eitaa logo
دوستداران ولایت
768 دنبال‌کننده
12.5هزار عکس
9.1هزار ویدیو
37 فایل
صرفا جهت روشنگری،جهاد تبیین،بصیرت وآگاهی از برنامه های دشمن جهت آمادگی وتوانایی کافی درمقابله بانقشه های دشمنان دوستان عزیز،تبلیغات ارسال لینک ضدنظام وغیراخلاقی ممنوع می‌باشد کپی آزاد به شرط صلوات برمحمدو آل محمد(ص) لینک کانال @doostdaranvelayat
مشاهده در ایتا
دانلود
🔻امیرکبیر می خواست کارخانه توپ سازی افتتاح کند تا ایران از نظر قدرت نظامی تقویت شود. 🔻انگلیس شایعه می کرد مردم گرسنه هستند و امیرکبیر جنگ طلب است. 🔻پس از شهادت امیرکبیر، انگلیس بوشهر و خارک را تصرف کرد تا هرات را از محاصره حسام السلطنه در بیاورد و با قرارداد پاریس، آنرا از ایران جدا کرد. 🔻مردم گرسنه تر شدند چون هرات دریچه تجارت ایران با خاور دور بود. 🔸پی نوشت: ۳۰۰ سال ایران را مثل تکه گوشتی میان کفتارها، تقسیم کردند و ما نگاه کردیم، چون قدرت نداشتیم. 🔸امروز که در حال بازپس گیری اعتبار ایران هستیم، می گویند موشک پول نان و خانه و ماشین است. 🔸چرخ توسعه کشورهای پیشرفته، با فناوری نظامی به حرکت درآمده و آنها خوب می دانند این فناوری برای ایران چه آینده روشنی ترسیم می کند. ⭕️ خدایا کشورم را از شر وسواسان خناس حفظ بفرما 🤲 _________________ @doostdaranvelayat https://eitaa.com/doostdaranvelayat
و اعدوا لهم ماستطعتم من قوه و من رباط الخیل ترهبون به عدوالله و عدوکم . خبر مسرت بخش و غرورآفرین الحاق انبوهی از موشک های جدید کروز ضد ناوشکن به نیروی دریایی سپاه به فرمان سردار سرلشکر جناب حسین سلامی فرمانده ی محترم کل سپاه انقلاب اسلامی ، نشان از اقتدار روزافزون و آمادگی بالای نظامی ایران در مقابله با تهدیدات دشمنان و معاندان و مستکبران و رژیم کودک کش و گرگ صفت و نسل کش صهیونیستی و اذناب جیره خوار است که به ملت بزرگ ایران به چشم حقارت و زبونی می نگرند و در صدد تعرض و ضربه ی ناجوانمردانه به این مرز و بوم و کیان عز و شرف و نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران هستند و بدیهی و مبرهن است که این خواب عبث و پریشان و مشئوم آنان هرگز به فضل پروردگار تعبیر نخواهد شد . امروز در جهان سیاست ، امنیت مولفه ای است ضروری و غیر قابل اجتناب که دستیابی بدان مستلزم بهره‌مندی از توان علمی روز و معادل سازی با پیشرفت های نوین جهانی جهت حصول به توان نظامی والا که از اهمیتی خاص برخوردار است ، می باشد . فلذا اگر دشمنان تبهکار و طماع و سردمداران متکبر عالم جرات تعدی و تعرض به ایران را ندارند ، فقط منوط و مرهون به قدرت نظامی و رهبري های داهیانه و حکیمانه ی مقام معظم رهبری و ایثار نیروهای مومن و فداکار ارتش دلاور و سپاه غیور و رزمندگان جان برکف و سربازان گمنام امام زمان [ عج الله تعالی فرجه ] است . امید است با تلاش های فزاینده ی دانشمندان علوم نظامی و جوانان برومند و رزم آوران عرصه ی دفاع ملی ، شاهد شکوفایی مقتدرانه ی ایران قهرمان در عرصه های مختلف در سطح جهان باشیم ان شاالله . جمعه : ۱۴۰۳/۵/۱۹ = چهارم صفرالاحزان ۱۴۴۶ _________________ @doostdaranvelayat https://eitaa.com/doostdaranvelayat
