eitaa logo
دولت انقلابی جوان 😊✋
186 دنبال‌کننده
48.6هزار عکس
44.9هزار ویدیو
291 فایل
🔴 لینک ورود به گروه دولت انقلابی جوان @com/joinchat/33947842Ccf4b9fc148
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از خبر فوری و مهم
🔴 رژیم باکو به طرز وحشیانه ای اتباع روس دستگیر شده رو مورد ضرب و شتم قرار داد 📌به کانال بپیوندید : 📽@khabare_fouriw
هدایت شده از معرفت
5.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اصلا کاری به حرفاش و اعتقاداتش در مورد ایران و ایرانی ندارم . فقط انگشتر و عکس روی لباسش ! تو دنیا چه اتفاقی داره میوفته !؟ حواستون هست !
دولت انقلابی جوان 😊✋
۳۲ سال جنگید اجازه نداد جنگ وارد ایران شود ✍آسد‌ مهدی ☑️به کانال انقلابی بپیوندید👇 https://eitaa.c
جوزف عون:رئیس جمهور لبنان حمله رژیم صهیونیستی به خاک این کشور را محکوم کرد . ✍آنقدر بشین و محکوم کن تا محکومیت‌دونت پاره شود. عون احمق هم مثل خیلیها فکر میکرد میتواند با این غده سرطانی مذاکره کند و کنار بیاید! اما در عمل جز موشک و تجاوز سهم لبنان نشد. جناب عون نمیداند که تجاوز این شرور رذل، حد و مرز ندارد و برای همین امام روح الله او را غده سرطانی نامید!
هر جای دل مادر که دست می‌گذارم یک خط روضه‌است، روضه‌های مجسمی که به چشم دیده از زبان مادر شهید سیدمصطفی سادات ارمکی 👇
«شهادت سیدمصطفی چیز دور از انتظاری برایم نبود، همیشه می‌دانستم دیر یا زود یک روز بالاخره این خبر را می‌شنوم. برای همین از قبل به همسرم و پسرهایم گفته بودم هر اتفاقی افتاد اول به خودم بگویند، قول می‌دهم طاقت بیاورم. یکشنبه صبح در آشپزخانه مشغول بودم که همسرم دستم را گرفت و گفت بیا بنشین. یقین کردم که اتفاقی افتاده مخصوصا که دیشب ریحانه سادات روی زبانش حرف شهادت افتاده بود و ول نمی‌کرد. قرآن را به سینه چسباندم و گفتم: آماده‌ام.بچه‌ها مِن مِن می‌کردند: مصطفی شهید شده...‌من صبور بودم اما داغ امان نمی‌داد: فهیمه هم شهید شده. برای هر کدام‌شان چندثانیه بیشتر فرصت عزاداری نداشتم چون بلافاصله اسم دیگری از عزیزانم در لیست قرار می‌گرفت: ریحانه‌سادات هم... گریه می‌کردم و می‌گفتم: منزل نو مبارک‌شان _فاطمه‌سادات... قبل از اینکه اسم سیدعلی را بیاورند پیش‌دستی کردم: سردار سلیمانی من هم شهید شده؟! از های های گریه‌هایشان جوابم را گرفتم. سید علی عاشق سردار سلیمانی بود. راه می‌رفت توی خانه و طوری رفتار می‌کرد که مثلا حاج قاسم است من هم به این اسم صدایش می‌کردم. سردار سلیمانی ما هم پیکرش سالم نبود از روی DNA شناسایی‌اش کرده بودند. وقتی در معراج گفتم سید علی را بدهید تا به جای مادرش برای پسرم لالایی بخوانم از سبکی تابوتش فهمیدم چیزی از چهارساله‌ی مان نمانده.» ‌ تکه‌های دل مادربزرگ، هر کدام جایی افتاده‌اند؛ زیر آوار، کنار فاطمه و فهیمه...کنار پیکر سوخته‌ی سیدعلی...در تابوتِ سر به مهر ریحانه‌سادات... جمله‌اش روضه را تکمیل می‌کند: باید خانه را ببینی، برایم گودال قتلگاه درست کرده‌اند. گودالی که دلم می‌خواهد شکایتش را پیش حضرت زینب (سلام‌الله‌علیها) ببرم. کاش فقط پسرم را شهید می‌کردند... کاش فقط مصطفی را...»
این یکسال برای ملت ایران، یک قرن گذشت، یکسالی که کم هزینه نداشت! اما قطعاً برکت هم کم نداشت.