eitaa logo
دولت قوی
615 دنبال‌کننده
82 عکس
19 ویدیو
3 فایل
بستری برای اندیشیدن در سطح «ملی» و «فراملی»؛ منطقه‌ای و جهانی: پیرامون «دولت قوی»، «مقاومت» در برابر نظم ناعادلانه‌ کنونی جهان و «هویت دینی»، «پیشرفت» و «عدالت اجتماعی» نقد، پیشنهاد و سؤالات خود را با من در میان بگذارید: 🇮🇷 👤eitaa.com/ahs_tafreshi
مشاهده در ایتا
دانلود
📖صفحه‌ی دوم ♦️آیه‌ی قرآن را ببینید: «أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ بَدَّلُوا نِعْمَتَ اللَّهِ كُفْرًا وَأَحَلُّوا قَوْمَهُمْ دَارَ الْبَوارِ جَهَنَّمَ يَصْلَوْنَها وَ بِئسَ الْقَرَارُ» (سورۀ ابراهیم، آیات ۲۸ و ۲۹). سردمداران نظام‌های باطل و طاغوتی و کفرآمیز هستند که انسان‌هایی را که در سایه‌ی این نظام‌ دارند زندگی می‌کنند، می‌کشانند به سمت جهنّم. خب، حالا اگر این نظام یک نظام غیرخدایی است، پس کشانندگان این نظام همان کسانی هستند که اطراف تور را گرفته‌اند و دارند این‌ ماهی‌ها را می‌برند به یک طرف. اطاعت از او، اطاعت از آن‌ها، اطاعت از هر نظام اجتماعی باطل و غلط و غیرالهی، عبادت غیر خدا است ولو اسمش هم شده مسلمان، ولو نمازش را هم بخواند. الآن کسانی هستند در بعضی از همین مناطق زیر این آسمان کبود در سراسر عالم که اسمشان هم مسلمان است، قرآن را هم قبول دارند، خدا را هم قبول دارند امّا دارند عبادت غیر خدا می‌کنند؛ زیرا آن کسانی که بر کار این‌ها حاکمیّت دارند، کسانی هستند که با معیارهای الهی زندگی نمی‌کنند، با معیارهای الهی حرکت نمی‌کنند، با معیارهای الهی جامعه را اداره نمی‌کنند، سخن حق نمی‌زنند، کار حق نمی‌کنند. این هم نوعی از انواع عبادت غیر خدا است. ♦️خب، پس در «فلا تجعلوا لله انداداً» - برای خدا رقیب و شریک و انباز قرار ندهید- این شریک و رقیب فقط آن بتی نیست که در کعبه بود یا امروز در بتخانه‌های هندوستان است؛ این هم بتی است که انسان‌ در محیط اجتماعی‌اش، محیط زندگی‌اش، از یک قانونی، یک نظامی، یک جهت‌گیری‌ای اطاعت کند که این جهت‌گیری مستند به خدای متعال نیست، به امر الهی وابسته نیست؛ این هم یک جور رقیب است؛ عبادت این را هم نباید کرد. 📕تفسیر سوره‌ی بقره، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، تهران: انتشارات انقلاب اسلامی، چاپ دوّم، زمستان ۱۴۰۱، صص. ۳۳۷ الی ۳۴۰. 🆔@dolat_qavi
⭕️جدال قدرت میان جبهه حق و باطل ♦️حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در بیان مبانی اعتقادی، از برخی بحث‌های ذهنی و نظریِ کلامی و فلسفی و عرفانی فاصله گرفته و با رجوع به منابع وحیانی کتاب و سنت، در کنار توجه به جنبه‌های نظریِ توحید -در حد ضرورت- به ابعاد عینیِ آن نیز توجه کرده و تعریف نوآورانه و جامعی از توحید ارائه می‌دهند. بنا بر نگاه ایشان، خدای متعال در قرآن کریم به تحلیل «توحید و کفر» در مرحله‌ی تحقق پرداخته است. قرآن کریم دو نظام ولایت حق و باطل را معرفی می‌کند که هر دو در عینیت با هم درگیر هستند. اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ ۖ وَالَّذِينَ كَفَرُوٓا أَوْلِيَآؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ ۗ أُولَٰٓئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ ۖ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ (بقره - 257) ♦️ایشان در کتاب طرح کلی اندیشه اسلامی پس از بیان فلسفه‌ی نبوت و اهداف آن، فصل مهمی از مباحث نبوت را تحت عنوان «گروه‌های معارض» مطرح می‌کند و به تشریح «درگیری‌ها و صف‌آرایی‌ها» می‌پردازند. (صفحات ۳۳۳ الی ۳۴۸) از نظر ایشان منشأ پدیدآمدن مبارزات و درگیری‌ها میان دو جبهه به لوازم و اقتضائات اهداف نبوت -که در راستای تحقق توحید است- برمی‌گردد؛ چرا که مخالفت با امتیازات طبقاتی در هیچ نقطه‌ای از جهان بدون پاسخ نمی‌ماند و همان‌گونه که طرفداران و حامیانی -غالباً از طبقات ستمدیده و محروم- به دست می‌آورد، دشمنان ومخاصمانی نیز از طبقات -ضربت‌خورده و مورد هجوم- می‌سازد. ♦️ایشان برای شناخت تفصیلی این گروه‌های معارض -که به مخاصمه با انبیا و پیروان آن‌ها می‌پردازند- ضمن استناد به سه دسته آیات قرآن به تفسیر ‌آن‌ها می‌پردازند. نخست؛ قرآن در آیات شریفه‌ی ۱۱۲ و ۱۱۳ سوره‌ی مبارکه‌ی انعام‌¹ با لحنی عام از وجود معارضان دعوت انبیاء یاد می‌کند. دوم؛ در آیات ۲۳ الی ۲۵ سوره‌ی غافر² سه نام را در کنار یک‌دیگر می‌آورد که مشخص‌کننده‌ی سه طبقه می‌باشند؛طبقه‌ی فرمانروایان (سمبل آن فرعون است)، رجال و سران (هامان)، اشراف و ثروت‌اندوزان (قارون) - البته در آیه‌ی ۳۴ و ۳۵ سبا³ به توضیح بیشتر طبقه‌ی اشراف و ثروتمندان -با تعبیر قرآنیِ «مُترَف»- میپردازند. و سوم؛ در آیه‌ی ۳۴ سوره‌ی توبه⁴ از طبقه‌ی دیگری که همانا رجال مذهبی و روحانی‌اند، جدا نام می‌برد. و مجموعاً چهار عنوان، نمایشگر چهار گروه (یا طبقه) در جبهه‌بندی‌های ستیزه‌گرانه ضد انبیاء در قرآن جلب نظر می‌کند: طاغوت، مَلَأ، مترفین، احبار و رهبان. ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ۱.وَكَذَٰلِكَ جَعَلْنَا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوًّا شَيَاطِينَ الْإِنْسِ وَالْجِنِّ يُوحِي بَعْضُهُمْ إِلَىٰ بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُورًا ۚ وَلَوْ شَآءَ رَبُّكَ مَا فَعَلُوهُ ۖ فَذَرْهُمْ وَمَا يَفْتَرُونَ (انعام-112) وَلِتَصْغَىٰٓ إِلَيْهِ أَفْئِدَةُ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ وَلِيَرْضَوْهُ وَلِيَقْتَرِفُوا مَا هُمْ مُقْتَرِفُونَ (انعام-113) ٢.وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مُوسَىٰ بِآيَاتِنَا وَسُلْطَانٍ مُبِينٍ (غافر-23) إِلَىٰ فِرْعَوْنَ وَهَامَانَ وَقَارُونَ فَقَالُوا سَاحِرٌ كَذَّابٌ (غافر-24) فَلَمَّا جَآءَهُمْ بِالْحَقِّ مِنْ عِنْدِنَا قَالُوا اقْتُلُوٓا أَبْنَآءَ الَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ وَاسْتَحْيُوا نِسَآءَهُمْ ۚ وَمَا كَيْدُ الْكَافِرِينَ إِلَّا فِي ضَلَالٍ (غافر-25) ٣.وَمَآ أَرْسَلْنَا فِي قَرْيَةٍ مِنْ نَذِيرٍ إِلَّا قَالَ مُتْرَفُوهَآ إِنَّا بِمَآ أُرْسِلْتُمْ بِهِ كَافِرُونَ ‌‌(سبأ-34‌‌) وَقَالُوا نَحْنُ أَكْثَرُ أَمْوَالًا وَأَوْلَادًا وَمَا نَحْنُ بِمُعَذَّبِينَ (سبأ - 35) ۴. يَآ أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوٓا إِنَّ كَثِيرًا مِنَ الْأَحْبَارِ وَالرُّهْبَانِ لَيَأْكُلُونَ أَمْوَالَ النَّاسِ بِالْبَاطِلِ وَيَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ ۗ وَالَّذِينَ يَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَالْفِضَّةَ وَلَا يُنْفِقُونَهَا فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذَابٍ أَلِيمٍ (توبه - 34) 🔗در ادامه فیش مهمی از ایشان در‌این‌باره تقدیم می‌شود. اساساً در تقابل، بیش از تناقض باید تضاد (مخالفت دو امر وجودی و عینی) مورد مطالعه قرار می‌گرفته است. حق و باطل، عقل و جهل دو امر وجودی اند که هر کدام جنودی دارند‌؛ علم و جهل و... امور وجودی‌اند(نه عدمی). علم مدرن عین جهل است. متأسفانه تمرکز بر گرایش‌های ذهنیِ کلامی، فلسفی و عرفانی مانع از فهم و درک عمیق ادبیات خاص قرآنی و روایی شده است. نکته‌ی دیگر این‌که ایشان اختلاف طبقاتی بر اساس میزان قدرت و ثروت را قبول ندارند، اما در مورد تعیین طبقات جامعه هنوز فیشی از ایشان ندیده‌ام گرچه قرآن طبقات را بر اساس ایمان تقسیم‌بندی می‌کند. 🆔@dolat_qavi
