eitaa logo
دوره های آموزشی کاملا رایگان
55.3هزار دنبال‌کننده
7هزار عکس
2.4هزار ویدیو
225 فایل
خیییلی مهمه وجود آگهی های تبلیغی-آموزشی در کانال،تبلیغ دیگران و یا حتی تبلیغ دوره های هزینه دار خود ماست و به معنای رایگان بودن آنها نیست. فقط و فقط دوره هایی که در کانال بارگذاری می شود و در کانال سنجاق شده رایگان هست. @z_m1392
مشاهده در ایتا
دانلود
دوره های آموزشی کاملا رایگان
🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼 💛#رمان_حسین_پسر_غلامحسین💛 #پارت16 ✨شهید‌محمد‌حسین‌یوسف‌الهی✨ نمیخواهی سراغی از ای
🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼 💛💛 ✨شهید‌محمد‌حسین‌یوسف‌الهی✨ مسجد که رسیدند موتور ها و دوچرخه ها را به آتش کشیدند. با دیدن شعله های آتش راه های ورود و خروج مسجد توسط انقلابیون بسته شد. مردم به داخل شبستان هجوم آوردند. عده ای که موتور و دوچرخه هایشان بیرون بود به طرف مهاجمان رفتند که با مقاومت پلیس مواجه شدند. وقتی مهاجمان با درهای بسته روبرو شدند، از در و دیوار مسجد بالا رفتند و خود را به صحن مسجد رساندند. لوله اسلحه شان را به طرف مردم گرفتند و شلیک می‌کردند تا در دلشان رعب و وحشت ایجاد کنند. با پرتاب مواد دودزا و گازهای اشک آور، مردم را مورد آزار و اذیت قرار دادند. غوغایی برپا شده بود بابا! آتش و دود همه جا را فرا گرفته بود، صدای شلیک تفنگ ها، فریاد کودکان، زنان و مجروحان در هم پیچیده بود. بچه ها همه متفرق شدند؛ به طوری که دیگر از احوال برادرم هم خبری نداشتم. راههای خروجی شبستان را باز کردیم و مردم را بیرون فرستادیم. درهای شبستان که باز شد مردم سراسیمه هجوم آوردند. هرکس از در بیرون میرفت، کتک مفصلی از نیروهای رژیم و افراد چماق به دست می خورد. در گوشه ای از شبستان و صحن، نیروهای مهاجم آتش روشن کرده بودند و مفاتیح و قرآن ها را درون آتش می ریختند، فریاد اعتراض مردم و انقلابیون بلند شد، اما به گوش جانیان نمی رسید و هیچکس چاره ای نداشت، جز تماشا و تاثر. با دست خالی مقاومت فایده ای نداشت، بیشتر بچه ها صحنه را ترک کردند و به خانه هایشان برگشتند. من همان جا ماندم تا به مجروحان کمکی کرده باشم. از ادامه دارد .... 🌻هدیه به روح پاکش صلوات🌻 🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