وقتی آدرینا وارد اتاق شد همه مداد ها✏️✏️✏️ مرتب سرجایشان نشستند. همه آنها دوست داشتند او با دستهای مهربانش آنها را بغل کند و نقاشی بکشد. آدرینا پشت میز نشست.با نگاه🙂 تیزبینش به مدادها نگاه کرد.
مداد رنگی ها همدیگر را هل میدادند 😀تا نگاه او به آن ها بیفتد.چون...
❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️
بیاید به مهدیار تا ادامه قصه رو بخونید.
🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻
یک عالمه شعر🎶
قصه صوتی 🔊
و کلیپ 🎞 جذاب دیگه هم داریم.
🔆🔅🔆🔅🔆🔅🔆🔅
ویژه سرباز کوچولوهای امام زمان عجل الله فرجه🌤
http://eitaa.com/joinchat/149422093C0be0940efc
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ثواب بینهایت و نامحدود گفتن الحمدلله کما هو اهله از زبان پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله)
#حجت_الاسلام_فرحزاد
🌋 @doostibakhoda
یک نفر بود مثل آدم های دیگر، موهایی داشت بور با ریشی کم پشت و سنی حدود هفده سال. پدرش مسلمان بود و از تاجرهای مراکش و مادرش، فرانسوی و اهل دین مسیح. “ژوان” دنبال هدایت بود. در سفری با پدرش به مراکش رفت و مسلمان شد.
محال بود حقی را بیابد و بااخلاص از آن دفاع نکند. در نماز جمعه اهل سنت پاریس، سخنرانی های حضرت امام را که به فرانسه ترجمه شده بود، پخش می کردند. یکی از آنها را گرفت و گوشه خلوتی پیدا کرد برای خواندن، خیلی خوشش آمد و خواست که بازهم برای او از این سخنرانی ها بیاورند.
بعد از مدتی، رفت و آمد “ژوان کورسل” با دانشجوهای ایرانی کانون پاریس، بیشتر شد. غروب شب جمعه ای، یکی ازدوستانش “مسعود” لباس پوشید برود کانون برای مراسم، “ژوان” پرسید: “کجا می ری؟” گفت: “دعای کمیل” ژوان گفت: “دعای کمیل چیه؟! ما رو هم اجازه می دی بیاییم!” گفت: “بفرمایید”.
چون پدرش مراکشی بود، عربی را خوب می دانست. با “مسعود ” رفت و آخر مجلس نشست. آن شب “ژوان” توسل خوبی پیدا کرد. این را همه بچه ها می گفتند.
هفته آینده از ظهر آمد با لباس مرتب و عطرزده گفت: “بریم دعای کمیل”.
گفتند: “حالا که دعای کمیل نمی روند”؛ تا شب خیلی بی تاب بود.
یک روز بچه های کانون، دیدند “ژوان ” نماز می خواند، اما دست هایش را روی هم نگذاشته و هفته بعد دیدند که بر مُهر سجده می کند. “مسعود” شیعه شدن او را جشن گرفت.
وقتی از “ژوان ” پرسید: “کی تو رو شیعه کرد؟ ” او جواب داد: “دعای کمیل علی(ع”.
گفت: “می خواهم اسمم رو بذارم علی”.
“مسعود ” گفت: “نه، بذار شیعه بودنت یه راز باشه بین خودت و خدا با امیرالمؤمنین”.
گفت: “پس چی؟”
“هرچی دوست داری”
گفت: “کمال”
چه اسم زیبایی، برای خودش انتخاب کرد. مسیحی بود. شد مسلمان اهل سنت و بعد هم شیعه، در حالی که هنوز هفده بهار از عمرش نگذشته بود..
یک روز گفت: “مسعود! می خوام برم ایران طلبه بشم”.
“برو پی کارت. تو اصلاً نمی توانی توی غربت زندگی کنی. برو درست را بخوان.” آن زمان دبیرستانی بود.
