📜 روایت رقود النبي (صلی الله علیه وآله)
تفصیل وسائل الشیعة إلی تحصیل مسائل الشریعة ج ۴، ص ۲۸۳
پيامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) >امام صادق (علیه السلام)
مُحَمَّدُ بْنُ اَلْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنِ اَلْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنِ اَلنَّضْرِ بْنِ سُوَيْدٍ عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ): قَالَ سَمِعْتُهُ يَقُولُ:
إِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ (صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) رَقَدَ فَغَلَبَتْهُ عَيْنَاهُ، فَلَمْ يَسْتَيْقِظْ حَتَّى آذَاهُ حَرُّ اَلشَّمْسِ، ثُمَّ اِسْتَيْقَظَ، فَعَادَ نَادِيَهُ سَاعَةً،
وَ رَكَعَ رَكْعَتَيْنِ ثُمَّ صَلَّى اَلصُّبْحَ
وَ قَالَ: يَا بِلاَلُ! مَا لَكَ؟
فَقَالَ: بِلاَلٌ! أَرْقَدَنِيَ اَلَّذِي أَرْقَدَكَ، يَا رَسُولَ اَللَّهِ،
قَالَ: وَ كَرِهَ اَلْمُقَامَ،
وَ قَالَ: نِمْتُمْ بِوَادِي اَلشَّيْطَانِ.
https://hadith.inoor.ir/fa/hadith/165787
دانلود برنامه اندرویدی جامع الاحادیث:
https://cafebazaar.ir/app/org.crcis.noorhadith
📜 روایت رقود النبي (صلی الله علیه وآله)
تفصیل وسائل الشیعة إلی تحصیل مسائل الشریعة ج ۴، ص ۲۸۵
پيامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) >امام باقر (علیه السلام)
وَ رَوَى اَلشَّهِيدُ فِي اَلذِّكْرَى بِسَنَدِهِ اَلصَّحِيحِ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ (عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ) قَالَ:
قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ (صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ): إِذَا دَخَلَ وَقْتُ صَلاَةٍ مَكْتُوبَةٍ فَلاَ صَلاَةَ نَافِلَةً حَتَّى يُبْدَأَ بِالْمَكْتُوبَةِ؛
قَالَ: فَقَدِمْتُ اَلْكُوفَةَ، فَأَخْبَرْتُ اَلْحَكَمَ بْنَ عُتَيْبَةَ وَ أَصْحَابَهُ، فَقَبِلُوا ذَلِكَ مِنِّي
فَلَمَّا كَانَ فِي اَلْقَابِلِ لَقِيتُ أَبَا جَعْفَرٍ (عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ)،
فَحَدَّثَنِي أَنَّ رَسُولَ اَللَّهِ (صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) عَرَّسَ فِي بَعْضِ أَسْفَارِهِ
وَ قَالَ: مَنْ يَكْلَؤُنَا؟
فَقَالَ بِلاَلٌ: أَنَا
فَنَامَ بِلاَلٌ، وَ نَامُوا حَتَّى طَلَعَتِ اَلشَّمْسُ
فَقَالَ: يَا بِلاَلُ! مَا أَرْقَدَكَ؟!