💢نامه بسیار مهم سردار اسماعیل قاآنی به یحیی سنوار... 🔹تردیدی نیست که برکت خون این شهید والامقام ( شهید اسماعیل هنیه ) در مجازات سخت رژیم صهیونیستی به دست جمهوری اسلامی تاثیرگذار خواهد بود. 🔹جهاد قهرمانانه برادران شما در مقاومت اسلامی، تأثیر مجازات را بیش از گذشته خواهد کرد و به محو شدن هر چه سریعتر این موجود منجر خواهد شد. 🔹به مناسبت انتخاب جنابعالی به عنوان شخصیتی با سابقه پرافتخار در بعد رهبری و جهادی، به تمامی قهرمانان حماس، غزه و ملت تبریک می گویم. _________________ @doostdaranvelayat https://eitaa.com/doostdaranvelayat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢به سراغتان خواهیم آمد... 🔹سوف نأتي اليكم... 🔹אנחנו נבוא אליך ... We will come to you...🔹 _________________ @doostdaranvelayat https://eitaa.com/doostdaranvelayat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شبکه ۱۰ اسرائیل گفته است تا ساعتی دیگر موشک باران میشویم! همیشه از این ترس بمیرید نجاستا.... تا زمان موعود ✌️✌️✌️ _________________ @doostdaranvelayat https://eitaa.com/doostdaranvelayat
📌برافراشتن پرچم فلسطین در اعتراضات بنگلادش منتظر سیلاب باشید پرچم بالاست 🇮🇷✌️ _________________ @doostdaranvelayat https://eitaa.com/doostdaranvelayat
نادر بهمراه سوارانش ، پیروزمندانه وارد اصفهان شد ، مردم با دیدن پیکر رشید و استوار نادر ، در حالیکه می دانستند او همان کسی است که غرور از دست رفته ایران و ایرانی را مجدد به آنان بازگردانیده ، بسوی او می دویدند و با فریادهائی از عمق جان ، زنده باد نادر سر می دادند ، سپاهیان نادر که با دیدن موج بی پایان و فشرده مردم ، جان فرمانده خود را در خطر می دیدند ، با دشواری و زحمت زیاد ، راه را برای نادر می گشودند ، اصفهان دیروز ماتَم زده بود و امروز از فریادهای شادی بخود می لرزید ، دیروز از غم و اندوه و امروز از شوق و شادی ، های های می گریست پس از رسیدن به کاخ شاهی ، نادر فرمان داد پیکر شاه سلطان حسین بی نوا و همچنین پیکرهای آغشته بخون چند تن از زنان حرمسرای اشرف که او را همراهی نکرده بودند ، با احترام به خاک بسپارند ، مردم با وجود گِلِه و شکایت هائی که از بی عرضگی و بی کفایتی شاه سلطان حسین ، در ترس از جنگ ، برابر محمود افغان داشتند از مرگ او اندوهگین شده و در ماتم او می گریستند کمی بعد ، مردم به خشم آمده اصفهان که در طول هفت سال فرمانروائی محمود و اشرف ، از شهروندان عادی افغان که ساکن اصفهان بودند کینه به دل داشتند ، در صدد برآمدند با حمله به آنان تا آخرین نفرشان را گوشمالی داده و بکشند  ، نادر که از تصمیم مردم اطلاع یافته بود در میدان نقش جهان به میان آنان آمد و گفت ای مردم ، اگر کسی دزدی کند و یا بی ناموسی نماید فرار کند آیا شما اجازه دارید که پدر یا برادر او را مجازات کنید ، مردم گفتند ، نه ، هرگز نمی توان کسی را بجای دیگری مجازات کرد ، نادر ادامه داد ، اینها هموطنان ما هستند که در این هفت سال به کسب و تجارت مشغول بوده اند ، با شما جوشیده و از آنها زن گرفته اید و دختران خود را به عقد آنان در آورده اید ، هیچ جرمی نیز مرتکب نشده اند ، لذا چنانچه از سوی هر کسی تعرضی به این افراد که هموطنان ما هستند صورت پذیرد ، با مجازات قانونی نیز مواجه خواهد شد ، سخنان نادر با اقبال عمومی مردم روبرو شد و افغانهای ساکن اصفهان نفس راحتی کشیدند ، نادر سپس نامه ای به شاه تهماسب که ساکن مشهد بود نوشت و از او دعوت کرد برای جلوس بر تخت سلطنت ایران ، به اصفهان تشریف بیاورد ، چند روزی نگذشته بود که شاه تهماسب بی خبر از قتل پدرش وارد اصفهان شد نادر پیشاپیش سربازان خود به پیشواز شاه رفته و افسار و لگام اسب شاه را به نشانه احترام بدست گرفت ، شاه تهماسب که همه اعتبار و تاج و تخت پادشاهی اش را مدیون نادر می دانست بلافاصله