رفت و بعد از مدتی آمد و گفت: “کارم برای ایران درست شد. وقتی رفت ایران ظرف مدت 5 ماه فارسی بلد شد.
اجازه نمی داد یک دقیقه از وقتش ضایع شود. همیشه به دوستانش می گفت: “معنا ندارد کسی روی نظم نخوابد؛ روی نظم بیدار نشود.”
خیلی راحت می گفت: “من کار دارم. شما نشستید با من حرف بزنید که چی بشه! برید سر درستون. من هم باید مطالعه کنم.”
کتاب “چهل حدیث” و “مسأله حجاب” را به زبان فرانسه ترجمه کرد.
همیشه دوست داشت یک نامی از امیرالمؤمنین(ع) روی او بماند. می گفت: “به من بگید ابوحیدر، این آن رمز بین علی(ع) و من هست.”
یک روز از “مدرسه حجتیه ” زنگ زدند که آقا پایش را کرده توی یک کفش که من زن می خواهم. هرچه می گوییم حالا اجازه بده چندسالی از درست بگذره، قبول نمی کند.
مسعود گفت: “حالا چه زنی می خواهی؟ “
گفت: “نمی دونم، طلبه باشد، سیده باشد، پدرش روحانی باشد، خوشگل باشد. “
مسعود هم گفت: “این زنی که تو می خوای، خدا توی بهشت نصیبت می کند. “
هرچه توجیهش کردند، فایده نداشت.
“مسعود ” یاد جمله ای از کتاب حضرت امام افتاد که توصیه کرده بودند “طلبه ها، چند سال اول تحصیل را اگر می توانند، وارد فضای خانوادگی نشوند. “
رفت کتاب را آورد. گفت: “اصلاً به من مربوط نیست، ببین امام چی نوشته. “
جمله را که خواند، کتاب را بست. سرش را انداخت پایین. فکر کرد و فکر کرد. بعد از چند دقیقه سکوت گفت: “باشه “.
خیلی به حضرت امام ارادت داشت. معتقد بود فرامین ولی فقیه، در واقع، دستورات اهل بیت(ع) است.
هر وقت ما گفتیم: “امام ” می گفت: “نه! حضرت امام “.
یک روز رفت پیش مسعود و گفت: “می خواهم برم جبهه ” ایام عملیات مرصاد بود.
مسعود گفت: “حق نداری “.
گفت: “باید برم “.
مسعود: “جبهه مالی ایرانی هاست؛ تو برو درست رو بخوان “.
گفت: “نه! حضرت امام گفتند واجب است.”
فردای آن روز، رفته بود لشگر بدر و به عنوان بسیجی، اسم نوشته بود و رفت عملیات مرصاد. هنوز یک هفته نشده بود که خبر شهادتش را آوردند. آن موقع، تقریباً بیست و چهار سال داشت.
از زمان بلوغش تا شهادت هشت نه سال بیشتر عمر نکرد، ولی هر روز یک قدم جلوتر بود. مسیحی بود، سنی شد، و بعد شیعه مقلد امام شد و مترجم و بالاخره رزمنده.
چقدر راحت این قوس صعودی را طی کرد، چقدر سریع.
کمال، آگاهانه کامل شد و در یک کلام، بنده خوبی شد.
یکی از دانشجویان ایرانی مقیم فرانسه می گوید: اگر “کمال کورسل ” شهید نمی شد، امروز با یک دانشمند روبه رو بودیم.5 مرداد سالروز شهادت شهید کمال کورسل گرامیباد.
🌋 @doostibakhoda
_امام_زمانم❤
_مولای_مهربانم💖
این عشق آتشین
ز دلم پاک نمی شود
مجنون به غیر
خانه ی لیلا نمی شود
بالای تخت
یوسف کنعان نوشته اند
هر یوسفی که
یوسف زهرا نمی شود❤❤❤❤
🌹تعجیل در فرج #پنج صلوات🌹
🌋 @doostibakhoda
#تلنگر
#حتما_بخونید
■دعوا شده بود،آقا امیرالمومنین رسید.
