؛🍃🌷وای خداجان چقدراین متن عالیه👇👇👇👇👇👇👇🌷🍃؛
#تلنگر
#دیروز به #مادرم زنگ #زدم بعد از #مرگش تلفن #ثابت خانهاش را
#جمع_نکردیم ..!!
#نمیخواهم ارتباطمان #قطع_شود. #هروقت دلم هوایش #رامیکند بهش #زنگ_میزنم...!!
#تلفنش بوق #میزند ... #بوق #میزند ... بوق -میزند ... #وقتی #جواب_نمیدهد با 'خودم فکر #میکنم یا برای -خریدرفته بیرون یا
#خانه همسایه #است...!!
#الان #چندسال #میشود👇؛
#هروقت #دلم_هوایش را #میکند #دوباره زنگ -میزنم.
#شماره “بیرون” را #هم_ندارم👇
#زنگ بزنم #بگویم:” #به_مادرم_بگید #بیادخونهاش، #دلم_براش👇؛
#تنگ_شده....!!!
#دوست_وهمکاروآشنای #من👇؛
#اگرمادر تو #هنوزخانه #است👇
#ونرفته “ #بیرون” ...
#همین_حالا #بهش_زنگ_بزن ...!!
#بروپیشش ...
#باهاش حرف #بزن ...
یک عالمه بوسش کن ...
#صورتتو #بچسبون به #صورتش ...
#محکم #بغلش_کن...
#بگوکه #دوستش_داری ...
#وگرنه وقتی #بره” #بیرون” 👇؛#خیلی باید دنبالش #بگردی ...!!
#باورکنید “ #بیرون” #شماره_ندارد ...
اگه این متن به دلت نشست برای شادی همه مادران وپدران آسمانی فاتحه وصلوات بفرستید ازجمله برای #والدین #حقیر
؛🍃🌹 #اشکبوس🌹🍃؛
؛🍃🌷 #باعث_افتخار_است
#درپیام_رسانهای_زیر درجمع
دوستان مشترکمان باشید.🌷🍃.
#مقدمتان_گلباران🍃🌹🌹🍃🌺🌺🍃🌻🌻🍃💐💐🍃🌾🌾🍃🌼🌼🍃🥀🥀🍃🪴🪴🍃🎋🎋🍃
#کانال_ایتا👇 https://eitaa.com/doorehamiiiii
#کانال_سروش👇 https://splus.ir/doorehamii
#کانال_بله👇
https://ble.ir/dorehami_1402
🍃🌹 #بسم_الله_الرحمن_الرحیم🌹🍃
#پندانه
🍃🌼 مراقبت داریم تا مراقبت!!
مردی مادرپیرش را #سالیان سال #مراقبت_میکرد و زندگی خویش بر خود #تباه_کرده_بود.
#روزی #بزرگی را #گفت👇:
#به_گمانم در #دنیا من #تنها
#فرزندی باشم که #مادرم مرا #هفت سال مراقب #بود تا بزرگ #شوم، ولی #من_بیست_سال_است که او را در
#سن_پیری مراقب #هستم که
#اتفاقی برای #اونیفتد.
#آن_بزرگ_گفت👇:
تو #بیست سال است #مادرخود را #مراقبی؛ #مراقبت تو #انتظاری برای #مرگ_اوست. ولی #مادرت #هفت سال #مراقب تو #بود و #درانتظار #رشد و #بزرگی و #کمال_تو!!‼️
#پس_بدان تو #هرگزنمیتوانی
#زحمات #مادرخود را #جبران_کنی!!‼️
؛🍃🌹 #اشکبوس🌹🍃؛
؛🍃🌷 #باعث_افتخاراست
#درپیامرسانهای زیردرجمع
سایرعزیزانمان #باشید.🌷🍃.
#مقدمتان_گلباران🍃🌹🌹🍃🌺🌺🍃🌻🌻🍃💐💐🍃🌾🌾🍃🌼🌼🍃🥀🥀🍃🪴🪴🍃🎋🎋🍃
#کانال_ایتا👇 https://eitaa.com/doorehamiiiii
#کانال_سروش👇 https://splus.ir/doorehamii
#کانال_بله👇
https://ble.ir/dorehami_1402
؛🍃🌹بسم الله الرحمن الرحیم🌹🍃؛
#جمـلاتی_زيبـاو
#حڪیمانه
👈 #دریکـی از فروشگاههـا،بجای اینکـه روی درفروشـگاه #بنـویسنـد:بخاطـر ادای #نمازتعـطیل اسـت. نوشته بودند: مابـرای #ادای_نمـاز ازشمـاسبقـت #گرفته_ایم،پس شمـاهـم به ماملحـق بشویـد. "زیبایـی اندیشه ای مثبـت در بیـان #حـق"
👈 #وقتـی_دختـر #کوچولویـش از دنیـا #رفـت!!
در حالیکـه اشکـ در #چشمانـش بـود
با #لبخنـد گفـت:به امیـد آن روزی که مـن در #بهشـت را بزنـم و تو در را بـروی مـن #بـازبکنی!
