.
[#قطعات_نور✨]
[شور و شوق دلم را فرا گرفت و گفتم من هم توکل به خدا کنم و به محل اقامت امام بروم؛ شاید به من هم اجازه ی ملاقات بدهند. آدرس را به دست آوردم و به محل اقامت امام رفتم. من به خانه ی امام نزدیک شدم. نگهبانان تمام اطراف خانه را گرفته بودند.بالاخره توافق کردند که به من اجازه دهند فقط برای چند دقیقه وارد شوم. در زدم. حاج آقا مصطفی در را باز کرد و از دیدن من دچار شگفتی شد. از من پرسید کی آزاد شدید؟ گفتم: دو روز پیش. وارد یکی از اتاقها شدم و آقا را در برابر خود یافتم. احساساتی که در دلم محبوس مانده بود غلیان کرد. عواطفم در برابر امام سرریز شد. برای آقا وضع امت و دوستان را در غیاب ایشان بیان کردم و اظهار داشتم که موسم رمضان امسال بدون بازده به هدر رفت و لذا باید از هم اکنون برای موسم محرم برنامه ریزی کنیم....
•از کتاب:
[خون دلی که لعل شد📚]
__________
💌~
در روایت روزهای مبارزه، هیچ لحظه ای شیرین تر از ملاقات ولیّ و بیان عواطفی که در دل نهان داشتی نیست...
ما که در جهاد به گرد پایتان نمیرسیم اما، از قاب تلویزیون، در هر بار دیدنتان، احساسات در دل مانده مان اشک میشود..
به امید آن روز که پرچم از دستتان به دست مبارک ولی الله الاعظم برسد و آنروز دوباره برایمان از شیرینی دیدار ولیّ در اوج سختی مبارزه روایت کنید. ❤️🩹
___________
دعا میکنیم برای سلامتی آقا امام زمان ارواحنافداه و نائب برحقشون:
#روز_چهاردهم
[ متن کامل ← دعا برای امام زمان ارواحنافداه💚 ]
+ به نیت پیروزی های روزافزون جبهه مقاومت
#یادگاری_امامرضا
#دعا_برای_سلامتی_نائب_الامام
#دعا_برای_نصرت_مقاومت