گفت:آقا قصاب ولش کن بزار بره.
□گفت:به تو ربطی نداره.
دست شو برد،بالا محکم گذاشت تو صورت علی (ع)آقا سرشو انداخت پایین رفت.
○مردم ریختن گفتن:فهمیدی کیو زدی؟!
گفت:نه،فضولی می کرد منم زدمش گفتن:زدی تو گوش علی خلیفه مسلمین.
🔶️ساتور رو برداشت دستشو قطع کرد،
گفت دستی که بخوره تو صورت علی دیگه دست من نیست.
دستی که بخوره تو صورت امام زمانم نباشه بهتره....
🔷️امام زمان(عج)فرمودند:هر موقع گناه می کنی یه سیلی به صورت من می زنی..
تلنگر 👈ما چی کار کردیم؟؟
#خودت_را_بساز_برای_امام_زمانت
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
📚بحارالانوار ج۴۱ ص۲۰۳
🌋 @doostibakhoda
🔺امروز 25 ذی القعده ، روز #دحو_الارض است
🔹ویژگی ها و برخی اعمال این روز را در تصویر بالا بخوانید
May 11
#حاجآقاپناهیان |💛|
|هرکے آرزو داشتہ باشہ خیلے خدمت کنہ،
شهید میشہ...
یہ گوشہ دلت پا بده؛
شهدا بغلت کردند.
ما بہ چشم دیدیم اینارو ؛
از این شهدا مدد بگیرید...
+مدد گرفتن از شهدا رسم بزرگے است.
دست بزار رو خاک قبر شهید و بگو:
[حسین،به حق این شهید یه نگاه به ما کن]
💝💝💝💝💝💝💝💝💝💝
🌋 @doostibakhoda
🔔 سَیدُ الْآخِرَةِ
🌿🌸🌿
🌸🌿
🌿
🔷 بزرگ و سرور در روز قیامت.
💓رسول خداصلی الله علیه وآله درباره علیعلیه السلام فرموده است:
«به خدا قسم! علیعلیه السلام آقای در دنیا و آقای در آخرت است».
💓و در جای دیگر، خطاب به ایشان فرمود: «تو در دنیا و آخرت سرور و بزرگ هستی».
بحارالانوار، ج 34، ص 99
#فضائل_مولا
🔸🔹🍃🌸🍃🔹🔸
🌋 @doostibakhoda
#جانم_امیرالمؤمنین
🔹برگے از #فضـائل_امیرالمؤمنیـن (ع)🔹
➖➖➖➖
🚫[ شکّ در مورد علـے(ع) کُفـر است.]
✅ حضرت علیّ ابن موسی الرضا(ع) از پدرانش نقل کرد که رسول خدا(ص) به #علـے_ابن_ابیـطالب فرمود:
✨«یاعـلی! تو بهـترینِ انسـانهایی، و در مـورد تو شک وتردید نمیکنـد مگر کسـی که کافـر♨️ باشـد.»✨
➖➖➖➖
📚 بحارالانوار، ج۲۶ ص۳۰۶
📚 غایَة المَرام، ج۵ ص۱۰
🌋 @doostibakhoda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬احترام به #پدر و مادر یعنی این☝️
تا حالا بوسه بر پای پدر ومادرت
زدی⁉️
🌹خدا عاشق همین کارهای #شهید #حججی بود که شهادت
رو نصیبش کرد..🌹🌹🌹
🌋 @doostibakhoda
✨🌸🍃🌼🌸🍃🌼🌸🍃🌼
🌸🍃🌼🌸🍃🌼
🍃🌼
🌸
✨یک قطعه قبر ✨
بهار سال 71 شام را خوردم و خوابیدم؛ ساعت 2 و نیم بامداد تلفن زنگ خورد، به اصطلاح خودمان گفتم نصفه شبی چه کسی با ما کار داشت؟
تلفن رابرداشتم،
گفت:آقای جهانی، گفتم بله، گفت من از سفارت فلان کشور در تهران با شما تماس می گیرم.