فَقَالَ: يَا رَسُولَ اَللَّهِ! أَخَذَ بِنَفْسِي اَلَّذِي أَخَذَ بِأَنْفَاسِكُمْ
فَقَالَ رَسُولُ اَللَّهِ (صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ): قُومُوا؛ فَتَحَوَّلُوا عَنْ مَكَانِكُمُ اَلَّذِي أَصَابَكُمْ فِيهِ اَلْغَفْلَةُ
وَ قَالَ: يَا بِلاَلُ أَذِّنْ، فَأَذَّنَ
فَصَلَّى رَسُولُ اَللَّهِ (صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) رَكْعَتَيِ اَلْفَجْرِ
وَ أَمَرَ أَصْحَابَهُ فَصَلَّوْا رَكْعَتَيِ اَلْفَجْرِ
ثُمَّ قَامَ فَصَلَّى بِهِمُ اَلصُّبْحَ
ثُمَّ قَالَ: مَنْ نَسِيَ شَيْئاً مِنَ اَلصَّلاَةِ فَلْيُصَلِّهَا إِذَا ذَكَرَهَا
فَإِنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ: «وَ أَقِمِ اَلصَّلاٰةَ لِذِكْرِي»،
قَالَ زُرَارَةُ: فَحَمَلْتُ اَلْحَدِيثَ إِلَى اَلْحَكَمِ وَ أَصْحَابِهِ
فَقَالَ: نَقَضْتَ حَدِيثَكَ اَلْأَوَّلَ
فَقَدِمْتُ عَلَى أَبِي جَعْفَرٍ (عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ)،
فَأَخْبَرْتُهُ بِمَا قَالَ اَلْقَوْمُ
فَقَالَ: يَا زُرَارَةُ؛ أَ لاَ أَخْبَرْتَهُمْ أَنَّهُ قَدْ فَاتَ اَلْوَقْتَانِ جَمِيعاً،
وَ أَنَّ ذَلِكَ كَانَ قَضَاءً مِنْ رَسُولِ اَللَّهِ (صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ)؟!.
https://hadith.inoor.ir/fa/hadith/165792
دانلود برنامه اندرویدی جامع الاحادیث:
https://cafebazaar.ir/app/org.crcis.noorhadith
جلسه ۴۰. فقه۳، مکاسب؛ ج۲، ص ۱۲۶. حرمة التکسب بالواجبات... و اعلم أنّ موضوع هذه المسألة. ۲۸ آبان ۱۴۰۳ .mp3
10.76M
🌺 حدیث اخلاقی جلسه ۴۰: «ایمان، علم، حلم، رفق و لین»
🌕 عن أمیرالمؤمنین (علیهالسلام) قَالَ: قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ (صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ):
«نِعْمَ وَزِيرُ اَلْإِيمَانِ اَلْعِلْمُ،
وَ نِعْمَ وَزِيرُ اَلْعِلْمِ اَلْحِلْمُ،
وَ نِعْمَ وَزِيرُ اَلْحِلْمِ اَلرِّفْقُ،
وَ نِعْمَ وَزِيرُ اَلرِّفْقِ اَللِّينُ».
🖊 شرح حدیث:
🌕 نِعْمَ وَزِيرُ اَلْإِيمَانِ اَلْعِلْمُ،
🍃 یک رئیس داریم، یک وزیر؛
🌱 وزیر، یعنی معاون، کمککار، کسی که خلأهای کار رئیس را جبران میکند، و بخشی از سنگینیهای کار او را بر دوش میگیرد.
وِزر به معنای سنگینی و ثقل است، کارهای او را، ثقل او را بر عهده میگیرد.
🍃 رئیس ایمان است، در شخصیّت انسان مؤمن و هویت انسان مؤمن، ایمان، رئیس است.
دستور و راهنمائی و نشاندادن خط زندگی به عهده اوست،
🍃 لکن وزیر او علم است.
بدون این وزیر، این رئیس کارش لنگ خواهد ماند!
ایمانِ بدون علم نمیتواند آن کاری را که باید انجام بدهد، انجام بدهد.
پس هم ایمان لازم است، هم علم لازم است.
امّا در ایمان و علم، آن که رئیس است و اختیار کار دست اوست و مسیر را معیّن میکند، آن، ایمان است،
علم هم کمک کار اوست و وزیر اوست.
🌕 وَ نِعْمَ وَزِيرُ اَلْعِلْمِ اَلْحِلْمُ
🍃 پس خود علم هم یک ریاستی در زندگی انسان دارد، و در تعیین مسیر انسان دخالت دارد.