⭕️مثلّث قدرت در برابر رسالت دین 🔰حضرت آیت‌الله خامنه‌ای حفظه‌الله ♦️در سرتاسر قرآن، از جمله همین آیه¹ از گروه‌هایی نام برده می‌شود که شناخت چهره‌ی آن‌ها لازم است‌‌؛ به‌همین دلیل هم، قرآن چهره‌ی آن‌ها را همه‌جا مطرح کرده است. در موارد زیادی این گروه‌ها یک مثلّث قدرت را تشکیل می‌دهند‌؛ یعنی همیشه گروه‌هایی وجود داشته که اوّل‌بار آن‌ها با دعوت و رسالت و نهضتی که انبیا به وجود آوردند، مخالفت می‌کردند. این سه گروه مثلّثی را تشکیل می‌دهند که قدرت‌های موجود هر جامعه‌ای از همین سه خط و گروه به وجود آمده‌اند. ♦️گروه اوّل، «ملأ» یا آن کسانی هستند که حاشیه‌نشینان رأس قدرتند. اینان زمینه‌ی قدرت را برای آن‌که در رأس است، مانند فرعون یا نمرود فراهم می‌کنند و اطراف او را مثل حصاری پُر کرده‌اند؛ او را حفظ می‌کنند و وجود خود را و شخصیت خود را به او داده‌اند و او هم قدرت خود را، بر فکر و جسم و اندیشه‌ی این‌ها استوار کرده است. در تاریخ قبل از اسلام یک نمونه‌ی آن هامان است. آیه‌ی «یا هامانُ ابْنِ لی صَرْحاً»² خطاب به او است. در تاریخ بعد از اسلام هم، چند شخصیت اطراف معاویه، مانند مغیرة‌بن شعبه، عمروعاص و زیادبن أبیه از این دسته‌اند. اگر به شرح زندگی معاویه نگاه کنید، خواهید دید تمام این خصوصیاتی که برای ملأ ذکر کردیم درباره‌ی این سه نفر صادق است و فکر و تدبیر و نفوذ این سه، زمینه‌ساز سیطره‌ی قدرت معاویه بوده است. ♦️گروه دوّم عبارتند از پول‌دارها و ثروتمندان و اشرافی که در داخل آن جامعه زندگی می‌کنند. اگر چه ممکن است این گروه حاشیه‌نشین قدرت نباشند، اما از بغلِ آن قدرت می‌خورند، کما اینکه قدرت، از بغلِ آن‌ها می‌خورد. رأس، از آن‌ها استفاده می‌کند و آن‌ها از رأس. نمونه‌ای از این افراد در تاریخ قبل از اسلام، قارون است که ثروتمند کلانی بوده. در داخل جامعه‌ی اسلامی در زمان عثمان یا خلفای بنی‌امیه هم، نمونه‌های زیادی از پول‌دارها، رباخوارها و املاک‌دارها می‌شود پیدا کرد. علت احتیاج این گروه به رأس، آن است که آن‌ها در سایه‌ی آن رأس می‌توانند به این ثروت برسند و آن را نگه دارند. قدرت هم به آن‌ها محتاج است؛ برای این‌که او از این‌ها پول و مالیات می‌گیرد و استفاده می‌کند، لذا به هم احتیاج دارند. قرآن این‌ها را به نام «مُترَفین» یعنی اشراف خوشگذران یاد کرده است. ♦️گروه سوّم یا خط سوم مثلث، کسانی هستند که اعمال و آن‌چه را دو گروه اول و دوم انجام می‌دهند، توجیه می‌کنند و در نظر مردم، مشروع جلوه می‌دهند؛ مثلاً چنان‌چه معاویه بخواهد یک حکم غیرقانونی مثل لعن و سبّ علی (علیه‌السلام) را در جامعه پیاده کند و رایج نماید، یا یزید بخواهد امام حسین (علیه‌السلام) را به شهادت برساند، این گروه چنین اعمالی را در نظر مردم صحیح جلوه می‌دهند؛ مثلاً وظیفه‌ی «شریح قاضی» در این بین، آن است که بنویسد امام حسین (عليه‌السلام) علیه یک اصل مسلّم اسلامی اقدام کرده است. بر طبق چیزی که در برخی منابع گفته شده است، او گفت: «حسین بر خلاف حکومت حقّ یزید و حاکم عادل جامعه‌ی اسلامی قیام کرده و طبق آیه‌ی «إنما جزاءُ الذین یُحاربون اللهَ...»³ محکوم به محاربه‌ی با خدا و خروج از دین است.»⁴ درباره‌ی حضرت علی (علیه‌السلام) هم چنین نقشه‌ای عملی شد. همچنین اگر در این مثلث، بنا است از اموال مردم استفاده‌ی نامشروعی بشود یا عمل حرامی انجام شود، مثل «ابویوسف قاضی» لازم است که کار هارون‌الرشید را توجیه کند و آن را خوب نشان بدهد. اگر هارون چشمش به کنیز زیبای فلان مرد رهگذر افتاد و می‌خواهد او را تصاحب کند و آن مرد هم نذر کرده که کنیزش را به کسی نفروشد و نمی‌تواند بر خلاف نذرش عمل کند، این‌جا به عهده‌ی ابویوسف است که به آن مرد بفهماند که به این دلیل شرعی، نذر تو باطل است و انجام امر خلیفه، واجب! این هم شکل دیگری از کمک به قدرت است که امثال قاضی ابویوسف در این مثلّث بر عهده دارند و آن‌ها هم به او کمک می‌کنند؛ لذا می‌بینیم خط و قضاوت ابویوسف در سرتاسر کشور اسلامی بنی عباس رایج می‌شود. از این گروه در قرآن به «بعضی از أحبار و رهبان یا کثیری از آنان» تعبیر شده است و اشاره‌هایی در قرآن به این‌گونه افراد وجود دارد؛ هم‌چنان که اشاره‌هایی به آن دو گروه اول بود. ♦️وقتی این مثلث قدرت تشکیل شد، در رأس این مثلث طاغوت قرار می‌گیرد؛ اگر چه خود این مثلث هم طاغوت است؛ طاغوت در رأس و صدر است و این گروه‌ها در استخدام اویند. 📕کتاب تفسیر سوره‌ی برائت، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، تهران، انتشارات انقلاب اسلامی، چاپ هشتم، پاییز ۱۴۰۱، صص ۱۷۰ الی ۱۷۲. ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ۱.آیات ۳۴ و ۳۵ سوره‌ی برائت ۲.سوره‌ی غافر، بخشی از آیه‌ی ۳۶ ۳.سوره‌ی مائده، ‌بخشی از آیه‌ی ۳۳ ۴.مترجم کتاب الفین (علامه حلی) به این فتوا اشاره کرده ولی این مطلب در خود الفین نیست بلکه در تعلیقات کتاب آمده است و لذا این نظر علامه حلی نیست. 🆔@dolat_qavi
🔗پی‌نوشت: باری، این چهارطبقه معارضین انبیایند؛ نه فقط در زمان موسی، نه فقط در زمان پیغمبر، نه فقط در زمان ابراهیم، در همه‌ی زمان‌های تاریخ. هر جا سخن حقی پدید آمد، هر جا داعیه‌ و نغمه‌ی دعوتی به پیروی از انبیای خدا و کتاب‌های آسمانی به‌وجود آمد، این چهارطبقه صف بستند؛ یا همزمان، یا یکی پس از دیگری. (ر. ک کتاب طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن صص. ۳۴۳ و ۳۴۴) چهارگروهی که در صدد توطئه‌چینی علیه انبیا هستند و در برابر بعثت انبیا موضع‌گیری می‌کنند و مخالفت ‌می‌نمایند، تقدیم شد. البته آ. کاشانی نقش عبدالله بن عمر را در خارجی‌خواندن امام حسین و تکفیر ایشان برجسته می‌کردند... طبقه‌ی ملأ همیشه در مقابل انبیا ایستادند الا در یک آیه که در کنار نبی می‌خواهند قتال کنند اما هدف‌شان دنیایی و انگیزه‌ی شخصی است که آقا در ادامه‌ی همین فیش (تفسیر سوره‌ی برائت) به آن اشاره کردند. 🆔@dolat_qavi
⭕️«تفسیر استعماریِ» دین؛ ماهیت و آثار آن ⭕️جدایی دین از سیاست فهم استعمارزده از دین است. 🔰حضرت آیت‌الله خامنه‌ای حفظه‌الله ♦️«تفسیر استعماری دین، یک چیز ناشناخته نیست. همه‌ی ملت‌های اسلام، قرن‌های متمادی است که این تفسیر را می‌شنوند... این تفسیر، یک تفسیری است که دین را از اهرم تحریک ملت‌ها به داروی خواب‌آور و مخدر توده‌های مردم تبدیل می‌کند. بنا بر تفسیر استعماری، دین کلاً از سیاست و از اداره‌ی صحنه‌های زندگی انسان جدا است. دین، یک رابطه‌ی شخصی و قلبی فقط با خدا است و در بالاترین سطحی که برای دین از ارزش و اعتبار و تکلیف می‌توان قائل شد... بنابر این تفسیر، دین به عمده‌ترین مسائل زندگی‌‌ساز جامعه‌ها کاری ندارد، اقتصاد را تنظیم نمی‌کند، شیوه‌ی حکومت را معین نمی‌کند، دوستی‌ها و دشمنی‌ها را مشخص نمی‌کند، روابط و پیوندهای اجتماعی را متکفل نیست... حکومت و اداره‌ی دنیا بر تفسیر استعماری دین، همواره در دست قلدران و زورمندان بوده»¹ «علت گرایش به چیزی که به آن مکتب مادی می‌گوید، این است که خیال می‌کند، امروز این مکتب مادی، بهتر می‌تواند دنیا را اداره کند. می‌گوید بهتر می‌تواند ظلم را از بین ببرد، بهتر می‌تواند تبعیض و نابرابری را نابود کند، بهتر می‌تواند ظلم و خودکامگی را ریشه‌کن و زایل و فانی کند. می‌گوید دین این کارها را نمی‌تواند بکند. چرا می‌گوید دین نمی‌تواند این کارها را بکند؟ به خاطر این‌که از دین، از مفهوم شایع و رایج دین، چیزی نمی‌داند؛ جز آن‌چه در دست مردم کوچه و بازار، به صورت سنتی و تقلیدی مشاهده کرده. خلاصه از دین خبری ندارد، اطلاعی ندارد. اگر از او بپرسند دین چیست، یک سلسله مظاهری را اسم می‌آورد. می‌گوید این‌ها دین است؛ و چون این‌ها مخدر است، چون این‌ها برادر و برابر با ظلم و ظالم است‌، چون این‌ها نمی‌تواند گرهی از کار فروبسته‌ی مردم بگشاید، پی رها کن»² ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ۱. منبع: کتاب «فشرده‌ای از تاریخ انقلاب اسلامی»، سیدعلی خامنه‌ای، نشر صهبا (مؤسسه فرهنگی ایمان جهادی قم)، چاپ اول ۱۳۹۳ ش، ص۲۳. ۲.منبع: کتاب طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن، سیدعلی خامنه‌ای، چاپ بیست و پنجم، مؤسسه فرهنگی ایمان جهادی، قم، ۱۳۹۹ ش، جلسه‌ی نهم؛ توحید در ایدئولوژی. 🆔@dolat_qavi
