جلسه ۹۰. شروط عوضین؛ علم به قدر مثمن؛ ص ۲۳۲، و ذكر المحقق الثاني أيضاً أنّ الحقيقة العرفية يعتبر فيها. ۷ اسفند ۱۴۰۰ .mp3
9.31M
🎙جلسه ۹۰- شروط العوضین
الخامس: العلم بقدر المثمن
ص ۲۳۲، و ذكر المحقّق الثاني أيضاً: أنّ الحقيقة العرفية يعتبر فيها ما كان يعتبر في حمل إطلاق لفظ الشارع عليها
📆 شنبه؛ ۷ اسفند ۱۴۰۰
جلسه ۹۱. شروط عوضین؛ علم به قدر مثمن؛ ص ۲۳۵، نعم، اختلفوا فيما إذا كان البلاد مختلفة في أنّ لكلّ بلد حكم نفسه. ۸ اسفند ۱۴۰۰.mp3
10.75M
🎙جلسه ۹۱- شروط العوضین
الخامس: العلم بقدر المثمن
ص ۲۳۵، نعم، اختلفوا -فيما إذا كان البلاد مختلفة- في أنّ لكلّ بلد حكم نفسه من حيث الربا.
📆 یکشنبه؛ ۸ اسفند ۱۴۰۰
جلسه ۹۲. شروط عوضین؛ علم به قدر مثمن؛ ص ۲۴۰، مسألة، لو أخبر البائع بمقدار المبيع جاز الاعتماد عليه. ۹ اسفند ۱۴۰۰ .mp3
10.65M
🎙جلسه ۹۲- شروط العوضین
الخامس: العلم بقدر المثمن
ص ۲۴۰، مسألة: لو أخبر البائع بمقدار المبيع جاز الاعتماد عليه
📆 دوشنبه؛ ۹ اسفند ۱۴۰۰
🌺 حدیث جلسه: "داستان عابد فاسق، و فاسق صدّیق"
📜 روایت ابتدای درس خارج مقام معظّم رهبری (حفظه الله)
🌕 في الكافي (عَنْهُ، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِي دَاوُدَ، عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا:) عَنْ أَحَدِهِمَا (عَلَيْهِمَا السَّلَامُ)، قَالَ:
«دَخَلَ رَجُلَانِ الْمَسْجِدَ: أَحَدُهُمَا عَابِدٌ، وَ الْآخَرُ فَاسِقٌ،
فَخَرَجَا مِنَ الْمَسْجِدِ وَ الْفَاسِقُ صِدِّيقٌ، وَ الْعَابِدُ فَاسِقٌ،
وَ ذلِكَ أَنَّهُ يَدْخُلُ الْعَابِدُ الْمَسْجِدَ مُدِلّاً بِعِبَادَتِهِ يُدِلُّ بِهَا، فَتَكُونُ فِكْرَتُهُ فِي ذلِكَ،
وَ تَكُونُ فِكْرَةُ الْفَاسِقِ فِي التَّنَدُّمِ عَلى فِسْقِهِ، وَ يَسْتَغْفِرُ اللهَ -عَزَّ وَ جَلَّ- مِمَّا صَنَعَ مِنَ الذُّنُوبِ»
🖊 شرح حدیث:
لزومی ندارد تصوّر کنیم این حکایت یک واقعیّتی است، اینها بیان تمثیلات است برای اینکه حقایقی در خلال این تمثیلات روشن بشود.
🍃 دو نفر وارد مسجد شدند، یکی عابد بود، ديگري فاسق.
از مسجد که خارج شدند، قضیه به عکس شده بود! آن فاسق به یک صدّیق (مبالغۀ در صدق در ایمان) تبدیل شده بود، آن عابد به فاسق مبدّل شده بود.
❓چه حادثهای در مسجد اتفاق افتاد که یک چنین تحوّلی را به وجود آورد؟
✅ میفرمایند:
1⃣ عابد وارد مسجد شد در حالی که دَلال به خرج میداد، به عبادت خودش مینازید، میبالید، همۀ ذهنش مشغول بود، "کاین منم طاووس علییّن شده" (به قول مولوی).
این عُجب و دَلال و تفاخر و نازش به عبادت، او را به یک فاسق تبدیل کرد.
