جلسه ۱۵. اصول۳، کفایة؛ ج۱، ص ۲۲۱. في النواهي... اجتماع الأمر و النهي... رابعتها. ۲۲ مهر ۱۴۰۳ .mp3
9.93M
🎙جلسه ۱۵. اصول۳،کفایةالأصول؛
المقصد الثاني: في النواهي... فصلٌ: اجتماع الأمر و النهي
ج۱، ص ۲۲۱؛ رابعتها
📆 یکشنبه؛ ۲۲ مهر ۱۴۰۳
#کفایة_الأصول
#اصول_۳
🌺 حدیث اخلاقی جلسه ۱۵: «انسان در ورود به مجلس، جای خاصّی را برای خودش در نظر نگیرد»
📜 روایت ابتدای درس خارج مقام معظّم رهبری (حفظه الله)
🌕 في الکافي [عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ اَلْمُغِيرَةِ عَمَّنْ ذَكَرَهُ] عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ) قَالَ:
«كَانَ رَسُولُ اَللَّهِ (صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) إِذَا دَخَلَ مَنْزِلاً قَعَدَ فِي أَدْنَى اَلْمَجْلِسِ إِلَيْهِ حِينَ يَدْخُلُ».
🖊 شرح حدیث:
🍃 وقتی پیغمبر وارد مجلسی میشدند، در نزدیکترین جایی که بود، مینشستند.
🌱 پیغمبر رئیس حکومت و رئیس معنوی و سیاسی بود، مردم هم با جان و دل به آن بزرگوار محبّت و ارادت میورزیدند و مطیع امرش بودند، ولی این بزرگوار با این شأن وقتی وارد مجلس میشد، به دنبال صدر مجلس نمیرفت، همان جایی که نزدیک درب بود، اگر جایی برای نشستن بود، آنجا مینشست.
🍃 این کار یعنی تواضع،
🍂 درست نقطهی مقابل آنچه جبابرة در طول تاریخ و امروز هم دارند، که صدر مجلس، جای آنهاست!
🍃 این که علمای ما معمولاً در مجالس، دمِ درب ورودی مینشینند، به طوری که دمِ درب برایشان صدر مجلس است، از اینجا گرفته شده است.
🍃 پس این، یک ادب اجتماعی است که انسان در ورود به مجلس، جای خاصّی را برای خودش در نظر نگیرد، تا اگر آنجا ننشست نوعی اهانت به او محسوب شود.
🍃 در شئون اجتماعی هم همینطور است.
🍃 این یک نگاه نمادین و سمبلیک است به این کاری که انجام میگیرد.
وقتی ما در رفتار عادیِمان، حضور در مجالس اینطور بودیم، در مناصب اجتماعی هم همینطور است.
❌ اینطور نباشد که ما یک سِمَت خاصی را در نظر بگیریم، که حتماً باید ما را اینجا منصوب کنند، و اگر نشد، به مادون آن راضی نباشیم!
✅ باید دید کجا به ما احتیاج است، هر جا احتیاج است، آنجا برویم.
🍃 گاهی احتیاج است در رأس یک دستگاهی قرار بگیرید، یک وقت هم احتیاج است که انسان، جاروکش یک جایی باشد، فرقی نمیکند.
هر جا خلأ هست، آن خلأ را پر باید کرد.