⭕️دست آهنین قدرت در دستکش مخملی حقوق ♦️نمی‌توان با دید حقوقی به نظام بین‌الملل نگریست؛ چرا که نظم مدرن، ماهیتی کاملاً سیاسی دارد. در واقعیت، قدرت‌های بزرگ را حاکم می‌کند. یکی از آفات در سیاست‌ورزی و دولت‌داری ما این است که با دید حقوقی به نظام بین‌الملل نگاه می‌شود و بُعد اصلی و سیاسی آن نادیده گرفته می‌شود. تاریخ ایران نشان داده است این نحوه مواجهه محکوم به شکست بوده است. (دکتر مصدق و...) ♦️ وضعیت در فضای نظام بین‌الملل، آنارشیک است که در آن روی حقوقی ابزار روی حقیقی (سیاسی) است. اقتضاء آنارشی، توازن قدرت است؛ بنابراین در این عرصهْ قدرت، تعیین‌کننده و سرنوشت‌ساز است. کسی که دارای قدرت است حرف اول و آخر را می‌زند؛ سیاست بین‌المللْ قدرت را می‌شناسد، نه قوانین و علم حقوق. ♦️در مقام قضاوت درباره‌ی‌ حق با بطلان این روند و استمرار آن در نظم اسلامی نیستم -اگر چه پرواضح است که نظم اسلامی حقوقی که خداوند برای همه تعیین کرده است را پایمال قدرت نمی‌کند- اما منطق دارالحرب و درگیری با دولت‌های مستکبرِ کفر، نگرش سیاسی را اقتضا می‌کند. در منطق استکبار، بحث‌های حقوقی و بُعد حقوقی اصالت ندارند بلکه ابزاری برای تحقق خواسته‌های سیاسی (بُعد سیاسی) و بسط قدرت‌شان است. کنشگری اصلی با قدرت است. 🔗پی‌نوشت: ممکن است برخی دوستان اشکالاتی را به متن بنده وارد بدانند که درصدد پاسخ به آن اشکالات هستم: ۱. کاهش اهمیت حقوق: تأکید زیاد بر بُعد سیاسی ممکن است به نادیده گرفتن اهمیت حقوق و قوانین بین‌المللی منجر شود. حقوق می‌تواند به عنوان ابزاری برای حفظ عدالت و حقوق بشر عمل کند و نادیده گرفتن آن می‌تواند به بی‌عدالتی‌ها دامن بزند. ۲.ساده‌انگاری پیچیدگی‌ها: ممکن است این دیدگاه، پیچیدگی‌های نظام بین‌الملل را ساده‌انگاری کند. واقعیت‌های سیاسی و حقوقی معمولاً درهم‌تنیده هستند و نمی‌توان به سادگی یکی را بر دیگری ترجیح داد. 3.عدم توجه به راه‌حل‌های مسالمت‌آمیز: تمرکز بر قدرت و منطق استکبار ممکن است به نادیده‌گرفتن راه‌حل‌های مسالمت‌آمیز و دیپلماتیک منجر شود. گاهی گفتگو و همکاری می‌تواند به نتایج بهتری منجر شود. قصد بنده از این یادداشت، تأکید بر اهمیت بُعد سیاسی در سیاست‌ورزی و تأثیرات قدرت بر سیاست بود. این نوع تحلیل عمیق می‌تواند به درک بهتر واقعیت‌های پیچیده به‌خصوص سیاسی کمک کند. برای رسیدن به این مقصود به نقد رویکردهای صرفاً حقوقی پرداختم. بنده با نگرشی انتقادی به نقد رویکردهای صرفاً حقوقی در سیاست‌ورزی پرداختم که توجه به منطق استکبار ندارند. بنده معتقدم با بررسی منطق استکبار و تأثیر آن بر سیاست می‌توان به درک عمیق‌تری از چالش‌های موجود در نظام بین‌الملل رسید. 🆔@dolat_qavi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️چه شده که غربگرا‌های سازشگر‌ به فکر جان انسان‌ها افتاده‌اند!! ♦️غرب‌گراها به دنبال منافع شخصی و حزبی‌شان هستند. حتی منافع ملی هم برای‌شان کشک است. آن‌ها هرگز به‌فکر جان انسان‌ها نیستند مگر به قصد تسویه‌حساب سیاسی و یا دستاویزی برای مناصب سیاسی. اگر یک سیاستمدار آمریکایی بگوید جنگ ما در عراق ارزش کشتن نیم میلیون کودک را داشت، آن‌ها آن را توجیه و تطهیر می‌کنند یا به کلی نادیده می‌گیرند. این در حالی است که کشت و کشتارهای کنونی در فلسطین و لبنان باید تیتر یک تمام رسانه‌های ایرانی باشد. مراقب باشیم در زمین دشمن بازی نکنیم. 🆔@dolat_qavi
⭕حضرت آیت‌الله خامنه‌ای حفظه‌الله: گوژپشت نتردام را خوانده ايد؟ ♦️سید عطاءالله مهاجرانی، وزير اسبق فرهنگ و ارشاد اسلامی در تاریخ ۲۱ نوامبر ۲۰۱۷ در كانال تلگرام خود نوشت: 🔻طارق متری وزیر فرهنگ لبنان ( ۲۰۰۵ تا ۲۰۰۸)، دقیق و خوش‌سخن و دانشمند و بسیارخوان بوده و هست. دیدار با او همیشه غنیمت است! چای نعناع و دردشه! دردشه همان گفتگوست، صمیمی و پایان‌ناپذیر. طنجه بودیم، گفت داستان ملاقات با آیة‌الله خامنه‌ای را برایت بگویم. حتما تازه است. همراه سعد حریری به تهران سفر کردیم. قرار ملاقات با آیة‌الله خامنه‌ای بود. -این دیدار در آذرماه ۱۳۸۹ انجام شده است- قبل از دیدار قرار شد، جلسه‌ای با سعد حریری به عنوان نخست وزیر داشته باشیم. شش وزیر هم همراه بودیم. جلسه در محل اقامت حریری در کاخ سعد آباد برگزار شد. سعد حریری گفت: باید مساله سلاح حزب الله را به عنوان مساله اصلی لبنان مطرح کنیم. من سخنی نگفتم، اما همه تایید کردند. 🔻وقتی وارد دفتر آیه الله خامنه ای شدیم، ایشان بسیارگرم و صمیمانه سعد حریری را در آغوش گرفت. جوانی و هوشمندی اش را تحسین کرد. از مرحوم رفیق حریری ذکر خیری به میان آورد. از لبنان بسیار تعریف کردند. ناگاه از سعد حریری پرسیدند، آقای نخست وزیر شما رمان گوژ پشت نتردام را خوانده اید!؟ خب پیداست که نخوانده بود! سری تکان داد که معلوم نبود خوانده یا نه. آیة‌الله خامنه‌ای گفت: در این رمان یک زن بسیار زیبایی تصویر شده است. او زیباترین زن پاریس است. طبیعی است که قدرتمندان در صدد دستیابی به این زن هستند. لات‌های پاریس، قداره‌کشان، بانفوذها. اما همه می‌دانند که آن زن زیبا، اسمش چی بود!؟ طارق گفت: من گفتم ازمیریلدا! آیة‌الله خامنه‌ای با تمام چشمانش خندید و گفت احسنت! شما وزیر فرهنگ بودید! همه می‌دانستند که ازمیریلدا یک دشنه ظریف دسته صدف سپید بسیار تیز و کارا به همراه دارد. هر کس به او سوء نظری داشته باشد، ازمیریلدا از استفاده از آن دشنه تردید نمی کند. آقای نخست وزیر! لبنان مثل همان زن زیباست. لبنان عروس خاورمیانه است. خیلی‌ها به کشور شما نظر دارند. اسرايیل خطری است که شما را تهدید می‌کند. مگر تا خیابان‌های بیروت نیامدند؟ مگر مردم را نکشتند؟ ویران نکردند؟ سلاح مقاومت مثل همان دشنه ازمیریلداست. دشمن را نومید می‌کند و امکان عمل را از او می گیرد. 🔻گفتگوها ادامه پیدا کرد. اما سعد حریری کلمه‌ای در باره سلاح حزب‌الله سخنی نگفت. بعد از جلسه پرسیدم. نگفتی؟ گفت: دیدی جلسه را چگونه اداره کرد و بحث را پیش برد. می شد مطرح کرد؟. 🌐منبع‌: کانال مکتوب در تلگرام (کانال تلگرام جمیله کدیور و سید عطاالله مهاجرانی) 🆔@dolat_qavi
