📍 دو لبه یک قیچی!
🔹وفاقی که آقای دکتر پزشکیان بهعنوان گفتمان اصلی دولت خود اعلام کردند، دو طیف مخالف دارد. اول، طیفی که رسماً با #وفاق مخالفت میکنند و دوم، طیفی که ظاهراً مدعی وفاق هستند اما تعریفی تمامیتخواهانه از وفاق را دنبال میکنند. این دو طیف همانند دو لبه یک قیچی به هم کمک میکنند تا وفاق مورد نظر آقای رئیسجمهور به شکست منجر شود.
🔹سخنان آقای دکتر پزشکیان چه در رقابتهای انتخاباتی و چه بعد از آن، تعریف سادهای دارد: مسئولان اختلافات را کنار بگذارند تا مشکلات مردم برطرف شود.
🔹ایشان بارها بر پیروی از سیاستهای رهبر انقلاب و تبعیت از قانون، خصوصاً برنامه هفتم تأکید داشتهاند. آقای دکتر قالیباف نیز بهصورتی کاملاً روشن در نطق خود در محضر رهبر انقلاب - که مورد تأیید معظمله نیز قرار گرفت - و همچنین در دیگر اظهارات خود، مبنای وفاق را حل مشکلات مردم دانسته و تأکید آقای رئیسجمهور بر سیاستهای رهبری و برنامه هفتم را مبنای مشترک همگرایی اعلام کردند.
🔹با این مبنا، معتقدیم وفاقی که منجر به حل مشکلات مردم نشود، ارزشی ندارد. رفتاری که با سیاستهای #رهبری یا #قانون مغایر باشد، ضد وفاق است. در طرف مقابل، هر بهانهگیری و سیاسیکاری با انگیزه انتخاباتی که همگرایی کشور برای حل مشکلات مردم را تخطئه کند، حتی اگر با ادبیات به ظاهر انقلابی مطرح شود، صرفاً «#انقلابینمایی» و اقدامی غیرانقلابی محسوب میشود.
🔹بهنظر میرسد تیترهای اخیر روزنامه سازندگی نشان میدهد که برخی جریانهای #اصلاحطلب - که از سیاست آقای رئیسجمهور ناراحت هستند و هنگام #انتخابات نتوانسته بودند ایشان را ملزم به امضای #میثاقنامه انتخاباتی خود کنند - دنبال این هستند که با جریانسازی رسانهای دولت را از مسیر فعلی خود منحرف کنند. این جریان که آگاهانه یا ناآگاهانه به جریان #سوپرانقلابی برای تخریب دولت پاس گل میدهد، در آخرین اقدام خود عدم رأی مجلس به فوریت لایحه اصلاح قانون نحوه انتصاب اشخاص بر مشاغل حساس را پشت پا زدن به وفاق معرفی کرد، چراکه آن را حذف آقای دکتر ظریف از معاونت رئیسجمهوری تعریف کرد، در حالی که مبنای وفاق حل مسائل #مردم ذیل سیاستهای رهبری و قانون است. بیتردید ماندن و نماندن یک فرد، آن هم خلاف قانون، در هیچ یک از اظهارات آقای دکتر پزشکیان بهعنوان شاخصهای وفاق مطرح نشده است.
🔹براساس سیره رهبر انقلاب، معتقدم نگاه ما به همه اشخاص، از جمله آقای دکتر ظریف، نباید صفر و صدی باشد. افراد همیشه نقاط قوت و ضعف دارند. از نقاط قوت باید حمایت کرد و از نقاط ضعف انتقاد. همچنین جمعبندی ما نسبت به افراد باید برآیند نقاط قوت و ضعف باشد که در زمانهای مختلف میتواند این برآیند تغییر کند؛ همانگونه که رهبر انقلاب در دوره وزارت خارجه آقای دکتر ظریف، تعریفها و تقدیرهای زیادی از اقدامات ایشان داشتند و در مقاطعی، مخصوصاً بعد از طرح تعارض #دیپلماسی و #میدان، تلویحاً تعریضی به این نگاه داشتند.
🔹اما نکته مهم در ماجرای اخیر، اصلاً بحث آقای دکتر ظریف و حتی اعتقاد به اصلاح یا عدم اصلاح قانون نیست، بلکه مسئله رعایت یا عدم رعایت قانون است. آنچه مایه تعجب است، این است که مدعیان وفاق رسماً میپذیرند که آقای دکتر ظریف بهصورت غیرقانونی در این پست قبول مسئولیت کردهاند و اصرار دارند که مجلس باید و لابد «فوری» قانون را برای یک نفر اصلاح کند. در غیر این صورت، همان مجلسی که به همه کابینه دولت رأی داده است و لایحه بودجه را علیرغم نقدهایی که داشته است به شرط اصلاح تصویب کرده، به وفاق پشت پا زده است و اگر کسی مانند اینجانب این مسئله بدیهی را مطرح کند، مورد شدیدترین حملهها قرار میگیرد.