📚 الشّافی (تلخیص کتب اربعه)؛ صفحه ۶۷۲؛ فیض کاشانی
📆 یکشنبه، ۲۲ اسفند ۱۳۸۹ (جلسه ۴۰۹ مکاسب محرّمه)
هدایت شده از ایران همدل
📢 لبیک به حکم شرعی امام خامنهای
🔹 رهبر انقلاب: حکم قطعی شرعی این است که بر همه واجب است تلاش کنند، کمک کنند و فلسطین را به مسلمانها، به صاحبان اصلیاش برگردانند... و کنار مردم لبنان و حزبالله سرافراز بایستند و در رویارویی با رژیم غاصب آنان را یاری کنند. ۱۴۰۳/۰۷/۰۴ و ۱۴۰۳/۰۷/۰۷
📲 راههای مشارکت در پویش «ایران همدل ۴»؛ کمک به مردم فلسطین و لبنان:
۱- شمارهگیری #۱۴*
۲- شماره کارت
۶۰۳۷۹۹۸۲۰۰۰۰۰۰۰۷۳ـ شماره شبا
IR۳۲۰۲۱۰۰۰۰۰۰۱۰۰۰۱۶۰۰۰۰۵۲۶۴- پرداخت مستقیم در KHAMENEI.IR @irane_hamdel
هدایت شده از 🌺دروس حوزوی؛ حامد اصغری🌺
🌺 النوع الرابع: ما يحرم الاكتساب، لكونه عملاً محرّماً في نفسه
🍀 المسألة التاسعة عشر: الکهانة 👇👇
هدایت شده از 🌺دروس حوزوی؛ حامد اصغری🌺
جلسه ۱۳۸ - ۹ خرداد ۱۴۰۰ - ص ۳۳؛ المسألة التاسعة عشرة، حرمة الکهانة.mp3
9.15M
🎙جلسه ۱۳۸ - ص ۳۳؛ المسألة التاسعة عشر، حرمة الکهانة
📆 یکشنبه؛ ۹ خرداد ۱۴۰۰
هدایت شده از 🌺دروس حوزوی؛ حامد اصغری🌺
جلسه ۱۳۹ - ۱۰ خرداد ۱۴۰۰ - ص ۳۶؛ المسألة التاسعة عشرة، حرمة الکهانة ... و قوله (علیه السلام) مع قذف فی قلبه .mp3
11.69M
🎙جلسه ۱۳۹ - ص ۳۶؛ المسألة التاسعة عشر، حرمة الکهانة... و قوله (علیه السلام) مع قذف فی قلبه
📆 دوشنبه؛ ۱۰ خرداد ۱۴۰۰
هدایت شده از 🌺دروس حوزوی؛ حامد اصغری🌺
📋 النوع الرابع: المسألة التاسعة عشر؛ الکهانة
🌱 تفاصیل و بعض فروعات
🍃 مطرح شده توسط مقام معظم رهبری (حفظه الله)
جلسه ۱۷. فقه۳، مکاسب؛ ج۲، ص ۴۱. المسألة العشرون، اللهو حرام. ۲۳ مهر ۱۴۰۳ .mp3
13.14M
🌺 حدیث اخلاقی جلسه ۱۷: «قلب باصفا و رقیق و محکم»
📜 روایت ابتدای درس خارج مقام معظّم رهبری (حفظه الله)
🌕 عن أمیر المؤمنین (علیهالسلام)، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ (صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ):
«إِنَّ لِلَّهِ تَعَالَى آنِيَةً فِي اَلْأَرْضِ؛
فَأَحَبُّهَا إِلَى اَللَّهِ تَعَالَى مَا صَفَا مِنْهَا وَ رَقَّ وَ صَلُبَ، وَ هِيَ اَلْقُلُوبُ؛
فَأَمَّا مَا رَقَّ مِنْهَا فأرقه [فَالرِّقَّةُ]عَلَى اَلْإِخْوَانِ،
وَ أَمَّا مَا صَلُبَ مِنْهَا فَقَوْلُ اَلرَّجُلِ فِي اَلْحَقِّ: لاَيَخَافُ فِي اَللَّهِ لَوْمَةَ لاَئِمٍ،
وَ أَمَّا مَا صَفَا مَا صَفَتْ مِنَ اَلذُّنُوبِ».
🖊 شرح حدیث:
🍃 پیامبر اکرم (صلّیاللهعلیهوآله) میفرمایند: یک ظرفی در زمین هست که متعلّق به خداست.
و هر چه اين ظرف با صفاتر و بیشائبهتر باشد، و هر چه رقیقتر و نازکتر باشد، و هر چه مستحکمتر و قرصتر باشد، پیش خدای متعال محبوبتر است.
این ظرف، دلهای بندگان است.
ظرفی است متعلّق به خدای متعال.
🍃 چند روز پیش از این یکی از اخیار و صلحاء نقل میکردند از مرحوم آقای اراکی (رضواناللهعلیه) که کسی آمد پیش ایشان،
گفت: من را نصیحت کنید!
ایشان فرمودند: چه کارهای؟
گفت: نجّارم.
فرمودند: برای دل خودت دری درست کردی؟!
او متحيّر ماند.
فرمودند: برو برای دل خودت یک دری درست کن!
🍃 چون دل خانهی خداست، ظرفی است متعلّق به خدا. دری درست کن که غیر خدا در او وارد نشود.
حالا دلهای ما در که ندارد هیچ، پیکرهی درستی هم ندارد! همه چیز واردش میشود.
