• 💚🌿💚🌿💚🌿💚 • °•○●﷽●○•° #آیٰـھِ #قسمت75 ✍️بھ قلمِ #خـادم‌الــمهدۍ|میـم . علےجانپور به پشت سرش نگاه کرد ؛ با سر به پشت اشاره کردو گفت :_این مرده دیگه .. لبخندۍ زدمو :+آها باش حتما .. با خودم کلنجار میرفتم باش حتما !!! چقدر رو دارۍ دختررر مگه واقعا شوهرته ؟! هم یه جورایے خوشحال بودم هم خنده ام میگرفت داشتم به این فکر میکردم اگه مجتبے این حرفو میشنید چه عکس العملے نشون میداد ؟ که پرستار گفت : _عزیزم پات به احتمال زیاد شکسته چون تو این مدت زمان کم خیلے ورم کرده ! میرم تا یه ویلچر بیارم ببریمت باید عکس بگیریم تا مطمئن بشیم که شکسته یا نه ¡ سرۍ به نشانه تایید تکون دادم واۍ خدا با این وضع پام چطورۍ برم دانشگاه ! خدایا خواهش میکنم شکسته نباشه .. وگرنه شاید نتونم برم دانشگاه .. از همین حالا با وجود درد شدیدۍ که داشتم غصه نرفتن به دانشگاه رو میخوردم .. …… ﴿مجتبے﴾ داشتم با پرستار آقایے که همراه اون خانم اومده بود صحبت میکردم که خانم اومد طرفمون :_شما آقاۍ ؟ یه نگاه به آیـه خانم کردم و با شک گفتم :+کرامتے هستم ! اتفاقے افتاده ؟ یه نگاه گذرایے به آیـه کردو :_نگران نباشید ؛ حال همسرتون خوبه داره خودشو برا نامزدش لوس میکنه .. انگار برق سه فاز رو بهم وصل کردن با لکنت گفت:+چے ؟! دیدم حرفے نمیزنه یه نگاه به آیـه خانم کردم دیدم داره میخنده .. چشام درشت شد یعنے چے همسرم ! کے همسر دار شدم خودم خبر ندارم ؟ یه جورایے خندم گرفت .. پرستاره گفت :_الان خانمتون رو میبریم براۍ رادیولوژۍ اگر میتونید کمکشون کنید بشینن رو ویلچر .. به طرف خانم تندۍ در صورتے که جلوۍ خنده امو میگرفتم گفتم :+ها ! با دست به اونطرف اشاره کردمو ادامه دادم :+باشه فقط مـ..ـن برم به برادرشون اطلاع بدم .. ببخشید .. به طرف حیدر رفتم که سرشو رو از پشت رو صندلے گذاشته بود و چشاش بسته بود .. نشستم و آروم زدم رو پاش :+آقاۍ خوابالو .. چشاشو باز کرد و لبخندۍ زد :_جانم ! یه نگاه به در اتاقے که مائده اونجا بود انداختم دوباره تمام غم ها ریخته شد رو سرم .. غم از دست دادن مامان و افتادن رو تخت بیمارستان مائده ! هنوز به بابا اطلاع نداده بودم . امیدوارم عمو یه جورۍ بهشون گفته باشه .. ادامـه داࢪد ... ڪپـے بـھ هـࢪ نحـوۍ ممنـوع و پیگـࢪد قـانونـے داࢪد ❌ پـرش به پـارت اول ↯ http://eitaa.com/dokhtaranzeinabi00/23825 لینـک کانـالمونِ ↯ https://eitaa.com/joinchat/3764518990C8dcd051ac8 • 💚🌿💚🌿💚🌿 •

خواهرگرامی!👇🏻 نامحرم‌غریبه‌وآشنانداره!!❌ یه‌وقت‌باپسرای‌فامیل‌به‌ بهانه‌هایی‌مثل‌اینکه: مثل‌داداشمه‌ ازبچگی باهم‌بزرگ‌شدیم صمیمی‌نشی ها!!!🙃 نامحرم نامحرمه! حواست باشه! #بدونیم 🖊💌

بھ نام خداے گمنام ها ^^♥️..🌿

دعای عهـــــــــــــــــــــد🌸 تعجیل در فرج مولایمان صلوات🌱

‌سلام برشهدا ... :)🌱 اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبیمُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبیعَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ، فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم 💚..

خوش‌بھ‌ حال‌شھدا.. • . بھترین‌هاۍ روزگار همان‌هایـے بودند که بزرگترین‌کار غیرقانونۍشان دستـ بردنـ در شناسنامھ برایِ‌رفتن به جبهہ‌ی جنگ بود ♥️...

‌.○◦ ‌. چـادر؟' - جامه‌ۍ رزم وُ بزم وُ عزم! ..

بھ سینھ هرکھ تمناۍ ڪربلـا دارد ؛ همیشھ در دل خود روضه‌اۍ بھ پا دارد ڪسی کھ عشق تو دارد دگر چه ڪم دارد ! بدون عشق تو عالم کجا بھا دارد ..🌱

از دور سلام آقا ..🍃

. . . امیرم امیرم‌ الهی که واست بمیرم... 💔

امیرم از درِاین خونھ نمیرم💔 ..

:)