اگر این علم به تنهایی باشد هر چند با ایمان، ممکن است طغیان کند!
گاهی انسان به خاطر علم خود، دانش خود، احاطه خود بر مسایل گوناگون، مغرور میشود!
از بسیاری از شیوههای اخلاقی و معنوی غافل میشود!
🍃 او هم وزیری دارد که آن وزیر، حلم است.
🌱 حلم یعنی ظرفیت،
همان که ما در فارسی به آن میگوئیم فلانی با جنبه است، یا بیجنبه است؛ یعنی ظرفیتی ندارد، تحمّلی ندارد،
همین که انسان گاهی علم پیدا میکند به یک نکتهی طبیعی، چون ظرفیّت ندارد، نمیتواند درست بسنجد که این علم به کجای زندگی انسان میتواند سود برساند یا ضرر برساند.
گاهی اوقات همین علم را میبینید که در راههای غلط مصرف میشود، انسان را دچار غرور میکند.
حلم هم در کنار علم لازم است،
وزیرِ علم، حلم است.
🌱 حلم یعنی همان حالت ظرفیت و تحمّل و گنجایش، که وقتی احاطه علمی پیدا کرد، خودش را نبازد؛
چون علم یک غرور و عزّت نفسی در انسان ایجاد میکند، برای اینکه خود را نبازد حلم لازم است.
🌕 وَ نِعْمَ وَزِيرُ اَلْحِلْمِ اَلرِّفْقُ
🌱 رِفق یعنی مداراکردن و کمککردن.
🍃 این ظرفیت را پیدا کردیم و فهمیدیم که علم نباید ما را از جا بِکَند، نباید ما را از خود بیخود کند، نباید ما را مغرور بکند، این را فهمیدیم، حال، چه کار کنیم؟
🍃 در مصرف این علم، رفق لازم است.
🌱 رِفق یعنی مداراکردن با مردم، کمککردن با مردم، سازشکردن با مردم.
❌ این امر با سازش با آمریکا اشتباه نشود!
آنها دشمنند، سازش با دشمن مورد کلام نیست، سازش با انسانها مورد نظر است.
انسان گاهی مؤمن است، گاهی کافر،
با همه بایستی مدارا کرد به حسب خودشان و به اندازه خودشان،
امّا با دشمنی که میخواهد ریشه شما را بکَند، اگر مدارا کردی سرت بر باد رفته!
پس سازش، رفق، یعنی سازش و همراهی و کمک.
این هم وزیر حلم است.
حالا میخواهی سازش کنی با مردم، لکن نمیتوانی!
گاهی انسان تصنّعاً سازش میکند، و نمیتواند و این سازش را بر خودش تحمیل میکند،
لذا میفرماید:
🌕 وَ نِعْمَ وَزِيرُ اَلرِّفْقِ اَللِّينُ.
🌱 نرمیِ طبیعی انسان، که البته قابل تربیتکردن است.
انسان خودش را با تربیت میتواند لیّن و نرمخو کند.
📚 النوادر؛ راوندی، صفحۀ ۱۴۲.
📆 ۲۹ فروردین ۱۳۸۴ (جلسه ۴۰ مکاسب محرّمه).
-1233314045_-2064774550.doc
1.91M
📜 جلسه ۵۰۹ درس مکاسب محرمه (النوع الخامس؛ اولین جلسه بحث قصد قربت)
🍃 مقام معظّم رهبری (حفظهالله)
جلسه ۴۱. فقه۳، مکاسب؛ ج۲، ص ۱۲۶. حرمة التکسب بالواجبات... و من هنا یعلم فساد الإستدلال. ۲۹ آبان ۱۴۰۳ .mp3
12.4M
🌺 حدیث اخلاقی جلسه ۴۱: «واسطهی خیر شریک فاعل خیر، واسطهی شرّ شریک فاعل شرّ»
عن موسی بن جعفر (علیهالسلام)، عن آبائه (علیهمالسلام) قَالَ: قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ (صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ):
«مَنْ يَشْفَعْ بِشَفَاعَةٍ حَسَنَةٍ، أَوْ أَمَرَ بِمَعْرُوفٍ، أَوْ نَهَى عَنْ مُنْكَرٍ، أَوْ دَلَّ عَلَى خَيْرٍ، أَوْ أَشَارَ بِهِ فَهُوَ شَرِيكٌ؛
وَ مَنْ أَمَرَ بِسُوءٍ أَوْ دَلَّ عَلَيْهِ أَوْ أَشَارَ بِهِ فَهُوَ شَرِيكٌ».
