#ویرایش
بیتفاوت
۱) «بیتفاوت» صفت است و ساخت صرفیاش «بی-» + اسم است. این صفتها را میتوان به دو دسته تقسیم کرد:
- صفتهایی که موصوف آنها فاقد چیزیاند. مثال: بیادب، آنکه ادب ندارد؛ بیخاصیت، آنچه خاصیت ندارد.
- صفتهایی که ویژگی کسی یا چیزی را بیان میکنند. مثال: بیناموس، ویژگی آنکه از لاابالیگری یا کارهای نامشروع پرهیز نمیکند (نه آنکه ناموس ندارد)؛ بیعمل، ویژگی آنکه به گفته یا وعدۀ خود عمل نمیکند (نه کسی که صرفاً فاقد عمل است). همچنین است بیامان، بیامانت، بیجا، بیفکر، بیکله، بینماز، و ... .
۲) «بیتفاوت» معمولاً در سه معنای نسبتاً مترادف بهکار میرود که معنای اول و دومِ آن رایجتر است:
- صفت آنکه دربرابر هیچکس یا هیچچیزی احساس مسئولیت نمیکند و واکنشی نشان نمیدهد.
- صفت آنکه تحت تأثیر عوامل یا شرایطی همهچیز برایش یکسان است.
- صفت آنکه نه اهل جانبداری است و نه مخالفت؛ خنثی.
۳) «بیتفاوت»، مانند دهها واژۀ دیگری که در فارسیِ امروز بهکار میروند (ازجمله بیانضباط (indiscipliné)، بیقیدوشرط (inconditionné)، بیتناسب (disproportionné)، و ...)، نوعی گردهبرداریِ بجا (= ترجمۀ لفظبهلفظ) از واژۀ فرانسویِ indifférent و انگلیسیِ indifferent است و از این جهت دقیقاً با «بیطرف» (impartial) قابلمقایسه است، زیرا «بیطرف» نیز صفتِ کسی است که از دو یا چند طرفِ دعوا یا موضوع از هیچیک جانبداری نمیکند. بنابراین اگر «بیتفاوت» نادرست باشد، واژههای مشابهش نیز نادرستاند و اگر واژههای مشابهش درست باشند، «بیتفاوت» نیز درست است.
۴) چند شاهد برای «بیتفاوت» از میان صدها شاهد:
- دنيای هزار و يک شب، از همان آغازِ گيرودارِ مجادلاتِ معتزله، نسبتبه عشق [...] نمیتوانسته است بیتفاوت مانده باشد. (عبدالحسین زرینکوب، از کوچۀ رندان، ص ۱۷۷) (وی، در همین منبع، تعبیرِ «بیتفاوتیِ رندانه» را برای حافظ بهکار برده است.)
- ميان كوچه زنی را میبيند كه مَشک به دوش گرفته است. علی عليهالسلام آدمی نيست كه بیتفاوت از كنار اين مناظر بگذرد. (مجموعه آثار شهید مطهری، ج ۲۳، ص ۱۴۳)
- فردوست [...] فردِ بیتفاوت و بیغیرتی شده بود. [...] و اصلاً شرفیاب هم نمیشد. (عرفان قانعیفرد، در دامگه حادثه: گفتگویی با پرویز ثابتی مدیر امنیت داخلی ساواک، ص ۵۱۹)
- پدر [...] راضی و بیتفاوت است؛ هم برنده است هم بازنده؛ - حرف زدنِ نرگس آرام است و بیتفاوت؛ - بیتفاوت دَمِ بار ایستاده بود. (از منابع متعدد، از فرهنگ بزرگ سخن، ذیل مدخل «بیتفاوت»)
یادآوری: فرهنگستان، در حوزۀ روانشناسی و علوم سلامت، برای apathy واژۀ «بیاحساسی» را تصویب کرده، اما برای erotic apathy تعبیرِ «بیتفاوتیِ شهوانی» را تصویب کرده است.