2⃣ امّا آن فاسق وارد مسجد شد، در حالی که ندامت و پشیمانی از فسق خود داشت، خود را ملامت میکرد به خاطر کارهايی که انجام داده است، استغفار میکرد به خاطر آنچه از گناهانی که به یادش میآمد، اشک میریخت. او به خاطر آن توبه و پشیمانیاي که برایش حاصل شد، به یک صدّیق تبدیل شد؛
«التّائب من الذنب کمن لاذنب له»،
◀️ آن عابد بیچاره به خاطر اینکه به خود مغرور شد، به فاسق تبديل شد. «و ما قدر أعمالنا فی جنب نعمک» (دعای ابی حمزه).
چه ارزشی دارد این کارهايی که ما میکنیم در مقابل نعم فراوان پروردگار!؟
در مقابل حق عظیمی که پروردگار عالم بر همۀ ذرات عالم دارد، چه ارزشی دارد این چند رکعت نمازی که ما خواندیم؟
همین نماز خوب، نماز بد که هیچ، نماز بیتذکّر و بیخشوع که هیچ، همان نماز خوب و با اخلاص هم که میخوانیم، مگر چقدر اهمیّت دارد؟
در مقابل عظمت پروردگار، در مقابل آن نور محض، ما با این نماز میخواهیم ظلمت های خودمان را برطرف کنیم، منّتی بر کسی ندارد، ناز آمدن، بالیدن به خود ندارد.
✅ هر قدمی که میرویم باید خدا را شکر کنیم که پروردگارا تو را شکر که به ما توفیق دادی این قدم خیر را برداریم، این عبادت را بکنیم.
🛑 اینکه ما به خودمان ببالیم، بنازیم که بله، این ما هستیم که این قدر عبادت میکنیم، این، ما را منکوساً برمیگرداند به آن اسفل السافلینی که با این عبادت خواستیم از آن خارج بشویم.
لذاست که این عابد وضعش اینطوری است -پناه بر خدا-
🛑 این، از آن چیزهایی است که خیلی مورد ابتلای ماهاست، خیلی باید توجّه کنیم.
عالم دین و کسی که در راه حق است، یکی از شاخص های مهمّش باید همین باشد که کاری را که انجام میدهد، بداند که قدر این کار در مقابل وظیفهای که در قبال ذات اقدس احدیّت دارد، صفر است، هیچ است.
✅ حالا به قدر تواناییمان، به قدر همّتمان، به قدر عقلمان یک تلاشی میکنیم، به کارهای خودمان به این چشم نگاه کنیم، نه اینکه به نظرمان با عظمت بیاید.
تازه این، در مورد کارهای خالص است، کارهایی که بیعیب و خالص و درست باشد.
آن کارهایی که در آن ریا و هوى است، آن که اصلاً قابل ذکر نیست، خود آن سیّئة است.
این عُجب و دَلالی که میگویند نداشته باشید، برای خاطر کارهای خوب، کارهای سالم و خالص است.
📚 الشّافی (تلخیص کتب اربعه)؛ صفحه ۵۸۷؛ فیض کاشانی
📆 ۲۶ آبان ۱۳۸۸ (جلسه ۳۰۸ مکاسب محرّمه)
جلسه ۹۳. شروط عوضین؛ علم به قدر مثمن؛ ص ۲۴۵، مسألة، قال في الشرائع يجوز بيع الثوب و الأرض مع المشاهدة . ۱۴ اسفند ۱۴۰۰ .mp3
9.49M
🎙جلسه ۹۳- شروط العوضین
الخامس: العلم بقدر المثمن
ص ۲۴۵، مسألة: قال في الشرائع: يجوز بيع الثوب و الأرض مع المشاهدة و إن لم يمسحا
📆 شنبه؛ ۱۴ اسفند ۱۴۰۰
جلسه ۹۴. شروط عوضین؛ علم به قدر مثمن؛ ص ۲۴۷، مسألة، بيع بعض من جملة متساوية الأجزاء. ۱۵ اسفند ۱۴۰۰ .mp3
11.05M
🎙جلسه ۹۴- شروط العوضین
الخامس: العلم بقدر المثمن
ص ۲۴۷، مسألة: بيع بعض من جملة متساوية الأجزاء
📆 یکشنبه؛ ۱۵ اسفند ۱۴۰۰
جلسه ۹۵. شروط عوضین؛ علم به قدر مثمن؛ ص ۲۴۹، مسألة، بيع بعض من جملة متساوية الأجزاء... و يضعّف الأول. ۱۶ اسفند ۱۴۰۰ .mp3
