eitaa logo
🌺دروس حوزوی؛ حامد اصغری🌺
415 دنبال‌کننده
567 عکس
79 ویدیو
133 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🌺 حدیث اخلاقی جلسه ۱۷: «قلب باصفا و رقیق و محکم» 📜 روایت ابتدای درس خارج مقام معظّم رهبری (حفظه الله) 🌕 عن أمیر المؤمنین (علیه‌السلام)، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ (صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ): «إِنَّ لِلَّهِ تَعَالَى آنِيَةً فِي اَلْأَرْضِ؛ فَأَحَبُّهَا إِلَى اَللَّهِ تَعَالَى مَا صَفَا مِنْهَا وَ رَقَّ وَ صَلُبَ، وَ هِيَ اَلْقُلُوبُ؛ فَأَمَّا مَا رَقَّ مِنْهَا فأرقه [فَالرِّقَّةُ]عَلَى اَلْإِخْوَانِ، وَ أَمَّا مَا صَلُبَ مِنْهَا فَقَوْلُ اَلرَّجُلِ فِي اَلْحَقِّ: لاَيَخَافُ فِي اَللَّهِ لَوْمَةَ لاَئِمٍ، وَ أَمَّا مَا صَفَا مَا صَفَتْ مِنَ اَلذُّنُوبِ». 🖊 شرح حدیث: 🍃 پیامبر اکرم (صلّی‌الله‌علیه‌وآله) می‌فرمایند: یک ظرفی در زمین هست که متعلّق به خداست. و هر چه اين ظرف با صفاتر و بی‌شائبه‌تر باشد، و هر چه رقیق‌تر و نازکتر باشد، و هر چه مستحکم‌تر و قرص‌تر باشد، پیش خدای متعال محبوب‌تر است. این ظرف، دل‌های بندگان است. ظرفی است متعلّق به خدای متعال. 🍃 چند روز پیش از این یکی از اخیار و صلحاء نقل می‌کردند از مرحوم آقای اراکی (رضوان‌الله‌علیه) که کسی آمد پیش ایشان، گفت: من را نصیحت کنید! ایشان فرمودند: چه کاره‌ای؟ گفت: نجّارم. فرمودند: برای دل خودت دری درست کردی؟! او متحيّر ماند. فرمودند: برو برای دل خودت یک دری درست کن! 🍃 چون دل خانه‌ی خداست، ظرفی است متعلّق به خدا. دری درست کن که غیر خدا در او وارد نشود. حالا دل‌های ما در که ندارد هیچ، پیکره‌ی درستی هم ندارد! همه چیز واردش می‌شود. غرض، این ظرف متعلّق به خداست. هرچه دل باصفاتر باشد؛ یعنی در او هیچ شائبه‌ای وجود نداشته باشد، هیچ لکّه‌ای روی آن ننشسته باشد، یا رقیق‌تر باشد، نازکتر باشد، یا صلب‌تر باشد، یعنی محکم‌تر باشد، بادوام‌تر باشد. 🍀 حضرت این را معنا می‌کنند: 1⃣ نسبت به برادران مؤمن، رقیق و نازک باشد. 🍃 درد آن‌ها در او اثر بگذارد، رنج آن‌ها او را برنجاند، خوشنودی آن‌ها او را خوشحال کند، محبّت آن‌ها در او نفوذ کند. 🍃 رقّت قلب، رقّت در مقابل برادران، در مقابل مؤمنین است. . 2⃣ امّا استحکامش به اين است که زود نشکند، بدين معنا كه سخن حقّ را بگوید، و از ملامتِ ملامت‌کنندگان نترسد. 🍃 آن‌چه که می‌فهمد و تشخیص می‌دهد که حق است، تحت تأثیر جوّ و فضا و فشار سیاسی و اجتماعی و عاطفی قرار نگیرد. این‌ها مانع نشود از این‌که انسان حق را بیان کند، محکم بايستد. 🌱 مثل دلِ امام بزرگوار، هیچ چیزی مانع نمی‌شد از این‌که او آن‌چه را که حق می‌داند، بگوید و در آن پای بفشارد. 3⃣ صاف‌بودنِ آن، بی‌لکه بودنِ آن، بی‌شائبه بودنِ آن، این است که: گناه در او نباشد. 🍂 گناه، لکه ایجاد می‌کند! شفافیت و صفای دل را گناه به تدریج از بین می‌برد، دل تبدیل می‌شود به یک چیز مکدّری. مثل آینه‌ی زنگ‌گرفته‌ای که نه نور را، نه تصویر را منعکس نمی‌کند. 📚 النوادر، صفحه ۹۸؛ مرحوم راوندی 📆 ۱۴ دی ۱۳۸۳ (جلسه ۱۷ مکاسب محرّمه).
