🌺 حدیث جلسه ۳۶: "نماز تحیّت مسجد"
📜 روایت ابتدای درس خارج مقام معظّم رهبری (حفظه الله)
🌕 قَالَ أَبُوذَرٍّ (رَضِيَ اَللهُ عَنْهُ): وَ دَخَلْتُ يَوْماً عَلَى رَسُولِ اَللهِ (صَلَّى اَللهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) وَ هُوَ فِي اَلْمَسْجِدِ جَالِسٌ وَحْدَهُ، فَاغْتَنَمْتُ خَلْوَتَهُ،
فَقَالَ (صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ): يَا أَبَاذَرٍّ؛ «إِنَّ لِلْمَسْجِدِ تَحِيَّةً»
قُلْتُ: وَ مَا تَحِيَّتُهُ، يَا رَسُولَ اَلله؟!
قَالَ: «رَكْعَتَانِ تَرْكَعُهُمَا»،
ثُمَّ اِلْتَفَتُّ إِلَيْهِ، فَقُلْتُ: يَا رَسُولَ اَلله؛ أَمَرْتَنِي بِالصَّلاَةِ، فَمَا اَلصَّلاَةُ؟
قَالَ (صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ): «اَلصَّلاَةُ خَيْرُ مَوْضُوعٍ؛ فَمَنْ شَاءَ أَقَلَّ، وَ مَنْ شَاءَ أَكْثَرَ»
🖊 شرح حدیث:
✳️ ابوذر (رحمةاللهعليه) مىگويد: روزى پيامبر اكرم (صلّىاللهعليهوآله) را در مسجد تنها ديدم،
گفتم بروم نزد حضرت و چيزى بپرسم.
وقتى طرف حضرت رفتم، حضرت فرمودند:
◀️ وارد مسجد شدی، مسجد يک تحيّتی دارد، درودی بايد فرستاد، به مسجد سلامی بايد كرد.
❓عرض كردم: چگونه به مسجد سلام كنم؟
✅ فرمود: سلام مسجد به اين است كه دو ركعت نماز در آن بخوانی.
🍃 مرحوم آقای حكيم در مسجد طوسى ـكه قبر شيخ طوسى (رحمهالله) در همان مدخل مسجد از طرف صحن مسجد است كه ايشان هم از آنجا براى درس وارد میشدند وقتی وارد میشدند، با اينكه طلبهها نشسته و منتظر درس بودند، ايشان همان دمِ درب، دو ركعت نماز كنار قبر شيخ طوسى (رحمهالله) میخواندند، بعد به طرف درس میرفتند.
ابوذر مىگويد نماز را خواندم،
و رو به حضرت كردم و پرسيدم:
❓اين نماز كه شما اين قدر بر آن تكيه میكنيد چيست؟
✅ فرمودند: بهترين چيزى كه برای بندگان خدا وضع شده، نماز است.
كسى میخواهد كمتر میخواند، كسى بيشتر میخواند، به هر حال، بهترين چيز نماز است.
❇️ من مكرّر عرض كردهام يكى از نِعَم بزرگ الهى بر ما اين است كه ما را وادار و مجبور كرده است كه هر شبانهروزى ۵ نوبت حتماً نماز بخوانيم، خيلى نعمت بزرگى است.
🛑 اگر اين را واجب نمیكرد، و به عهده خود ما میگذاشت، نمىخوانديم، و اين نخواندن موجب غفلت و بُعد ما از خدا میشد.
🍀 اين امضاء خواستن، و به قول اداری ها كارت زدن سر وقت، موجب شده است كه آن حداقل ذكر و توجه در هر انسان اهل نمازی وجود داشته باشد.
🍃 بيشترش به عُهده خود اوست، نماز را بيشتر و بهتر بخواند، نوافل را بخواند، امّا اگر هيچكدام از اينها هم نباشد، نفس اينكه ما مجبوريم شبانهروزى حداقل ۵ نوبت اين كارت را بزنيم، اين امضا را بكنيم، اين نعمت بزرگى است كه خداى متعال نصيب ما كرده است.
❇️ اگر انسان نماز را با توجه، و در اوّل وقت بخواند، خودِ اين براى تعالى و تكامل روحى انسان كافى است.