غرض، این ظرف متعلّق به خداست.
هرچه دل باصفاتر باشد؛ یعنی در او هیچ شائبهای وجود نداشته باشد، هیچ لکّهای روی آن ننشسته باشد، یا رقیقتر باشد، نازکتر باشد، یا صلبتر باشد، یعنی محکمتر باشد، بادوامتر باشد.
🍀 حضرت این را معنا میکنند:
1⃣ نسبت به برادران مؤمن، رقیق و نازک باشد.
🍃 درد آنها در او اثر بگذارد، رنج آنها او را برنجاند، خوشنودی آنها او را خوشحال کند، محبّت آنها در او نفوذ کند.
🍃 رقّت قلب، رقّت در مقابل برادران، در مقابل مؤمنین است.
.
2⃣ امّا استحکامش به اين است که زود نشکند، بدين معنا كه سخن حقّ را بگوید، و از ملامتِ ملامتکنندگان نترسد.
🍃 آنچه که میفهمد و تشخیص میدهد که حق است، تحت تأثیر جوّ و فضا و فشار سیاسی و اجتماعی و عاطفی قرار نگیرد. اینها مانع نشود از اینکه انسان حق را بیان کند، محکم بايستد.
🌱 مثل دلِ امام بزرگوار، هیچ چیزی مانع نمیشد از اینکه او آنچه را که حق میداند، بگوید و در آن پای بفشارد.
3⃣ صافبودنِ آن، بیلکه بودنِ آن، بیشائبه بودنِ آن، این است که: گناه در او نباشد.
🍂 گناه، لکه ایجاد میکند!
شفافیت و صفای دل را گناه به تدریج از بین میبرد، دل تبدیل میشود به یک چیز مکدّری.
مثل آینهی زنگگرفتهای که نه نور را، نه تصویر را منعکس نمیکند.
📚 النوادر، صفحه ۹۸؛ مرحوم راوندی
📆 ۱۴ دی ۱۳۸۳ (جلسه ۱۷ مکاسب محرّمه).
هدایت شده از فقه و احکام رهبری (leader.ir)
📚 شکار ممنوع
💠 سؤال: صید و شکار در زمانی که ممنوع می باشد، آیا سبب ضمان است؟ آیا خوردن آن جایز است؟
✅ جواب: اگر ممنوعیت صید طبق قانون لازم الرعایهای باشد که تخلف از آن شرعا حرام است، موجب ضمان است و مالک آن نمیشود.
#احکام_شکار
#قوانین_و_مقررات
#احکام_صید
🆔 @leader_ahkam
جلسه ۱۶. اصول۳، کفایة؛ ج۱، ص ۲۲۳. في النواهي... اجتماع الأمر و النهي... إنّ الطبائع من حیث هي هي. ۲۳ مهر ۱۴۰۳ .mp3
11.67M
🎙جلسه ۱۶. اصول۳،کفایةالأصول؛
المقصد الثاني: في النواهي... فصلٌ: اجتماع الأمر و النهي
ج۱، ص ۲۲۳؛ إنّ الطبائع من حیث هي هي
📆 دوشنبه؛ ۲۳ مهر ۱۴۰۳
#کفایة_الأصول
#اصول_۳
🌺 حدیث اخلاقی جلسه ۱۶: «اَلْمَجَالِسُ بِالْأَمَانَةِ»
📜 روایت ابتدای درس خارج مقام معظّم رهبری (حفظه الله)
🌕 في الکافي [عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِيسَى عَمَّنْ ذَكَرَهُ] عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ) قَالَ:
«اَلْمَجَالِسُ بِالْأَمَانَةِ؛ وَ لَيْسَ لِأَحَدٍ أَنْ يُحَدِّثَ بِحَدِيثٍ يَكْتُمُهُ صَاحِبُهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ إِلَّا أَنْ يَكُونَ ثِقَةً (فقهاً) أَوْ ذِكْراً لَهُ بِخَيْرٍ».
🖊 شرح حدیث:
🍃 وقتی با دوستی، برادری جلسهای دارید، مذاکراتی بین شما در آن جلسه ردّ و بدل میشود، این سخنانی که در آنجا میشنوید، امانت پیش شماست.
🌱 بایستی آن را حفظ کنید.
🌱 آنچه را شنیدید، اذاعة و افشاء نکنید!