📚 شکار ممنوع 💠 سؤال: صید و شکار در زمانی که ممنوع می باشد، آیا سبب ضمان است؟ آیا خوردن آن جایز است؟ ✅ جواب: اگر ممنوعیت صید طبق قانون لازم الرعایه‌ای باشد که تخلف از آن شرعا حرام است، موجب ضمان است و مالک آن نمی‌شود. 🆔 @leader_ahkam
جلسه ۱۶. اصول۳، کفایة؛ ج۱، ص ۲۲۳. في النواهي... اجتماع الأمر و النهي... إنّ الطبائع من حیث هي هي. ۲۳ مهر ۱۴۰۳ .mp3
11.67M
🎙جلسه ۱۶. اصول۳،کفایةالأصول؛ المقصد الثاني: في النواهي... فصلٌ: اجتماع الأمر و النهي ج۱، ص ۲۲۳؛ إنّ الطبائع من حیث هي هي 📆 دوشنبه؛ ۲۳ مهر ۱۴۰۳
🌺 حدیث اخلاقی جلسه ۱۶: «اَلْمَجَالِسُ بِالْأَمَانَةِ» 📜 روایت ابتدای درس خارج مقام معظّم رهبری (حفظه الله) 🌕 في الکافي [عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِيسَى عَمَّنْ ذَكَرَهُ] عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ) قَالَ: «اَلْمَجَالِسُ بِالْأَمَانَةِ؛ وَ لَيْسَ لِأَحَدٍ أَنْ يُحَدِّثَ بِحَدِيثٍ يَكْتُمُهُ صَاحِبُهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ إِلَّا أَنْ يَكُونَ ثِقَةً (فقهاً) أَوْ ذِكْراً لَهُ بِخَيْرٍ». 🖊 شرح حدیث: 🍃 وقتی با دوستی، برادری جلسه‌ای دارید، مذاکراتی بین شما در آن جلسه ردّ و بدل می‌شود، این سخنانی که در آن‌جا می‌شنوید، امانت پیش شماست. 🌱 بایستی آن را حفظ کنید. 🌱 آن‌چه را شنیدید، اذاعة و افشاء نکنید! 🍃 ذیل بعدی آن اطلاقی را که در صدر بود، مقیّد می‌کند. پس این عدم جواز اذاعة و افشاء در صورتی است که آن کسی که این حرف را در آن جلسه زده است، دوست ندارد آن را پخش کنید. اگر حرفی است که او ابائی ندارد از این که پخش بشود و در غیر این مجلس گفته بشود، این، ایرادی ندارد. امّا اگر حرفی است که گوینده‌ی آن حرف، آن را مکتوم می‌دارد، حاضر نیست آن را افشاء کند، یا حاضر نیست از قول او بیان بشود، که کتمان گاهی متعلق به اصل آن خبر و آن حرف است، گاهی متعلق است به صدور آن حرف از این گوینده، اگر او کتمان می‌کند، شما حق ندارید آن‌چه را که او کتمان می‌کند، افشاء کنید! مگر اینکه او اجازه بدهد. اگر خودش اجازه داد، اشکالی ندارد. 🍃 استثناء دیگر این که: اگر آن سخنی که او به شما می‌گوید، فقه است، یعنی از معارف الهیه است، علمی از علوم الهی است، هر چند که او نخواهد کلام او را پخش بکنید، اذاعة آن اشکالی ندارد؛ زیرا مصلحت اذاعه‌ی حِکَم و معارف الهی بالاتر از این مصلحت است. 🍃 یا این‌که ذکر خیر اوست؛ فرض بفرمایید می‌گوید: من روز عرفه توفیق داشتم این دعا را خواندم. یک داعی‌ای دارد که این مطلب را به شما بگوید، راضی هم نیست که شما این حرف را به دیگران منتقل کنید. لکن ذکر خیر اوست، می‌گویید: اطلاع دارم که ایشان در روز عرفه حال خوبی، توسّل خوبی داشته است. 🍃 پس اصل این است که نباید آن چیزی را که گوینده‌ی این کلام مایل به افشای آن نیست، افشاء نمود مگر به اذن او، یا این‌که ذکر خیر او باشد، یا از معارف الهی باشد که در این صورت اشکالی ندارد بیان بشود. ✅ این، یک درس بزرگ است. یکی از چیزهایی که انحلال و ضیاع (ضایع شدن) اخلاق در جامعه را گسترش می‌دهد این است که انسان درباره‌ی اسرار دیگران، حرف دیگران، گفتگویی که با دیگران دارد، هیچ قید و بندی برای خودش قائل نباشد؛ حرف این شخص را به جای دیگر ببرد، حرف شخص دیگر را به جای دیگر ببرد. 