🔹جالب اینجاست که در همین زمان، طیف دیگر با وجود حضور در مجلس و اطلاع از وضعیت تأخیر کمیسیون تلفیق، هیئت رئیسه را برای تعطیلی جلسه #مجلس متهم میکنند. سیاسیکاری این جریان آنجا بدیهی میشود که آنها میدانند این هیئت رئیسهای که آن را متهم میکنند، همان هیئت رئیسهای است که دستور جلسه روز سهشنبه را معلوم کرده بود و اگر میخواست، اصلاً این دستور را برای روز سهشنبه تعیین نمیکرد که حالا مجبور باشد جلسهاش را لغو کند.
🔹نیاز به هوش و تحلیل سیاسی زیادی نیست تا روشن شود که مخالفان رسمی وفاق و مدعیان ظاهری وفاق، همانند دو لبه یک قیچی، یک فرد را تبدیل کردهاند به شاخص وفاق برای تخریب وفاق و آنچه این وسط فدا میشود، حل مشکلات مردم است.
🔹بهنظر میرسد معتقدان به وفاق واقعی باید با جدیت، صراحت و بیترس از برچسبخوردن از دو طیف مخالف و مدعی، با تبیین مبانی وفاق اجازه ندهند این دو طیف به ظاهر مخالف، حل مشکلات مردم را ذیل سیاستهای رهبری، قانون و برنامه هفتم به حاشیه ببرند.
دروغی به نام پیروی از خط امام‼️
🔹یکی از عجایب عالم سیاست در ایران، ادعای پیروی از خط امام توسط احزاب و شخصیت های به اصطلاح #اصلاحطلب است.
🔸بعد از رحلت حضرت امام، برخی از شخصیتهای سیاسی که بعدها اصلاحطلب نام گرفتند، در سخنان و یادداشتهای خود دائم ادعای پیروی از خط امام را طرح کردند. هرچند طبق برخی شواهد این ادعا صرفاً برای عبور از رهبری جدید بود و ادعای پیروی از امام(ره) واقعیت بیرونی ندارد.
🔹به نظر میرسد بررسی صدق تبعیت این جریان سیاسی از امام، میتواند موضوع مطالعه خوبی برای علاقهمندان به امور سیاسی و مخصوصاً دانشجویان علوم سیاسی باشد تا در موضوعات مشخص تفاوتهای سلوک نظری و عملی این افراد با امام مشخص شود.
🔻یکی از این موضوعات که میتواند شاخص خوبی برای سنجش میزان تطبیق اندیشههای جریان اصلاحطلب با حضرت امام(ره) باشد، مسأله آیتالله منتظری است؛ به این معنا که جایگاه منتظری در پیشگاه امام چه بود و برای این اشخاص چیست؟!
🔸منتظری، از یاران و شاگردان امام خمینی در مبارزات و بعد از آن در اداره امور کشور بود. جایگاه او در جامعه و بین نخبگان سیاسی چنان بالا رفته بود که در مجلس خبرگان در سال 64 بعنوان قائم مقام رهبری تعیین شد.
🔹ولی این تنها یک روی سکه است. روی دیگر سکه اینست که منتظری به دلیل فقدان هوش سیاسی، گرفتار تحلیلها و اطلاعات غلطی شد که از طریق اطرافیانش در بیتش به او ارائه میشد. این تحلیلها در کنار روحیه ساده اندیشی منتظری چنان او را دگرگون کرد که عملاً در سالهای پایانی عمر حضرت امام، به تقابل با ایشان پرداخت.
🔸مهمترین موردی که تقابل منتظری با امام و انقلاب را علنیتر کرد، مسأله مهدی هاشمی برادر داماد وی بود. منتظری به حدی از لجاجت رسیده بود که علی رغم اعتراف مهدی هاشمی به قتل، همچنان به دفاع از او میپرداخت و تلاش میکرد او را نجات دهد که البته نتوانست و مهدی هاشمی اعدام شد.
🔹مساله بعدی دفاع ایشان از منافقین بود که در بیانات او کاملاً عیان بود و بعدها که یک فایل صوتی از مخالفت او با اعدام منافقین که دست به کشتار مردم زده بودند منتشر شد، بر این ادعا صحه گذاشت که آقای منتظری در درون حکومت و به عنوان قائم مقام رهبری، پشتیبان منافقین در کشور بوده است.
🔹این اختلافات در نامه 6 فروردین حضرت امام(ره) به منتظری کاملاً شفاف بیان شده است که نتیجه آن عزل او از قائم مقامی بود.
🔸اما مسأله به اینجا ختم نمیشود و منتظری در طول سالهای بعد از رحلت حضرت امام بارها مواضعی گرفت که کاملاً مورد تأیید ضد انقلاب بود.
🔹تقابل او با نظام اسلامی در آبان سال ۷۶ اوج گرفت و با سخنرانی علیه رهبری معظم انقلاب، بهترین خدمت را به ضد انقلاب ارائه نمود.
🔸البته این پایان ماجرا نبود و در سال ۸۸ او تبدیل به پدر معنوی جنبش سبز شد که تمام هدف اعلام شدهاش، اصل نظام بود.!