🛑 ما اگر از نماز استفاده نمیکنیم به خاطر اين است كه آن توجه لازم را در حال نماز نداريم،
❇️ و الّا نمازهاى پنجگانه اگر با توجّه و حضور قلب، در وقت خوانده شود، میتواند انسان را به تعالى برساند.
📚 مكارم الأخلاق؛ صفحه ۴۷۲؛ حسن بن فضل طبرسی
📆 ۲۵ دی ۱۳۸۵ (جلسه ۱۴۷ مکاسب محرّمه)
جلسه ۲۹. فقه۶، مکاسب، شروط المتعاقدین؛ بيع الفضولي... في الإجازة. ج۳، ص ۴۱۰. و أما الثمرة بين الكشف . ۱ اردیبهشت ۱۴۰۳ .mp3
12.6M
🌺 حدیث جلسه ۲۹: «محبوب ترینِ اعمال، مداومت بر عمل خیر»
📜 روایت ابتدای درس خارج مقام معظّم رهبری (حفظه الله)
🌕 في الكافي، [عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ حَرِيزٍ عَنْ زُرَارَةَ] عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ (عَلَيْه اَلسَّلاَمُ) قَالَ: «أَحَبُّ اَلْأَعْمَالِ إِلَى اَللهِ عَزَّ وَ جَلَّ مَا دَاوَمَ عَلَيْهِ اَلْعَبْدُ، وَ إِنْ قَلَّ».
🖊 شرح حدیث:
🍃 در اين حديث بر روى عنصر مداومت تكيه شده است.
چون گاهى براى انسان يک حالت شوق و رغبتی به عمل خير، به عبادت پيش مىآيد، لكن در لابهلاى امواج حوادث گوناگون زندگى و مسائل روزمرّه و واردات نفسانى و شهوات، فراموش میشود.
🍃 آنچه مطلوب است، اين است كه انسان بر آن عمل نيک مداومت بورزد،
حالاتِ خوب انسان گاه به گاه مثل جرقّهای برقی مىزند، بعد كه خاموش شد، انسان در ظلمات باقى میماند!
لذا توصيه مىكنند كه: نگذاريد اين برق خاموش بشود، اين را هميشه در وجودتان روشن نگه بداريد!
🌱 فرض بفرماييد يک نفر با شوق و ذوق وضو میگيرد، نماز نافله مىخواند، دعا مىكند، تضرّع مىكند، بعد تا مدتى نماز و دعا را كنار میگذارد!
در اين شخص، آن اثرى كه در روح و قلب انسان بر اثر آن بايد حاصل شود، حاصل نمىشود.
✅ اگر عمل نيک استمرار نداشته باشد، آن نورانيّت باقى نخواهد ماند.
لكن اگر نگذارد اين لامپ روشن در قلب و جانش خاموش بشود، مايه بركت هم خواهد شد.
وجود اين حالت خوب منشاء جذب حالات خوب ديگرى براى انسان خواهد شد.
🍃 لذا مىفرمايد: آنچیزی كه بنده خدا بر آن مداومت كند، "و اِن قلّ"، اگرچه كم باشد، نزد پروردگار محبوبتر از عمل خيری است كه مقطعی و نامستمرّ است.
📚 الشّافی (تلخیص کتب اربعه)؛ جلد ۱، صفحه ۵۲۰؛ فیض کاشانی
📆 ۲۷ فروردین ۱۳۸۷ (جلسه ۲۱۹ مکاسب محرّمه).
