهها مهیا کنند.
▪️گروه رسانه، با دقتِ عاشقانه، میکروفون، لپتاپ، ویدیو پروژکتور و دوربینها را امتحان میکردند تا هیچ تصویری از شهیدان، نیمهتمام نماند.
▪️موکب شربتخانه و چای، لبریز شد از گلاب، نیت، و لبخند؛ لیوانها پر میشد و دلها لبریز.
▪️قرائت قرآن و زیارت عاشورا، آرامآرام فضای مسجد را نورانی کرد.
▪️سخنرانی مخصوص نوجوانان و جوانان،
نه صرفاً گفتن، که دعوتی بود برای فهم، برای بیداری.
▪️آنسو، کودکان دورِ میزهای کاردستی و قصهگویی حلقه زده بودند؛ تا از زبانِ مربی، عاشورا را با رنگ، با قیچی، با تخیل لمس کنند.
▪️آیتم شهدایی، با تصویر، با صدا، با روایت،
روح مجلس را به سمت حماسه برد.
▪️نوای مداحی، شعلهی دلها را بلند کرد،
و همخوانیها، قطرهقطره، بغضها را به اشک تبدیل کرد.
▪️سفرهی تبرکی با آش مخصوص، دستپخت سرآشپز هیئت، طعم محبت داشت و بوی حرم.
▪️و پس از آن، دوباره شستن ظروف،
دوباره ذکر گفتن،
دوباره لبخند . .
تا مسجد، پاکتر از همیشه،
به استقبال شب پنجم برود.🙂
این بود شب چهارم . . .
شبی که دیوارهای مسجد
نه فقط قاب عکس شهدا،
که نفسِ شهدا را در خود جا داده بودند♥️.
ادامه دارد . . .
تابستان ¹⁴⁰⁴
🗣. راوی: عزتی پور
✍🏻. نویسندگان: صولتی _ مسرور
#پایگاهکوثر
#معاونتفرهنگی
#هیئترضوانالرضا
#حوزهحضرتآسیه
🌐' معاونت روابط عمومی و رسانه
- دخترانمحلهحسنیہ
⁵[روایت هشت روز خادمیِ دخترانه | روز چهارم محرم 💌] 🕊 [مهمان ویژه: شهید فریدون عباسی | دانشمند ایران
⁶[روایت هشت روز خادمیِ دخترانه | روز پنجم محرم 💌]
🕊[مهمان ویژه: شهیده فرشته باقری | راوی حقیقت]
پنج روز است که توفیق خادمی نصیبم شده؛
پنج روزی که عطر مهر اهلبیت علیهمالسلام،
در جان مسجد نشسته🥺و صحن این خانهی نورانی، مأمن دخترانی شده که نهچندان دور،
کودکانی بازیگوش بودند؛
همانها که «حسین حسین»🖤
را از لابهلای خندهها و بازیهای کودکانه یاد گرفتند👧🏻. و امروز، بانوانی نجیب و باوقارند،
با چشمانی از جنس نور،
و دلی آکنده از اشتیاق🫀.
هنوز آفتاب سر نزده، دلهایشان پیشتر از تنها، به سوی مسجد پر میکشد.🥰
کفشها را آرام کنار میگذارند . .
کلمن های یخ را پُر میکنند . .
غذاها را با دقت در ظرف میکشند . .
و همهی این کارها را نه از سر عادت یا اجبار،
بلکه با دستهایی لبریز از عشق انجام میدهند♥️.
میان این جمعِ پرشور، حلقهای از فهم و روشنایی شکل گرفته .
پای صحبت مربی مینشینند،
گوش جان میسپارند،
سؤال میپرسند،
تأمل میکنند،
و هرروز، یک پله از تربیت عاشورایی را بالا میروند✨🖤
خواهران بزرگتر، دست خواهران کوچکتر را میگیرند؛ مثل مادری که از مهربانی لبریز است.🌹 چادرهایشان ساده است اما دلهایشان آراستهتر از هر زینت دنیا.