"اینگونـه بر مصیبتهـا شکییایـی
#پیشـه_شـود"
👈 #قبل_ازاینکه غیبت
#برادرمسلمانت
#بکنی!
#چشمانـت را لحظاتی #ببنـد،و
#تصورکن تو داری یک تکه #گوشت #سرخ و #خام_دردهانت_ #میجوی وبین #دندانهایت باخونش جویده #میشود!
" #گراین تصور مورد #پسندت_هست پس #چشمانـت را #بازکن و به
#غیبـت_خودت #ادامه_بده."
👈 #از_زیباترین خاطرات کودکی!! این اسـت،که تو #درگوشه ای ازخانه #خوابت میبـرد، اما #درحالی از خواب #پامی_شـدی که تو در #تختخوابت #بـودی" #پروردگاراپدر و #مادرم را مورد #رحمت خودت #قراربده #همانگونه که آنها #مرابزرگ
#وپرورده_کردند"
👈 #توبیمارستان!! درسمـت
#راست بیمارستان #مـردی_خوشحال؛ #درحالیکه گواهی تولد #فرزنـدش راتحویل #میگیـردو در #سمـت چپ #دیگری غمگیـن،گواهی #فـوت_پدرش را! " #صحنه_ای که مختصـر بـودن این زندگی را به #نمـایش_میگـذارد."
👈 #جوانی_میگوید:هرگاه دختـر جوانی با #آرایش و #عطـروزینتش #ازکنارم میگذرد #نفس هایم رادرسینـه حبس #میکنـم؛ تا بوی #عطرش به مشامم نرسـد و بخاطر آن #زناکار نوشته نشود.
؛🍃🌹 #اشکبوس🌹🍃؛
#کانال_ایتا👇 https://eitaa.com/doorehamiiiii
#پندانه
#راهی_غیرتکراری_برای
#ابرازعشق
#یک_روزآموزگاراز_دانش #آموزانی
که در #کلاس_بودندپرسید👇:
#آیامیتوانید راهی #غیرتکراری برای #ابرازعشق_بیان_کنید؟!
#برخی_ازدانشآموزان_گفتند👇:
#بابخشیدن، #عشقشان را معنا میکنند. برخی «دادن گل و هدیه» و «حرفهای دلنشین» را راه بیان عشق عنوان کردند. شماری دیگر هم گفتند «باهمبودن در تحمل رنجها و لذتبردن از خوشبختی» #راراه_بیان_عشق_میدانند.
#درآن_بین_پسری_برخاست و پیش از #اینکه_شیوه_دلخواه خود را برای ابراز #عشق_بیان_کند، #داستان_کوتاهی #تعریف_کرد.
#یک_روززن_وشوهرجوانی که هر دو #زیستشناس_بودند👇،
#طبق_معمول_برای #تحقیق
#به_جنگل_رفتند.
#آنان_وقتی به بالای #تپه_رسیدند
#درجامیخکوب_شدند. یک #ببربزرگ، #جلوی_زنوشوهرایستاده و به آنان #خیره_شده_بود. #شوهرتفنگ
#شکاری_بههمراه_نداشت
و دیگر راهی #برای_فرارنبود.
#رنگ_صورت_زنوشوهر
#پریده_بود
و در مقابل ببر، #جرئت_کوچکترین #حرکتی_نداشتند. #ببر، #آرام به طرف #آنان_حرکت_کرد.
#همان_لحظه، #مردزیستشناس #فریادزنان فرار کرد و #همسرش را
#تنهاگذاشت. #بلافاصله ببر
#بهسمت_شوهردویدوچنددقیقه بعد #ضجههای_مردجوان به #گوش_زن #
# ببررفت و #زن_زنده_ماند.
#داستان_به_اینجاکه_رسید👇 دانشآموزان شروع کردند به #محکومکردن_آن_مرد.
#راوی_اماپرسید👇:
#آیامیدانیدآن_مرد در لحظههای آخر زندگیاش #چه_فریادمیزد؟!
#بچههاحدس_زدند حتما از
#همسرش_معذرت خواسته که او را تنها #گذاشته_است!!
#راوی_جواب_داد👇:
نه، آخرین حرف مرد این بود که «عزیزم، تو بهترین مونسم بودی. #ازپسرمان #خوب_ #مواظبت_کن_وبه👇#اوبگوپدرت #همیشه_عاشقت_بود.»
#قطرههای_بلورین_اشک، صورت راوی را خیس کرده بود که #ادامه_داد👇:
#همه_زیستشناسان میدانند ببر فقط به کسی حمله میکند که حرکتی انجام میدهد یا #فرار
میکند.
#پدرمن در آن لحظه وحشتناک، با فداکردن جانش پیشمرگ #مادرم
#شدواو_رانجات_داد.
🍃🌹 #این_صادقانهترین و #بیریاترین_راه_پدرم #برای_بیان
#عشق_خودبه_مادرم #ومن_بود.
#گیلان_رشت
#علی_اشکبوس۱۴۰۳/۷/۱۴