⭕️روایت تغییر آیین‌نامه رأی‌گیری مجمع تشخیص مصلحت نظام توسط رهبری معظم جهت تحقق جهات شرعی و دقت نظر ایشان 🔰آیت‌الله صادق لاریجانی ▪️در مجمع تشخیص باید رأی‌گیری شود در باب مصلحتی که می‌تواند جلوی حکم اوّلی شرع را بگیرد. مدتی روال این بود که مثلاً بیست‌و‌نه حاضر بودند، پانزده‌نفر می‌گفتند که حرف مجلس مصلحت است بر خلاف شورای نگهبان و چهارده نفر در مقام مخالف می‌گفتند مصلحت نیست. با اختلاف یک رأی، مصلحتی که خلاف شرع را تثبیت کند ثابت می‌شد و رأی می‌آورد. ▪️حضرت آقا در جلسه‌ی مجمع تشخیص -که متن آن موجود است- فرمودند: «ما که می‌گوییم مصلحت راجحه‌ای باشد‌؛ باید مُلزِمه و نیز بیّن باشد. سپس فرمودند‌: اگر پانزده‌نفر موافق و چهارده‌نفر مخالف هستند، این مصلحت روشن نیست. چگونه مصلحتی است که در خود مجمع تشخیص، پانزده‌نفر این‌گونه می‌گویند و چهارده نفر هم در مقام مخالف می‌گویند این مصلحت نیست. این‌گونه نمی‌توان از شرع عبور کرد. ابتدا فرمودند: اقلاً باید دو سوم اعضای حاضر رأی بدهند. نتیجه‌ی آن این می‌شد که گاهی با بیست نفر در مقابل ده نفر، یک مصلحت رأی می آورد. این تا مدتی رویه بود. ▪️در زمان اصلاح آيین‌نامه‌ی داخلی مجمع -که کیفیت اداره‌ی مجمع و رأی‌گیری و... است- ایشان فرمودند: نه دوسوم حضار، باید دو سوم اعضای مجمع رأی بدهند.» ببینید در مجمع چهل و پنج نفر حق رأی‌ دارند. با اقلاً دو سوم تعداد، جلسه رسمیت پیدا می‌کند یعنی با سی نفر. حضرت آقا فرمودند با دو سوم اعضا یعنی با سی نفر باید خلاف شرع را مصلحت‌سنجی کرد. این، سخت‌گیری شدیدی است. ▪️من به آقا عرض کردم می‌خواهید دیگر اصلاً مجلس هیچ مصلحت‌سنجی نکند چون چنین چیزی رخ نمی‌دهد. بالأخره اگر ما با سی‌نفر جلسه‌ی رسمی تشکیل دادیم، یک نفر بگوید من قبول ندارم، این مصلحت ساقط می‌شود؛ یعنی دیگر حرف مجلس هیچ می‌شود. گفتم شما یک تخفیف بدهید. بالأخره مجلس گاهی مصلحت‌سنجی‌هایی می‌کنند که واقعاً در راستای حل بعضی از مشکلات است و این هم بدانید مصلحت‌سنجی‌هایی که در مجمع می‌شود موقتی است. خلاصه من با ایشان گفتگو کردم و به سه پنجم اعضا رسیدیدم؛ مثلاً فرض کنید ما سی‌نفر تشکیل جلسه می‌دهیم. یعنی اگر رأی مصلحت‌سنجی مجلس بخواهد تصویب بشود باید بیست‌وهفت نفر مقابل سه نفر رأی داشته باشد. این را حضرت آقا فرمودند. دلیل آن را ایشان فرمود از خلاف شرع، این‌گونه نمی‌توان رد شد. رهبری این‌گونه به رعایت شرع تصلّب دارند. 📕درس‌خارج فقه، ۱۴۰۲/۰۷/۸ 🆔@dolat_qavi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️روایت تغییر آیین‌نامه رأی‌گیری مجمع تشخیص مصلحت نظام توسط رهبری معظم جهت تحقق جهات شرعی و دقت نظر ایشان 🆔@dolat_qavi
⭕️مرحوم علامه سیدمنیرالدین حسینی و مواجهه‌‌ی انتقادی و تصرفی با کارشناسی غربی 🔰علامه سیدمنیرالدین حسینی هاشمی ♦️... یک‌وقت ما سوار بر موج می‌شویم و خودمان می‌گوییم که ناهنجاری هست. در واقع، آن‌کسی که می‌تواند بهترین تحلیل را ارائه دهد و مقصر واقعی را نشان دهد، مشکل را کنترل می‌کند. ما با این کاری که می‌کنیم، نشان می‌دهیم که مدل توسعه (مدل تری‌گپس) را روحانیت نساخته است، بلکه آن را کارشناسی طراحی کرده است و ساخته است. بر فرض که کارشناسان را تنزیه کرده و بگوییم کارشان از روی غرض نبوده است ولی قطعاً کارشناسان با این مطالب «تجهیل» می‌شوند. این‌که روحانیت و متدینین می‌توانند مچ آن‌ها را بگیرند، باعث می‌شود که این میدان از دست آن‌ها در بیاید. ... البته به‌شرطی که این مطلب در جامعه خوب رشد کند نه این‌که ضعیف شود. ... در این صورت این بدبینی از روحانیت به کارشناسی غربی منتقل‌ می‌شود و تمام حیله‌های دشمن باطل می‌شود. اگر روحانیت وارد مجلس شدند و بعد از یک سال توانستند پنجاه وکیل را طرفدار این مطلب کنند، یعنی در هر کمیسیون چندنفر از این افراد باشند که بگویند این روش‌های شما اشکال دارد، در این صورت، روحانیت به‌دنبال حل مشکل و به دنبال این راه می‌آید. روحانیت اگر بفهمد که کارشناسی چه بلایی بر سرش آورده است، محال است که بی‌خیال باشد. ♦️البته ما کاری به خودِ کارشناس‌ها نداریم، ما در مورد مدل برنامه و کارشناسی سخن می‌گوییم؛ اگر مدل برنامه چوب نهایی را خورد، آن‌وقت زمان تغییر جامعه فراهم می‌شود. اگر کارشناسی شکست خورد، مجبور است که برای حفظ هویت خودش به بحث مدل‌سازی گوش فرا دهد، الآن کارشناسی مغرور است و یا احساس بی‌نیازی می‌کند؛ لذا اعتنایی به مدل‌سازی جدید ندارد! ولی آن‌وقت ناچار می‌شود به مباحث مدل‌سازی گوش دهد. ♦️... شما این اتهام را طرح می‌کنید که «مدیریت و تصمیم‌گیری با روحانیت بوده است؛ چرا روحانیت این مطلب را به‌صورت کافی پیگیری نکرده است؟» در این‌مورد، خوب دقت کنید؛ ما می‌گوییم کارها تفکیک و تقسیم شده است؛ طبق قانون اساسی یک کارهایی به روحانیت سپرده شده و یک کارهایی هم به روحانیت سپرده نشده است؛ مثلاً شما برای وزیر اطلاعات «اجتهاد» را شرط کردید، برای رئیس قوه قضائیه اجتهاد را شرط کردید، اما برای سازمان برنامه چنین شرطی نشده است؛ گفته‌اند این کار کارشناس است و کار دانشگاه است. تا کنون حتی یک روحانی هم رئیس سازمان برنامه نبوده است. مهم‌تر از همه‌چیز آمار و ارقام است که آن را بستری ساختند و روحانیت را به‌وسیله آمار و ارقام تضعیف کردند. خوب است کتاب «دروغ‌گویی با آمار» به مردم معرفی شود؛ در آن می‌گوید که چگونه با آمار می‌توان بر سر کسی کلاه گذاشت! می‌توان این مطلب را در دانشگاه‌ها بیان کرد. ♦️... بعضی دولتی‌ها مرعوب کارشناسی هستند. اما مقام معظم رهبری برعکس آن‌ها هستند. این برگ برنده را روحانیت دارد که ایشان تا الآن در مقابل آمریکا شوریده و در مقابل کلیه لوازم و تبعات سازمان برنامه ایستاده است. ایشان به مجلسِ قبل دستورهایی دادند که کل آن‌ها علیه مدل برنامه بود. 🆔@dolat_qavi
⭕️ترسیم وضعیت کنونی و راه برون‌رفت از سیطره‌ی «دولت مدرن» ♦️ما در «دولت مدرن» متولد شده و بزرگ می‌شویم؛ ما از ابتدا در بیمارستان به دنیا می‌آییم و با مدرسه و تلویزیون (رسانه) تربیت می‌شویم. این نظام‌ها به ما آموخته‌اند که یک شهروند موفق باید طبق دیسیپلین و چارچوب‌های مشخصی زندگی کند. باید در مورد چگونگی لباس‌پوشیدن، آرایش، غذا‌خوردن و آموزش و یادگیری پیرو الگوهای معینی باشیم. این تنها به رفتار محدود نمی‌شود؛ بلکه آن‌ها به ما می‌گویند چگونه فکر کنیم و با کدام الگوی دوستی و دشمنی روابط خود را با دیگران شکل دهیم. در این شرایط، دولت به‌طور مستقیم یا غیرمستقیم بر هویت و کیستی ما تأثیر می‌گذارد. ♦️از مدرسه و دانشگاهِ «دولت مدرن» دریافتیم که برای قابل فهم‌بودن کلام‌مان لازم است از شیوه‌ها و الگوهای خاصی پیروی کنیم. می‌گفتند هر نظری باید مورد آزمایش قرار گیرد و درست‌بودن آن سنجیده شود. پس از گذراندن دوران تحصیل، باید مانند یک برده‌ی مدرن، از صبح تا شب کار کنیم و در پایان، حقوق خود را با منت فراوان تقدیم صاحب‌خانه کنیم و ممنون باشیم که به ما خانه داده است تا در آن زندگی کنیم. ♦️در تمدن سکولار مدرن، از دین و دین‌داری ما سؤال نمی‌شود. کار علمی نیز باید در چارچوب‌های معین صورت گیرد تا علمی تلقی شود. در این میان، بعضی از ما متوجه خواهیم شد که بسیاری از چیزهایی که فکر می‌کردیم دینی‌اند، در واقع غربی و برآمده از فرهنگ و اندیشه‌های غربی هستند. ♦️ما در این وضعیت که آماج هجمه‌هایی قرار داریم، مجبور و مستضعف هستیم که باید برای آزادی و رهایی از آن تلاش کنیم. برای این کار، به‌لحاظ نظری باید اولاً غرب‌زدگی‌ها را بشناسیم و با زدودن آن‌ها، به سمت مطلوب خود حرکت کنیم. هدف ما از غرب‌شناسی، صرفاً بررسی یک موضوع علمی و کلیشه‌ای نیست؛ بلکه نیاز به خودآگاهی و نجات است. ♦️«غرب‌شناسی» فراتر از تحلیل اشکالات وارده به نظام‌های اجتماعی و مسائل علمی و چاره‌اندیشی پیرامون آن‌ها است. غرب‌شناسی پرسش از کلیت است. این یک پرسش تعیین‌کننده است که آیا این روابط اجتماعی و علوم با دین‌ ما و ارزش‌های انسانی ما در تضاد هستند یا خیر! شناخت این «بحران» و اندیشیدن به مدیریت آن، امری است که باید مورد توجه قرار گیرد؛ بحرانی که فراتر از تعدادی مسائل خاص است و به چالش‌های بنیادی و متعدد دامن می‌زند.  🆔@dolat_qavi
دولت قوی
⭕️ترسیم وضعیت کنونی و راه برون‌رفت از سیطره‌ی «دولت مدرن» ♦️ما در «دولت مدرن» متولد شده و بزرگ می‌
