eitaa logo
دنیای عجایب
13.6هزار دنبال‌کننده
14.8هزار عکس
8.2هزار ویدیو
9 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از تبلیغات دلدار
من کرشمه یه ام دست بزرگ شدم. مثل همیشه میخواست یه معجون زهر ماری به خوردم بده و هیچوقت نفهمیدم اونو چرا بمن میداد...😔 یه شب خسته شدم و فرار کردم به طرف رفتم و از ترس دویدم که سریع از قبرستون خارج شم که ناگهان محکم به یک نفر برخورد کردم. وقتی اسمم رو صدا زد، شوکه شدم.😳 بهم گفت بیا بریم تا راز اون معجونی که اینهمه سال بهت داده رو بگم به ناچار از کنجکاوی همراهش رفتم... وقتی علتش رو بهم گفت از شدت بهت و ترس دست و پام میلرزید😭 https://eitaa.com/joinchat/2898002232C2fb5f1eb03 راز اون معجون زهرماری که سرنوشت منو سیاه کرد😓👆
هدایت شده از تبلیغات دلدار
من کرشمه یه ام دست بزرگ شدم. مثل همیشه میخواست یه معجون زهر ماری به خوردم بده و هیچوقت نفهمیدم اونو چرا بمن میداد...😔 یه شب خسته شدم و فرار کردم به طرف رفتم و از ترس دویدم که سریع از قبرستون خارج شم که ناگهان محکم به یک نفر برخورد کردم. وقتی اسمم رو صدا زد، شوکه شدم.😳 بهم گفت بیا بریم تا راز اون معجونی که اینهمه سال بهت داده رو بگم به ناچار از کنجکاوی همراهش رفتم... وقتی علتش رو بهم گفت از شدت بهت و ترس دست و پام میلرزید😭 https://eitaa.com/joinchat/2898002232C2fb5f1eb03 راز اون معجون زهرماری که سرنوشت منو سیاه کرد😓👆
هدایت شده از تبلیغات دلدار
من کرشمه یه ام دست بزرگ شدم. مثل همیشه میخواست یه معجون زهر ماری به خوردم بده و هیچوقت نفهمیدم اونو چرا بمن میداد...😔 یه شب خسته شدم و فرار کردم به طرف رفتم و از ترس دویدم که سریع از قبرستون خارج شم که ناگهان محکم به یک نفر برخورد کردم. وقتی اسمم رو صدا زد، شوکه شدم.😳 بهم گفت بیا بریم تا راز اون معجونی که اینهمه سال بهت داده رو بگم به ناچار از کنجکاوی همراهش رفتم... وقتی علتش رو بهم گفت از شدت بهت و ترس دست و پام میلرزید😭 https://eitaa.com/joinchat/2898002232C2fb5f1eb03 راز اون معجون زهرماری که سرنوشت منو سیاه کرد😓👆