۵) شواهدی از کاربردهای ناپسند و غیرطبیعیِ «بیتفاوت»:
- فکر اینکه بعدها در حق کسی نیکوکاری بکنم یا [...] شیرۀ جانشان را بمکم، در آن دقیقه، بیشک برایم بیتفاوت بود. (فئودور داستایِفسکی، جنایت و مکافات، ترجمۀ مهری آهی، ص ۶۱۱) ترجمۀ پسندیده و طبیعی: ... برایم یکسان بود؛ برایم فرقی نداشت.
- اگر من مهرههای چوبی [شطرنج] را با مهرههای عاج عوض کنم، این تغییر در نظام بازی بیتفاوت است. (هرمز میلانیان، آزادی و بند در زبان و مقالات دیگر (گردآوردۀ احمد خندان)، ص ۴۱) تعبیرِ پسندیده و طبیعی: ... در نظام بازی تأثیری ندارد؛ ... در نظام بازی تفاوتی ندارد.
۶) معمولاً هیچ دو واژهای عیناً مترادف نیستند و هر واژه یا تعبیری برای برآوردن نیازی یا بیان مقصودی بهکار میرود که شاید آن نیاز یا مقصود با واژه یا تعابیرِ مترادفِ آن بهصراحت برآورده یا بیان نشود. برای مثال، این واژهها تقریباً متردافاند، اما دقیقاً کاربرد یکسانی ندارند و نمیتوان همیشه و همهجا آنها را بهجای هم بهکار بُرد: بیاعتنا، بیتوجه، بیتفاوت، بیمسئولیت، بیرگ، بیعار، بیخیال، بیفکر، بیاحساس، بیانگیزه، بیقید.
۷) براساس جستوجوی گوگل، بسامد «بیتفاوت» دو تا چهار برابر بیشتر از سایر واژههای مترادفِ آن است. به نظر نگارنده، یکی از عوامل بسامد یافتنِ «بیتفاوت» این است که انسانِ امروز با مشکلات گوناگون و فراوانی دستوپنجه نرم میکند که حاصلِ آن افسردگی، یأس، اندوه، بیانگیزگی، و مسئولیتگریزی است و طبعاً او را نسبتبه همهکس و همهچیز سرد و خنثی و "بیتفاوت" میکند.
سید محمد بصام
@Matnook_com
دروس و بحوث
#ویرایش بیتفاوت ۱) «بیتفاوت» صفت است و ساخت صرفیاش «بی-» + اسم است. این صفتها را میتوان به دو
اگر همه اش را نمی خوانید ۲ و ۶ را از دست ندهید.
❇️ چرا این دو را عرض کردم ؟
چون حاکی از دقت جناب بصام است و مهر باطلی است اولا بر توهم ترادف1⃣ و ثانیا بر بی حساب کتاب بودن زبان فارسی آن هم در عصر حاضر .
🔻پی نوشت:
1⃣ آقای #رضا_بابایی از بهترین ویراستاران متن نیز در کتاب "#بهتر_بنویسیم" ترادف را انکار می کند.
#سخن_بزرگان
#علامه_طباطبایی_ره
#عجائب
در این روزها توفیق شده کتاب #در_محضر_علامه_طباطبایی ره را مجدد مروری کنم، بسیاری از مطالبش جذاب و خواندنی است که ان شا الله برخی را تقدیم خواهم کرد.
از جمله این موارد:
🔶 "از نظر قرآن کریم حیوانات و نباتات و بلکه تمام موجودات دارای درک و شعور هستند.[ر.ک : المیزان، ج۷،ص۷۳ "بحث فی المجتمعات الحیوانیه" ، در محضر علامه ، ص۲۵۰_۲۵۴]
از نظر عملیات و تجربیات علمی نیز ثابت شده است که گیاهان دارای فهم و درک و شعور هستند؛ بوته گل گلدانی را شبانه روز چند بار تهدید کرده اند که تو را از بین میبریم، تورا دوست نمیداریم، تو را نمی خواهیم ،آب نمیدهیم و آزمایش کردهاند دیده اند رفتهرفته برگهای گل پژمرده شده و گل رنجور گردیده است بعد به گل بشارت داده اند که تو را نگه میداریم ، تو را میخواهیم آب می دهیم، رسیدگی می کنیم امثال اینها و دیده اند کمکم بوته دوباره به حالت عادی خود باز گشته است.