از اسب پیاده شد و نادر را در آغوش گرفت و با هم بسوی قصر به راه افتادند ، نادر می کوشید دنباله رو شاه تهماسب باشد ولی شاه اجازه نداد و شانه به شانه نادر ، در میان شادی و هلهله مردم به کاخ پادشاهی رسیدند شاه تهماسب پس از حضور در قصر ، از قتل پدرش توسط اشرف افغان اگاه شده و با افسوس ، به سیَه روزی پدرش که از هر گونه جنگ و خونریزی گریزان بود و در طول سلطنتش بجز رنج و خواری چیزی ندیده بود می اندیشید و زار زار می گریست ، چند لحظه ای بیشتر نگذشته بود که ناگهان رو به نادر کرد و گفت ، به تو دستور نمی دهم ولی از تو میخواهم اشرف پلید و جنایتکار را ، زنده دستگیر کرده و او را به نزدم بیاوری ، من زنده او را میخواهم ، نادر تعظیمی کرد و گفت البته دستور پادشاه را اطاعت می کنم‌ ولی هنوز شیراز و کرمان و دیگر شهرهای جنوب کشور ، در اختیار اشرف است که ابتدا باید آنها را از این مرد یاغی باز پس بگیریم نادر پس از اینکه خیالش از بابت پایتخت ایران آسوده شده بود دو روز پس از آمدن شاه تهماسب نزد وی آمده و اجازه خواست که به تعقیب اشرف پرداخته و شر او را برای همیشه از سر ایران کم کند ، شاه تهماسب بدون درنگ ، درخواست نادر را پذیرفت و نادر با نیمی از سپاهیان خود به سمت شیراز حرکت کرد اشرف وقتی حرکت نادر به سوی شیراز را شنید به پیشنهاد سردار آزموده خود بنام سیدال خان ، که اشرف را از محاصره شدن در شیراز توسط نادر بر حذر می داشت ، با مشورت وی تصمیم گرفت شهر زرقان را که دارای موقعیت کوهستانی و تنگه های پر پیچ و خم بود را برای دفاع و شکست نادر برگزیند ، لذا با تجدید قوائی که با نفرات اعزامی از چند شهر تحت تسلط حود بدست آورده بود با بیست هزار نفر بر نقاط حساس تنگه مستقر شده و با پنهان شدن در آنجا ، منتظر رسیدن نادر شد عضویت در کانال ایتا👇👇👇 _
نادر پس از چهار روز به محل تنگه رسید و با چشمان تیزبین خود ، پی به اختفاء لشگر اشرف در آن نقطه برد ، نادر مطمئن بود هر گونه حرکت ناشیانه برای عبور از تنگه ، باعث نابودی تمام لشگریانش خواهد شد ، لذا توپچی های سپاه خود را در نقاطی دورتر ، که تا حد زیادی ، مشرف به بالا دست نیروهای اشرف بود مستقر کرده و با توجه به سرمای استخوان سوز کوهستان ، در روشنایی روز به نیروهای پیاده خود دستور آماده باش داده و به توپخانه نیز دستور داد با شدت هر چه تمام تر ، مواضع اشرف را گلوله باران کنند اشرف که متوجه شد کمینگاه سربازانش لو رفته و هر لحظه با انفجار گلوله های توپچی های نادر ، سپاهش در شُرُف نابودی است ناچارا دستور حمله سراسری داد و سپاهیانش بناچار ، شروع به پائین آمدن از تنگه نمودند که در حقیقت از چاله به چاه افتادند و مبتلا به پیاده نظام نادر که در پائین دست آن مکان مستقر بود ، شدند جنگ در سرمای سخت زمستان ، تا غروب همانروز بطول انجامید ، رفته رفته آثار شکست در سپاه اشرف نمایان شد و سپاه اشرف که روحیه خود را باخته بودند بی هدف بسوی دشت می دویدند و صف های آنان نیز درهم می ریخت ، در این جنگ ، پنج هزار نفر از سپاه اشرف و ششصد تن از سپاه نادر ، از پای درآمدند اشرف که مقاومت را بی فایده می دید در تاریکی شب از پشتِ کوه ، دست به عقب نشینی زده و در تاریکی شب ، با پنج هزار مرد جنگی باقیمانده سپاه خود بسوی کرمان عقب نشست و در پناه دژ آنجا پناه گرفت ، نادر بدون توقف به کرمان شتافت و دست به محاصره شهر زد اشرف که اینک غبار نا امیدی سراسر وجودش را فرا گرفته بود نامه ای به نادر نوشت و سیدال خان را بهمراه چند نفر از ریش سفیدان لشگرش ، برای صلح با نادر به اردوی وی فرستاد  ، نادر به گرمی هیئت صلح را پذیرا شد و پس از گشودن مهر نامه متوجه شد اشرف پیشنهاد داده ، در قبال صرفنظر از سلطنت ایران ، فرمانروائی وی بر کرمان و سیستان و بلوچستان و افغانستان به رسمیت شناخته شود ، نادر با دیدن نامه ، خون در چهره اش دوید و گفت ، حتی یک وجب از خاک ایران را به او نخواهم داد ، به او بگوئید اگر تسلیم شد در امان است ، در غیر اینصورت شمشیر بین ما حاکم خواهد بود ، سیدال خان از نادر ، سه روز مهلت خواست تا پاسخ اشرف را بیاورد ، نادر موافقت کرد سیدال خان پس از رسیدن به دژ کرمان ، به اشرف گفت ، اکنون دیگر صلاح نمی دانم که با این اعجوبه ، که در تمام عمر ، به تیزهوشی و بی باکی و سماجت وی ، ندیده ام روبرو شوی ، سه روز از وی مهلت گرفته ام ، صلاح بر این است با باقیمانده لشگر ، به قندهار (شهری بسیار دور در افغانستان هم مرز با چین و پاکستان ) برویم ، اشرف با قبول پیشنهاد سیدال خان ، شبانه و با احتیاط تمام با پنج هزار نفر باقیمانده سپاه خود ، از کرمان بسوی قندهار در افغانستان ، دست به عقب نشینی زد ، از آن سو ، نادر که از فرار اشرف آگاهی یافته بود به فاصله سه ساعت سپاه خود را آماده و به تعقیب اشرف پرداخته وارد افغانستان شد و در نهایت ، نزدیک رودخانه ای در مرز افغانستان به اشرف رسید اشرف که از سماجت نادر به ستوه آمده بود پس از جنگ و گریزی کوتاه به پیشنهاد سیدال خان ، پل روی رودخانه را شکسته و با سرعت تمام به سوی قندهار حرکت کرد سردار گریز پای افغان ، اینک با خاطری آسوده و با دقت زیاد ، نقدینه ها و گنجینه ها را از راههای پر پیچ و خم کوههای افغانستان گذرانیده و در نهایت خود را به دژ قندهار رسانید ، دژ قندهار بیش از دو هزار نفر جمعیت نداشت و اشرف که شمار سپاهیانش بالغ بر سه هزار تن بود خیالش از بابت سرکشی و خیانت اهالی دژ آسوده بود ، موقعیت دژ نیز بگونه ای بود‌که هر گونه حمله مستقیم بداخل آن ناممکن بود ، لذا اشرف آسوده دل و با آرامش تمام در بهترین نقطه دژ ساکن شده و به عیش و نوش پرداخت هنوز چهار روز آرامش خاطر اشرف نگذشته بود که دیدبان های وی خبر دادند ، گرد و غبار فراوانی از دور ، از کرانه دشت مشاهده می شود ، اشرف در شگفت شد که در این گوشه دور افتاده ، گرد و غبار ، مربوط به چیست ، مدت زیادی نگذشت تا اشرف متوجه شود نادر از پائین دژ در حال ورانداز کردن راههای ارتباطی دژ می باشد اشرف هرگز باور نمی کرد که این ببر بیشه های ایران زمین ، به همین زودی در این نقطه دور افتاده به او برسد عضویت در کانال ایتا👇👇👇 _
هدایت شده از دوستداران ولایت
نادر بهمراه سوارانش ، پیروزمندانه وارد اصفهان شد ، مردم با دیدن پیکر رشید و استوار نادر ، در حالیکه می دانستند او همان کسی است که غرور از دست رفته ایران و ایرانی را مجدد به آنان بازگردانیده ، بسوی او می دویدند و با فریادهائی از عمق جان ، زنده باد نادر سر می دادند ، سپاهیان نادر که با دیدن موج بی پایان و فشرده مردم ، جان فرمانده خود را در خطر می دیدند ، با دشواری و زحمت زیاد ، راه را برای نادر می گشودند ، اصفهان دیروز ماتَم زده بود و امروز از فریادهای شادی بخود می لرزید ، دیروز از غم و اندوه و امروز از شوق و شادی ، های های می گریست پس از رسیدن به کاخ شاهی ، نادر فرمان داد پیکر شاه سلطان حسین بی نوا و همچنین پیکرهای آغشته بخون چند تن از زنان حرمسرای اشرف که او را همراهی نکرده بودند ، با احترام به خاک بسپارند ، مردم با وجود گِلِه و شکایت هائی که