eitaa logo
دوره های آموزشی کاملا رایگان
55.2هزار دنبال‌کننده
7هزار عکس
2.4هزار ویدیو
225 فایل
خیییلی مهمه وجود آگهی های تبلیغی-آموزشی در کانال،تبلیغ دیگران و یا حتی تبلیغ دوره های هزینه دار خود ماست و به معنای رایگان بودن آنها نیست. فقط و فقط دوره هایی که در کانال بارگذاری می شود و در کانال سنجاق شده رایگان هست. @z_m1392
مشاهده در ایتا
دانلود
دوره های آموزشی کاملا رایگان
💙🦋 #شهید
حجابی که زهرایی باشد، لاک ناخن، آرایش و شلوار جذب، ندارد!
من‌فراموشت‌نڪࢪدم! فقط‌گـاهـۍ‌ازڪثࢪت‌گنـاه خجالٺ‌میڪشم.. صدات‌بزنم‌حاجۍ((:💔 @dokhtarane_hazrate_zahra
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از  - ملجا‌ قلبے .
تا فردا بشیم 965؟؟ 《@fffffrf گفتم:بهشتت؟ گفت:لبخندحسین گفتم:جهنمت؟گفت:دورے از حسین گفتم‌:دنیایت؟گفت:خیمھ عزاے حسین. گفتم:مرگت؟گفت:شهـادت. گفتم:مدفنت؟گفت:بےنشان گفتم:حرف آخرت؟گفت:یاحـسین:)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سفر به گرای ۲۷۰ درجه، داستان رزمنده جوانی به نام ناصر است. ناصر بارها امتحان و درس و مشق را رها می‌کند و به همراه دوستش علی به جبهه می‌رود. تا اینکه یکبار که به جبهه می‌رود، دوستش به او می‌گوید، قرار است عملیات کربلای ۵ انجام شود. ناصر به همراه دوستانش در این عملیات حاضر می‌شوند و در نهایت مجروح می‌شود. به خاطر این جراحت مجبور می‌شود به شهر و دیار خودش باز گردد و زندگی عادی را از سر گیرد تا اینکه… این کتاب اولین بار در سال ۱۳۷۵ منتشر شد. در همان سال احمد دهقان، نویسنده این کتاب، جایزه بیست سال داستان‌نویسی و جایزه چهارمین دوره انتخاب کتاب سال دفاع مقدس و جایزه بیست سال ادبیات پایداری را گرفت. این کتاب ۱۸ بار چاپ شده و انتشارات سوره مهر نیز آن را به زبان انگلیسی ترجمه کرده است...
دوره های آموزشی کاملا رایگان
#معرفی_کتاب سفر به گرای ۲۷۰ درجه، داستان رزمنده جوانی به نام ناصر است. ناصر بارها امتحان و درس و مش
در بخشی از رمان می‌خوانیم: «برمی‌خیزم و پشت سر حاج‌نصرت به راه می‌افتیم. رد شنی تانک‌ها رو زمین کشیده شده و گویی هزاران کرم خاکی با بدن‌های بندبند رو زمین پخش شده‌اند. علی می‌زند به شانه‌ام و با دست زمین را نشانم می‌دهد. سرم را تکان می‌دهم. نمی‌خواهم حرفی بزنم. می‌دانم اگر کلامی از دهانم خارج شود، درددل علی شروع می‌شود. تقی سرش را می‌آورد در گوشم و می‌پرسد: تانک‌هاشون تا این جا اومده بودن!؟ با اشاره سر جوابش را می‌دهم. رد شنی تانک‌ها چپ و راست همدیگر را قطع کرده‌اند. منوری در آن دورها روشن می‌شود. رو دو پا می‌نشینیم. آن‌قدر نزدیک نیست که درازکش شویم. صدای شلیک چند تیر می‌آید. جلوتر، سایه‌هایی که به کپه خاک می‌مانند، دیده می‌شود. علی می‌گوید: تانک‌ها رو باش! منور خاموش می‌شود. پا می‌شویم و راه می‌افتیم. به دور و بر نگاه می‌اندازم. هیچ کدام از ستون‌هایی را که به موازات ما به سمت دشمن می‌رفتند، نمی‌بینیم. احساس تنهایی می‌کنم. به یکباره یکی از تانک‌های دشمن به سمت ما شلیک می‌کند. تیرهای رسام مانند دانه‌های تگرگ از بالای سرمان می‌گذرد و عقب ستون را درو می‌کند. می‌ریزیم رو زمین و آن را گاز می‌گیریم. بی‌حرکت می‌مانم. قلبم تند می‌زند. آیا ستون را دیده‌اند؟ نوک انگشتانم یخ می‌زند. اگر ستونمان را دیده باشند، کارمان تمام است. نه راه پس داریم و نه راه پیش. زورکی آب دهانم را قورت می‌دهم. ترس برم می‌دارد که نکند دشمن صدای آن را بشنود! علی از پشت، پوتینم را فشار می‌دهد. از انتهای ستون سروصدا می‌آید. تقی خودش را می‌کشد کنارم. نفسم تو سینه حبس می‌ماند. گردن می‌کشم تا ببینم ته ستون چه اتفاقی افتاده. چیزی نمی‌بینم. خدا خدا می‌کنم سر و صداشان بخوابد».
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ولۍ‌خوشبحال‌اونایۍ‌کہ الان‌دارن‌خودشون‌رو،واسہ‌اربعین‌آماده‌میکنن‌ و روکولہ‌پشتۍشونم‌نوشتن‌اگردیدمت‌و نشناختمت‌سلام‌علیکم ..!(:💔 ╭━━━⊰••🍃‌⃟🕊••⊱━━━╮ @ZyZyZyZ ‌‌╰━━━⊰••‌‌🍃⃟🕊‌••⊱━━━╯ 👆
••🍂•• ⎨↭ •• -استاد‌پناهیان‌میگفت: شیطان‌یه‌دعای‌جوشن‌کبیر‌داره‌؛ ولی‌همش‌دو‌کلمه‌اس!... همیشه‌به‌نوچه‌هاش‌میگه‌تکرار‌کنین: یا‌مأیوس‌و‌یا‌مغرور! مواظب‌باشیم!☝🏻 شیطان‌یامارو‌مایوس‌میکنه‌یامغرور!' - -@dokhtarane_hazrate_zahra