اینگونه اتصال و ارتباط انسان با نبات خیلی مهم است البته روشن است که درک گیاهان به گوش و زبان نیست. زمانی که در نجف اشرف مشرف بودم کتابی در فلاحت رومیه که به عربی ترجمه شده بود به دستم رسید مولف در مقدمه آن کتاب نوشته بود که مطالب کتاب از اسرار طبیعت است و به تجربه ثابت شده است ، یکی از مطالب آن کتاب این بود که اگر درخت میوه داری بار نداد علاج بار دادن آن نان این است که یک نفر بر پای درخت بایستد و صاحب درخت تیشه یا تبری به دوش بگیرد و به سوی درخت بیاید وقتی نزدیک درخت رسید کسی که پای درخت ایستاده به او بگوید فلانی چه کار می خواهی بکنی و جواب دهد می خواهم این درخت را از جا بکنم چون خشک شده است بار نمی دهد بعد از آن شخص از درخت شفاعت کند و بگوید این دفعه آن را ببخش سال دیگر بار خواهد داد اگر بار نداد آن وقت آن را قطع کن با این کار سال دیگر درخت بارور شده و میوه خواهد داد.
پس از مسافرت به ایران و بازگشت به تبریز که آن کتاب و مطالب مذکور به کلی از یادم رفته بود برای سرکشی به باغی که در آنجا داشتیم رفتم همین که وارد باغ شدن دیدم در اول خیابان باغ درخت سیبی سر راه خشک شده به باغبان گفتم این درخت خشک شده و بی فایده است آن را قطع کن باغبان گفت این درخت را بعد از حدود ۳۰ سال به این حالت رسانده ایم اگر بخواهیم مثل این درخت را داشته باشیم باید ۳۰ سال زحمت بکشیم و خلاصه راضی نشد وارد باغ شدیم و مقداری در باغ گشتیم وقت برگشتن نیز دوباره نظرم به درخت خشک شده افتاد باز به بابام گفتم این درخت بی فایده است آن را ببرد و از سر راه بردارد باز راضی نشد از غذا درخت خشک شده آن سال در موسم سیب سبز شد شکوفه داد و بارور شد و حدود یک خروار سیب بار داد عجیب تر آن که در فصل پاییز همان سال برای بار دوم شکوفه داد و بارور شد و باز سیب فراوان بار داد و ظاهراً این برای آن بود که درخت دو بار تهدید به بریدن شده بود این مطلب را به با بعضی دیگر هم گفتیم عمل کردند و نتیجه گرفتند."
(در محضر علامه ، ص ۲۵۴ و ۲۵۵)
@Adoroos
شما هم اگر گل یا درختی تو خونه و باغچه حیاط دارید می تونید الان دست به کار شید فقط خیلی ضایع بازی در نیارید😂😁
#صوت
#توضیح
◽️ در چند سالی که به طور منظم دروس ادبیات را تدریس کردم برخی صوت ها حالت گعده ای داشته و در شرایط مطلوبی ضبط نشده اند.
معمولا به تقاضای دوستان حاضر در بحث شروع کرده و بر اساس سطح آن ها تدریس کردام و آنها هم معمولا راضی بودند بعد از مدتی کم کم صوت ها منتشر شد و در فضاهایی نشر داده شد و مخاطبینی گوش کردند که زمین تا آسمان با درس ما تفاوت دارند لذا در گوشه ی دل کمی احساس نگرانی می کنم و صوت ها را معمولا توصیه نمی کنم هرچند منع هم نکرده ام.
دو سه سالی است که به دروس خود بیشتر بها می دهم و به نظرم بهتر گفته و ضبط شده اند مثل : #الکبری، #شرح_الشمسیه، #امثله ،بخش هایی از #سیوطی و #مباحث_ادبی_المیزان و #عروض و #خصائص و....
این صوت ها را سعی می کنم در این کانال نشر دهم. به یاری حق
@Adoroos
برای شروع #صوت_امثله را تقدیم می کنم. در گوشه ای از فیضیه در فصل تابستان به تقاضای چند تن از ریش سفیدان شهرستانی (😄) که برای عمیق خوانی به قم آمده بودند تدریس کرده ام 👇👇👇