این نوع تأملات می‌تواند به درک بهتر از وضعیت کنونی و چالش‌هایی که با آن مواجه هستیم، کمک کند. در این راستا، نکاتی کلیدی قابل تأمل است: ۱.تأثیر ساختارهای اجتماعی مدرن: زندگی در چهارچوب‌های معاصر، از نظام آموزشی گرفته تا رسانه‌ها، تأثیر عمیقی بر شکل‌گیری هویت فردی و اجتماعی ما دارد. این سازوکارها به ما می‌آموزند که چگونه باید رفتار کنیم، چه بپوشیم و چگونه فکر کنیم. این نوع آموزش به‌طور عمده بر اساس استانداردهای مدرن شکل یافته است و به فردیت و هویت شخصی آسیب می‌زند. ۲.تحدیدات فردی و اجتماعی: در زندگی روزمره، فردیت ما غالباً تحت فشار سیستم‌های قدرت و انتظارهای اجتماعی محو می‌شود. به‌عنوان مثال، انتظارات شغلی و اجتماعی ما را مجبور می‌کند که به شیوه‌ای خاص و بر اساس معیارهای از پیش‌تعیین شده عمل کنیم، که این امر ممکن است به سرکوب خلاقیت و تفکر انتقادی منجر شود. ۳.غرب‌زدگی و چالش‌های هویتی: غرب‌زدگی به‌عنوان یک پدیده فرهنگی و اجتماعی، باعث می‌شود که ما در برخی موارد، باورها و ارزش‌های دینی و فرهنگی خود را فراموش کنیم. این معضل نه‌تنها هویت فردی، بلکه هویت اجتماعی و ملی ما را نیز به چالش می‌کشد. شناخت و تحلیل این پدیده ضرورت دارد تا بتوانیم به احیای فرهنگ و ارزش‌های خود بپردازیم. ۴.ضرورت خودآگاهی و تحقیق: برای خروج از این وضعیت، اولین گام شناخت و تحلیل شرایط فعلی و نقد عمیق‌تری نسبت به ساختارهای موجود است. این خودآگاهی و شناخت بحران‌های موجود می‌تواند به ما کمک کند تا به سوی راه‌حل‌های مناسب حرکت کنیم. ۵.تأکید بر علم و دین: علم مدرن و دین در تضاد با یکدیگر هستند در حالی که نباید چنین باشد. نیاز به تجدید نظر در تعامل میان این دو حوزه وجود دارد تا بتوانیم زمینه‌های مشترک و هم‌افزای آن‌ها را شناسایی کنیم. این تعامل می‌تواند به شناساندن مشکلات بنیادی جامعه و تلاش برای حل آن‌ها منجر شود. ۶.در مجموع، خروج از سیطره‌ی دولت مدرن نیازمند تحول در نحوه‌ی تفکر، باورها و ارزش‌های اجتماعی است. این مسیر می‌تواند شامل خودآگاهی، نقد سیستم‌های موجود و تلاش برای احیای فرهنگ و هویت اصیل باشد. 🆔@dolat_qavi
⭕️حوزویان آستانه تحمل خود را در مقابل مخالفان بالا ببرند/ اینکه گفته می‌شود فقیه سیاسی نمی‌توان در فقه قوی باشد حرف غلطی است 🔰آیت‌الله نوری همدانی: ♦️ امروز فضای حوزه متفاوت است، تفکرات و سلایق مختلفی هم در آن‌ حاکم است و در بعضی جاها قدرت تحمل افراد نیز کم شده‌، باید قدرت تحمل مخالف بالا رود، باید شأن و جایگاه حوزه به سمت استدلال برود متأسفانه گاهی انسان می‌بیند یا می‌شنود که افراد خیلی زود قضاوت می‌کنند و عده‌ای هم سریع تخریب می‌کنند و برچسب هایی هم می‌زنند و فرقی هم نمی‌کند اگر در موضوعات سیاسی اختلاف نظر داشته باشند می‌گویند ضد فلان شده و یا تندرو است، اگر اختلاف علمی داشته‌ باشند می‌گویند سواد ندارد، توقع از حوزه این است که کار با ارزش را ارج بگذارند و انصاف را در نوشتار یا گفتار رعایت کنند. ♦️بنده معتقدم بايد فقه سنتی ما، فقه جواهری ما و تراث گذشتگان حفظ شود و می توانم بگویم بر همان اساس اما با نگاه نو می‌توانیم اثرگذار باشیم اخیراً در بعضی از مقالات می‌خوانیم که دوران گذر است و دیگر فقه سنتی پاسخگو نیست بنظرم این حرف نباید درست باشد. البته در مسائل روز باید از مشاوران متخصص در آن‌ حوزه استفاده کرد، خصوصاً در این زمان که بحث روز، ارز دیجیتال و عناوین مانند رمز ارزها مطرح است، یا موضوع هوش مصنوعی که دنیای جدیدی را باز خواهد کرد، یا موضوع بورس که حوزه بايد ورود پیدا کند و از مشاوران که در اين امر متخصص هستند استفاده کنند. ♦️حوزه باید پاسخگو شبهات در سطوح مختلف باشد حالا گاهی این شبهه از خود حوزه باشد یا بیرون حوزه انسان بايد آماده پاسخگویی باشد. مدتی پیش از یکی از آقایان اهل علم که در سطح بالایی هم هست و من با آثار و کار او آشنایی دارم مسائلی مطرح شد دیدم جناب آقای فاضل آقازاده محترم مرحوم آیت الله فاضل لنکرانی (رحمت الله علیه) یک جواب متین و خوب و محترمانه و انصافاً عالمانه داد یا همين مناظره جناب آقای علیدوست که اصل این کار چقدر قابل تحسين است که حوزه چنین آمادگی داشته‌ باشد، ما باید افرادی تربیت کنیم که در فن مناظره ورود پیدا کنند و الحمدلله در حوزه داریم این چنین افرادی را، خدا رحمت کند مرحوم آیت‌اللّه مصباح یزدی را انصافاً در این موضوع با آن دانش بالا ممتاز بود اصلاً کار اهل بیت (علیهم السلام) هم یکی تربیت افرادی برای مناظره بوده است. ♦️باید توجه داشت فقاهت اول اخلاص می‌خواهد. فقیه مهم؛ درسش، تألیفاتش و تربيت شاگردانش معرِّف او هستند این فقیه برای رسیدن به این مقام استاد می‌خواهد، پشتکار می‌خواهد، مطلب می‌خواهد نه اینکه جوری برنامه ریزی کنیم کتب فنی و اصلی را حذف کنیم آن هم بدون جایگزین مناسب و بعد هم امتياز قائل شویم. بله اصلاح خوب است اما با جایگزین بهتر و یا در انتخاب استاد از طرق مختلف دخالت کنیم اینجور حوزه فقیه پرور نخواهد شد. ♦️من بارها گفتم بعد انقلاب اسلامی انتظار از حوزه چند برابر شده عده‌ای هم خوششان بیاید یا نه این انقلاب توسط یک فقیه و فیلسوف ممتاز بوقوع پیوست و در رأس نظام هم فقیه است پس بدانیم که یکی از طرفها حوزه‌ است، عده‌ای هم می‌خواهند اینگونه القاء کنند که یک فقیه سیاسی نمی‌تواند در فقه موفق و یا اثرگذار باشد و می خواهند از این طریق علماء را منزوی کنند این هم حرف غلطی است اتفاقاً فقهای بزرگ ما یک سیاستمدار کامل بودند اما روش همان روش برگرفته از سیره اهل بیت (علیهم السلام) است، هر کدام به طریقی به مقتضی شرایطی که در آن واقع شده‌اند با تدبیر و نگرش خود به این مسئله مهم پرداختند. 🌐https://eitaa.com/noorihamedani 🆔@dolat_qavi
مرحوم آیت‌الله هاشمی شاهرودی در درس خارج فقه زکات مورخ سال ۹۳ ماه فروردین، در قالب فلسفه فقه مباحثی را ارائه فرمودند و در آن‌جا تقسیم‌بندی مباحث فقه را -که برگرفته از استاد خود شهید صدر است- به صورت مفصل بیان می‌کنند. نکته‌ای ایشان بیان فرمودند که تقدیم می‌شود: ♦️تقسیم‌بندی باید صبغه فقهی هم داشته باشد و اصطلاحات یا مسائل علوم دیگر مبنای تقسیم قرار نگیرد مثلاً فقه الاقتصاد و فقه الاخلاق یا فقه الکلام تقسیم بندی صحیحی نمی باشد... 🆔@dolat_qavi
⭕️دولت مدرن زنان را به برده‌هایی مبدل کرده است... ▪️در جهان سرمایه‌داری و مدرن امروز همواره از زنان می‌خواهیم بدنی لاغر، بدون شکم، با برجستگی‌های خاص خود ما را در بخار لذت تن خود غرق کنند. آن‌ها نیز در پی برآوردن میل دیگری (مرد–نرینه‌ای لذت‌طلب) دماغ و لب و گونه‌های خود را به تیغ جراحی می‌سپارند. ▪️به‌رغم دانستن این واقعیت که کفش پاشنه بلند بر سلامت جسمی‌شان آسیب می‌زند کفش‌های پاشنه بلند می‌پوشند تا مطابق میل دیگری عمل کنند. در واقع جهان مدرن زنان را به برده‌هایی مبدل کرده است که باید یک‌ریز در پی برآورده کردن مطامع و امیال دیگری بربیایند. آن‌ها حتی خود را از دریچه چشم مردان می‌نگرند. فروکاستن دیگری به ابزار و ابژه میل، رابطه جنسی نیست؛ نوعی سلطه مردانه است. 🆔@dolat_qavi