از بی عرضگی و بی کفایتی شاه سلطان حسین ، در ترس از جنگ ، برابر محمود افغان داشتند از مرگ او اندوهگین شده و در ماتم او می گریستند کمی بعد ، مردم به خشم آمده اصفهان که در طول هفت سال فرمانروائی محمود و اشرف ، از شهروندان عادی افغان که ساکن اصفهان بودند کینه به دل داشتند ، در صدد برآمدند با حمله به آنان تا آخرین نفرشان را گوشمالی داده و بکشند  ، نادر که از تصمیم مردم اطلاع یافته بود در میدان نقش جهان به میان آنان آمد و گفت ای مردم ، اگر کسی دزدی کند و یا بی ناموسی نماید فرار کند آیا شما اجازه دارید که پدر یا برادر او را مجازات کنید ، مردم گفتند ، نه ، هرگز نمی توان کسی را بجای دیگری مجازات کرد ، نادر ادامه داد ، اینها هموطنان ما هستند که در این هفت سال به کسب و تجارت مشغول بوده اند ، با شما جوشیده و از آنها زن گرفته اید و دختران خود را به عقد آنان در آورده اید ، هیچ جرمی نیز مرتکب نشده اند ، لذا چنانچه از سوی هر کسی تعرضی به این افراد که هموطنان ما هستند صورت پذیرد ، با مجازات قانونی نیز مواجه خواهد شد ، سخنان نادر با اقبال عمومی مردم روبرو شد و افغانهای ساکن اصفهان نفس راحتی کشیدند ، نادر سپس نامه ای به شاه تهماسب که ساکن مشهد بود نوشت و از او دعوت کرد برای جلوس بر تخت سلطنت ایران ، به اصفهان تشریف بیاورد ، چند روزی نگذشته بود که شاه تهماسب بی خبر از قتل پدرش وارد اصفهان شد نادر پیشاپیش سربازان خود به پیشواز شاه رفته و افسار و لگام اسب شاه را به نشانه احترام بدست گرفت ، شاه تهماسب که همه اعتبار و تاج و تخت پادشاهی اش را مدیون نادر می دانست بلافاصله از اسب پیاده شد و نادر را در آغوش گرفت و با هم بسوی قصر به راه افتادند ، نادر می کوشید دنباله رو شاه تهماسب باشد ولی شاه اجازه نداد و شانه به شانه نادر ، در میان شادی و هلهله مردم به کاخ پادشاهی رسیدند شاه تهماسب پس از حضور در قصر ، از قتل پدرش توسط اشرف افغان اگاه شده و با افسوس ، به سیَه روزی پدرش که از هر گونه جنگ و خونریزی گریزان بود و در طول سلطنتش بجز رنج و خواری چیزی ندیده بود می اندیشید و زار زار می گریست ، چند لحظه ای بیشتر نگذشته بود که ناگهان رو به نادر کرد و گفت ، به تو دستور نمی دهم ولی از تو میخواهم اشرف پلید و جنایتکار را ، زنده دستگیر کرده و او را به نزدم بیاوری ، من زنده او را میخواهم ، نادر تعظیمی کرد و گفت البته دستور پادشاه را اطاعت می کنم‌ ولی هنوز شیراز و کرمان و دیگر شهرهای جنوب کشور ، در اختیار اشرف است که ابتدا باید آنها را از این مرد یاغی باز پس بگیریم نادر پس از اینکه خیالش از بابت پایتخت ایران آسوده شده بود دو روز پس از آمدن شاه تهماسب نزد وی آمده و اجازه خواست که به تعقیب اشرف پرداخته و شر او را برای همیشه از سر ایران کم کند ، شاه تهماسب بدون درنگ ، درخواست نادر را پذیرفت و نادر با نیمی از سپاهیان خود به سمت شیراز حرکت کرد اشرف وقتی حرکت نادر به سوی شیراز را شنید به پیشنهاد سردار آزموده خود بنام سیدال خان ، که اشرف را از محاصره شدن در شیراز توسط نادر بر حذر می داشت ، با مشورت وی تصمیم گرفت شهر زرقان را که دارای موقعیت کوهستانی و تنگه های پر پیچ و خم بود را برای دفاع و شکست نادر برگزیند ، لذا با تجدید قوائی که با نفرات اعزامی از چند شهر تحت تسلط حود بدست آورده بود با بیست هزار نفر بر نقاط حساس تنگه مستقر شده و با پنهان شدن در آنجا ، منتظر رسیدن نادر شد عضویت در کانال ایتا👇👇👇 _ @doostdaranvelayat https://eitaa.com/doostdaranvelayat