🛑 غالباً این دست به دست شدن حرف‌ها، آن را کم و زیاد می‌کند! خیلی کم اتفاق می‌افتد که شما یک حرفی را به کسی بزنید، بعد اگر او نقل کرد و نقل او به گوش شما رسید، دقیقاً همان حرف شما را گفته باشد. معمولاً یا چیزی از آن حرف کم می‌شود، یا چیزی به آن زیاد می‌شود. این را بارها ما تجربه کردیم، حرفی را نقل می‌کنند، یا مقداری از آن کم است، یا مقداری به آن اضافه شده. گاهی واسطه‌ها هم خیلی نیستند، در صورتی که واسطه‌ها زیاد باشند که احتمالات بالا می‌رود. 📚 الشّافی (تلخیص کتب اربعه)؛ صفحه ۶۷۲؛ فیض کاشانی 📆 یکشنبه، ۲۱ فروردین ۱۳۹۰ (جلسه ۴۱۰ مکاسب محرّمه)
📜 ۲.۱۱. اجتماع امر و نهی 🍃 ۱۲. دلیل آخوند بر امتناع 🍃 ۱۳.۱. دلیل میرزای قمی بر امکان
📜 ۲.۱۱. اجتماع امر و نهی 🍃 ۱۳.۱. دلیل میرزای قمی بر امکان ❌ ردّ آخوند
پرکاری مرحوم آیت الله بروجردی.mp3
1.77M
🎙 آیت‌الله مجتهدی‌تهرانی (رحمه‌الله) 🌄 سر بلند می‌کردیم می‌دیدیم سپیده صبح زده!! #⃣
جلسه ۱۸. فقه۳، مکاسب؛ ج۲، ص ۴۲. المسألة العشرون، اللهو... و انتصر في الریاض للحلّي. ۲۴ مهر ۱۴۰۳ .mp3
13.48M
جلسه ۱۸. فقه۳، مکاسب محرمه: النوع الرابع المکاسب، ج۲، ص ۴۲؛ المسألة العشرون: اللهو... و انتصر في الریاض للحلّي 📆 سه‌شنبه؛ ۲۴ مهر ۱۴۰۳
🌺 حدیث اخلاقی جلسه ۱۸: «مؤمن، آرامشِ برادر مؤمن» 📜 روایت ابتدای درس خارج مقام معظّم رهبری (حفظه الله) 🌕 عن أمیر المؤمنین (علیه‌السّلام)، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ (صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ: «إِنَّ اَلْمُؤْمِنَ لَيَسْكُنُ إِلَى اَلْمُؤْمِنِ كَمَا يَسْكُنُ قَلْبُ اَلظَّمْآنِ إِلَى اَلْمَاءِ اَلْبَارِدِ». 🖊 شرح حدیث: «سَکَن إلی أحد» یا «إلی شیءٍ» معنایش این است که در قِبال او آرامش پیدا می‌کند، از تلاطم، از اضطراب، نجات پیدا کند. 🍃 می‌فرمایند: همان‌طوری که یک تشنه وقتی به آب خنک و گوارائی دست پیدا می‌کند، قلبِ او آرامش مي‌يابد؛ فرض بفرمایید در یک بیابانی، در یک نقطه‌ای، انسان تشنه است، [خود تشنگی علاوه بر عوارض جسمانی، عارضه‌ی روحی و دغدغه دارد که چه خواهد شد؟ ترس جانِ خودش را دارد.] در همین هنگام، چشمش به یک چشمه‌ی آب گوارائی بیفتد، هنوز آب هم نخورده آرامش پیدا می‌کند. آن تلاطم قلبی و اضطراب و دغدغه از بین می‌رود. 🌱 مؤمن در قبالِ برادر مؤمن همین‌طور است؛ یعنی هیچ دغدغه‌ای از او ندارد. 🍃 این، علامت ایمان است. ❌ اين را نبايد بگوییم که: ما به رفقای مؤمن مان می‌رسیم، هیچ آرامشی هم پیدا نمی‌کنیم! بر عكس، گاهی هم اضطراب هم پیدا می‌کنيم! جوابش این است که: نبايد در ضابطه شک کنیم، بلكه بايد در خودمان شک کنیم. 🍃 مؤمن، مؤمنِ مطلوب این است، در محیط ایمانی باید برادر مؤمن وقتی به برادر مؤمن برخورد می‌کند، با او در مسائل کاری، مسائل زندگی، معاشرتی، التقاء پیدا می‌کند؛ از ناحیه‌ی او در دلش هیچ نگرانی‌ای ايجاد نشود. نه این‌که دغدغه داشته باشد که مبادا یک کلمه‌ای بگویم، و او از این كلمه سوء استفاده بکند! برای من در ذهن او یک پرونده‌ای بشود، برود چه بکند...، هیچ نگرانی‌ای ندارد؛ چون می‌داند که او غیبت نخواهد کرد، دروغ نخواهد بست، از ناشادیِ او شاد نخواهد شد، از خسارت او منتفِع نخواهد شد. 🍃 روابط مؤمنین این‌طوری است. 📚 النوادر، صفحۀ ۱۰۰؛ مرحوم راوندی 📆 ۱۵ دی ۱۳۸۳ (جلسه ۱۸ مکاسب محرّمه).
