در بیشتر مناطق هنگ کنگ چین داربست ها بطرز جالبی آهنی نیست،برخلاف شهرهای دیگرجهان دراین شهر از داربست های بامبو استفاده میشود که نمایی زیبا به اسکلت ساختمان می دهد.
🌕 @ajayeb_rangarang 💯
8.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
منی که از تولدم تو کشوری بزرگ شدم
که از سر ماذنه هاش اسم علی و بچه هاش
پیچیده سمت هر طرف دل میره ایوون نجف
می خوام که نوکرش باشم
غلام قنبرش باشم
متن فارسی خطبه غدیر.pdf
490K
📣 ترجمه فارسی خطبه غدیر
🔺از این فرصت استثنایی عید غدیر استفاده کنیم و حداقل یک بار در عمرمان متن خطبه غدیریه پیامبر را بخوانیم.
#خطبه_غدیر
#عید_غدیر
#غدیر
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
لینک کانال،👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
♦️در سال ۱۹۶۷ در دره ی سن لوئیس کلرادو لاشه ی اسب خانواده سلطنتی به اسم اسنیپی یافت شد !
این لاشه بسیار عجیب بود پوست سر و مغز اسب به طور کامل جدا شده بود ولی جمجمه باقی مانده بود. پایین تنه ی اسب هم کاملا سالم مانده بود به نظر میرسید لاشه مدت طولانی مانده ولی دو روز قبل از این حادثه اسب کاملا سالم بود تا امروزه علت مرگ و مقصر این مرگ یافت نشده است و جالب تر اینکه بعد از این اتفاق،حیوانات دیگری مرگ های عجیب تری داشته اند!!@
🌕 🌺
🌕 @ajayeb_rangarang 💯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️خرس های قطبی می تواند بوی شیردریایی را از 32 کیلومتری حس کند حتی می تواند سوراخ تنفسی شیرهای دریایی در یخ را از بیش از 804 متر آن طرف تر بو بکشد
🌕 🌺
🌕 @ajayeb_rangarang 💯
💞ᶫᵒᵛᵉᵧₒᵤഽ💞
تـو چِـه کـَردے ڪِہ دِلَـم
ایـن هـَمـِہ خـواهـانَـتـ شُـد
💞🍃@lovely_lifee💞
❣
وقتی طوفان تمام میشود، یادت نمیآید چطور از دل آن گذشتی، چطور از آن جان به در بردی. حتی مطمئن نیستی که آیا واقعا طوفان تمام شده است یا نه! اما در این میان یک چیز قطعیست، وقتی طوفان را پشت سر میگذاری دیگر همان آدم قبل از وقوع طوفان نیستی! همهی قصه طوفان همین است.
┅┄ ❥❥@Chakavak110🕊
بزرگترین مسابقه دروغگویی جهان هر سال در انگلیس برگزار میشود و هر شخص 5 دقیقه وقت دارد . ورود سیاستمداران ، وکلا و مشاورین املاک به دلیل تبحر در دروغگویی ممنوع است
🌕 🌺
🌕 @ajayeb_rangarang 💯
🍃🌸🍃
همهچیز برای کسی که میداند چگونه صبر کند، به موقع اتفاق میافتد...
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
لینک کانال،👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
دنیای عجایب
🍃🍃🌸🍃 #بازی_سرنوشت لبخندی به صحنه رو به رو زدم بهار بغل کردم شیرین زبونی میکرد با خودم فکر کردم
🍃🍃🍃🍃🌸🍃
#بازی_سرنوشت
با ناز میگفت محمدددد من فقط بیخواب شدم .....چرا اومدی اینجا!!
کمی حرف بزن آروم شم.......سرشو گذاشت رو شونه محمد و محمد سریع خودشو کشید عقب با دندونهای قفل شده گفت گندم خانوم هم سن مادرمیی....
با خودم گفتم وای امشب گندم رد داده
صدای گریه بهار اومد سریع رفتم اتاق دیدم کنار تخت اسما ایستاده گریه میکنه شیرین زبونی میگه مامان اسما درد داره مامانی !!
سریع رفتم سمت اسما یه وری افتاده بود چشاش سفید شده بود عین یه ماهی که از دریا دور افتاده به زور نفس میکشید از رو پله هااا داد زدم محمد زنگ بزن آمبولانس بیاد
هول شده بودم آمبولانس اومد اسما رو بردیم دکتر
بیماری، ریه اسما رو هم درگیر کرده بود دو سه روز بعد با کپسول اکسیژن برگشتیم خونه گندم از وضعیت اسما خوشحال شده بود برق نگاهشو میدیدم
آقای تاجیک برگشته بود گندم از هیچ عشوه ای کم نمیکرد با خودم فکر میکردم اومده پرستار آقای تاجیک باشه یا مراقب و همراه اسما !!؟؟
جلو آقای تاجیک قربون صدقه اسما میرفت حتی بهش غذا میداد ولی وای اگه روزی که نبود تورشو برا محمد بیچاره پهن میکرد محمد واقعا خسته شده از رفتارهاش بارها بهم گفته بود اگه حال خاله خوب بود یه لحظه هم گندم تحمل نمیکردم ....
یبار سر میز شام گندم سانتال مانتال کرده بود با رژ لب قرمز نشسته بود آقای تاجیک با تلفن حرف میزد بعد قطع کردن جدی پرسید زنداداش ،حسین برشکست شده بود گندم هول شد گفت من خبر نداشتم آقا محسن ... آقای تاجیک گفت برشکست شده بود پلیس میگه تصادف حسین ممکنه عمدی باشه
گندم ترسیده گفت یعنی چی
آقای تاجیک شروع به غذا خوردن کرد گفت تحقیق میکنن معلوم میشه ..
🍃🍃🌸
#
🌕 @donyaye_ajayeb