🍃 ذیل بعدی آن اطلاقی را که در صدر بود، مقیّد میکند.
پس این عدم جواز اذاعة و افشاء در صورتی است که آن کسی که این حرف را در آن جلسه زده است، دوست ندارد آن را پخش کنید.
اگر حرفی است که او ابائی ندارد از این که پخش بشود و در غیر این مجلس گفته بشود، این، ایرادی ندارد.
امّا اگر حرفی است که گویندهی آن حرف، آن را مکتوم میدارد، حاضر نیست آن را افشاء کند، یا حاضر نیست از قول او بیان بشود، که کتمان گاهی متعلق به اصل آن خبر و آن حرف است، گاهی متعلق است به صدور آن حرف از این گوینده، اگر او کتمان میکند، شما حق ندارید آنچه را که او کتمان میکند، افشاء کنید! مگر اینکه او اجازه بدهد.
اگر خودش اجازه داد، اشکالی ندارد.
🍃 استثناء دیگر این که: اگر آن سخنی که او به شما میگوید، فقه است، یعنی از معارف الهیه است، علمی از علوم الهی است، هر چند که او نخواهد کلام او را پخش بکنید، اذاعة آن اشکالی ندارد؛
زیرا مصلحت اذاعهی حِکَم و معارف الهی بالاتر از این مصلحت است.
🍃 یا اینکه ذکر خیر اوست؛
فرض بفرمایید میگوید: من روز عرفه توفیق داشتم این دعا را خواندم.
یک داعیای دارد که این مطلب را به شما بگوید، راضی هم نیست که شما این حرف را به دیگران منتقل کنید.
لکن ذکر خیر اوست، میگویید: اطلاع دارم که ایشان در روز عرفه حال خوبی، توسّل خوبی داشته است.
🍃 پس اصل این است که نباید آن چیزی را که گویندهی این کلام مایل به افشای آن نیست، افشاء نمود مگر به اذن او، یا اینکه ذکر خیر او باشد، یا از معارف الهی باشد که در این صورت اشکالی ندارد بیان بشود.
✅ این، یک درس بزرگ است.
یکی از چیزهایی که انحلال و ضیاع (ضایع شدن) اخلاق در جامعه را گسترش میدهد این است که انسان دربارهی اسرار دیگران، حرف دیگران، گفتگویی که با دیگران دارد، هیچ قید و بندی برای خودش قائل نباشد؛
حرف این شخص را به جای دیگر ببرد، حرف شخص دیگر را به جای دیگر ببرد.
🛑 غالباً این دست به دست شدن حرفها، آن را کم و زیاد میکند!
خیلی کم اتفاق میافتد که شما یک حرفی را به کسی بزنید، بعد اگر او نقل کرد و نقل او به گوش شما رسید، دقیقاً همان حرف شما را گفته باشد.
معمولاً یا چیزی از آن حرف کم میشود، یا چیزی به آن زیاد میشود.
این را بارها ما تجربه کردیم، حرفی را نقل میکنند، یا مقداری از آن کم است، یا مقداری به آن اضافه شده.
گاهی واسطهها هم خیلی نیستند، در صورتی که واسطهها زیاد باشند که احتمالات بالا میرود.
📚 الشّافی (تلخیص کتب اربعه)؛ صفحه ۶۷۲؛ فیض کاشانی
📆 یکشنبه، ۲۱ فروردین ۱۳۹۰ (جلسه ۴۱۰ مکاسب محرّمه)
پرکاری مرحوم آیت الله بروجردی.mp3
1.77M
🎙 آیتالله مجتهدیتهرانی (رحمهالله)
🌄 سر بلند میکردیم میدیدیم سپیده صبح زده!!
#⃣ #مرحومِاستادِما
جلسه ۱۸. فقه۳، مکاسب؛ ج۲، ص ۴۲. المسألة العشرون، اللهو... و انتصر في الریاض للحلّي. ۲۴ مهر ۱۴۰۳ .mp3
13.48M
🌺 حدیث اخلاقی جلسه ۱۸: «مؤمن، آرامشِ برادر مؤمن»
📜 روایت ابتدای درس خارج مقام معظّم رهبری (حفظه الله)
🌕 عن أمیر المؤمنین (علیهالسّلام)، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ (صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ:
«إِنَّ اَلْمُؤْمِنَ لَيَسْكُنُ إِلَى اَلْمُؤْمِنِ كَمَا يَسْكُنُ قَلْبُ اَلظَّمْآنِ إِلَى اَلْمَاءِ اَلْبَارِدِ».