🔹چنین شخصیتی به نظرتان چه جایگاهی نزد امام خمینی دارد؟! منتظری قبل از چنین تقابلهای علنی، مطرود امام شد، به نظرتان با ظهور چنین مواضعی، امام با او چه میکرد و چه نگاهی به او داشت؟!
🔸اما معالاسف جریان سیاسی اصلاحطلب مخصوصاً بعد از فتنه ۸۸ به یک هماهنگی با منتظری دست یافت و مرجعیت سیاسی او را پذیرفت.
🔹به نحوی که فردی مثل کروبی که یکی از ارکان فتنه بود، از حمایتهای منتظری تقدیر کرد. و این در حالی است که قبلاً همین کروبی مواضع سیاسی منتظری را چه در زمان حیات امام خمینی و چه بعد آن، به باد انتقاد گرفته بود.!
🔸تقریباً تمام شخصیتهای سیاسی برجسته اصطلاح طلب از هاشمی رفسنجانی گرفته تا خاتمی و موسوی و کروبی و کل اعضای مجمع روحانیون مبارز و مجمع غیرقانونی محققین و مدرسین قم، و باقی شخصیت های ریز و درشت حوزوی و دانشگاهی اصلاحطلب که مدعی پیروی خط امام هستند، تبدیل به حامیان منتظری شدند و مواضع سیاسی وی مورد قبول آنهاست.
🔹در این میان تعجب برانگیزترین فردی که عملاً در جریان فکری منتظری قرار گرفته و همنشین یاران اوست، حجت الاسلام سیدحسن خمینی است که خود مسئولیت موسسه حفظ و نشر آثار حضرت امام را نیز بر عهده دارد.!
🔸با اینکه منتظری و یارانش علاوه بر مواضع ضد اندیشه امام و انقلابش، مدعی جعل نامه عزل او توسط پدرش سید احمد نیز شدند ولی هیچ کدام از این امور موجب نشد جناب سید حسن خمینی در چینش اطرافیان خود دقت کند و یا لااقل نظری به رنج نامه پدر کند!
🔹به نحوی که جماران، آن میعادگاه ملاقات امام با اقشار مختلف مردم، امروز تبدیل به پاتوق سیاسون اشرافی شده است که در هیچ موردی نمیتوان تبعیت در نظر و عمل بین آنان و حضرت امام خمینی(ره) یافت!
🔸باری، مسأله منتظری و امام خمینی یک سنجه مهم در صدق ادعای کسانی است که به دروغ بر زبان دم از امام و خط او میزنند ولی در عمل با هرکسی که در تقابل با آن عزیز بوده و هست، همنشین خانه و گرمابه شدهاند.
✍️گروه سیاسی صراط
سید عطاءالله مهاجرانی (فعال سیاسی)
✅ #اصلاحطلب
دیپلماسی عمومی و محشر چین!
درست در میانه جنگ تبلیغاتی و وسترن بازی ترامپ، رئیس جمهور چین به ویتنام رفته در هانوی تاج گل بر مزار هوشی مین نهاده و گفته است:.همه ٱنانی که با ٱمریکا جنگیدند در دل های مشرق زمینی ها عزیزند!
این اقدام سنجیده را با هیاهوی ترامپ گاوچران مقایسه کنید.
✡ آیا تهاجم نظامی آمریکا به ایران جدی است؟
🎯 دوم:
1⃣ مرسوم شده که برای تبیینِ تعارضاتِ داخلی کنونی و رو به تشدیدِ #ایران از مفاهیم کلان و مبهم، یا #فراروایتها (Metanarratives)، همچون نزاع دو جناحِ #اصولگرا و #اصلاحطلب یا تعارض دو نگاه #لیبرالی و #دولتگرا (شبه سوسیالیستی) به اقتصاد استفاده میکنند.
2⃣ این رویکرد به شدت گمراهکننده است.
3⃣ آنچه در ایران میگذرد، هرچند در خاستگاه و سیر تکوین خود، در این تعارضاتِ نظری نیز ریشه دارد، ولی اکنون بیش از هر چیز، تکاپویِ تخریبیِ کانونهایی است که تعبیر #مافیای_ایرانی زیبندهترین عنوان برای آن است.
4⃣ این مافیایی است که از دوران جنگ هشت ساله با ورود به معاملاتِ غیرقابل کنترل و فسادآور با خارج، بهویژه قاچاق اسلحه و نفت، واردِ پیوند و تعامل با مافیاهای مشابه، بهویژه #مافیای_اسرائیل و #مافیای_اوکرائين شد و سپس برای #پولشویی و انتقال ثروتهای کلان خود، به تداوم و تعمیق این ارتباطات پرداخت.
5⃣ هستهی اصلی اقداماتی که در جهت به ستوه آوردن و برانگیختن مردم به شورش و «فروپاشیِ ایران از درون» انجام میشود را باید در عملکرد این کلپتوکراتهای عمیقاً فاسد جستجو کرد که به تعبیر ژنرال پادرینو لوپز، وزیر دفاع ونزوئلا، از هرگونه حسِّ میهندوستی بیبهرهاند.