اینجا فقط یک هیئت نیست، دانشگاهیست مقدس. دانشگاهی از جنس ایمان، که در آن دختران امروز، زنان فردای این خاک را میسازند.
دانشگاهی که فارغالتحصیلانش🎓،
چون فرشته باقریها،
نجیباند، بیدارند، بیریا . .
و برای انتخاب مسیر زندگی،
نگاهی دارند حسینی❤️🩹.
و من . .
خادم کوچک این کاروان عشق،
هر روز که این دلدادگی را میبینم، بیشتر باور میکنم که راهمان به نور ختم میشود🕊.
به حسین علیهالسلام♥️.
و روز پنجم نیز در هالهای از نور و اشتیاق به پایان رسید . .
اما نه برای ما، که روایت هنوز ادامه دارد😍!
در قاب دوربینهایی که لرزش دستشان از اشک است .
در صدای دخترانی که با دل مینویسند نه فقط با قلم .
در نگاههایی که حقیقت را نه در تیترها،
که در تپش روضهها جستوجو میکنند . .
فرشته باقریها هنوز میان ما نفس میکشند؛
در دل خادمان بیادعا،
در حنجرهی رسانههای بیریا،
در دختربچههایی که امروز با چادر سفیدشان،
روایت عشق را تمرین میکنند.☺️
و این هیئت...
مدرسهایست که خبرنگار میپرورد؛😌
نه از جنس خبرهای رسمی،
بلکه از جنس حقیقتهای ناپیدا . .
از جنس صداقت و اشک♥️.
ادامه دارد . . .
تابستان ¹⁴⁰⁴
🗣. راوی: عزتی پور
✍🏻. نویسندگان: صولتی _ مسرور
#پایگاهکوثر
#معاونتفرهنگی
#هیئترضوانالرضا
#حوزهحضرتآسیه
🌐' معاونت روابط عمومی و رسانه
- دخترانمحلهحسنیہ
«دیدار فرمانده ناحیه امام حسن مجتبی(ع) سرهنگ رفعتنژاد با خانواده شهید حسینعلی احمدی»
فرمانده ناحیه مقاومت بسیج امام حسن مجتبی(ع)، سرهنگ رفعتنژاد، با حضور در منزل شهید حسینعلی احمدی، با خانواده این شهید والامقام دیدار و از ایثار و مجاهدت او تجلیل کرد.
به گزارش خبرنگار خبرگزاری بسیج از قم، فرمانده ناحیه مقاومت بسیج امام حسن مجتبی(ع) با همراهی جمعی از مسئولان و اهالی محله حسنیه پردیسان، با حضور در منزل شهید حسینعلی احمدی، ضمن ابراز همدردی با خانواده این شهید، یاد و خاطره او را گرامی داشتند. در این دیدار، فرمانده حوزه شهدای مدافع حرم، رئیس کلانتری پردیسان، و فرماندهان پایگاههای بسیج شهید کلهری و کوثر نیز حضور داشتند.
شهید حسینعلی احمدی، فرزند بهمن، متولد ۲۳ تیر ۱۳۷۲، اهل شهرستان الیگودرز و دارای مدرک کارشناسی ارشد بود. او فرزند نخست خانواده بود و حدود چهار سال از ازدواجش میگذشت. با وجود نداشتن فرزند، زندگیاش آمیخته با محبت، معنویت و تعهد به اصول اسلامی بود.
در بخشی از این دیدار، همسر شهید با بیان خاطراتی از همسرش گفت: «حسین همیشه میگفت نمیخواهم مرگ معمولی داشته باشم؛ دلم میخواهد وقتی از دنیا بروم که کاری برای مردمم کرده باشم. حتی شهادت را بهعنوان شرط ضمن عقدمان تعیین کرده بود.»
وی افزود:«نماز جماعت، نماز شب، رعایت حلال و حرام، توجه به حقالناس و محبت به خانواده از ویژگیهای همسرم بود. در هر شرایطی تلاش میکرد که اگر کاری از دستش بر نمیآمد، حتماً آن را جبران کند.»