⭕️مقاومت در برابر استکبار و تطبیق اصول دینی با تحولات اجتماعی: نقدی بر رویکردهای سطحی و سازگار با مدرنیته ▪️در دین اسلام به‌ویژه در مذهب تشیع، درگیری با جبهه باطل و ایستادگی در برابر ظالمین و مفسدین همواره به‌عنوان یک راهبرد دائمی و ضروری مطرح بوده است. این آموزه‌ها در قرآن کریم و روایات اهل بیت (علیهم‌السلام) به‌عنوان یک تکلیف شرعی و در تاریخ اسلام و ایران نیز یک فضیلت اخلاقی تلقی می‌شود. جهاد و مقاومت در برابر ظلم به‌عنوان یک وظیفه مستمر و ضروری، نه فقط در مواقع اضطراری بلکه در هر زمانی که عدالت و کرامت انسانی در خطر باشد، مورد تأکید قرار گرفته است. ▪️با این حال، در دنیای امروز و به‌ویژه در مواجهه با جنگ‌ها و درگیری‌های جهانی، شاهد گروهی از مسلمانان هستیم که هرچند در مسائل فردی مانند نماز، روزه و دیگر مناسک شریعت به‌طور دقیق عمل می‌کنند، اما در برخورد با مسائل سیاسی و اجتماعی، به‌ویژه در رابطه با جنگ و مقاومت، نگرشی متفاوت دارند. این افراد ممکن است جنگ را تنها یک وضعیت اضطراری و نه یک راهبرد دائمی بدانند و آن را به‌عنوان یک رویداد موقت تفسیر کنند که باید هرچه سریع‌تر پایان یابد تا رفاه و آسایش حاکم بر زندگی گردد. ▪️این نگرش، در واقع نوعی تضاد در فهم مفاهیم دینی است. از یک‌سو اسلام بر لزوم مقاومت در برابر ظلم و فساد تأکید دارد و آن را نه تنها یک واکنش موقت بلکه یک وظیفه مستمر می‌داند، و از سوی دیگر، برخی افراد ممکن است این اصل را به‌طور سطحی و بدون درک عمیق از ابعاد آن بپذیرند. در این میان، اصطلاحاتی مانند «مذهبی‌های مدرن» به‌کار می‌رود تا به کسانی اشاره کند که در ظاهر متدین به نظر می‌رسند، اما در عمل، نسبت به اصول دینی و وظایف اجتماعی خود رویکردی سطحی و متأثر از مقتضیات دنیای مدرن دارند. ▪️در واقع، برخی از این افراد ممکن است تنها به انجام مناسک مذهبی مانند نماز و روزه توجه داشته باشند، اما در سایر عرصه‌ها، خصوصاً در مواجهه با مسائل اجتماعی، اقتصادی و سیاسی، کم‌تر به اصول اسلامی و اخلاقی پایبند باشند. این نوع برخورد، که در ظاهر به دینی‌بودن اشاره دارد، اما در عمل کم‌تر به مفاهیم عمیق دینی همچون عدالت و ایستادگی در برابر ظلم توجه می‌کند، موجب به‌وجود آمدن نوعی تضاد بین ظاهر و باطن در عمل دینی می‌شود. ▪️از سوی دیگر، در جوامعی که با تحولات اجتماعی و فرهنگی سریع مواجه هستند، برخی افراد تلاش می‌کنند اصول دینی را با شرایط و مقتضیات زندگی مدرن تطبیق دهند. این افراد ممکن است بخواهند از مبانی دینی برای مقابله با چالش‌های دنیای جدید بهره ببرند، اما در این فرآیند ممکن است برخی اصول سنتی دینی را نادیده گرفته یا به‌گونه‌ای جدید و متناسب با نیازهای زمانه تفسیر کنند. این نوع تطبیق و بازتعریف اصول دینی، به‌ویژه در زمینه مقاومت و جهاد، گاهی موجب سردرگمی می‌شود، چرا که در آن به‌جای پیگیری اصول کلی و ثابت، بیشتر بر راه‌حل‌های موقتی و تطبیقی تأکید می‌شود. ▪️در نهایت، اصول مقاومت و ایستادگی در برابر ظلم و فساد باید همواره به‌عنوان یک وظیفه دینی و اخلاقی در ذهن مسلمانان باقی بماند. اگرچه شرایط اجتماعی و سیاسی ممکن است در هر زمان و مکانی متفاوت باشد، اما دین اسلام تأکید دارد که برای تحقق عدالت و برقراری امنیت در جامعه، جنگ و درگیری به‌عنوان وسیله‌ای برای دفع ظلم و فساد باید مورد توجه قرار گیرد. ▪️بنابراین، درک صحیح از آموزه‌های دینی، به‌ویژه در دنیای امروز که با چالش‌های گوناگون روبرو است، نیازمند تعهد به اصول ثابت و اساسی اسلام است. مسلمانان باید بدانند که مقاومت در برابر ظلم و تلاش برای برقراری عدالت یک تکلیف دینی، اخلاقی و وظیفه‌ی انسانی و تاریخی است که هیچ‌گاه نباید به فراموشی سپرده شود. ✍تفرشی 🆔@dolat_qavi
⭕️تفسیر رفاه‌طلبانه‌ی دین در نظم مدرن؛ تغییر راهبرد از مقاومت به سازش ▪️در دنیای مدرن، تحولات اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی باعث شده‌اند که افراد به گونه‌ای متفاوت به دین نگاه کنند و آن را مطابق با شرایط و نیازهای جدید خود تفسیر کنند. یکی از عوامل عمده‌ای که این تغییرات را شکل می‌دهد، نیاز به رفاه و آسایش است. در این یادداشت، قصد داریم بررسی کنیم که چگونه رفاه‌طلبی و میل به بهبود وضعیت زندگی، باعث می‌شود افراد دین را به گونه‌ای سطحی و بر اساس تطابق با شرایط روز خود تغییر دهند. ۱. دین و رفاه‌طلبی: از مقاومت به سازش ▪️در جامعه مدرن، افراد برای دستیابی به رفاه و آسایش، ترجیح می‌دهند به جای مقاومت و چالش با مشکلات و شرایط موجود، به سمت سازش و تطبیق با شرایط جدید بروند. این سازش ممکن است شامل تفسیر‌های سطحی و گزینشی از دین باشد که با نیازهای روز هماهنگ شود. به عبارت دیگر، در جوامعی که رفاه‌طلبی به اولویت تبدیل می‌شود، افراد تمایل دارند تا آموزه‌های دینی را بر اساس آنچه که برای راحتی و آسایش فردی آنها مناسب است، تفسیر کنند. ▪️به عنوان مثال، آموزه‌های دینی که ممکن است از فرد خواسته باشند که با سختی‌ها و مشکلات دست و پنجه نرم کند یا به اصولی چون زهد پایبند باشد، در چنین شرایطی به کنار گذاشته می‌شوند. در عوض، تفسیرهایی که راحتی، موفقیت مالی یا امنیت اجتماعی را به عنوان اولویت‌های زندگی معرفی می‌کنند، مورد پذیرش قرار می‌گیرند. این تغییرات ممکن است به گونه‌ای باشد که فرد همچنان در ظاهر خود را دیندار نشان دهد، اما در عمل آموزه‌های دینی به ابزاری برای توجیه رفتارهای رفاه‌طلبانه و تسلیم در برابر نظام‌های سیاسی و اجتماعی تبدیل می‌شود. ۲. دین به عنوان ابزار تطبیق با نظم جدید ▪️در دنیای مدرن، دین دیگر فقط یک عامل الهی نیست؛ بلکه به ابزاری برای انطباق با تغییرات اجتماعی و فرهنگی تبدیل می‌شود. افراد در تلاشند تا دین را با نیازهای روز و شرایط موجود تطبیق دهند. این تطبیق ممکن است به کاهش عمق دین (به‌مثابه ایمان) و تبدیل آن به یک ابزار برای حفظ آرامش روانی و اجتماعی منجر شود. در چنین شرایطی، افراد دین را نه به عنوان یک مسیر چالش‌برانگیز، بلکه به عنوان یک ابزار رفاهی برای آرامش درونی و هم‌راستایی با ارزش‌های جامعه مدرن می‌بینند. ۳.دین و ساختار اجتماعی جدید در جامعه‌ای که به سمت رفاه‌طلبی پیش می‌رود، دین می‌تواند نقش مهمی در تقویت ساختار اجتماعی جدید ایفا کند. به جای آنکه دین به عنوان یک نیروی انتقادی در برابر نابرابری‌ها و بی‌عدالتی‌ها عمل کند، ممکن است بیشتر به ابزاری برای توجیه و تثبیت نظم اجتماعی موجود تبدیل شود. در چنین شرایطی، دین به جای اینکه فرد را به چالش کشیده و برای مقاومت در برابر شرایط سخت ترغیب کند، فرد را به تسلیم و پذیرش وضعیت موجود سوق می‌دهد. ▪️افراد به دین به عنوان یک منبع برای آرامش در برابر تنش‌های اجتماعی و اقتصادی نگاه می‌کنند، و آموزه‌های دینی را به گونه‌ای تفسیر می‌کنند که با نیاز به رفاه و آرامش درونی آنها همخوانی داشته باشد. به این ترتیب، دین از یک نیروی انتقادی به یک نیروی تطبیقی تبدیل می‌شود که فرد را در برابر فشارهای دنیای مدرن مقاوم نمی‌کند، بلکه او را به پذیرش و سازگاری با آن سوق می‌دهد. ۴.نتیجه‌گیری:دین در دنیای مدرن و بحران معنا در دنیای مدرن، فرد به دلیل رفاه‌طلبی و نیاز به آسایش، تمایل به تغییر و تفسیر گزینشی دین دارد. دین در چنین شرایطی اغلب به ابزاری برای تطبیق با نظم اجتماعی و اقتصادی جدید تبدیل می‌شود. این تغییرات نه تنها از عمق دین می‌کاهد، بلکه باعث می‌شود دین بیشتر به یک ابزار برای آرامش روانی و حفظ وضعیت موجود تبدیل شود تا یک نیروی مقاوم در برابر فشارهای اجتماعی. به این ترتیب، دین در دنیای مدرن نه تنها چالش‌های معنوی را کاهش می‌دهد، بلکه به بخشی از سازوکار رفاهی و اجتماعی تبدیل می‌شود که فرد را به سازش و تطبیق با شرایط دنیای جدید ترغیب می‌کند. 🆔@dolat_qavi