🖊 شرح حدیث:
🍃 اگر کسی واسطهی کار خیری بشود،
به نفع کسی وارد مذاکره بشود، شفاعت یعنی این.
🌱 شفیع یعنی دو تا شدن، جفت شدن.
کسی دنبال کاری است، دیگری هم با او همراه میشود و دوّمیِ او میشود، این شفاعت است.
🍃 حالا کسی برای یک صاحب حاجتی، برای یک گرفتاری، شفاعت حسنهای بکند،
یا اینکه به یک کار نیکی کسی را امر کند،
🌱 در تحقّق یک کار نیکی با امر خود دخالت کند،
🍃 کار خیری را به کسی نشان بدهد که این کار را بکن! آن کار را بکن!
🌱 که این غیر از امر به معروف است؛
امر، به معنای فرماندادن است، که کسی نماز نمیخواند یا روزه نمیگیرد، شما امر میکنید به او، اینجا امر است: نمازت را بخوان!
🌱 دلّ علی خیرٍ،
به معنای امر به معروف نیست،
یعنی انسان مشورت میدهد به کسی که اگر این کار را بکنی کار خوبی است، یا اینکه به او مشورت میدهد.
🍃 هر کدام از اينها که به نحوی در یک کار نیکی دخالت کردند، یا با امر، یا با نهی، یا با مشورت دادن، یا با راهنمایی کردن، یا با شفاعت کردن؛
اگر آن کار خوب تحقّق پیدا بکند، آن عمل خیر انجام بشود، این کسی که در آن دخالت داشته هر چند به این نحوی که به زبان یک کاری کرده، در آن کار شریک است.
🍃 بعضیها به قول معروف این دو مثقال زبان را حاضر نیستند تکان بدهند برای اینکه یک کاری را به یک کسی بگویند که: این کار را بکن! این کار را نکن!
مایهای هم ندارد.
🍃 البته گاهی هزینههایی دارد؛
بعضیها را با آدم دشمن میکند، لکن به هر حال، اگر آن کار انجام گرفت، شما هم که به همین مقدار زبانی به او کمک کردید در تحقّق این کار، شما هم با او شریکید.
⛔️ نقطه مقابلش هم این است که:
اگر کسی راهنمایی کند به کار بدی، یا به او مشورت میدهد که در این کار شرّ، در این کار سوء، شما این کار را بکن!
پدرش را دربیار مثلاً، این طوری بهتر است.
این کسی که در کار او دخالت کرده، شریک در اثم اوست.
📚 النوادر؛ راوندی، صفحۀ ۱۴۳.
📚 ۳۰ فروردین ۱۳۸۴ (جلسه ۴۱ مکاسب محرّمه)
❇️ منافات اخذ اجرت با اخلاص، و تأکید اخلاص با اجاره؟!
✅ با تجزیهی فرمایش ایشان، انسان میفهمد که حدود پنج مطلب را ایشان در اینجا بیان کردند.
1⃣ یک مطلب این بود که این که میگویید تضاعفُ الوجوب، این، مخصوص اجاره است، در جعاله این حرف نمیآید.
زیرا در جعاله وجوب نیست، پس تضاعف الوجوبی در جعاله نیست، تا به قول شما قصد قربت را مؤکّد کند.