11.77M
🎙جلسه ۹۵- شروط العوضین
الخامس: العلم بقدر المثمن
ص ۲۴۹، مسألة: بيع بعض من جملة متساوية الأجزاء... و يضعّف الأول بمنع المقدمتين
📆 دوشنبه؛ ۱۶ اسفند ۱۴۰۰
جلسه ۹۶. شروط عوضین؛ علم به قدر مثمن؛ ص ۲۵۳، مسألة، بيع بعض من جملة... فرع، على المشهور من المنع. ۱۷ اسفند ۱۴۰۰ .mp3
9.35M
🎙جلسه ۹۶- شروط العوضین
الخامس: العلم بقدر المثمن
ص ۲۵۳، مسألة: بيع بعض من جملة متساوية الأجزاء... فرع: على المشهور من المنع، لو اتّفقا على أنّهما أرادا غير شائع لم يصحّ البيع
📆 سه شنبه؛ ۱۷ اسفند ۱۴۰۰
جلسه ۹۷. شروط عوضین؛ علم به قدر مثمن؛ ص ۲۵۵، مسألة، بيع بعض من جملة متساوية... لكن يظهر ممّا عن الإيضاح. ۱۸ اسفند ۱۴۰۰ .mp3
10.81M
🎙جلسه ۹۷- شروط العوضین
الخامس: العلم بقدر المثمن
ص ۲۵۵، مسألة: بيع بعض من جملة متساوية الأجزاء... لكن يظهر ممّا عن الإيضاح وجود الخلاف في صحة بيع الكلي
📆 چهارشنبه؛ ۱۸ اسفند ۱۴۰۰
🌺 حدیث جلسه: "تسلّی یافتن به تسلّیبخشی خداوند"
📜 روایت ابتدای درس خارج مقام معظّم رهبری (حفظه الله)
🌕 في الكافي (عَنْهُ، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ عَلِيِّ بْنِ النُّعْمَانِ، عَنْ أَبِي أُسَامَةَ زَيْدٍ: عَنْ أَبِي عَبْدِ اللهِ (عَلَيْهِ السَّلَامُ)، قَالَ:) «قَالَ رَسُولُ اللهِ (صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ):
مَنْ لَمْ يَتَعَزَّ بِعَزَاءِ اللهِ، تَقَطَّعَتْ نَفْسُهُ حَسَرَاتٍ عَلَى الدُّنْيَا؛
وَ مَنْ أَتْبَعَ بَصَرَهُ مَا فِي أَيْدِي النَّاسِ، كَثُرَ هَمُّهُ، وَ لَمْ يَشْفِ غَيْظَهُ؛
وَ مَنْ لَمْ يَرَ لِله -عَزَّ وَ جَلَّ- عَلَيْهِ نِعْمَةً إِلَّا فِي مَطْعَمٍ أَوْ مَشْرَبٍ أَوْ مَلْبَسٍ، فَقَدْ قَصَرَ عَمَلُهُ، وَ دَنَا عَذَابُهُ».
🖊 شرح حدیث:
🍀 تعزیه به عزاء الله یعنی انسان تسلّی پیدا کند به تسلّیبخشی خداوند؛
یعنی گاهی رنج هایی را انسان در زندگی دارد، خدای متعال انسان را تسلّی میدهد؛
مثلاً «و لنبلونّکم بشیءٍ من الخوف و الجوع و نقص من الاموال و الانفس و الثمرات و بشّر الصّابرین»،
خدای متعال تسلّی میدهد، میگوید: "بشارت باد کسانی را که بر اين فقدان ها و مصائب صبر کنند."
از این قبیل تسلّیها در قرآن، در حدیث، در کلمات اولیاء الله زیاد است.
🍃 اگر کسی مریض بشود، خدای متعال این اجر را به او میدهد.
اگر کسی بر فقر خودش، بر بعضی از ناداری ها، کسری ها، فقدانها صبر كند، خداى متعال او را تسلّی میدهد.
میفرماید: هر کسی که تسلّی پیدا نکند به تسلّی دادن خداوند، حسرت های دنیا او را تکّه پاره خواهد کرد!
🍃 آنچه انسان در دنیا به دست میآورد، در مقابل آمال و آرزوها، هوس ها و خواستهها، کوچک است.
انسان بیش از این ها را میخواهد. هر چه دارد، بیشتر میخواهد.
🍃 کسی که تسلّی پیدا میکند به تسلّی خداوند، او راحت است؛
میگوید: اگر چنانچه اینجا به این خواستهام نرسيدم، خدای متعال پاداش خواهد داد.
🛑 امّا اگر کسی این تسلّی را به خود ندهد، آرامش پیدا نکند با تسلّیای که خدای متعال به او میدهد، طبعاً همهاش در حسرت است.