این دیدار در فضایی معنوی و صمیمی برگزار شد و حاضران ضمن قرائت فاتحه و ابراز همدردی با خانواده شهید، بر لزوم ترویج فرهنگ ایثار، شهادت و زنده نگهداشتن یاد و راه شهدا در سطح محلات تأکید کردند.
انتهای پیام/ صولتی
- دخترانمحلهحسنیہ
⁶[روایت هشت روز خادمیِ دخترانه | روز پنجم محرم 💌] 🕊[مهمان ویژه: شهیده فرشته باقری | راوی حقیقت] پنج
⁷[روایت هشت روز خادمیِ دخترانه | روز ششم محرم 💌]
🕊[مهمان ویژه: شهید احسان قاسمی | خادم الرضا]
روزی که اشک و غیرت در هم آمیخت🇮🇷.
صبح زود، وقتی هنوز بوی شب قبل در صحن مسجد مانده بود، خبر مهمی میان خادمان پیچید: امروز، روز میدان است✌🏻.
عزاداری برای امام حسین "ع" ، رسم همیشگی ماست، اما امروز، باید لبیک عاشقانهمان را به ولیِ زمانمان فریاد بزنیم♥️.
با هماهنگی روابط عمومی، زمان هیئت کوتاهتر شد و اطلاعیه رسمی در کانالهای هیئت منتشر شد؛ تا دختران محله، سر وقت به تجمع بزرگ برسند.
در مسجد، شور و شوق در جریان بود. خانمهای محله از راه میرسیدند و سینیهای پر از شربت صلواتی در دستان خادمان میچرخید. خنکای هر لیوان، دلی را آماده راه میکرد برای حضور در دل تپندهی امت✊🏻.
مراسم بهسادگی و صمیمیت گذشت؛
روضهخوانی، مداحی، آیتم شهدا🖤.
همه چیز دقیق، کوتاه، اما عمیق. اما آنچه دلمان را بیش از همه تکان داد، نه در بخش رسمی مراسم،که در گوشهای از مسجد شکل گرفت😍؛
در نگاههای پرشور دختران کوچکتر،
آنهایی که سنشان برای حضور در میدان کم بود، اما غیرتشان از خیلیها بیشتر.😌.
یکی از دختران آرام گفت:
«ما هم میخواهیم پشت رهبرمون باشیم»
و ناگهان، صحن مسجد به میدان عشق تبدیل شد🇮🇷♥️. پرچم ایران را روی کف دستشان کشیدیم و صدای شعارها بلند شد؛
نه با ترس،
که با غرور، با اشتیاق، با باور:
📣 مرگ بر اسرائیل!
📣 جانم فدای رهبر!
📣 لبیک یا خامنهای!
🔥 در چشمانشان، آتشی از غیرت شعله میکشید و از دلشان، خورشیدی از محبت میتابید. با همان دستهای کوچک، مشت گره کردند، و با همان گلوی نازک، فریادشان را در تاریخ حک کردند.
🎥 خادمان، با دستان لرزان از ذوق، صحنه را ثبت کردند؛ تا روزی اگر کسی پرسید «غیرت ایرانی کجاست؟» نشانی بدهیم از صحن کوچک مسجد امام حسن مجتبی "ع" 💚😍 . .
و نوشتیم در دلهایمان:
این دخترها، ادامهی سحر امامیها هستند؛
از نسل غیرت، از تبار آگاهی . .✌🏻
دخترانی که از دل هیئت،
مستقیم به خط مقدم روایت رفتهاند.
با پرچم، با صدا، با اشک، با ایمان.
و روز ششم هم تمام شد . .
اما صدای فریادهای کوچکشان،
هنوز در هوای مسجد میپیچد؛
چون عهدی عاشقانه،
با امامشان . .
با رهبرشان . .
با حقیقت♥️.
ادامه دارد . . .
