eitaa logo
دنیای کارتون
7.4هزار دنبال‌کننده
665 عکس
10.5هزار ویدیو
8 فایل
اولین وبزرگترین کانال کارتون در ایتا🙀 🎈 #انیمیشن 🎈 #کارتون 🎈 #خاطرات دوران کودکی 🎈 #سریال 🎈 فیلمهای #سینمایی تبلیغات در بیش از 10کانال:👇👇👇 https://eitaa.com/tabligh_ita 🤗
مشاهده در ایتا
دانلود
تصاویری از فیلم بالا 👆
ایده کاردستی گلدان گل مناسب هدیه وسایل مورد نیاز: مقواهای رنگی و سفید، ماژیک یا مداد رنگی، چسب مایع، اکلیل، قیچی https://eitaa.com/donyaiecartoon
هدیه مراحل درست کردن يک گيفت زيبا به وسيله فوم 🆔https://eitaa.com/donyaiecartoon
ایده کاردستی مناسب هدیه https://eitaa.com/donyaiecartoon
کلاس ما باغ کلاس درس ما پر از کتاب و دفتر است بر سر میز و نیمکت یک آسمان بال و پر است معلم عزیز ما راهنمای دوستی با سخنش گشوده شد پنجره های دوستی باز بهار تازه را به باغ درس هدیه کرد آبی آسمانی چکید به روی برگ های زرد معنی سبز دوستی در دل بچه ها نشست تخته و میز و نیمکت جوانه زد، شکوفه بست https://eitaa.com/donyaiecartoon
ایده کاردستی جامدادی با طرح قورباغه که با قوطی شیرخشک یا رب + فوم درست شده https://eitaa.com/donyaiecartoon
قطعه گمشده را از ردیف سمت راست پیدا کن. ✔️ مناسب ۳ تا ۷ سال https://eitaa.com/donyaiecartoon
چند ایده ی بازی برای سرگرم کردن کودکان زیر ۲ سال 🆔https://eitaa.com/donyaiecartoon
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🐭 موش موشی توی یه دشت خوشگل و سر سبز خانواده‌اي زندگی می‌کردن که به خانواده مموشیا مشهور بودن …. مامان موشه و بابا موشه ده تا بچه داشتن. بین این ده تا بچه مموشیا یکیشون شبا دیر می خوابید اسمش موش موشی بود.. یه بچه موش زرنگ و ناقلا..از بس شبا دیر می‌خوابید روزا تا لنگ ظهر خواب میموند .. خواهر و برادرش صبح زود میرفتن توی دشت مشغول بازی و شادی اما موش موشی قصه ما تو‌ خواب ناز بود… وقتی بیدار میشد همۀ مموشیا خسته بودن گشنه بودن و حال بازی کردن با موش موشی رو نداشتن. موش موشی تنها یه روز رفت تا برای خودش یه خونه دیگه زندگی کنه. رفت و رفت و رفت تا رسید به خانوم جغده … گفت: خانوم جغده من موش موشی بیام پسر شما بشم؟ من دوس ندارم شبا زود بخوابم ولی همۀ تو خونه ما زود میخوابن … خانوم جغده که فهمیده بود موش موشی وقت نشناسه گفت: باشه پس امشبو بیا خونه ما ولی حق نداری تا صبح بخوابی …موش موشی شاد شد و زودی قبول کرد. نیمی از شب گذشته بود، موش موشی گشنش شده بود آخه همۀ وقت سرشب غذا می خورد. گفت: خانوم جغده من غذا میخوام … خانوم جغده گفت: ما تا نصف شب هیچی نمی‌خوریم آخه ما جغدیم… موش موشی گفت: آخه من موشم سرشب غذا می خورم … خانوم جغده گفت: ولی اگه میخوای با جغدا باشی باید تا نصف شب صبر کنی بعدشم باید تمام روز رو بخوابی… موش موشی که فهمیده بود چه اشتباهی کرده زد زیره گریه و گفت: من میخوام برم پیش خانواده مموشیا…دلم براشون تنگ شده . اگه برم خونمون قول میدم منم شبا زود بخوابم .. خانوم جغده که دید موش موشی پشیمونه و دلتنگ موش موشی رو برد رسوند به خونه مموشیا.. همۀ که نگران موش موشی بودن بغلش کردن و بهش قول دادن همۀ وقت باهاش بازی کنن …موش موشیم قول داد که مثه همۀ خونوادش شبا زود بخوابه تا روزا باهاشون تو دشت بازی و شادی کنه… https://eitaa.com/donyaiecartoon 〰〰〰〰〰〰〰
🎈 چالش نقاشی خرسی ♨️ https://eitaa.com/donyaiecartoon