جلسه ۱۷. اصول۳، کفایة؛ ج۱، ص ۲۲۳. في النواهي... اجتماع الأمر و النهي... کما ظهر ممّا حقّقناه. ۲۴ مهر ۱۴۰۳ .mp3
12.43M
🎙جلسه ۱۷. اصول۳،کفایةالأصول؛ المقصد الثاني: في النواهي... فصلٌ: اجتماع الأمر و النهي ج۱، ص ۲۲۳؛ کما ظهر ممّا حقّقناه 📆 سه‌شنبه؛ ۲۴ مهر ۱۴۰۳
🌺 حدیث اخلاقی جلسه ۱۷: «پیامبر اعظم قله‌ی عالی اخلاقیات» 📜 روایت ابتدای درس خارج مقام معظّم رهبری (حفظه الله) 🌕 في الکافي [مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ اَلْوَشَّاءِ عَنْ جَمِيلِ بْنِ دَرَّاجٍ] عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ) قَالَ: «كَانَ رَسُولُ اَللَّهِ (صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) يَقْسِمُ لَحَظَاتِهِ بَيْنَ أَصْحَابِهِ؛ فَيَنْظُرُ إِلَى ذَا وَ يَنْظُرُ إِلَى ذَا بِالسَّوِيَّةِ؛ قَالَ: وَ لَمْ يَبْسُطْ رَسُولُ اَللَّهِ (صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) رِجْلَيْهِ بَيْنَ أَصْحَابِهِ قَطُّ؛ وَ إِنْ كَانَ لَيُصَافِحُهُ اَلرَّجُلُ فَمَا يَتْرُكُ رَسُولُ اَللَّهِ (صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) يَدَهُ مِنْ يَدِهِ حَتَّى يَكُونَ هُوَ اَلتَّارِكَ؛ فَلَمَّا فَطَنُوا لِذَلِكَ، كَانَ اَلرَّجُلُ إِذَا صَافَحَهُ قَالَ بِيَدِهِ، فَنَزَعَهَا مِنْ يَدِهِ». 🖊 شرح حدیث: 🍃 امام صادق (علیه‌السلام) درباره‌ی رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) می‌فرماید: 1⃣ آن حضرت در جلسه‌ای که با افرادی مواجه بودند، نگاه‌های خودشان را بین افراد حاضر، بین اصحابشان بالسّویه تقسیم می‌کردند. 🍃 واقعاً چه اهتمامی به مساوات و عدالت انسان در این بزرگوار مشاهده می‌کند. به همه بالسّویه نگاه کردن، کار سختی است. 2⃣ رسول گرامی (صلی‌الله‌علیه‌وآله) هرگز پایشان را در مقابل اصحابشان دراز نکردند. 🍃 شما ملاحظه کنید آن زمان با آن عادات عرب جاهلی آن دوره، بعضی اوقات عرب بدوی می‌آمد، خدمت حضرت، پایش را دراز می‌کرد در دامن حضرت -چون مستحب شده بود که ناخن‌ها را بگیرند- می‌گفت: یا رسول الله! ناخن‌های پای من را بگیر! در یک چنین فضایی، این بزرگوار این‌طور رفتار می‌کردند، برابر اصحاب خودشان هرگز پاهایشان را دراز نمی‌کردند. 3⃣ وقتی کسی با آن بزرگوار مصافحه می‌کرد، دست می‌داد، حضرت دست‌شان را از دست او جدا نمی‌کردند تا او جدا بکند. تا او دست حضرت را رها نمی‌کرد، حضرت دست‌شان را کنار نمی‌کشیدند. 🍃 اصحاب پیغمبر، اوّل ملتفت نبودند، همین‌طور دست حضرت را نگه می‌داشتند. مدّتی دست آن بزرگوار در دستشان بود، خسته می‌شدند. بعد که فهمیدند حضرت به جدا کردن دست ابتدا نمی‌کند، مالَ بیده، بعد از لحظه‌‌ای، دست‌شان را می‌کشیدند که حضرت به زحمت نیفتند.این‌ها اخلاقیاتی است از رسول خدا که اسوه است؛ یعنی قلّه است، قلّه‌ی عالی این بزرگوار است. 🍃 درست است که ما به قلّه نخواهیم رسید، امّا به سمت و جهت قلّه باید حرکت کنیم. این، نشان‌دهنده‌ی نوع جهت‌گیریِ اخلاقی و ادبی ما مردمی است که خودمان را پیرو آن بزرگوار می‌دانیم. 