خوشا جانۍ ڪھ جانانۺ
تو باشۍ...😍
#اللھمعجللولیڪفࢪج 🤲
#اقاصاحبالزمان 😔
#امامـ_زمان 💔
💛🔗𝓭𝓸𝓴𝓱𝓽𝓪𝓻𝓪𝓷𝓮_𝓱𝓪𝔃𝓻𝓪𝓽𝓮_𝔃𝓪𝓱𝓻𝓪
#تلنگر
📍کم نبوده اند کسانی که از این دنیا #رفتند
و در نامه اعمالشان #فقط این ثبت شده بود که:
«میخواست آدم خوبی باشد»
اما برای خوب شدن #نه حرکتی کرد..
نه سرعتی داشت..
نه سبقتی..
@dokhtarane_hazrate_zahra
درجستـوهایـمانغافـلازمھد؎زهـرآگشتھایم😔💔
#اقاصاحبالزمان
#اللھمعجللولیڪفࢪج
#امامـ_زمان
🕊🖇𝓭𝓸𝓴𝓱𝓽𝓪𝓻𝓪𝓷𝓮_𝓱𝓪𝔃𝓻𝓪𝓽𝓮_𝔃𝓪𝓱𝓻𝓪
🖤🖇
__
مـرحوماستادعلیصفایۍحائر؎
🖇🖤𝓭𝓸𝓴𝓱𝓽𝓪𝓻𝓪𝓷𝓮_𝓱𝓪𝔃𝓻𝓪𝓽𝓮_𝔃𝓪𝓱𝓻𝓪
#معرفی_کتاب
کتاب «حسین پسر غلامحسین» درباره بازشناسی شخصیت والای شهید محمدحسین یوسفالهی از تولد تا شهادت است که در آن شهید یوسفالهی به روایت مادر، همرزمان، دوری و فراق تا آخرین دیدار به روایت آورده و همچنین شهادت به روایت همرزمان و خانواده شهید معرفی شده است.
حاجقاسم در خصوص کتاب «حسین پسر غلامحسین» میگوید: حسودیم میشود این کتاب را کسی دیگر بخواند و حسین را بیشتر از من دوست داشته باشد
@dokhtarane_hazrate_zahra
دوره های آموزشی کاملا رایگان
#معرفی_کتاب کتاب «حسین پسر غلامحسین» درباره بازشناسی شخصیت والای شهید محمدحسین یوسفالهی از تولد ت
#تیکه_کتاب
سردار قاسم سلیمانی اگرچه خودش یکی از همان پدیدهها و یادگارهای کمنظیر دوران جنگ است، اما چند روز پیش وقتی رو به روی دوربین تلویزیون، خاطرات دفاع مقدسیاش را مرور میکرد، وقتی به نام «حسین آقا» رسید، رگههایی از اندوه، حسرت و حتی حیرت روزهای جنگ و جنگیدن در کنار یک رزمنده عارف و عاشق را میشد در چهره و کلامش دید. یادمان باشد که خاطرهگوی آن برنامه تلویزیونی، خودش کسی است که از دهه ۶۰ تا به امروز، گاه در جبهههای جنوب، گاه در سوریه یا عراق و گاه در لبنان، صحنهها و نبردهای حیرتآوری را رقم زده و شاهد بوده است. با این همه وقتی به نام «محمدحسین یوسفاللهی» میرسد انگار یکجورهایی حسابش را از دیگر رزمندگان دفاع مقدس جدا میکند.
دوره های آموزشی کاملا رایگان
#معرفی_کتاب کتاب «حسین پسر غلامحسین» درباره بازشناسی شخصیت والای شهید محمدحسین یوسفالهی از تولد ت
#تیکه_کتاب
آخرین باری که محمدحسین میخواست به جبهه برود، مادرم عازم سفر سوریه بود، موقع خداحافظی به مادرم گفت: مادر هرچقدر میخواهی مرا نگاه کن، این دفعه، دفعه آخر است، شاید دیگر مرا نبینی. مادر که به شوخیهای محمدحسین عادت کرده بود، گفت: نه پسرم انشاءالله مثل همیشه زنده بر میگردی.
محمدحسین گفت: نه مادر این دفعه دیگر شوخی نیست وقتی رفتی حرم حضرت زینب (س) حتما دعا کن که شهید شوم.
مادرم وقتی به چهرهاش نگاه کرد، دید: سخنش کاملا جدی است، خیلی ناراحت شد و بغض گلویش را گرفت، پدر نگاهش را به محمدحسین کرد، بابا الان وقت این حرفها نیست تو این موقعیت این چه حرفهایی است که به مادرت میزنی؟
محمدحسین مودبانه به پدرم گفت: چه فرقی میکند حاج آقا؟ بهتر است از قبل سابقه ذهنی داشته باشید و خودتان را آماده کنید. مادر وقتی این حرف را شنید، گفت: محمدحسین دیگر نمیخواهد به جبهه بروی. من طاقت شنیدن این حرفها را ندارم.
محمدحسین گفت: مادر امام حسین (ع) فقط مشکیپوش و گریهکن نمیخواهد، از اینها فراوان دارد، امام حسین (ع) رهرو میخواهد، بعضیها از پنج تا پسر، سه تا را در راه خدا دادند، خانوادههایی از سه فرزند، دو تا را در راه خدا نثار کردند. شما فردا قیامت چه جوابی میخواهی به حضرت زهرا (س) بدهی؟
مادر گفت: من با جبهه رفتنت مخالف نیستم خدا پشت و پناهت، اما از این حرفها نزن.
دوره های آموزشی کاملا رایگان
#معرفی_کتاب کتاب «حسین پسر غلامحسین» درباره بازشناسی شخصیت والای شهید محمدحسین یوسفالهی از تولد ت
همراهان عزیز کانال دختران حضرت زهرا «س»
ان شااللہ از فردا شب پست #رمان شروع میشود..🌱
و به امید خدا قرار است همین کتاب شهید محمد حسین یوسف الهی برای شما عزیزان هر شب به صورت دو پارت گذاشته شود🌱