دولت آمریکا به ما ماموریت داده تا با رضایت شما، ترتیب انتقال شما و خانواده ات را به آمریکا بدهیم.
اول فکر کردم یکی از دوستان بی خواب شده و نصفه شبی شوخی اش گرفته ... گفتم دولت آمریکا چه نیازی به من دارد؟
گفت شما به عنوان کسی که هشت سال تجربه جنگی با سامانه پدافندی هاوک دارید، از طرف شرکت ری تیان دعوتنامه دارید تا با فلان مبلغ حقوق ماهیانه به همراه منزل و اتومبیل، به عنوان مشاور در این شرکت مشغول به کار شوید!
آن شب هر طور بود با جواب های سر بالا، وی را دست به سر کردم تا به اصطلاح، بی خیال ما شود؛ اما مدتی بعد دوباره در همان ساعات نیمه شب تماس گرفت و همان حرف ها را دوباره تکرار کرد.... این بار در جوابش گفتم:
من در ایران یک قطعه زمین دارم و اگر از ایران بروم، احتمال اینکه این قطعه زمین از دستم برود هست!
گفت مرد حسابی! من به تو می گم شرکت ری تیان ضمانت داده اگر پایت را داخل آمریکا بذاری، فلان مبلغ را به حساب بانکی خودت واریز کند.
با این پول می توانی کل محله تان را بخری! حالا ارزش این قطعه زمین در برابر این مقدار پول چقدر است؟!
گفتم: این قطعه زمین، یک قبر است در بهشت زهرا کنار آرامگاه پدر و مادرم و در مجاورت قطعه همرزمان شهیدم در پدافند زمین به هوای #ارتش !
اگر دولت آمریکا می تواند چنین قطعه زمینی را در خاک آمریکا برایم کنار بگذارد، فردا صبح نه همین الان می آیم و خودم را به سفارت شما معرفی می کنم! گفت: الحق که دوستانت راست می گویند که کله ات بوی قورمه سبزی میدهد!
گفتم زمانی که ما وارد ارتش شدیم این شعر با گوشت و خونمان آمیخته شد:
اگر ایران جز ویران سرا نیست/ من این ویران سرا را دوست دارم
اگر آب و هوایش دلنشین نیست/ من این آب و هوا را دوست دارم
اگر آلوده دامانید اگر پاک/ من ای مردم ایران شما را دوست دارم
این شعر را خواندم، بدون خداحافظی گوشی را قطع کرد و دیگر تماس نگرفت!
👈خاطره ای که خواندید از سرهنگ دکتر خسرو جهانی فرمانده سابق پدافند هوایی خاتم الانبیاء و رکورددار جهان در انهدام هواپیما با 68 فروند جنگنده پیشرفته و انهدام دو فروند هواپیما با یک تیر موشک در دو مرحله(عملی بینظیر در دنیا) است.
🌷خداوند به این اسطوره بزرگ ارتش ایران عزیزمون طول عمر و سلامتی عطا کنه
🌋 @doostibakhoda
🔺 ملاک بردباری
🔅 #امام_علی_علیه_السلام :
🔸 إنَّمَا الحَليمُ مَن إذا اُوذِيَ صَبَرَ ، وإذا ظُلِمَ غَفَرَ.
🔹« بردبار، كسى است كه هر گاه آزار ببيند ، شكيبايى ورزد و هر گاه به او ستم شود، گذشت كند.»
📚 غرر الحكم : ح ٣٨٩٢
🌋 @doostibakhoda
✨🌹✨
🔶 حیا 🔶
در حياء از چه کسي بايد حياء کنيم. از چه بايد حياء کنيم؟ من چند موردش را براي شما ميشمارم.