🖊 شرح حدیث:
«سَکَن إلی أحد» یا «إلی شیءٍ» معنایش این است که در قِبال او آرامش پیدا میکند، از تلاطم، از اضطراب، نجات پیدا کند.
🍃 میفرمایند: همانطوری که یک تشنه وقتی به آب خنک و گوارائی دست پیدا میکند، قلبِ او آرامش مييابد؛
فرض بفرمایید در یک بیابانی، در یک نقطهای، انسان تشنه است، [خود تشنگی علاوه بر عوارض جسمانی، عارضهی روحی و دغدغه دارد که چه خواهد شد؟ ترس جانِ خودش را دارد.] در همین هنگام، چشمش به یک چشمهی آب گوارائی بیفتد، هنوز آب هم نخورده آرامش پیدا میکند. آن تلاطم قلبی و اضطراب و دغدغه از بین میرود.
🌱 مؤمن در قبالِ برادر مؤمن همینطور است؛ یعنی هیچ دغدغهای از او ندارد.
🍃 این، علامت ایمان است.
❌ اين را نبايد بگوییم که: ما به رفقای مؤمن مان میرسیم، هیچ آرامشی هم پیدا نمیکنیم! بر عكس، گاهی هم اضطراب هم پیدا میکنيم!
✅ جوابش این است که: نبايد در ضابطه شک کنیم، بلكه بايد در خودمان شک کنیم.
🍃 مؤمن، مؤمنِ مطلوب این است،
در محیط ایمانی باید برادر مؤمن وقتی به برادر مؤمن برخورد میکند، با او در مسائل کاری، مسائل زندگی، معاشرتی، التقاء پیدا میکند؛
از ناحیهی او در دلش هیچ نگرانیای ايجاد نشود.
نه اینکه دغدغه داشته باشد که مبادا یک کلمهای بگویم، و او از این كلمه سوء استفاده بکند!
برای من در ذهن او یک پروندهای بشود، برود چه بکند...، هیچ نگرانیای ندارد؛
چون میداند که او غیبت نخواهد کرد،
دروغ نخواهد بست،
از ناشادیِ او شاد نخواهد شد،
از خسارت او منتفِع نخواهد شد.
🍃 روابط مؤمنین اینطوری است.
📚 النوادر، صفحۀ ۱۰۰؛ مرحوم راوندی
📆 ۱۵ دی ۱۳۸۳ (جلسه ۱۸ مکاسب محرّمه).
جلسه ۱۷. اصول۳، کفایة؛ ج۱، ص ۲۲۳. في النواهي... اجتماع الأمر و النهي... کما ظهر ممّا حقّقناه. ۲۴ مهر ۱۴۰۳ .mp3
12.43M
🎙جلسه ۱۷. اصول۳،کفایةالأصول؛
المقصد الثاني: في النواهي... فصلٌ: اجتماع الأمر و النهي
ج۱، ص ۲۲۳؛ کما ظهر ممّا حقّقناه
📆 سهشنبه؛ ۲۴ مهر ۱۴۰۳
#کفایة_الأصول
#اصول_۳
🌺 حدیث اخلاقی جلسه ۱۷: «پیامبر اعظم قلهی عالی اخلاقیات»
📜 روایت ابتدای درس خارج مقام معظّم رهبری (حفظه الله)
🌕 في الکافي [مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ اَلْوَشَّاءِ عَنْ جَمِيلِ بْنِ دَرَّاجٍ] عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ) قَالَ:
«كَانَ رَسُولُ اَللَّهِ (صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) يَقْسِمُ لَحَظَاتِهِ بَيْنَ أَصْحَابِهِ؛ فَيَنْظُرُ إِلَى ذَا وَ يَنْظُرُ إِلَى ذَا بِالسَّوِيَّةِ؛
قَالَ: وَ لَمْ يَبْسُطْ رَسُولُ اَللَّهِ (صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) رِجْلَيْهِ بَيْنَ أَصْحَابِهِ قَطُّ؛
وَ إِنْ كَانَ لَيُصَافِحُهُ اَلرَّجُلُ فَمَا يَتْرُكُ رَسُولُ اَللَّهِ (صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) يَدَهُ مِنْ يَدِهِ حَتَّى يَكُونَ هُوَ اَلتَّارِكَ؛
فَلَمَّا فَطَنُوا لِذَلِكَ، كَانَ اَلرَّجُلُ إِذَا صَافَحَهُ قَالَ بِيَدِهِ، فَنَزَعَهَا مِنْ يَدِهِ».