جلسه ۲۹. اصول۲، کفایة؛ ج۱، ص ۱۳۰. مقدّمة الواجب... الأمر الثاني تقسیمات المقدمة... و کون الأجزاء الخارجية. ۱ اردیبهشت ۱۴۰۳ .mp3
10.52M
🎙جلسه ۲۹. اصول۲، کفایةالأصول؛
المقصد الأول: في الأوامر...فصل: في مقدّمة الواجب... الأمر الثاني: انّه ربما تقسّم المقدمة إلى تقسیمات
ج۱، ص ۱۳۰؛ و کون الأجزاء الخارجية
📆 شنبه؛ ۱ اردیبهشت ۱۴۰۳
#کفایة_الأصول
#اصول۲
🌺 حدیث جلسه ۲۹: «آثار ایمان به خدا و رستاخیز: اذیت نکردن همسایه، و اکرام میهمان ، کلام خیر، سکوت»
📜 روایت ابتدای درس خارج مقام معظّم رهبری (حفظه الله)
🌕 في الكافي [عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ اِبْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَبْدِ اَلْعَزِيزِ عَنْ زُرَارَةَ] عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ) قَالَ: «جَاءَتْ فَاطِمَةُ (عَلَيْهَا اَلسَّلاَمُ) تَشْكُو إِلَى رَسُولِ اَللَّهِ (صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) بَعْضَ أَمْرِهَا،
فَأَعْطَاهَا رَسُولُ اَللَّهِ (صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) كُرَيْسَةً؛ وَ قَالَ: تَعَلَّمِي مَا فِيهَا.
فَإِذَا فِيهَا «مَنْ كٰانَ يُؤْمِنُ بِاللّٰهِ وَ اَلْيَوْمِ اَلْآخِرِ» فَلاَ يُؤْذِي جَارَهُ،
وَ «مَنْ كٰانَ يُؤْمِنُ بِاللّٰهِ وَ اَلْيَوْمِ اَلْآخِرِ» فَلْيُكْرِمْ ضَيْفَهُ،
وَ «مَنْ كٰانَ يُؤْمِنُ بِاللّٰهِ وَ اَلْيَوْمِ اَلْآخِرِ» فَلْيَقُلْ خَيْراً، أَوْ لِيَسْكُتْ».
🖊 شرح حدیث:
🍃 حضرت فاطمه زهرا (سلاماللهعلیها) دربارهی چیزی شکایتی داشت، درد دلی با پدر انجام میداد.
🌱 در همین زمینههای دنیایی، چنانچه در آن روایت مربوط به تسبیحات حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) از زیادی کاری که بر عهدهی آن بزرگوار در خانه بود، شکایت میکرد، و خادمهای از پیغمبر طلب میکرد.
🍃 اینجا هم از یک چیزی شکایت داشت، ناراحت بود.
اینجا پیغمبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) در پاسخ فاطمه زهرا (سلاماللهعلیها) که احبّ خلق الله پیش پیغمبر بود، که حالا از یک دفتری، کُرَیسه تصغیر کُراس است، یا کراسة؛ یک دفترچه، یک نوشتهای را حضرت به او دادند،
فرمودند: آنچه در این کریسه هست، این را فرا بگیر!
🍃 حضرت به آن کُرَیسه نگاه کردند، این جمله در آن بود: "آنکس که ایمان به خدا و روز رستاخیز دارد"، همسایه خود را آزار ندهد!
🌱 چه همسایهی محلّ سکونت، چه همسایهی محلّ کار، چه همسفری که با انسان همراهی میکند.
همسایه، یعنی کسی که همراه با انسان است.
🍃 و همچنین مهمان خود را اکرام کند.
🍃 این هم یک اصلی از اصول انسانیت است.
فقط این نیست که تعارفات و تشریفات رعایت بشود؛ نه، کسی که بر شما وارد شد، او را باید گرامی بدارید، مهمان را باید گرامی بدارید.
🌱 اکرامکردن یعنی گرامی داشتن.
گرامی داشتن طرق مختلف و شئون مختلفی دارد.
این اهتمام به انگیزهی یک انسان است که بلند شده آمده سراغ شما، وارد منزل شما یا محلّ کار شما مثلاً شده.
🌱 این، شامل ارباب رجوع هم هست، ارباب رجوعی که به انسان مراجعه میکنند، به یک معنا اينها هم ضیف هستند، باید انسان اينها را گرامی بدارد.
🍃 اگر بناست حرفی بزند، حرف نیکو بزند، یا اگر حرف نیکویی ندارد، ساکت بماند.
🍃 آنچه میخواهید بگویید، منطق شما، کلام شما باید نیکو باشد.
🌱 حال، نیکوبودن یا ذکر خداست،
یا تعلیم معارف الهیه است،
یا انس با دوستان است،
یا تحبیب بین برادران است، و از این قبیل، اينها همهاش خیر است.
