هدایت شده از منتظران ظهور
6.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👋💚👋ارزش صد بار دیدن رو داره👋💚👋
👏😱👏چرا افسرده ای؟!👏😱👏
هدایت شده از روشنگری
من جوان گناهکاری بودم
و خیلی هم به نماز توجه ای نمی کردم!
مادرم از نوجوانی مرا به این امر دعوت می کرد اما اعتنایی نمی کردم. البته گاهی می خواندم، بعد از ازدواج، شغل رانندگی را انتخاب کردم. در یکی از سفرهایم موقعی که من بار زده و از مشهد به قصد یکی از شهرها خارج شدم.
در بین راه هوا طوفانی شد و برف زیادی آمد که راه بسته شد و من در برف ماندم. موتور ماشین هم خاموش شد و از کار افتاد. هر چه کوشش کردم نتوانستم ماشین را روشن کنم. در اثر شدت سرما، مرگ خود را مجسم دیدم! سرم را روی فرمان ماشین گذاشتم و به فکر فرو رفتم که خدایا راه چاره چیست؟
یادم آمدسال های قبل، واعظی که درمنزل ما منبر می رفت، بالای منبر گفت: «مردم هر وقت در تنگنا قرار گرفتید واز همه جا مأیوس شدید متوسل به آقا امام زمان (عج)شوید که ان شاء الله حضرت کمک می کند»
بی اختیار متوسل به آقا امام زمان شدم و از ماشین پایین آمدم و باز هم موتور را بررسی کردمT شاید روشن شود ولی موفق نشدم و دو مرتبه به ماشین برگشته و پشت فرمان نشستم و با خداوند تعهد کردم که «اگر من از این مهلکه نجات پیدا کنم و دوباره زن و فرزندم را ببینم، از گناهانی که تا آن روز آلوده به آن بوده، فاصله بگیرم و نمازهایم را هم اول وقت بخوانم»
این دو عهد رابا خدا بستم که در صورت نجات از این مهلکه، این دو برنامه را انجام دهم. یک وقت متوجه شدم یک نفر داخل برف ها به سمت من در حرکت است. احساس کردم او هم راننده ای است که ماشینش در این نزدیکی ها در برف ها گیر کرده است و حالا به دنبال کمک آمده است.
به من سلام کرد و فرمود: «چرا سرگردانی؟» من هم از خاموشی ماشین و طوفان برایش گفتم.
آن شخص فرمود: من ماشین را راه می اندازم.
من ندیدم دست ایشان به موتور ماشین بخورد ولی فرمود:
«استارت بزن »
سوئیچ ماشین را زدم، ماشین روشن شد و فرمود: «حرکت کن و برو»
گفتم: «الان میروم جلوتر میمانم، راه بسته است»
فرمود: «ماشين شما در راه نمی ماند، حرکت کن.»
گفتم: «ماشين شما کجاست، می خواهید به شما کمکی بدهم؟»
فرمود: «من به کمک شما احتیاج ندارم.»
و تصمیم گرفتم مقدار پولی که داشتم به ایشان بدهم. شیشه پایین بود و من هم پشت فرمان گفتم: «اجازه بدهید مقداری پول به شما بدهم.» فرمود: «من به پول شما احتیاج ندارم.»
پرسیدم:
«عیب ماشین من چه بود؟» فرمود:«هرچه بود رفع شد» گفتم: «آخر این که نشد، شما به پول و کمک من احتیاج ندارید و از نظر استادی هم مهارت فوق العاده ای نشان دادید، من از اینجا حرکت نمی کنم تا خدمتی به شما بنمایم، چون من راننده جوانمردی هستم» باچهره ای متبسم فرمود:«تفاوت راننده جوانمرد با ناجوانمرد چیست؟
گفتم:«شما خودت راننده ای میدانی، شوفر ناجوانمرد اگر از کسی خدمت و نیکی ببیند نادیده می گیرد و می گوید وظیفه اش را انجام داده! ولی شوفر جوانمرد تا آن نیکی و خدمت را جبران نکند، وجدانش راحت نمیشود»
ایشان فرمود:«خیلی خوب! حالا اگر می خواهی به ما خدمت کنی تعهدی را که با خدا بستی، عمل کن که این خدمت به ماست»
گفتم: «من چه تعهدی بستم؟»
فرمود: «یکی اینکه از گناه فاصله بگیری و دوم اینکه نمازهایت را در اول وقت بخوانی»
وقتی این مطلب را شنیدم تعجب کردم که این آقا از کجا فهمیده و به ضمیر من آگاه شده؟!
در ماشین را باز کردم و آمدم پایین که این شخص را از نزدیک ببینم، دیدم کسی نیست! فهمیدم همان توسلی که به آقا و مولایم صاحب الزمان (عج) کردم اثر گذاشت و این وجود مبارک آقا بود که نجاتم داد.
