#اینگونه_بود ...
🔻 خاطراتی کوتاه از سیره و سبک زندگی آیتالله بهجت قدسسره:
دو روز بود که آقا نماز نیامده بود، نگران بودم. چند بار تا سر کوچه آمدم و برگشتم. خبری نبود. گفتم مزاحم نشوم. رادیو را روشن کردم... یکباره یاد حرفهای فیلمبردار افتادم؛ میگفت: «آقا هیچ وقت این کار را نکرده بود...»
جمعه ٢۵ اردیبهشت آخرین باری بود که از مجلس روضۀ آقا فیلم گرفتم، دوربین را سمت ایشان چرخاندم، سرش را آرام بلند کرد، بهسمت دوربین برگشت، دستش را بالا آورد و انگار با ما خداحافظی کرد.
دلم فرو ریخت...
***
مجریِ رادیو داشت صحبت میکرد ناگهان برنامه قطع شد! صوت قرآن گذاشتند.
یٰآ اَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ...
به طرف خانۀ آقا برگشتم... وقتی رسیدم، آه از نهادم بلند شد...
بر اساس خاطرۀ یکی از اعضای دفتر معظمله
📚 این بهشت، آن بهشت، ص٩١
🌋 @doostibakhoda
#اینگونه_بود ...
🔻 خاطراتی کوتاه از سیره و سبک زندگی آیتالله بهجت قدسسره:
▫️روضهخوان از مصائب کربلا میخواند.
▫️بندۀ خدایی هم از تهران آمده بود؛
▫️نشسته بود کنار آقا و زیر لب مدام به روضه اشکال میگرفت.
▫️میگفت: «اینجا را دارد اشتباه میگوید... اینطور که میگوید، نبوده»؛
▫️آقای بهجت سر بلند کرد و گفت: «چی میگی آقا؟! از این بدتر کردند! بدتر هم کردند...»
📚 به شیوه باران، ص۴٧ ( جلد سوم از مجموعه ۵ جلدی داستان هایی کوتاه از سیره و سبک زندگی حضرت آیتالله بهجت قدسسره)
🌋 @doostibakhoda
🕑 💠🌹💠 #بـہـجٺ_خـــوبـان
👌🏻 #اینگونه_بود...
⚜️ خاطراتی کوتاه از سیره و سبک زندگی #آیت_الله_بهجت (قدس سره)
⚡شهرضا #زلزله آمده بود و پسلرزههای زیادی داشت. مردم از ترس توی پارکها و خیابانها میخوابیدند و زندگیشان مختل شده بود.
📞 یکی از شهرضاییها زنگ زد و گفت: از آقای بهجت بپرسید ما چه کنیم؟
📿 آقا بین نماز توی محراب مشغول ذکر گفتن بود. خیلی سریع جواب داد:
🔅بگویید دستها را بر زمین بگذارند و به نیت آرامشدنش سورۀ حمد بخوانند.
📞 ساعتی بعد، خبر رسید زمین آرام گرفته…
📔 ردپای سپید، ص۴٣
📷 تصاویر مربوط به زلزله مهیب اخیر فین در استان هرمزگان است
🌋 @doostibakhoda