دائم نگاه میکند به یک نفری که ثروت دارد،
نگاه میکند به یک نفری که جاه و مقام دارد،
نگاه میکند به یک نفری که در زندگی موفقیّت دارد، همۀ این ها برای انسان حسرت میشود.
❌ اگر کسی چشمش به دنبال آن چیزی باشد که در اختیار مردم است، هميشه نگاهش به كسى است كه مثلاً یک خانۀ خوب يا یک لباس خوب يا یک جواهر خوبی دارد، خانمها در مجالس زنانه، میبینند بعضی جواهرات را آویزان کردند، لباس های چنین و چنان پوشیدند، اگر چشم دنبال این باشد که دیگران چه کردند، که ما هم دنبال آن ها راه بیفتیم، همان کاری که آن ها کردند تقلید بکنیم، اگر اینطور باشد، یک چنین انسانی همّ و غم او تمام نمیشود.
غیظ و ناراحتی او شفا پیدا نمیکند.
بنابراین، این یک درس بزرگی است.
⛔️ كسى كه چشمش همهاش به این است که ببیند فلان کس اینطور دارد، فلان کس اینطور زندگی میکند، چشم انسان همهاش بچرخد دنبال این که ببیند دیگران چه دارند، هیچ وقت آن غیظ قلب او شفا پیدا نمیکند، همهاش در حال ناراحتی و خودخوری و رنج و غصه است.
🛑 اگر كسي اینطور خیال کند که خدای متعال چیزی به ما نداده، همین یک لقمه نانی است که داریم میخوریم، همین یک جرعه آبی است که مینوشیم، همین یک لباسی است که ميپوشیم، چیزی نداریم، این، تصوّر جاهلانهای که بعضی انسان ها گاهی دچارش میشوند، آفت کسانی است که دستشان از دنیا نسبتاً خالی است، غالباً دچار این اشتباه میشوند، میگویند: مگر خدا به ما چه داده؟!
✅ در حالی که خدا ذی قمیتترین عناصر عالم وجود را به ما و شما داده،
حیات را داده، اراده را داده، توانایی کار را داده، عقل را داده، توان تشخیص را داده، راه سعادت را داده، دین را داده، این ها بزرگترین نعمتها است.
انسان از گرسنگی بمیرد، کوچکتر از این است که انسان خدای نکرده در وادی ضلال و حیرت باقی بماند، دین نداشته باشد.
دین را نمیبیند که خدا به او داده، هدایتی را که خدا به او داده نمیبیند، همین یک لقمه نانی که به دهانش میگذارد، نعمت خدا این است؟!
❌ فرمود: کسی که نبیند که خدای متعال غیر از همین چند قلم به ظاهر کوچک چيزی به او نداده است، عملش کم و کوتاه خواهد شد.
قهراً یک چنین انسانی برای خدا کار نمیکند؛ چون برای خدا بر خود منّتی قائل نیست.
❇️ همین هوایی که دائم تنفّس میکند را نمیفهمد،
همین سلامتی که موجب میشود یک لقمه نان را انسان راحت بخورد، راحت هضم کند، دفع کند، این را نمیفهمد.
📚 الشّافی (تلخیص کتب اربعه)؛ صفحه ۵۹۲؛ فیض کاشانی
📆 ۳ آذر ۱۳۸۸ (جلسه ۳۱۱ مکاسب محرّمه)
جلسه ۹۸. شروط عوضین؛ علم به قدر مثمن؛ ص ۲۵۹، مسألة، لو باع صاعا من صبرة... ثمّ إنّه يتفرع على المختار. ۲۱ اسفند ۱۴۰۰ .mp3
8.3M
🎙جلسه ۹۸- شروط العوضین
الخامس: العلم بقدر المثمن
ص ۲۵۹، مسألة: لو باع صاعاً من صبرة... ثمّ إنّه يتفرع على المختار من كون المبيع كليا أمور
📆 شنبه؛ ۲۱ اسفند ۱۴۰۰
جلسه ۹۹. شروط عوضین؛ علم به قدر مثمن؛ ص ۲۶۰، مسألة، لو باع صاعا من صبرة...ثم اعلم أنّ المبيع إنّما يبقى كليا. ۲۲ اسفند ۱۴۰۰.mp3
10.12M
🎙جلسه ۹۹- شروط العوضین
الخامس: العلم بقدر المثمن
ص ۲۶۰، مسألة: لو باع صاعاً من صبرة... ثمّ اعلم أنّ المبيع إنّما يبقى كليا ما لم يقبض
📆 یکشنبه؛ ۲۲ اسفند ۱۴۰۰