پس لازمهاش این است که از مسألۀ تأکّد القربة در مورد جعاله دست بردارید.
این، یک حرف که البته خیلی اهمیتی ندارد، لکن ایشان چون میخواهند تضاعفُ الوجوب را رد کنند، به این جمله تکیه میکنند.
2⃣ امّا مطلبِ دوّم ایشان که این هم ردّ تضاعف الوجوب است، میگویند: مرادتان از تأکد القربه چیست؟
🍃 اگر مراد این است که مشروطیت واجب به قصد قربت تأکد پیدا میکند، این حرف، غلط است؛
برای خاطر این که وجوبِ وفای به اجاره که آن وجوبِ دوّمی است، قصد قربت لازم ندارد.
بنابراین، درست است که وجوبِ دومی آمد، امّا این وجوبِ دوم چون وجوب توصلی است و قصد قربت در آن لازم نیست، آمدنِ وجوب دوم موجب نمیشود که شرطیّت قربت تأکّد پیدا کند.
🍃 امّا اگر مرادتان از تأکّد القربه این است که: وقتی که وجوب دوم آمد، در عمل قصد قربت تأکد پیدا میکند، یعنی آن عاملِ به این عمل قصد قربتش بیشتر میشود.
اگر این را میخواهید بگویید، این، خلافِ وجدان است.
مثلاً کسی میخواهد نماز شب بخواند، به او پول دادند، گفتند این پول را بگیر، نماز شب بخوان! آیا کسی که پول میگیرد و نماز شب میخواند، قصد قربتش بیشتر است یا کسی که بدون پول نصف شب بلند میشود، نماز شب میخواند؟ کدام قصد قربتشان بیشتر است؟
وجداناً آن کسی که بدون پول نماز شب میخواند، قصد قربتش مؤکّدتر و بیشتر است.
بنابراین، اگر مرادتان از تأکّد القربه این است که در مقامِ عمل یتأکّد قصد قربت این عامل به خاطر اجرت، این، خلاف وجدان است.
3⃣ مطلب سوّم ایشان که مطلب دقیقی است، ایشان میفرمایند: در اجاره البته قصد قربت شرط نیست، یعنی در عملِ به «اوفوا بالعقود» که بر عهدهی انسان میگذارد که به عقد اجاره عمل بکند، در این قصدِ قربت شرط نیست، امّا قصد قربت میتواند در اینجا بوجود بیاید.
اجیر، قصد میکند وفای به اجاره را قربةً الی الله.
آیا اینجا میشود بگوییم آنجایی که اجیر قصد قربت میکند در عمل به امرِ «اوفوا بالعقود»، در اینجا بگوییم قصد قربت تأکّد پیدا میکند. آیا اینجا میشود این حرف را زد؟
ایشان میگویند اینجا هم نمیشود گفت قصد قربت تأکّد پیدا میکند؟
برای خاطر این که قصد قربتِ در عمل به «اوفوا بالعقود»، معنایش این است که: پروردگارا! من به تو تقرب پیدا میکنم به این که حق مستأجر را ادا کنم. پس قصد تقرّب، برای ادای حق مستأجر است.
در حالی که قصد قربت در عبادت، تقرب برای ادای حقّ الله است.
این، دو تا جهت است، اینها با همدیگر نه فقط یکی نیستند، بلکه حتی سازگار هم نیستند.
این هم مطلب سوّم ایشان، که حرف درستی است.
4⃣ مطلب چهارم شیخ (رضواناللهعلیه) که مترتب بر این مطلب سوم است، این است که ایشان میفرمایند: در اجاره، بایستی حق مستأجر را ادا کنید.
حق مستأجر چیست؟ این است که عمل را برای او انجام بدهید.
مستأجر چگونه عملی را مستحِق است؟ عمل لله (عزّوجلّ) را.