🖊 شرح حدیث:
🍃 امام صادق (علیهالسلام) دربارهی رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآله) میفرماید:
1⃣ آن حضرت در جلسهای که با افرادی مواجه بودند، نگاههای خودشان را بین افراد حاضر، بین اصحابشان بالسّویه تقسیم میکردند.
🍃 واقعاً چه اهتمامی به مساوات و عدالت انسان در این بزرگوار مشاهده میکند. به همه بالسّویه نگاه کردن، کار سختی است.
2⃣ رسول گرامی (صلیاللهعلیهوآله) هرگز پایشان را در مقابل اصحابشان دراز نکردند.
🍃 شما ملاحظه کنید آن زمان با آن عادات عرب جاهلی آن دوره، بعضی اوقات عرب بدوی میآمد، خدمت حضرت، پایش را دراز میکرد در دامن حضرت -چون مستحب شده بود که ناخنها را بگیرند- میگفت: یا رسول الله! ناخنهای پای من را بگیر!
در یک چنین فضایی، این بزرگوار اینطور رفتار میکردند، برابر اصحاب خودشان هرگز پاهایشان را دراز نمیکردند.
3⃣ وقتی کسی با آن بزرگوار مصافحه میکرد، دست میداد، حضرت دستشان را از دست او جدا نمیکردند تا او جدا بکند.
تا او دست حضرت را رها نمیکرد، حضرت دستشان را کنار نمیکشیدند.
🍃 اصحاب پیغمبر، اوّل ملتفت نبودند، همینطور دست حضرت را نگه میداشتند.
مدّتی دست آن بزرگوار در دستشان بود، خسته میشدند.
بعد که فهمیدند حضرت به جدا کردن دست ابتدا نمیکند، مالَ بیده، بعد از لحظهای، دستشان را میکشیدند که حضرت به زحمت نیفتند.
✅ اینها اخلاقیاتی است از رسول خدا که اسوه است؛ یعنی قلّه است، قلّهی عالی این بزرگوار است.
🍃 درست است که ما به قلّه نخواهیم رسید، امّا به سمت و جهت قلّه باید حرکت کنیم.
این، نشاندهندهی نوع جهتگیریِ اخلاقی و ادبی ما مردمی است که خودمان را پیرو آن بزرگوار میدانیم.
🍃 احترام مردم را حفظ کردن، تأدّب در مقابل مردم داشتن.
حال، شما فاصلهی علم آن بزرگوار را با مردم عادی و بیسواد آن دوران ببنید، چه فاصلهی غیر قابل تصوری است.
علماء و انبیاء و ائمّه (علیهمالسلام) به آن بزرگوار نمیرسند، چه رسد به مردم عادیای که آنجا اطراف حضرت بودند.
با آنها پیغمبر خدا اینطور رفتار میکرد.
این، نشاندهندهی این است که ما با مردم، با عوام الناس، با کسانی که با ما معاشرت میکنند چگونه باید رفتار بکنیم.
🍃 اینها همهاش برای ما درس است، و انصافاً بعضی از این جوانهای زمان ما تأدّبشان خوب است.
یکی از این شهدای معروف که ایشان را میشناسید، قبل از اینکه به شهادت برسد دستش مجروح شده بود، پیش من آمد.
من خیلی این جوان را که مشهدی بود، دوست میداشتم، از سابق ایشان را میشناختم.
او را بغل گرفتم، دستش را فشار میدادم، متوجّه نبودم که این آقا دستش مجروح است و درد میکند، ایشان تحمّل کرد و حرفی نزد.
بعد به من گفتند ایشان دستش مجروح است و شما همینطور دستش را فشار میدادید.
ببینید! این جوانها تأدّبشان و تخلّقشان به اخلاق الهی اینطوری است.
غرض، ما باید بیشتر در این جهت حرکت کنیم.
📚 الشّافی (تلخیص کتب اربعه)؛ صفحه ۶۷۳؛ فیض کاشانی
📆 دوشنبه، ۲۲ فروردین ۱۳۹۰ (جلسه ۴۱۱ مکاسب محرّمه)