- جوانبودوگنھڪار
ازروزمرگیهاۍزندگۍخستہشدهبود
وبہجوادالائمہپناهآوردهبود ..
حضرتفقطیڪجملہفرمود:
"فَفِرّواألۍٱلحُسَین"
بہسمتحسینفرارڪن
•.
#چهقشنگگفتن🖤!
گفتم: ﻋﺒﺎﺱ ﺁﻗﺎ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﺩﺭﺁﻣﺪﺕ ﺯﻧﺪﮔﯿﺖ ﻣﯿﭽﺮﺧﻪ؟
ﮔﻔﺖ: ﺧﺪﺍ ﺭﻭ ﺷﮑﺮ ،ﮐﻢ ﻭﺑﯿﺶ ﻣﯿﺴﺎﺯﯾﻢ. ﺧﺪﺍ ﺧﻮﺩﺵ ﻣﯿﺮﺳﻮﻧﻪ.
ﮔﻔﺘﻢ : ﺣﺎﻻ ﻣﺎ ﺩﯾﮕﻪ ﻏﺮﯾﺒﻪ ﺷﺪﯾﻢ ﻟﻮ ﻧﻤﯿﺪﯼ؟!
ﮔﻔﺖ: ﻧﻪ ﯾﻪ ﺧﻮﺭﺩﻩ ﻗﻨﺎﻋﺖ ﻣﯿﮑﻨﻢ ﮔﺎﻫﯽ ﺍﻭﻗﺎﺕ ﻫﻢ ﮐﺎﺭ ﺩﯾﮕﻪ ﺍﯼ ﺟﻮﺭ ﺑﺸﻪ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﻣﯿﺪﻡ، ﺧﺪﺍ ﺑﺰﺭﮔﻪ، ﻧﻤﯿﺬﺍﺭﻩ ﺩﺳﺖ ﺧﺎﻟﯽ ﺑﻤﻮﻧﻢ.
ﮔﻔﺘﻢ: ﻧﻪ. ﺭﺍﺳﺘﺸﻮ ﺑﮕﻮ!
ﮔﻔﺖ: ﻫﺮ ﻭﻗﺖ ﮐﻢ ﺁﻭﺭﺩﻡ ﯾﻪ ﺟﻮﺭﯼ ﺣﻞ ﺷﺪﻩ. ﺧﺪﺍ ﺭﺯﺍﻗﻪ، ﻣﯿﺮﺳﻮﻧﻪ ...
ﮔﻔﺘﻢ: ﺍﯼ ﺑﺎﺑﺎ ﻣﺎ ﻧﺎﻣﺤﺮﻡ ﻧﯿﺴﺘﯿﻢ. ﺭﺍﺳﺘﺸﻮ ﺑﮕﻮ ﺩﯾﮕﻪ!
ﮔﻔﺖ: ﺗﻮ ﻓﮑﺮ ﮐﻦ ﯾﻪ ﺗﺎﺟﺮ ﯾﻬﻮﺩﯼ ﺗﻮﯼ ﺑﺎﺯﺍﺭ ﻫﺴﺖ ﻫﺮ ﻣﺎﻩ ﯾﻪ ﻣﻘﺪﺍﺭ ﭘﻮﻝ ﺑﺮﺍﻡ ﻣﯿﺎﺭﻩ ﮐﻤﮏ ﺧﺮﺟﻢ ﺑﺎﺷﻪ.
ﮔﻔﺘﻢ: ﺁﻫﺎﻥ. ﻧﺎﻗﻼ ﺩﯾﺪﯼ ﮔﻔﺘﻢ. ﺣﺎﻻ ﺷﺪ ﯾﻪ ﭼﯿﺰﯼ.
