💢 سرعت تحولات این روزها آنقدر بالاست که
گاهی فکر میکنم نکند دیر شود…
نکند روزی برسد که فقط نامی از جمهوری اسلامی بماند، و نه چیزی از اصول و محتوایش.
۱. «وقتی انقلاب؛ آرام و بیصدا براندازی میشود...»
براندازی جمهوری اسلامی در حال اجراست؛
آرام، خزنده، لایهبهلایه...
قرار نیست چیزی را منفجر کنند.
نه، برنامه این است که انقلاب را از معنا تهی کنند.
طوری که تو فکر کنی جمهوری اسلامی هست،اما آن چیزی که خمینی آورد، خامنهای حفظ کرد، شهدا برایش رفتند،
دیگر نیست...
۲. «رسانههایی که دیگر رسانهی
انقلاب اسلامی نیستند!»
ما در محاصرهی رسانههای داخلی و خارجی هستیم ، رسانهها در دل همین نظام، ذیل "اسلام" و "نظام" تعریف نمیشوند، بلکه ذیل باندها و جریانهای سیاسی قرار دارند، این یعنی موضع انقلاب از داخل در حال سقوط است.
از خودت بپرس:
چرا با کوچکترین موضع انقلابی، رسانههای رسمی صدایشان بلند میشود؟
چرا تریبونهای کشور، روز به روز از مفاهیم دینی فاصله میگیرند؟
چرا کسی حاضر نیست پای اصول بایستد؟
۳. «غربزدههای مستقر»
یکی از خطرناکترین واقعیتهای امروز ما،
استقرار غربزدهها در ساختار رسمی جمهوری اسلامیست. همان چیزی که خمینی بزرگ از آن بیم داشت و التماس میکرد به مردم که غربزدهها را کنار بگذارند.
همینها که با چهرهای آراسته و زبانی روشنفکرنما، به اسم "عقلانیت" و "کار کارشناسی"،شروع کردند به القای
این حرف که:
«با اصول انقلاب نمیشود کشور را اداره کرد!»
بله، با مغز نداشتهی این جماعت نمیشود!
با آن عقل تقلبی و گچی نمیشود فهمید که
امام چطور با دست خالی، حکومت ۲۵۰۰ سالهی شاهنشاهی را سرنگون کرد،
در زمانی که کشور عملاً مستعمرهی رسمی آمریکا و اسرائیل بود.
اگر امام میخواست مثل شما فکر کند،
اگر نگاهش همسطح محاسبات دنیاپرستانهی شما بود، امروز ساواک داشت مکالمات ما را شنود میکرد...
امام اهل خطر بود، نه اهل توجیه
اهل ایمان بود، نه بازیهای رسانهای
اهل توکل بود، نه چشم دوختن به لبخند غرب.
۴. «تحریف مفاهیم، به نام مصلحت»
امروز کار به جایی رسیده که
سکوت بهنام "تدبیر" جا زده میشود،
سازش بهنام "وفاق"،
و بی غیرتی بهنام "عقلانیت" !!
یک نسلی بار آمده که
خجالت میکشد از انقلابی بودن،
دفاع از ولایت برایش هزینه دارد،
و هر بار که صدای مقاومت بلند میشود،
خودیها سریعتر از دشمن به خط میشوند!
۵_ «حاج قاسم و ولایتنامه»
یادتان هست؟
مردی که میدان را میشناخت، خطر را لمس کرده بود، چه وصیتی به ما داشت؟
«من خامنهای را تنها و مظلوم میبینم…»
«خامنهای را عزیز جان خود بدانید…»
آنهمه تاکید در یک وصیتنامه چه معنییی دارد؟
حاج قاسم خوب میدانست:
جنگ امروز، دیگر بر سر خاک نیست،
بر سر باور است، بر سر ولایت است،
بر سر اصل انقلاب است.
وقتی ولی تنها بماند، یعنی #خاکریز_آخر بیدفاع مانده...
۶. آیا واقعاً "حادثه" بود؟
اگر بخواهیم صادق باشیم،
بزرگترین مانع دشمن برای عبور از جمهوری اسلامی، شخص ولی فقیه است.
تمام امید دشمنان و منافقان به روزی است که رهبر از این دنیا برود.
دارند همه چیز را برای آن روز آماده میکنند.
در این میان، آیت الله رئیسی، تنها چهرهای بود که هم از متن انقلاب برآمده بود، هم در تراز مدیریت کلان کشور ایستاده بود.
بسیاری از داخل و خارج،
او را گزینهی اصلی رهبری آینده میدانستند.
اما چه شد؟
بالگردی سقوط کرد.
همه رفتند.
آیا واقعاً حادثه بود؟
نمیدانم. اما سوالها زیاد است. مثلاً این سوال:
📌 عباس عبدی، از تئوریسین های جریان اصلاحات، در پایان سال ۱۴۰۲ در کانال تلگرامی خود نوشت:
«۱۴۰۳ آخرین فرصت برای بازگشت به ریل اصلی است.»
سؤال؟ چرا ۱۴۰۳؟
ما که در آن سال هیچ انتخاباتی نداشتیم...
اما ببین چه اتفاقاتی افتاد:
سقوط ناگهانی بالگرد رئیسجمهور و همراهان
برگزاری انتخابات
انتخاب پزشکیان،
نماد "وفاق" با جریان غربگرا
👈و تیتر روزنامه ی اصلاحطلب:
"بازگشت به ریل اصلی!"
ریل اصلی؟ یا بازگشت به لیبرالیسم؟
وفاق با مردم؟ یا با حامیان نفاق؟
این همه کد کنار هم، مشکوک نیست؟
۷. « #جنگ_نرم؛ جنگ بیصدا، اما عمیق»
جنگ نرم یعنی دیگر نیازی به گلوله نیست.
یعنی جایی میرسی که هنوز زندهای،
اما نمیدانی برای چه باید بجنگی.
وقتی آرمان، تبدیل شود به شعار خالی از عمل،وقتی مقاومت بشود افراطیگری،
آنجاست که دشمن پیروز شده،
بیآنکه یک تیر شلیک کرده باشد.
👈جمع بندی:
این وصیتنامه را برای بعد از مرگم ننوشتم.
برای قبل از #مرگ_آرمانها نوشتم.
اگر امروز نفهمیم،
اگر امروز نگوییم،
فردا که فقط "اسمی" از انقلاب ماند،
دیگر صدای ما فایدهای نخواهد داشت...
#مشگینی
#ایران_برای_همه
#ققنوس_آتشین
🌐 @ghoghnuos13
─┅═ঊঈ🔥🦅🦅ঊঈ═┅─