🍃 احترام مردم را حفظ کردن، تأدّب در مقابل مردم داشتن. حال، شما فاصله‌ی علم آن بزرگوار را با مردم عادی و بی‌سواد آن دوران ببنید، چه فاصله‌ی غیر قابل تصوری است. علماء و انبیاء و ائمّه (علیهم‌السلام) به آن بزرگوار نمی‌رسند، چه رسد به مردم عادی‌ای که آن‌جا اطراف حضرت بودند. با آن‌ها پیغمبر خدا این‌طور رفتار می‌کرد. این، نشان‌دهنده‌ی این است که ما با مردم، با عوام الناس، با کسانی که با ما معاشرت می‌کنند چگونه باید رفتار بکنیم. 🍃 این‌ها همه‌اش برای ما درس است، و انصافاً بعضی از این جوان‌های زمان ما تأدّبشان خوب است. یکی از این شهدای معروف که ایشان را می‌شناسید، قبل از این‌که به شهادت برسد دستش مجروح شده بود، پیش من آمد. من خیلی این جوان را که مشهدی بود، دوست می‌داشتم، از سابق ایشان را می‌شناختم. او را بغل گرفتم، دستش را فشار می‌دادم، متوجّه نبودم که این آقا دستش مجروح است و درد می‌کند، ایشان تحمّل کرد و حرفی نزد. بعد به من گفتند ایشان دستش مجروح است و شما همین‌طور دستش را فشار می‌دادید. ببینید! این جوان‌ها تأدّب‌شان و تخلّق‌شان به اخلاق الهی این‌طوری است. غرض، ما باید بیشتر در این جهت حرکت کنیم. 📚 الشّافی (تلخیص کتب اربعه)؛ صفحه ۶۷۳؛ فیض کاشانی 📆 دوشنبه، ۲۲ فروردین ۱۳۹۰ (جلسه ۴۱۱ مکاسب محرّمه)
📜 ۲.۱۲. اجتماع امر و نهی 🍃 ۱۳.۲. دو دلیل مجوّزین بر امکان ❌ ردّ آخوند
جلسه ۱۹. فقه۳، مکاسب؛ ج۲، ص ۴۶. المسألة العشرون، اللهو... و یؤیّده أنّ حرمة اللّعب. ۲۵ مهر ۱۴۰۳ .mp3
8.24M
جلسه ۱۹. فقه۳، مکاسب محرمه: النوع الرابع المکاسب، ج۲، ص ۴۶؛ المسألة العشرون: اللهو... و یؤیّده أنّ حرمة اللّعب 📆 چهارشنبه؛ ۲۵ مهر ۱۴۰۳
🌺 حدیث اخلاقی جلسه ۱۹: «اقتدای به مؤمن» 📜 روایت ابتدای درس خارج مقام معظّم رهبری (حفظه الله) 🌕 عن أمیر المؤمنین (علیه‌السّلام)، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ (صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ): «إِنَّ أَبْغَضَ اَلنَّاسِ إِلَى اَللَّهِ تَعَالَى مَنْ يَقْتَدِي بِسَيِّئَةِ اَلْمُؤْمِنِ وَ لاَيَقْتَدِي بِحَسَنَتِهِ». 🖊 شرح حدیث: 🍃 در معاشرت‌هایی که ما داریم، افراد گوناگون هم خوبی‌هایی دارند، صفات حسنه و محامِدی دارند، هم لغزش‌ها و ضعف‌هایی دارند. 🌱 بعضی‌ها که عاقلند به حسنات دیگران نگاه می‌کنند، کارهای خوب آن‌ها را یاد می‌گیرند. کوشای در درس است، آن را یاد می‌گیرد. وقت‌شناس است، یاد می‌گیرد. دقیق و هوشمند است، یاد می‌گیرد. پرکار است، یاد می‌گیرد. 🌱 امّا بعضی نگاه نمی‌کنند به خوبی‌های آن‌ها، بدی‌ها را از آن‌ها یاد می‌گیرند! 🛑 که این، بلای عمومی است که ملّت‌های مسلمان عقب‌افتاده‌ی دوران‌های استعمار و بعد از استعمار، این رفتار را نسبت به اروپایی‌ها پیدا کردند. اروپایی‌ها، غربی‌ها صفات خوبی هم دارند، آن صفات خوب را یاد نگرفتند! فرض کنید مردمانی هستند وقت‌شناس، خطرپذیر، پی‌گیر در کارها؛ این‌ها جزء خصال اروپایی‌ها و غربی‌هاست که همین چیزها هم آن‌ها را پیش برده، این‌ها را یاد نگرفتند، امّا صفات بد آن‌ها را یاد گرفتند؛ آدم‌هایی هستند در