ﭼﺮﺍ ﺍﺯ ﺍﻭﻝ ﺭﺍﺳﺘﺸﻮ ﻧﻤﯿﮕﯽ؟
ﮔﻔﺖ : ﺑﯽ ﺍﻧﺼﺎﻑ ﺳﻪ ﺑﺎﺭ ﮔﻔﺘﻢ ﺧﺪﺍ ﻣﯿﺮﺳﻮﻧﻪ ﺑﺎﻭﺭ ﻧﮑﺮﺩﯼ، ﯾه ﺑﺎﺭ ﮔﻔﺘﻢ ﯾﻪ ﯾﻬﻮﺩﯼ ﻣﯿﺮﺳﻮﻧﻪ ﺑﺎﻭﺭ ﮐﺮﺩﯼ. ﯾﻌﻨﯽ ﺧﺪﺍ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﯾﻪ ﯾﻬﻮﺩﯼ ﭘﯿﺶ ﺗﻮ ﺍﻋﺘﺒﺎﺭ ﻧﺪﺍﺭﻩ؟!ﻫﯽ ﺳﺠﺪﻩ میکنیم، ﻭﻟﯽ ﻫﻨﻮز خوب ﺑﺎﻭﺭﻧﺪﺍﺭﯾﻢ ﮐﻪ ﯾﮑﯽ ﺍﻭﻥ ﺑﺎﻻﻫﺴﺖ ﮐﻪ ﺣﻮﺍﺳﺶ ﺑﻪ ﻣﺎﺳﺖ.
ﺗﺎ ﺍﯾﻦ ﺷﮏ ﺑﻪ ﯾﻘﯿﻦ ﻧﺮﺳﻪ ﻫﻤﻪ ﺧﺪﺍﺕ ﻣﯿﺸﻦ، ﺍﻻ ﺧﺪﺍ ...
•••❀•••
♥️🕊••
﴿بـغضِ مـن گریہ شـد و راھِ تماشـاࢪا بست
از تـو جز منظرهای تار نـدارم כَࢪ یاد ジ﴾
-•-•-•-•-•-•-•-•-•-•
#اربابم_حسین♥️⃟✨
#شهیدانه🦋
شهید ذوالفقاری ارادت خاصی به شهید ابراهیم هادی داشت، خودش (در حوزه نجف) از روز اول گفته بود من را ابراهیم صدا کنید.
او همیشه جلوی موتورش یک عکس بزرگ از شهید ابراهیم هادی نصب داشت؛ و در خصلت ها خود را خیلی به ابراهیم نزدیک کرده بود.
راوی: حاج باقر شیرازی
پن. رفیقِ شهید، شهیدت میکنه :) ♥️🕊
#ٵللِّھُمَعَـجِّݪلِوَلیڪَالفَࢪج
•••❀•••
🖇♥️همسـࢪ شھید محـمد بلبـاسۍ
دࢪ خـاطࢪھاے از هـمسر شھیدشمیگویـد:
•|چَـند باࢪ بـہ آقـا مٌحَمـد گفـٺم بـࢪاےِ
خـودمون ڪَفَن بِخَـࢪیم و بِبَریم حَـࢪَمِ
امـامحٌسِـین بَـࢪاۍِطـواف، وݪےایشـون
طَفـࢪھ مےࢪفٺ. بعدِ چَندبـارڪہ اصرار
کردم ناراحٺ شد و گفـٺ؛
⇦دوتـاڪفنمیخوایببریپیشبیکفن؟...💔
#شـھیدمحمدبلباسۍ✨🌱
-•-•-•-•-•-•-•-•-•-•
#کلام_شهدا💚͜᷍🎋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اگر کلمات قیافه داشتند.. ✌️💚
002 Babolmorad.mp3
7.66M
به وقت مداحی✨
باب المراد 🍃
محمد حسین پویان فر
#مناسبتی
#ارتباط_با_نامحرم
#ترک_دوستی_با_جنسمخالف
یادمه بهم گفت جای ابجیمه😐 چون خواهر ندارم باهاش ارتباط دارم 😳علاقه ای بینمون نیست
یه هفته بعدش اومد ازش پرسیدم فلانی از آبجیت چه خبر😏گفت آبجی ندارم کهگفتم همون که خواهر نداشتی باهاش تو رابطه بودی😏گفت آهان اون که الان دیگه بحثش جداس🙂گفتم یعنی چی🤨گفت علاقه داریم بهم قراره ازدواج کنیم😐
شما که علاقه ای بینتون نبود فقط آبجی داداش بودین😑
چجوری الکی الکی احساس بینشون رد و بدل شد❎
چجوری خودشونو تباه کردن🤦♀
خواهرم 👩برادرم👨 حواست باشه چجوری وارد زندگیت میشن‼️
خواهر برادری
همکاری
دوستی اجتماعی
به خودت بیا🚶♀
به نظر خودت اینا می ارزه به اشک امام زمانت؟!🙂