eitaa logo
دوستداران ولایت
718 دنبال‌کننده
9.1هزار عکس
6.2هزار ویدیو
28 فایل
صرفا جهت روشنگری،جهاد تبیین،بصیرت وآگاهی از برنامه های دشمن جهت آمادگی وتوانایی کافی درمقابله بانقشه های دشمنان دوستان عزیز،تبلیغات ارسال لینک ضدنظام وغیراخلاقی ممنوع می‌باشد کپی آزاد به شرط صلوات برمحمدو آل محمد(ص) لینک کانال @doostdaranvelayat
مشاهده در ایتا
دانلود
مردم همدان که از شکست عثمانیها مطلع شده بودند سر به شورش برداشتند ، نعیم پاشا که از داخل و بیرون شهر همدان تحت فشار قرار گرفته بود شبانه همدان را رها کرده و پنهانی به سمت کرمانشاه گریخت ، صبح روز بعد خبر عقب نشینی نعیم پاشا به حسینقلی خان رسید ، او که شهر همدان را محاصره کرده بود دستور جمع آوری چادرها را صادر و بیدرنگ به تعقیب نعیم پاشا پرداخت و در نزدیکی تویسرکان به او رسید و آرایش جنگی گرفت ، سپس دو سپاه مشغول ورانداز کردن یکدیگر شدند از آنطرف به نادر خبر رسید که دروازه های شهر همدان باز و مردم با آذین بندی خیابانها منتطر ورود سپاه ایران هستند ، نادر با احتیاط به شهر وارد شد ، مردم همدان که مزه تلخ تحقیر و زیردست بیگانه شدن را چشیده و پس از هشت سال ، چشمشان به سرباز و سپاهی ایرانی افتاد ناگهان اختیار از کف داده و با شور و هیجانی وصف ناشدنی ، به پیشواز نادر و همراهانش آمدند ، اولین اقدام نادر ، رهائی پنج هزار نفر از مخالفان عثمانیان از زندان بود و دومین آن ، جمع آوری توپخانه مدرن و پیشرفته ترکان و سپس صدور فرمان گوشمالی خائنانی که با عثمانیان همکاری کرده بودند به تویسرکان باز می گردیم ، که حسینقلی خان ، ناگهان از سمت غرب ، شاهد ایجاد گرد و غبار ناشی از ورود نیروهای تازه نفس عثمانی به فرماندهی تیمورپاشا و پیوستن آنان به لشگر نعیم پاشا گردید آمدن تیمور پاشا که علاوه بر فرماندهی پادگان کرمانشاه ، شمشیر زن یگانه ای بود ، نیروی مضاعفی به عثمانیان بخشید بطوریکه بی درنگ و متفقاً به سواران ایران تاختند حسینقلی خان که غافلگیر شده بود پی برد که جنگیدن در مقابل این همه سرباز ترک بیهوده است ، لذا به جای تاخت و تاز ، روش دفاعی را برگزید و در حالیکه از حملات سخت آنان جلوگیری می کرد آرام آرام عقب می نشست ، ضمن اینکه پیکی نیز به نادر که اینک در همدان بود فرستاد و درخواست کمک فوری کرد ، پیک حسینقلی خان در میانه راه با پیک نادر برخورد کرد و به اتفاق نزد نادر رفته و وضعیت بحرانی حسینقلی خان را گزارش کردند زمانی که پیک ، گزارش خود را به نادر میداد شیپور خاموشی زده شده بود ولی نادر کسی نبود که معنی استراحت را بفهمد ، هماندم مسئول تدارکات احضار و فورا ساز و برگ و آب و آذوقه مهیا و فقط طی سه ساعت سه هزار سرباز چابک و زبده ، بهمراه ده قبضه توپ به فرماندهی شخص نادر ، شبانه عازم آوردگاه خونین تویسرکان شدند ، نادر دستور داد الباقی سربازان ، ظهر فردای همان روز به تویسرکان اعزام شوند ♻️نادر را تا رسیدن به حسینقلی خان رها می کنیم و به تویسرگان می رویم‌ حسینقلی خان ، این سردار شایسته ، با همه کوششی که کرد ، سرانجام از چهار طرف در حلقه محاصره ترکهای عثمانی گرفتار شد ، او و سوارانش که مرگ را در چند قدمی خود  دیدند ، پیمان بستند که حال که قرار است بمیریم مردانه می میریم و نامی از خود در قوم و قبیله و تاریخ سرزمین مان به یادگار می گذاریم ، فشار دشمن هر لحظه بیشتر و بیشتر می شد که ناگهان صدای غرش توپخانه ، سربازان پشتیبان عثمانی را مانند برگ خزان بر زمین می ریخت و اندکی پس از آن ، طبق معمول همیشه این نادر بود که پیشاپیش سپاه ایران با چرخش تبرزین معروف خود از سه طرف وارد میدان شد سواران لر با آمدن نادر با همه خستگی ، دست به پاتک زده و بهمراه نادر ، چنان ضربات سختی به نعیم پاشا و تیمور پاشا وارد کردند که هنوز دو ساعت سپری نشده بود ، سرداران ترک ناچار به عقب نشینی به سوی کرمانشاه شدند ، نادر به حسینقلی خان و سربازانش استراحت داده و پس از آمدن نیروهای تازه نفس از همدان ، بیدرنگ به تعقیب عثمانیان پرداخته و در نزدیکی کنگاور به آنان رسید و بیدرنگ به آنان تاخت و پس از درگیری مختصری ، عثمانیان به کرمانشاه عقب نشینی که در این شهر هم مانند همدان ، با شورش مردم کرمانشاه روبرو شدند لذا با عجله شهر را ترک و به قصرشیرین رسیدند ، در آنجا نیز با سپاهیان نادر روبرو و سراسیمه به آنطرف رودخانه دیاله (رودی در عراق امروزی) رفته و در همانجا اردو زده و موضع گرفتند نادر صلاح ندید سپاهش از رودخانه بگذرند و عده ای از سربازانش را در همانجا مستقر و به کرمانشاه بازگشت اخبار این شکست های پی در پی و مفتضحانه به دربار امپراتوری عثمانی رسید ، خشمی عظیم دربار را فرا گرفته بود ، امپراتور پس از مشورت با بزرگان سپاهیان بی شمار خود ، سرانجام رسما به دولت ایران اعلام جنگ کرد