جای پای آقا را هم درجاده ندیدم، کامیون بدون هیچ توقفی روی برف حرکت کرد، به سلامت به خانه رسیدم، زن و بچه ام را دور خود جمع نموده موضوع مسافرت را با آنها در میان گذاشتم و از آنها نیز خواستم که این بی بند و باری را کنار بگذارند و نمازشان را اول وقت بخوانند. آن ها هم قبول کردند یک آقای روحانی را به منزل دعوت کردم که مرتب بیاید و احکام دین را بگوید تا به وظایف دینی مان آشنا شویم در مسافرت ها هم اول وقت، نماز را می خواندم.
روزی در یکی از گاراژ ها، منتظر خالی کردن بار بودم که ظهر شد.
راننده های دیگر گفتند:«برویم برای غذا و با هم باشیم» گفتم:«من نمازم را می خوانم بعد می آیم» همه به هم نگاه کردند و گفتند: این دیوانه شده، میخواهد نماز بخواند» و مرا شدیدا مسخره کردند.
من تا آن زمان مایل نبودم خاطره سفر مشهد را برای کسی بگویم، اما چون این ها اینگونه به نماز توهین کرده و مسخره نمودند، مجبور شدم سرگذشتم را برایشان بگویم.
چنان برآنها اثر گذاشت که همه از من عذرخواهی کردند و با تمام کسانی که در گاراژ بودند به نماز ایستادیم. از تمام کسانی که از مالشان قبلا حیف و میل کرده بودم به گفته آقای روحانی حلالیت طلب کردم و همیشه هنگام اذان به یاد قولم می افتادم و با یاد امام زمان(عج) و آن خاطره شیرین، نمازم را می خواندم.
منبع: کتاب شیفتگان حضرت مهدی علیه السلام ، ج ۲، ص۳۵۱
هدایت شده از حاج مهدی رسولی
36.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#نشر_حداکثری
🚩 خبری در راه است،
بند پوتینها را محکم ببندید...
🎥 حاج حسین یکتا
🔹 روایتی شنیدنی از ۴۴سالگی
انقلاب امامروحالله(ره)
#به_سوی_ظهور
#حاج_مهدی_رسولی
🌷 این کلیپ زیبا را حتما ببینید.
۰[ @MAHDIRASEULI_IR ]۰
AUD-20220925-WA0014.
زمان:
حجم:
332.7K
اذان ملکوتی توسط مرحوم
مؤذن زاده اردبیلی .
🌹وقت نماز🌟عجلوا بالصلاة 🌹
☀️ فقط به افق تهران ☀️
🌹 وقت نیایش با حضرت عشق 🌹
🌹دعای بعد از هر نماز 🌹
بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ
اَللّـهُمَّ اَدْخِلْ عَلى اَهْلِ الْقُبُورِ السُّرُورَ اَللّـهُمَّ اَغْنِ كُلَّ فَقير، اَللّـهُمَّ اَشْبِعْ كُلَّ جائِع، اَللّـهُمَّ اكْسُ كُلَّ عُرْيان، اَللّـهُمَّ اقْضِ دَيْنَ كُلِّ مَدين، اَللّـهُمَّ فَرِّجْ عَنْ كُلِّ مَكْرُوب، اَللّـهُمَّ رُدَّ كُلَّ غَريب، اَللّـهُمَّ فُكَّ كُلَّ اَسير، اَللّـهُمَّ اَصْلِحْ كُلَّ فاسِد مِنْ اُمُورِ الْمُسْلِمينَ، اَللّـهُمَّ اشْفِ كُلَّ مَريض، اللّهُمَّ سُدَّ فَقْرَنا بِغِناكَ، اَللّـهُمَّ غَيِّر سُوءَ حالِنا بِحُسْنِ حالِكَ، اَللّـهُمَّ اقْضِ عَنَّا الدَّيْنَ وَاَغْنِنا مِنَ الْفَقْرِ، اِنَّكَ عَلى كُلِّ شَيء قَديرٌ .
دیگران را دعا کنید تا خداوند سبحان و ملائک برای شما دعا کنند ( آیت الله بهجت )
🤲 التماس دعا 🤲
⭐️«اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج»⭐️
🔰معاون فرهنگی و آموزشی بنیاد شهید در آیین «قلمهایی از جنس ریحانه»
بنیاد شهید و امور ایثارگران یار و یاور نویسندگان حوزه ایثار و شهادت است
📋گزارش
🔶«سید محمدصادق هاشمی» اظهار کرد: معاونت فرهنگی بنیاد شهید و امورایثارگران منزل شما نویسندگان حوزه ایثار و شهادت است. اگر شما در راستای ترویج و توسعه فرهنگ ایثار و شهادت قلم میزنید؛ بنیاد شهید را یار و یاور خودتان بدانید.
📎دریافت جزییات کامل در پایگاه اطلاع رسانی نوید شاهد۰
دولت انقلابی جوان 😊✋
👋💚👋ارزش صد بار دیدن رو داره👋💚👋 👏😱👏چرا افسرده ای؟!👏😱👏
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
#یاد_یاران_اسمانی
خوشا آنان که با عزت زگیتی بساط عشق برچیدند ورفتند
زکالاهای این آشفته بازار محبت را پسندیدندو رفتند
#ارسالی
🌹ڪانٰالشَھٖیداَحمَدصٰالِحےٖمَلِہ🌹