1- حياء از خدا؛ بالاترين حياي انسان «أَ لَمْ يَعْلَمْ بِأَنَ اللَّهَ يَرى» (علق/14) خدا را ناظر ببينيم.
2- در روايات داريم از اين دو فرشتهاي که مأمور شما هستند، «ليستحيي احدكم من مليكه» هرکسي از اين دو فرشته خودش رسول خدا ميفرمايد شرم کند. يک کسي داشت حرفهاي اضافي ميزد، اميرالمؤمنين فرمودند: تو ميداني اين حرفهايي که مينويسي دو فرشته املاء ميکنند و مينويسند و خدا اين را ميبيند. طوري حرف بزن که شرمنده نشوي.
3- «أحسن الحياء استحياو من نفسك» (غررالحكم، ص 257) بالاترين حياء اين است که انسان از نفس خودش حياء کند. خودت را جهنمي نکن و به آتش نيانداز. «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَكُمْ وَ أَهْلِيكُمْ ناراً وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَةُ عَلَيْها مَلائِكَة» (تحريم/1) از اين سه حياء بگذريم، ديگر ميشود حياء از رسول خدا، حياء از ائمه معصومين، مگر ما نميگوييم: شما زندهايد، يعني در واقع به منزله زنده هستيد. «اشهد انک تشهد مقامي، أنت حي عند ربک، تسمع کلامي» ما را ميبينيد و صداي ما را ميشنويد. حياء از افکار عمومي، حياء از خون شهدا، حياء از پدر و مادر، حياء از بزرگتر، حياء از علماء، بالاخره نقطه مقابل اذاعه و اشاعه فحشاء مسأله شرم و حياء است که بايد روي آن دقت شود.
〖از بیانات حجت الاسلام رفیعی〗
🌋 @doostibakhoda
#حدیث
🔅#پيامبر گرامى اسلام صلى الله عليه و آله:
✍️ منْ يُمْطِلُ عَلى ذِى حَقٍّ حَقَّهُ و َهُوَ يَقْدِرُ عَلى اَداءِ حَقِّهِ فَعَلَيْهِ كُلَّ يَوْمٍ خَطيئَةُ عَشّارٍ.
🔴كسى كه قادر به پرداخت حقّ ديگران است، اگر سهل انگارى نمايد و طلبكار را معطّل كند در مقابل هر روز تأخير، #گناه شخص #باجگير در نامه عملش ثبت خواهد گرديد.
📚 بحارالأنوار، ج 103، ص 146
🌋 @doostibakhoda
🍃سه مصیبت بزرگ🍃
✅مردی به محضر امام سجاد علیه السلام آمد و از حال و روز دنیای خود شکایت کرد.
🍃امام سجاد علیه السلام فرمود بیچاره انسان که در روز،دستخوش سه مصیبت است که از هیچ یک عبرت نمی گیرد؛در صورتی که اگر عبرت می گرفت،مصائب دنیا برای او آسان می شد.
🍃۱_هر روز که از عمر او می گذرد از عمر او کاسته می گردد در صورتی که اگر از مال او چیزی کاسته می شد قابل جبران بود،ولی کاهش عمر قابل جبران نیست.
🍃۲_هرروز اگر روزی که به او می رسد از راه حلال باشدحساب دارد واگر از راه حرام باشد عِقاب دارد و این حساب و عِقاب در دادگاه الهی در انتظار اوست.
🍃۳_مصیبت سوم از همه بزرگ تر است و آن اینکه هر روز که از عمر انسان می گذرد،به همان اندازه به آخرت نزدیک می گردد ولی نمی داند که رهسپار بهشت است یا دوزخ؟
✅اگر به راستی در فکر این سه مصیبت باشد گرفتاری مادی در برابر آنها ناچیز است و آسان خواهد شد.
📚منبع:داستان دوستان/محمد محمدی اشتهاردی
🌋 @doostibakhoda