⭕️چالش‌های دینداری در دنیای مدرن: تطبیق دین با چارچوب‌ها و اقتضائات مدرن ▪️در دنیای مدرن، یکی از بزرگترین چالش‌ها برای دینداری، نحوه تطابق آن با تحولات اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی است. جامعه‌ای که تحت تأثیر فرهنگ مصرفی، رفاه‌طلبی و تغییرات سریع قرار دارد، باعث شده که بسیاری از افراد به‌طور سطحی و ظاهری به اصول دینی پایبند باشند، بدون آنکه ارتباط واقعی و عمیقی با آموزه‌های دینی برقرار کنند. این فرآیند، دینداری را به ابزاری برای تأمین منافع فردی و اجتماعی تبدیل می‌کند. ۱. تفسیر انتخابی از دین ▪️در این دوران، دینداری اغلب به شکل گزینشی و تفسیرهای سلیقه‌ای درمی‌آید. افراد تنها بخش‌هایی از دین را که با نیازهای فردی، اجتماعی یا فرهنگی‌شان همخوانی دارد، می‌پذیرند و بخش‌هایی از آموزه‌های دینی که ممکن است با شرایط جدید و الزامات مدرن مغایرت داشته باشد، نادیده گرفته می‌شود. این تفسیرهای گزینشی ممکن است به‌گونه‌ای باشد که برخی از اصول دینی تحریف شوند تا با شرایط روز هم‌راستا شوند، و این امر منجر به کم‌رنگ شدن عمق و اصالت مفاهیم دینی می‌شود. ۲. «مذهبی‌های مدرن» و تفسیرهای مدرن ▪️افرادی که به دنبال تطبیق دین با شرایط اجتماعی و فرهنگی معاصر هستند، به‌طور عمده به عنوان «مذهبی‌های مدرن» شناخته می‌شوند. این افراد اصول دینی را به گونه‌ای تفسیر می‌کنند که با چارچوب‌های اجتماعی، فرهنگی و حتی اقتصادی روز هم‌خوانی داشته باشد. در این رویکرد، مفاهیم دینی به شکلی تغییر می‌کنند که بتوانند در زندگی مدرن به‌راحتی اعمال شوند. در نتیجه، دین به‌عنوان یک انتخاب فردی نه تنها به ابزاری برای تقویت معنویت و اخلاق تبدیل می‌شود، بلکه به‌عنوان ابزاری برای تعامل با دنیای مدرن و نیازهای روز نیز به‌کار گرفته می‌شود. ۳. دین به عنوان ابزار اجتماعی و نمایش‌های ظاهری ▪️در دنیای مدرن، دین در برخی موارد به ابزاری برای دستیابی به منافع اجتماعی، فرهنگی یا سیاسی تبدیل می‌شود. افراد ممکن است بیشتر به دنبال نشان‌دادن دین‌داری خود در برابر دیگران باشند تا آن‌که واقعاً به اصول دینی پایبند باشند. این دینداری سطحی و ظاهری بیشتر به نمایش‌هایی برای جلب توجه و فخر فروشی تبدیل می‌شود تا تأسیس یک ارتباط عمیق با خداوند و جامعه. در چنین شرایطی، دینداری بیشتر به ابزاری برای کسب جایگاه یا مشروعیت اجتماعی تبدیل می‌شود تا یک عامل تحول روحی و اخلاقی. ۴. چالش‌های دین در دنیای مدرن ▪️در این عصر، دین با چالش‌های متعددی مواجه است که ناشی از تحولات اجتماعی، فرهنگی و تکنولوژیکی است. جامعه‌ای که بر اساس معیارهای مدرن و مبتنی بر رفاه‌طلبی و مصرف‌گرایی شکل گرفته، زمینه را برای تفسیرهای سطحی و انتخابی از دین فراهم کرده است. در این شرایط، افرادی که به دنبال تفسیرهای جدید از دین هستند، ممکن است به تغییر یا تحریف آموزه‌های دینی برای هم‌راستا شدن با نیازهای روز بپردازند. این تغییرات می‌تواند منجر به کاهش عمق و اصالت آموزه‌های دینی و از دست رفتن ارتباط واقعی با دین شود. نتیجه‌گیری ▪️در نهایت، دینداری در جوامع معاصر با چالش‌های پیچیده‌ای روبرو است که عمدتاً ناشی از تعامل آن با تحولات اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی است. در این دنیای مدرن، افراد باید تلاش کنند تا نه تنها از دام دینداری ظاهری و رفاه‌طلبانه اجتناب کنند، بلکه در تطبیق دین، از اصالت و عمق آموزه‌های دینی غافل نشوند. حفظ اصول بنیادی دین و اعمال آن در زندگی روزمره، راهی است برای حفظ اصالت دینی. 🆔@dolat_qavi
⭕️ضرورت «گستردگی زبانی» در مواجهه با تکثر اجتماعی ایران ۱.بحران انسداد زبانی: منبع بسیاری از مشکلات ▪️یکی از بزرگترین چالش‌های امروز ما در حوزه‌ی سیاست و گفتمان اجتماعی، بحران «انسداد زبانی» است. این انسداد به معنای فقدان یک زبان مشترک و فراگیر است که بتواند تفاوت‌ها و تنوع‌های موجود در جامعه ایران را در بر گیرد. در حال حاضر، نه تنها در عرصهٔ سیاست، بلکه در سطح عمومی و فرهنگی نیز زبان‌هایی که برای بیان مطالبات و احساسات مردم استفاده می‌شوند، محدود و بسته هستند. این محدودیت زبانی باعث شده که بسیاری از مردم احساس کنند که دیگر قادر به ارتباط مؤثر با دنیای سیاست و نخبگان نیستند. به عبارت ساده‌تر، ما در میان انواع گفتمان‌های مختلف، درک مشترک نداریم و هر گروه یا فردی به نوعی زبان خاص خود را برای بیان مسائل اجتماعی و سیاسی به کار می‌برد. ▪️این بحران «زبان بسته»، خود را در قالب چند مشکل مهم نشان می‌دهد: ۱.عدم توانایی در انتقال ایده‌ها و مطالبات به سایر بخش‌های جامعه. ۲.ناتوانی در جلب حمایت عمومی برای اقدامات و سیاست‌های ضروری. ۳.جدایی میان زبان نخبگان و زبان مردم. به‌ همین دلیل، نیاز به یک زبان جدید، گسترده‌تر و گشوده بیش از پیش احساس می‌شود که بتواند علاوه بر انتقال مفاهیم پیچیده، با مردم ارتباط برقرار کند و تفاوت‌ها را به رسمیت بشناسد. ۲. راه‌حل: گستردگی زبانی برای همگرایی ▪️برای غلبه بر بحران انسداد زبانی، باید به سمت «گستردگی زبانی» حرکت کنیم. این گستردگی نه تنها در سطح زبان مردمی، بلکه در زبان نخبگانی نیز ضروری است. به عبارت ساده‌تر، زبانی که بتواند هم در عرصه عمومی و میان مردم مورد استفاده قرار گیرد و هم در سطوح علمی و تخصصی، مؤثر و قابل فهم باشد. این زبان باید قادر باشد تا میان اقشار مختلف جامعه پلی برقرار کند و فاصله‌های موجود را کاهش دهد. 🔻 زبان مردمی: ▪️زبان مردمی باید به گونه‌ای باشد که برای اکثریت مردم قابل درک باشد. این به معنای آن است که نباید از اصطلاحات پیچیده یا مفاهیم فنی که تنها برای نخبگان و متخصصین قابل فهم است، استفاده کنیم. مردم باید بتوانند با این زبان ارتباط برقرار کرده و از آن استفاده کنند. این زبان باید دردها، نیازها و مسائل روزمره مردم را درک کند و به طور مؤثر و روان با آنها ارتباط برقرار کند. در حقیقت، این زبان باید به حدی ساده و صمیمی باشد که مردم بتوانند با آن همدلی کنند، به آن اعتماد کنند و در مسیر تغییرات اجتماعی همراه شوند. 🔻زبان نخبگانی: ▪️اما گستردگی زبانی تنها محدود به زبان مردم نیست. در دنیای امروز، حتی نخبگان نیز نیاز به زبانی دارند که بتوانند از آن برای نقد و تحلیل مسائل استفاده کنند، بدون اینکه به زبان خشک دچار شوند. این زبان باید به گونه‌ای باشد که توانایی اقناع افراد با افکار مختلف و در سطوح مختلف را داشته باشد. زبانی که قادر باشد به مسائل پیچیده و چالش‌های موجود پرداخته و آنها را به زبانی قابل فهم برای همگان ترجمه کند. 3. پرهیز از رادیکالیسم و خودبسندگی ▪️یکی از آفات خطرناک در استفاده از زبان، «رادیکالیسم زبانی» است. رادیکالیسم به معنای استفاده از زبان‌های تند و قهرآمیز است که معمولاً منجر به برخورد و عدم توافق می‌شود. این نوع زبان تنها باعث عمیق‌تر شدن شکاف‌ها و تنش‌ها در جامعه می‌شود و راهی برای گفت‌وگو و همدلی نمی‌گشاید. در شرایطی که جامعه ایران با تکثر فرهنگی و سیاسی زیادی مواجه است، باید از این نوع زبان‌ها پرهیز کرد و به جای آن، از زبانی استفاده کرد که فضایی برای گفت‌وگو و تفاهم ایجاد کند. 🔻 زبان سازنده و غیر خودبسنده: ▪️علاوه بر این، باید از «خودبسندگی زبانی» نیز پرهیز کنیم. خودبسندگی یعنی باور به این‌که تنها زبان خودی‌ها درست است و دیگران به هیچ عنوان نمی‌توانند فهم درستی از مسائل پیدا کنند. این نوع تفکر محدودکننده است و باعث می‌شود که به جای همگرایی، تنها به تبلیغ یک دیدگاه و تفکر خاص بپردازیم. ما باید در گفتمان‌مان انعطاف‌پذیر و باز باشیم، نه تنها در برابر دیگران، بلکه در برابر خودمان نیز. باید زبان خود را به گونه‌ای گسترش دهیم که همگان بتوانند آن را درک کرده و با آن همراه شوند. 4. بازخوانی تجربه‌های گذشته ▪️یکی از نمونه‌های موفق در استفاده از زبان گسترده و گشودۀ انقلابی، تجربه‌های اوایل دوران انقلاب اسلامی است. در آن دوران، حتی شخصیت‌های برجسته‌ای چون آیت‌الله خامنه‌ای و آیت‌الله بهشتی از زبان گشوده‌ای برای ارتباط با دیگران استفاده کردند. آیت‌الله خامنه‌ای حتی با افرادی مانند دکتر شریعتی و دیگر روشنفکران نیز در گفت‌وگو بود، هرچند که اختلافات فکری وجود داشت اما ایشان در مواجهه با نظرات مخالف، سعی کرد در عین تحفظ بر اصول خود به زبان مشترک دست پیدا کند و با شکل‌گیری گفت‌وگو، امکان همدلی و همزبانی را ایجاد کند. 🆔@dolat_qavi
