eitaa logo
دوستداران ولایت
712 دنبال‌کننده
9.3هزار عکس
6.4هزار ویدیو
29 فایل
صرفا جهت روشنگری،جهاد تبیین،بصیرت وآگاهی از برنامه های دشمن جهت آمادگی وتوانایی کافی درمقابله بانقشه های دشمنان دوستان عزیز،تبلیغات ارسال لینک ضدنظام وغیراخلاقی ممنوع می‌باشد کپی آزاد به شرط صلوات برمحمدو آل محمد(ص) لینک کانال @doostdaranvelayat
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از دوستداران ولایت
⚔️ شاه تهماسب که از شکست ملک محمود سیستانی اطلاع یافته بود پس از ورود نادر به اردوی شاهی ، وی را تکریم و احترام کرده و به پاس خدماتش ، وی را بعنوان سپهسالار لشگر خویش (وزیر جنگ) معرفی و مفتخر کرد ، نادر نیز به نشانه قدر دانی از اعتماد شاه تهماسب ، قول داد تا جان خود را در راه خدمت به پادشاه و سرفرازی ایران فدا کند نادر که فقط چند روزی از جنگ با ملک محمود فارغ شده بود از شاه تهماسب اجازه خواست به افغانستان که پایگاه سیاسی و اجتماعی اشرف افغان بود حمله ور شده و پس از جنگ و تسلیم افغانها ، با حمله مستقیم به اصفهان ، سر اشرف افغان را پیشکش نماید ، شاه تهماسب که از اینهمه بی قراری و نا آرامی نادر در جنگ با یاغیان حیرت زده بود ، اجازه لشگر کشی به هرات در افغانستان را صادر و نادر بلافاصله راهی هرات شد بامداد سال 1141 هجری ، نادر با 25 هزار سرباز ، بسوی هرات در افغانستان تاخت تا هسته مرکزی افغانها را در هم بکوبد ، هنگام خروج از مشهد ، مردم که سال ها غرور ملی شان لگدکوب یاغیان و اشرار شده بود و اینک قهرمان ملی خود را یافته بودند ، در دو طرف جاده ایستاده و برای نادر هلهله میکردند و کف میزدند ، مدت کوتاهی نگذشته بود که نادر در نزدیکی هرات به دژی بنام کافر قلعه رسید ، فرمانده دژ بنام الهیار خان ، از دیدن سپاه نادر براستی حیرت زده شد ، زیرا جاسوسان وی همین چند روز پیش به او خبر داده بودند که نادر در مشهد است ، بهمین خاطر الهیار خان اصلا باور نمی کرد سپاهی به آن بزرگی ، بتواند ظرف چند روز و با آن سرعت باور نکردنی ، خود را به هرات برساند ، دو سپاه در مقابل هم صف آرایی کرده و آماده جنگ شدند یکی از خصلت های نادر این بود که در بیشتر جنگ ها ، شخصا به همراه سواران لشگر ، به قلب سپاه دشمن می زد و با وجودی که سرادران سپاهش ، بارها و بارها او را از این کار منع می کردند نادر توجهی نمی کرد و اغلب مانند یک سرباز ساده می جنگید ، مضافا بارها و بارها ، سپاهیانش می دیدند که نادر حتی دوشادوش نیروهای پیاده سپاه خود و در نزدیک ترین خط فاصله از دشمن ، که زنده ماندن چنین سربازی در آن شرایط سخت ، تقریبا نزدیک به صفر است ، دلاورانه و بی باکانه می جنگد و با فریادهای معروف و رعد آسای خود ، دشمن را مرعوب و دوست را امیدوار می کند ، ضمن اینکه ناگفته پیداست ، سربازان نادر که بیشتر اوقات و در سخت ترین شرایط ، فرمانده را کنار خود می دیدند روحیه مضاعفی می یافتند یکی دیگر از روش های جنگی و علت پیروزیهای بزرگ و مکرر نادر ، نظم آهنین و بی قید و شرط و سرعت حرکت و غافلگیری دشمنانش بود ، سواران سپاه نادر ، وقتی قرار بود به دشمنی حمله کنند ، ناچار و همچنین موظف بودند که خوراک و خواب و حتی قضای حاجت خود را (ادرار کردن) بر روی اسب هایشان انجام دهند ، نادر برای تعلیف (علف خوردن) اسبها نیز پیش بینی هائی کرده بود و٨ خوراک مقوی و فشرده شده ای بنام نواله (متشکل از چند ماده خوراکی تقریبا به اندازه تقریبی کوچکتر از یک پرتقال) تهیه تا سپاهش برای علف خوردن اسب ها ، معطل نشوند ، بهمین خاطر سپاه نادر در بیشتر اوقات ، حتی از پیک هائی که خبر نزدیک شدن نادر را به فرماندهان خود می دادند زودتر می رسید در این جنگ نیز ، نادر با سرعت تمام ، قبل از این که سپاه الهیار خان بتواند آرایش جنگی بگیرد پیشاپیش سواران خود به قلب سپاه الهیار خان زده و تبر زین او طبق معمول از کشته ، پشته می ساخت ، در اثنای جنگ ، الهیار خان که متوجه شده بود جلو دار سپاه نادر ، خود نادر است ، پانصد نفر از افراد زبده خود را مامور کرد تا به هر ترتیبی ، زنده یا مرده او را برایش بیاورند ، بلافاصله نادر که مانند یک سرباز ساده ، در میان سپاهیانش می جنگید به محاصره درامد ، در حالیکه نوک‌ پیکان تمامی حملات ، به نادر ختم می شد هر سرباز سوار و پیاده افغان که به نادر نزدیک می شد بهره ای بجز ضربت تبرزین و شمشیر نادر ، نصیبش نمی شد ، تا اینکه افغانها توانستند اسب نادر را پِی کنند (بکشند) ، نادر پیاده شده بود ولی دشمن متوجه شد پیاده و سواره نادر ، تقریبا هیچ فرقی با هم ندارد و نادر ، در همان حال هم ، با چرخش تبر زین و شمشیر خود ، پیشانی ها را می شکافد و سینه ها را می درد ، فشار هر لحظه علیه نادر بیشتر و بیشتر می شد تا اینکه یکی از افراد الهیارخان نیزه ای به سوی نادر پرتاب کرد ، نیزه زوزه کشان بر ساق پای نادر نشست ، نادر بلافاصله نیزه را از پای خود بیرون آورده و سینه مهاجم را با آن درید ، در این موقعیت دشوار و سِتُرگ ، یکی از سرداران نادر ، که به وخامت حال نادر پی برده بود با شتاب تمام و با نیروهائی که در اختیار داشت به سوی محاصره کنندگان نادر شتافته ، ابتدا آنها را متفرق و سپس عضویت در کانال ایتا👇👇👇 _ @doostdaranvelayat https://eitaa.com/doostdaranvelayat