مسائل جنسی بی‌مبالات، آدم‌هایی دورو و متقلّب، به دین و به فضائل انسانی و اخلاقی بی‌اعتناء و از این قبیل، این‌ها را از آن‌ها یادگرفتند! آن صفات خوب را که مایه‌ی پیشرفت آن‌ها بوده، آن‌ها را فرانگرفتند. آن‌چه ملّت‌های غربی را با همه‌ی فسادهایشان نگه داشته، همان خصوصیّات مثبت است؛ چون بالأخره خدای متعال برای هر شیء مثبتی یک اجر و پاداشی دارد، آن اجر و پاداشش همین است که «کُلاً نُمِدُّ هؤلاء و هؤلاء مِن عطاء ربّک». آن خصوصیات را یاد نگرفتند. آن‌ها آدم‌هایی هستند خطرپذیر، دنباله‌گیر، در راه‌های زندگی از حوادث نمی‌ترسند، چه دریاهای طوفانی را پشت سر گذاشتند برای این‌که به هندوستان برسند و مثلاً آن‌جا را استعمار کنند! این‌ها صفات خوب است. مسلمانان اين صفات را یاد نگرفتند، امّا ول‌گردی، بی‌عاری، زن‌پرستی، مسائل جنسی، عیّاشی، مشروب‌خواری، لباس، فرهنگ و رذائل‌شان را یادگرفتند! 🌱 گاهى نگاه مى‌كند به يكى از دوستانش كه آدم زرنگی است، در كسب ثروت از هر راهی تلاش مى‌كند، پشت هم انداز است، به آن صفت‌ها نگاه می‌کند! 🌱 امّا آن برادر ديگر که قانع، پارسا و پاکدامن است، به او نگاه نمی‌کند! 🍃 مصداق اين روايت شريف، أبغض الناس إلی الله مَن یَقتدی بسیّئة المؤمن و لایَقتدی بِحسنته اين‌ها هستند. 📚 النوادر، صفحۀ ۱۰۰؛ مرحوم راوندی 📆 ۲۰ دی ۱۳۸۳ (جلسه ۱۹ مکاسب محرّمه).
جلسه ۱۸. اصول۳، کفایة؛ ج۱، ص ۲۲۵. في النواهي... اجتماع الأمر و النهي... و أمّا تفصیلاً. ۲۵ مهر ۱۴۰۳ .mp3
7.46M
🎙جلسه ۱۸. اصول۳،کفایةالأصول؛ المقصد الثاني: في النواهي... فصلٌ: اجتماع الأمر و النهي ج۱، ص ۲۲۵؛ و أمّا تفصیلاً 📆 چهارشنبه؛ ۲۵ مهر ۱۴۰۳
🌺 حدیث اخلاقی جلسه ۱۸: «شوخی مطلوب» 📜 روایت ابتدای درس خارج مقام معظّم رهبری (حفظه الله) 🌕 في الکافي [مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى] عَنْ مُعَمَّرِ بْنِ خَلاَّدٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا اَلْحَسَنِ (عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ): «فَقُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاكَ! اَلرَّجُلُ يَكُونُ مَعَ اَلْقَوْمِ فَيَجْرِي بَيْنَهُمْ كَلاَمٌ يَمْزَحُونَ وَ يَضْحَكُونَ فَقَالَ: لاَ بَأْسَ؛ مَا لَمْ يَكُنْ. فَظَنَنْتُ أَنَّهُ عَنَى اَلْفُحْشَ. ثُمَّ قَالَ: إِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ (صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) كَانَ يَأْتِيهِ اَلْأَعْرَابِيُّ، فَيُهْدِي لَهُ اَلْهَدِيَّةَ؛ ثُمَّ يَقُولُ مَكَانَهُ: أَعْطِنَا ثَمَنَ هَدِيَّتِنَا! فَيَضْحَكُ رَسُولُ اَللَّهِ (صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ)، وَ كَانَ إِذَا اِغْتَمَّ يَقُولُ: مَا فَعَلَ اَلْأَعْرَابِيُّ! لَيْتَهُ أَتَانَا». 🖊 شرح حدیث: 🍃 معمّر بن خلّاد، که از اصحاب موسی بن جعفر (علیهماالسلام) و ثقه است، می‌گوید: به حضرت عرض کردم: دوستان دور هم می‌نشینند، با یکدیگر مزاح می‌کنند و می‌خندند. ❓این، چطور است؟ این حدیث، قابل توجّه آن آدم‌های عبوسی است که خیال می‌کنند خندیدن خلاف مروّت یا خلاف عدالت است، و اخم کردن و در چهره‌ی مردم تبسّم نکردن، دلیل قدس و تقوا است. 🍃 فرمود: ایرادی ندارد تا وقتی...، دنباله‌اش را حضرت ذکر نکردند! احتمال دارد که مخاطب مراد را می‌فهمیده. 🍃 این شخص می‌گوید: فهمیدم مادامی که بدزبانی و فحش و فضیحت در کار نباشد، مانعی ندارد. بعد حضرت یک مورد را بیان فرمودند. از شوخی‌هایی که در خدمت پیغمبر می‌شده، در روایات بعضی از مزاح‌ها و شوخی‌هایی که یا از جانب خود پیغمبر بوده، یا دیگرانی که در خدمت ایشان بودند با ایشان مزاح و شوخی می‌کردند، ذکر شده است. این مورد هم یکی از آن مزاح‌ها است. یک اَعرابی که ظاهراً فرد مشخّصی بوده، خدمت حضرت می‌آمد و یک هدیه‌ای می‌آورد، یک هدیه‌ای به قدر چند خرما یا مقداری گوشت یا شیر شتر خدمت حضرت می‌آورد، و عرض می‌کرد: یا رسول الله! این هدیه‌ی من به شماست. بعد هم شوخی می‌کرد و به حضرت عرض می‌کرد: یا رسول الله! پول هدیۀ ما را بده! به عنوان شوخی این عبارت را به حضرت می‌گفت. حضرت خوششان می‌آمد و می‌خندیدند. گاهی که حضرت به خاطر یک جهتی اندوهگین و مغموم می‌شدند، اشاره می‌کردند به کار این أعرابی که: راستی آن عرب بدوی چکار کرد؟! کاش یک بار دیگر بیاید و همین شوخی را با ما بکند. 🍃 این، نشان‌دهنده‌ی این است که گاهی فضای دوستانه و صمیمانه‌ی بین مؤمنین اقتضاء می‌کند که با هم شوخی کنند، مزاح‌های ضحک‌آور با هم داشته باشند. این، هیچ اشکالی ندارد. بعضی‌ها، از اهل منبر و دیگران، یک حرفی می‌زنند، مردم را می‌خندانند. این، هیچ ایرادی ندارد. 🍃 البته نباید انسان به خاطر خنداندن این و آن، به کارهای حرام متوسّل بشود، چنان‌چه در یک روایتی پیغمبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرمودند: وای بر آن کسانی که دروغ می‌گویند برای این‌که مردم را بخندانند. این خنداندن می‌شود یک هدف، مثل این‌که گریاندن برای بعضی‌ها یک هدف است. 🍃 این که عدّه‌ای یک اشکی بریزند یا یک ناله‌ای بکنند. این را به هر قیمتی باید تأمین کند، هر چند با دروغ و با جعل همراه باشد! این، نباید باشد. 📚 الشّافی (تلخیص کتب اربعه)؛ صفحه ۶۷۵؛ فیض کاشانی 📆 سه‌شنبه، ۲۳ فروردین ۱۳۹۰ (جلسه ۴۱۲ مکاسب محرّمه)
هدایت شده از قیام انقلابی
برام سخت بود پیام بگذارم اما از این همه رشادت و شجاعت و ایستادگی به وجد اومدم رقصی چنین میانه میدانم آرزوست اللهم اجعل وفاتی قتلا فی سبیلک تحت رایة نبیک مع اولیائک #الشهید_البطل_یحیی_السنوار کانال ایتا: 🆔 @gheyame_enghelaby نشانی صفحه ویراستی: 🆔 http://B2n.ir/s75793‎
هدایت شده از حمیم (صلح میرزایی)
سروها ایستاده می‌میرند...✊
هدایت شده از حمیم (صلح میرزایی)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷شهید : ;صلح و مذاکره در کار نیست یا پیروز می‌شویم یا کربلا رخ می‌دهد; @solhmirzaei_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
5⃣ جلسه پنجم 📚 رساله نماز و روزه (مقام‌معظّم‌رهبری (حفظه‌الله)) ❇️ مسأله ۸۱۷ تا ۸۳۹ (روزه؛ واجبات روزه: ۲. پرهیز از مبطلات روزه: ۱. خوردن و آشامیدن و...)