مستأجر شما را اجیر کرده بود که این عمل را انجام بدهید لله تعالی.
پول میدهد که لله تعالی نماز شب بخوانید.
اگر او پول داده است که شما نماز شب را لله تعالی بخوانید، پس آن وقتی میتوانید حق او را ادا کنید که نماز را لله تعالی بخوانید.
در حالی که وقتی قصد اخذ اجرت دارید، عمل لله تعالی واقع نمیشود.
بنابراین، قادر نیستید که حق مستأجر را ادا کنید.
این هم مطلب چهارم، که مطلب خیلی مهمی است.
شیخ (رضواناللهعلیه) اینجا به عنوان اشکال بر خود، متعرض میشوند به عبادات نیابی، میگویند اگر اینطور باشد که شما میگویید، که اجیر قادر بر ادای حق مستأجر نیست، پس عبادات نیابی، هیچکدام نباید درست باشد؛ نیابتِ صلاة از میت، نیابت حج.
اینها همهاش عملِ عبادی است.
بعد ایشان یک جوابی میدهند. چون ما در مرحلۀ سوّم بحث به این مسأله خواهیم پرداخت، اینجا متعرض فرمایش شیخ نمیشویم که آیا عمل نیابی نقضِ بر این فرمایش ایشان هست یا نیست؟
این، حاصل فرمایش شیخ است که چهار، پنج نکته ایشان دارند در ردّ فرمایش آن بزرگوارانی که گفتند بین اخذ اجرت و عمل عبادی منافاتی وجود ندارد.
📜 جلسه ۵۱۰ درس مکاسب محرمه (النوع الخامس)
🍃 مقام معظّم رهبری (حفظهالله)
🍃 البته در آخر فرمایششان، یک اشارهای به یک راه حلی میکنند، البته رد میکنند، لکن همان چیزی که ایشان اشاره کردند به عنوان راه حل احتمالی و بعد آن را رد کردند، همان مبنای راه حلی است که اکثر علماء قبول کردند.
✅ که آن، مسألهی داعی بر داعی است.
که انسان میتواند بفهمد که ریشهی حرف داعی بر داعی که مرحوم سید یزدی در حاشیه گفتند و دیگران، از جمله سید استاد ما قبول کردند، نطفهی این حرف در خودِ فرمایش شیخ است.
البته شیخ رد میکنند به یک نحوی این مسأله را، فرق میگذارند بین اهداف و نتایج دنیوی و اهداف و نتایج اخروی، که میرسیم.
📜 جلسه ۵۱۰ درس مکاسب محرمه (النوع الخامس)
🍃 مقام معظّم رهبری (حفظهالله)
جلسه ۳۸. اصول۳، کفایة؛ ج۱، ص ۲۵۲. في النواهي... اقتضاء النهي للفساد... الس.mp3
8.06M
🎙جلسه ۳۸. اصول۳،کفایةالأصول؛
المقصد الثاني: في النواهي... فصلٌ: في أنّ النهي عن الشئ هل يقتضي فساده أم لا؟
ج۱، ص ۲۵۲؛ فصلٌ... السادس: إنّ الصّحة و الفساد
📆 سهشنبه؛ ۲۹ آبان ۱۴۰۳
#کفایة_الأصول
#اصول_۳
🌺 حدیث اخلاقی جلسه ۳۸: «رسالة حقوق: حقّ روزه»
📜 روایت ابتدای درس خارج مقام معظّم رهبری (حفظه الله)
🌕 في الفقیه [رَوَى إِسْمَاعِيلُ بْنُ اَلْفَضْلِ عَنْ ثَابِتِ بْنِ دِينَارٍ] عَنْ سَيِّدِ اَلْعَابِدِينَ عَلِيِّ بْنِ اَلْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ (عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ) قَالَ:...