تابستان ¹⁴⁰⁴
🗣. راوی: عزتی پور
✍🏻. نویسندگان: صولتی _ مسرور
#پایگاهکوثر
#معاونتفرهنگی
#هیئترضوانالرضا
#حوزهحضرتآسیه
🌐' معاونت روابط عمومی و رسانه
- دخترانمحلهحسنیہ
📜| زندگینامه شهید حسینعلی احمدی
در امتداد خاطرات روشنِ مردی از دیار آفتاب، نامی بر تارک آسمان عشق حک شده است:
شهید حسینعلی احمدی، فرزند بهمن، متولد بیستوسوم تیرماه ۱۳۷۲، از دیار کوهنشین و غیرتمند الیگودرز؛ نخستین شکوفهی باغ زندگی پدر و مادری که فرزندی چنین رشید و باصلابت را پروراندند. از همان آغاز، زندگیاش رنگی دیگر داشت؛ دل در گرو افقهایی فراتر از عافیت و آسودگی بسته بود.
همسرش میگوید:
«در عقدمان، نام شهادت را شرط کرد؛ همیشه میگفت نمیخواهم در خواب یا در حالت عادی از دنیا بروم. آرزو دارم آنگاه بروم که برای مردمم کاری کرده باشم؛ وقتی بروم که رد پایم بر زمین بماند و دعای خیری پشت سرم باشد.»
با حسرتی دیرین از جا ماندن در جهاد هشتساله میگفت: «لیاقت نداشتم در جنگ باشم؛ کاش خدا لطف کند و شهادت را نصیبم کند.»
از ویژگیهای بارز او، عزتنفس کمنظیرش بود. مهربان و خانوادهدوست، همیشه حواسش به اطرافیانش بود؛ دلنگران شادی آنها، و مراقب حالشان. تا آنجا که میتوانست، نمازهایش را در مسجد به جماعت میخواند. نماز شب را هیچگاه ترک نمیکرد. برای او، حقالناس حریمی مقدس بود؛ همیشه تلاش میکرد تا دِینی بر گردنش نمانَد. دستِ یاریدهندهای بود برای همه.
در جایگاه همسر، مهربان و وفادار بود. در هر شرایطی تلاش میکرد حواسش به همسرش باشد؛ اگر گاهی نمیتوانست، بعدها با مهر و توجه جبران میکرد.
دلبستهی خانهای گرم و پر رفتوآمد بود؛ مهماننواز و سفرهدار. همیشه آرزو داشت در خانهاش صدای خندهی مهمانان بپیچد و عطر مهربانی جاری باشد.
در کار، تمام تلاشش این بود که روزیاش پاک و حلال باشد. حلال و حرام برایش مرز روشنی داشت و به آن سخت پایبند بود.
تحصیلاتش را تا مقطع فوقلیسانس ادامه داد. با وجود جایگاه علمیاش، تواضع و فروتنیاش مثالزدنی بود. چهار سال از زندگی مشترکشان گذشته بود. فرزندی نداشتند، اما دلی به وسعت آسمان داشت که برای همه جا بود.
شهید احمدی از نیروهای انتظامی مستقر در فرودگاه مهرآباد بود. اما با بسته شدن پروازها، به ستاد فرماندهی در خیابان ونک منتقل شد؛ جایی که در حملهی موشکی دشمن، هدف اصابت قرار گرفت.
دو روز بعد، پیکر پاکش از زیر آوار بیرون کشیده شد💔.
آری، او چنان رفت که آرزو داشت؛ نه در خواب، نه در عافیت، بلکه در راه مردم، در راه امنیت، در مسیر ایمان.
و امروز، نامش میدرخشد؛
چون شهابی که در شبِ بیستاره میگذرد
و ردّی از نور بر جای میگذارد برای همیشه.
✍🏻. صولتی
#مسجدامامحسنمجتبی
#پایگاهکوثر
#معاونتروابطعمومی
#حوزهحضرتآسیه
🌐' معاونت روابط عمومی و رسانه
📣📣📣 مامانایی که گروه نشاط مادر و. کودک عضو هستن اون گروهو سریعا ببینند و. پاسخ بدن 👌