🌺 حدیث جلسه ۵: «صله رحم، دوستی و مجالست با مساکین» 📜 روایت ابتدای درس خارج مقام معظّم رهبری (حفظه الله) 🌕 قَالَ أَبُوذَرٍّ (رَضِيَ اَللهُ عَنْهُ): وَ دَخَلْتُ يَوْماً عَلَى رَسُولِ اَللهِ (صَلَّى اَللهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) وَ هُوَ فِي اَلْمَسْجِدِ جَالِسٌ وَحْدَهُ، فَاغْتَنَمْتُ خَلْوَتَهُ... قُلْتُ: يَا رَسُولَ اَلله؛ أَوْصِنِي!... قُلْتُ: يَا رَسُولَ اَلله؛ زِدْنِي! قَالَ (صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ): «صِلْ قَرَابَتَكَ وَ إِنْ قَطَعُوكَ؛ وَ أَحِبَّ اَلْمَسَاكِينَ؛ وَ أَكْثِرْ مُجَالَسَتَهُمْ» 🖊 شرح حدیث: ✳️ در ادامه درخواست ابوذر براى بيشتر دانستن، حضرت (صلّی الله عليه‌وآله) مى‏فرمايند: 1⃣ «صِلْ قَرَابَتَكَ» با نزديكان و خويشاوندان خود ارتباط خود را محفوظ بدار! 🍃 يكى از اسرار ماندگاری فرهنگ اسلامى و تبادل نسل به نسل معارف الهی، مسأله صله رحم است. يعنى كانون گرم خویشاوندى و خانوادگى بايد باقى بماند، بهترين وسيله ارتباط تفكّرات صحيح و سُنَن صحيح اسلامى به نسل‌هاى بعد همين محيط‌هاى خانوادگى است. اين يكى از علل و حِكَم توصيه به صله رحم است كه قطع رحم از محرّمات است. 🌱 «وَ إِنْ قَطَعُوكَ»؛ هرچند از طرف مقابل پاسخ مناسبی داده نمی‌شود، اما تو ارتباط را قطع نكن! ارتباط را حفظ كن! 🍃 شايد رازش اين است كه بالأخره در اكثر موارد اين ارتباط يک جانبه به ارتباط دوجانبه خواهد انجاميد، البته حِكَم و منافع گوناگون ديگرى هم می‌شود تصور كرد. 2⃣ «وَ أَحِبَّ اَلْمَسَاكِينَ» مستمندان را دوست بدار! 🍃 اين يک احساس خيلى مفيدی است، به عدالت كمک مى‌كند، به دورى از محيط‌هاى إسراف و تجمّل و تُرَف و تعدّی از حدود كه مخصوص برخورداران از ثروت است، به دورى از اين‌ها كمک مى‌كند. 3⃣ «وَ أَكْثِرْ مُجَالَسَتَهُمْ» با آن‌ها نشست و برخاست كن! 🍃 طبيعت مادّیِ انسان به سمت اين است كه به سوى ثروت و اهل ثروت و غنا برود. در محيط مادّی چون معيار مادّه است، انسان هرجا پول بود به سمت او كُرنش مى‌كند، لذا ميل به همنشيني با أغنياء و ثروتمندان به وجود مى‌آيد. 🍃 نقطه مقابلش اين است كه انسان به سمت كسانى كه برخورداری‌شان از ثروت كم است يا برخوردار نيستند اصلاً به اين سمت توجه كند، 🌱 نشست و برخاست با اين‌ها انسان را از آن محيط دور مى‌كند، از آن دلبستگی‌ها دور مى‌كند. به نِعَم و الطاف الهى كه در اوست، آشنا مى‌كند. 🛑 يكى از عيوب بعضى از ما همين است. در فلان شهر يا فلان روستا وقتى غنی‌ای به طرف ما مى‌آيد، نشست و برخاست با او را مغتنم می‌شماریم، اين، ما را از آن حقيقتی كه اسلام ما را به آن دعوت مى‌كند، دور مى‌كند، 🌱 روحانى در هر سِمتى كه باشد يكى از بزرگ‌ترين محسّناتش اين است كه به اين دستور عمل كند، مجالست با فقرا كند، با آن‌ها بنشيند، برخيزد، آن‌ها را دوست بدارد، با آن‌ها صميمی باشد، اين خيلى كار بزرگى است. 📚 مكارم الأخلاق؛ صفحه ۴۷۳؛ حسن بن فضل طبرسی