5. نتیجه‌گیری: ضرورت گفتمان‌سازی برای آینده ▪️در نهایت، برای پیشبرد سیاست‌های دین‌مدارانه و تقویت همگرایی اجتماعی، نیاز داریم که زبان خود را گسترش دهیم و در برابر تکثرهای موجود در جامعه، انعطاف‌پذیر و گشودگی داشته باشیم. «گستردگی زبانی» نه تنها به ما کمک می‌کند که مسائل اجتماعی و سیاسی را بهتر و مؤثرتر انتقال دهیم، بلکه امکان همدلی و اقناع را نیز فراهم می‌کند. از این رو، برای ساختن آینده‌ای بهتر و حل مشکلات کنونی، لازم است که در تمامی سطوح زبان خود را باز و گشوده نگه داریم، به گونه‌ای که تمام اقشار جامعه بتوانند با آن ارتباط برقرار کنند و در مسیر اصلاحات اجتماعی و سیاسی همراه شوند. 🆔@dolat_qavi
⭕️ تکلیف چیست؟ سرزنش فرماندهان میدان یا ساخت و گسترش گفتمان مقاومت؟ 🔻 کلید پیروزی: پیوستگی تصمیمات سخت و حمایت مردمی ▪️ وقتی صحبت از انقلاب و مقاومت به میان می‌آید، باید دقت کنیم که نحوه طرح این مفاهیم به نحوی نباشد که دایره شمول آن کاهش یابد. در غیر این صورت، تصمیمات سخت و اساسی ممکن است به بن‌بست برسند. این مسأله به‌ویژه در سیاست‌های فرهنگی مانند فیلترینگ یا حجاب هم قابل مشاهده است. چراکه در چنین شرایطی، ارتباط مستقیم میان سیاست‌های فرهنگی و مسائل نظامی و امنیتی نمایان می‌شود. تصمیمات جنگی، به‌ویژه وقتی به حمایت مردمی نیاز دارند، به مشارکت جامعه بستگی دارند. 🔻 مشارکت مردمی و هم‌سویی در گفتمان مقاومت: ستون فقرات تصمیمات سیاسی و نظامی ▪️ کاهش مشارکت مردم در مسائل سیاسی نشان‌دهنده حساسیت کمتری نسبت به مسائل کلیدی است. در چنین شرایطی، برای اتخاذ تصمیمات دشوار مانند اقدام نظامی، باید ببینید آیا توانسته‌اید مردم را با گفتمان مقاومت همسو کنید یا خیر. این هم‌سویی می‌تواند به فرماندهان در میدان قدرت عمل بدهد و تصمیمات را با حمایت گسترده‌تری روبه‌رو کند. 🔻 گفتمان مقاومت: فراگیر یا محدود؟ هم‌دلی ملی در برابر چالش‌ها ▪️ ممکن است نقدهایی به فرماندهان نظامی وارد باشد، اما سؤال اصلی این است که مسئولیت ما در این شرایط چیست؟ وظیفه ما باید ایجاد یک گفتمان مقاومت باشد که بتواند اقشار مختلف جامعه را به هم نزدیک کند. اگر گفتمان مقاومت تنها در میان یک گروه خاص باقی بماند، هیچ‌گاه به نتایج مطلوب نخواهیم رسید. 🔻 گفتمان مقاومت: فراتر از مرزهای ایدئولوژی و جناح‌ها ▪️ دهه ۶۰، مردم آمادگی بیشتری برای رویارویی با تهدیدات خارجی داشتند، اما امروز این آمادگی کاهش یافته است. آیا این واقعیت را نمی‌بینیم؟ آیا امروز جامعه ما به "کلونی‌های بسته" تبدیل نشده که هر گروه تنها به اصول خود می‌پردازد و از زبان مشترک با دیگران فاصله می‌گیرد؟ 🔻 حاج قاسم سلیمانی: نماد گفتمان مقاومت ملی و فراملی ▪️ حاج قاسم سلیمانی در شرایط کنونی، نماد گفتمان مقاومتی بود که توانست از افق حزب‌اللهی‌گری فراتر رفته و در میان بخش‌های وسیعی از جامعه محبوبیت پیدا کند. سلیمانی توانست به عنوان یک شخصیت ملی و فراملی، از جناح‌های مختلف سیاسی هم‌صدایی ایجاد کند و این نشان‌دهنده قدرت گفتمان مقاومت در سطوح مختلف است. 🔻 از کلونی‌های بسته به هم‌دلی عمومی: گفتمان مقاومت برای همه ▪️ باید از خود بپرسیم که آیا می‌خواهیم گفتمان مقاومت تنها در درون گروه‌های خاص باقی بماند؟ اگر اینطور باشد، به سرنوشت کلونی‌های بسته دچار خواهیم شد. هرچه این گروه‌ها رادیکال‌تر شوند، ارتباط خود را با دیگر بخش‌های جامعه از دست خواهند داد. 🔻 نقش نخبگان در ایجاد گفتمان مقاومت و جلب حمایت مردم ▪️ در مسیر مقاومت و مبارزه، تنها نقد فرماندهان کافی نیست. مسئولیت نخبگان این است که گفتمان مقاومت را در سطحی وسیع‌تر طرح کرده و مردم را با خود همراه سازند. تنها در این صورت می‌توانیم به هم‌دلی عمومی برسیم و حمایت‌های گسترده‌تری از جامعه جلب کنیم. 🆔@dolat_qavi
⭕️دشمن اصلی اسلام از دیدگاه علامه حسینی هاشمی: تهدیداتی جدی‌تر از بهائیت 🔻مقدمه ▪️در دنیای امروز، دشمنان اسلام به اشکال مختلف و از راه‌های گوناگون در تلاش هستند تا تهدیداتی علیه این دین الهی ایجاد کنند. اما در میان تمامی تهدیدات، چه چیزهایی می‌توانند برای اسلام بیشتر از دیگر مسائل خطرناک باشند؟ علامه حسینی هاشمی یکی از افرادی است که در این زمینه به تحلیل‌های مهمی پرداخته است. او به صراحت از تهدیدات مختلفی که اسلام با آن‌ها روبه‌روست، سخن می‌گوید. اما شاید این سؤال پیش آید که دشمنان اصلی اسلام در کجا قرار دارند؟ 🔻نظامات اجتماعی؛ محور اصلی مبارزه با مکاتب ضاله ▪️علامه حسینی در بیانات خود به‌وضوح می‌گوید: «حریف اصلی ما آن مکتبی است که از عهدهٔ ایجاد نظامات اجتماعی بر‌می‌آید.» این جمله نشان‌دهنده‌ی اهمیت نظامات اجتماعی در مبارزه با مکاتب ضاله است. او تأکید می‌کند که این جریان می‌تواند محیط الگوی مصرف و پرورش جامعه را شکل دهد و بر محیط پرورشی جامعه فائق آید. به‌عبارتی، این جریان می‌تواند به‌طور مؤثری بر حساسیت انسان‌ها نسبت به محیط خارج تأثیر بگذارد. 🔻چرا بهائیت نمی‌تواند دشمن اصلی اسلام باشد؟ نقدی بر دیدگاه انجمن حجتیه ▪️مرحوم حسینی نقدی بر دشمن‌شناسی انجمن حجتیه دارد و می‌گوید که دشمن اصلی اسلام بهائیت نیست، بلکه دشمنی است که توانایی ایجاد و تحمیل نظامات اجتماعی را دارد. این بیان نشان‌دهنده‌ی تفاوت نظر ایشان با نگاه انجمن حجتیه در آن دوران است که بهائیت را دشمن اصلی می‌دانست. مرحوم حسینی معتقد است که بهائیت در برابر اسلام بسیار ضعیف است و نمی‌تواند به‌عنوان حریف اصلی اسلام در نظر گرفته شود. 🔻پهلوان میدان: کدام مکتب می‌تواند تهدیدی جدی برای اسلام باشد؟ ▪️علامه حسینی به این نکته اشاره می‌کند که «پهلوان میدان کسی است که نظامات اجتماعی را می‌سازد.» او تأکید می‌کند که اگر بتوانیم متاع خود را به اهل دنیا ارائه دهیم، این جریان‌های اعتقادی ضعیف از بین خواهند رفت. این جمله نشان‌دهنده‌ی اهمیت ارائه‌ی یک نظام اجتماعی قوی و کارآمد در برابر مکاتب ضاله است. 🔻ضرورت اقدام فعال در برابر تهدیدات؛ توصیه‌های علامه حسینی به حکومت ▪️مرحوم حسینی از کسانی که در حکومت هستند می‌خواهد که به صورت انفعالی و تعمیری برخورد نکنند. او می‌گوید: «شما در تحقیقات میدانی یا کتابخانه‌ای اگر بخواهید وارد بشوید، محدودیت‌های سابق را ندارید.» این تأکید بر ضرورت اقدام فعال و مؤثر در برابر دشمنان اسلام و عدم توجه به محدودیت‌ها، نشان‌دهنده‌ی روحیه‌ی مبارزاتی و امیدواری او به تغییر وضعیت موجود است. 🔻نتیجه‌گیری: دشمن‌شناسی دقیق و تحلیلی علامه حسینی و تفاوت با جریانات دیگر ▪️دشمن‌شناسی یکی از موضوعات مهمی است که در قرآن و روایات به آن توجه ویژه‌ای شده است و بر هوشیاری مؤمن و تبری از دشمن تأکید شده است. بیانات مرحوم حسینی در این زمینه، نشان‌دهنده‌ی تفکری ژرف و دقیق در مقابله با تهدیدات و چالش‌های اجتماعی و سیاسی است. این نحوه دشمن‌شناسی ایشان را از سایر جریانات و مکاتب متمایز می‌کند، از جمله از انجمن حجتیه‌های اوایل انقلاب که دشمن اصلی را در بهائیت می‌دیدند. این تفاوت نظر به‌خوبی نشان‌دهنده‌ی عمق و دقت نظر علامه حسینی در تحلیل مسائل زمانه‌اش است. ‌✍تفرشی 🆔@dolat_qavi