«حَقُّ اَلصَّوْمِ أَنْ تَعْلَمَ أَنَّهُ حِجَابٌ ضَرَبَهُ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَى لِسَانِكَ وَ سَمْعِكَ وَ بَصَرِكَ وَ بَطْنِكَ وَ فَرْجِكَ، لِيَسْتُرَكَ بِهِ مِنَ اَلنَّارِ؛
فَإِنْ تَرَكْتَ اَلصَّوْمَ خَرَقْتَ سِتْرَ اَللَّهِ (عزّوجلّ) عَلَيْكَ»
🖊 شرح حدیث:
🍃 این هم حق صوم است.
◀️ اوّلاً تعریف خود صوم در این فقرهی شریفه، تعریف جالبی است.
🍃 میفرماید: این یک حجابی است، یک مانعی است که خدای متعال جلوی چشم تو، گوش تو، زبان تو، بطن و فرج تو کشیده است که به گناه نیفتد.
🍃 مثل اینکه یک کسی را که در صدد یک کار خلافی است، انسان در یک اتاقی میگذارد، درِ آن اتاق را میبندد.
علی الظاهر محبوس است، امّا باطن امر، این یک خدمت بزرگی است به او.
🍃 در طول روز این عوامل گناه که چشم، گوش، زبان، بطن و فرج هستند، اینها مقفَّلاند.
خدای متعال حجابی در مقابل اینها قرار داده.
🍃 این تعبیر از صوم با این بیان، تعبیر جالب و زیبایی است.
علاوهی بر این، در این روایت فقط بطن و فرج نیست، سمع و بصر و لسان هم هست.
این، نشاندهندهی این است که صوم طبیعتاً این تأثیر را دارد که چشم، گوش و زبان انسان را هم از گناه منع میکند، واقع قضیه هم همین است.
🍃 بنابراین، علاوهی بر گناه بطن و فرج جلوی گناه چشم، گناه گوش، گناه زبان هم گرفته میشود. این، نعمت الهی است.
❌ سپس میفرماید: اگر شما روزه را بشکنید و پاره کنید، در واقع این حجاب را پاره کردید.
🛑 کسی که روزه نمیگیرد، نمیفهمد چه میکند.
🍃 فرض بفرمایید هوا آلوده و کثیف است، ما را در یک محل قرنطینه کردهاند که خودمان را آلوده نکنیم.
حال، ما زرنگی میکنیم، درِ قرنطینه را باز میکنیم خودمان را بیرون میاندازیم!
این، ظاهرش زرنگی است، باطنش حماقت و بلاهت است.
🍃 کسی که از روزه فرار میکند، ظاهراً زرنگی میکند، امّا باطن قضیه یک حماقت و یک بلاهت است؛ زیرا این حجابی را که بین او و آتش بود، برمیدارد، خودش را مبتلا میکند.
✅ ظاهر فرائض الهی، تکلیف است یعنی کلفَت، سنگینی و سختی.
لکن باطن قضیه، نعمت است، رحمت است، زحمت نیست.
🍃 روزه برای ما یک نعمت بسیار بزرگ الهی است.
🍃 اگر خدای متعال روزه، نماز و سایر فرائض را برای ما قرار نداده بود که ما را از لجنزار مادیّت به بیرون میکشد، ما خود نه میفهمیدیم، نه ارادهاش را داشتیم، نه قدرتش را داشتیم که خودمان را بیرون بکشیم.
✅ خدای متعال از این راهها ما را بیرون میکشد.
📚 الشّافی (تلخیص کتب اربعه)؛ صفحه ۶۹۳؛ فیض کاشانی
📆 سهشنبه، ۵ مهر ۱۳۹۰ (جلسه ۴۳۱ مکاسب محرّمه)
جلسه ۴۲. فقه۳، مکاسب؛ ج۲، ص ۱۲۸. حرمة التکسب بالواجبات... و أمّا تأتّي القربة. ۳۰ آبان ۱۴۰۳ .mp3
12.25M