🍃 اگر خیری نیست، سکوت کند.
✅ در قبال اظهار ناراحتی یا اظهار نیاز فاطمه زهرا (سلاماللهعلیها) به پدر بزرگوار، حضرت این معارف را به او هدیه میدهند.
🍃 این هدیه از هدیهی پول و هدایای مادّی خیلی ارزشش بیشتر است.
🍃 همانطور که عرض کردیم، در باب تسبیحات حضرت زهرا هم همین است، که حضرت گله کردند از وضعیت داخلی زندگی خودشان،
حضرت فرمودند: بعد از هر نماز این اذکار را بگو!
✅ ببینید، اينها نوع تعاملها را نشان میدهد.
🍃 گفت: "ما کجاییم در این بحر تفکر، تو کجایی!"
آنها چه فکر میکردند، و کجا بودند، ما چقدر عقبیم و چقدر فاصله داریم!
که با این داعیههایی که داریم، باید خودمان را برسانیم.
📚 الشّافی (تلخیص کتب اربعه)؛ صفحه ۶۲۶؛ فیض کاشانی
📆 ۱۳ مهر ۱۳۸۹ (جلسه ۳۶۶ مکاسب محرّمه)
جلسه ۳۰. فقه۶، مکاسب، شروط المتعاقدین؛ بيع الفضولي... في الإجازة. ج۳، ص ۴۱۱. و ضابط الكشف الحكمي. ۲ اردیبهشت ۱۴۰۳ .mp3
11.29M
🌺 حدیث جلسه ۳۰: «کنارهگیری عابد از عبادت»
📜 روایت ابتدای درس خارج مقام معظّم رهبری (حفظه الله)
🌕 في الكافي، [عَلِيٌّ عَنْ أَبِيهِ عَنِ اَلنَّوْفَلِيِّ عَنِ اَلسَّكُونِيِّ] عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللهِ (عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ) قَالَ:
قَالَ رَسُولُ اَللهِ (صَلَّى اَللهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ):
«مَا أَقْبَحَ اَلْفَقْرَ بَعْدَ اَلْغِنَى، وَ أَقْبَحَ اَلْخَطِيئَةَ بَعْدَ اَلْمَسْكَنَةِ، وَ أَقْبَحُ مِنْ ذَلِكَ اَلْعَابِدُ للهِ ثُمَّ يَدَعُ عِبَادَتَهُ».
🖊 شرح حدیث:
🍃 قبح در اینجا به معنی قبح ارزشی نیست.
🌱 قبیح، یعنی مکروه، نامطلوب.
🍃 چه قدر نامطلوب است و سخت است برای انسان، فقر بعد از غنی.
انسان مدتی و برههای از عمر را با آسایش خیال و سعۀ رزق بگذراند، بعد دچار تنگدستی بشود، سخت است.
🍃 وَ أَقْبَحَ اَلْخَطِيئَةَ بَعْدَ اَلْمَسْكَنَةِ.
در اينجا نیز قبح، به همان معنای بدی و نامطلوببودن است.
بعد از اینکه انسان زمینگیر شد، آن وقت خطا کند.
یک وقت انسان خطا میکند در حالی که سر پاست، جوان است، این هم بد است.
لکن از این بدتر، این است که انسان از پا بیفتد، پیر بشود، در عین حال دچار همین خطاها باشد، از گذشت زمان، عبرت نگیرد.
اینجا اقبح میتواند اعمّ از معنای ارزشی و غیرارزشی باشد.
🍃 وَ أَقْبَحُ مِنْ ذَلِكَ اَلْعَابِدُ للهِ ثُمَّ يَدَعُ عِبَادَتَهُ.
از این زشتتر و بدتر، یا مکروهتر این است که انسان مدتی عبادت خدا را بکند، بعد رها کند، به کلّی ترک کند!
این، خیلی بد است.
🍃 ما دیدیم، بنده خودم در دوره زندگی، یکی دو نفر از این قبیل را دیدم که یک مدتی، برههای از جوانیشان را صرف عبادتهای مبالغهآمیز کرده بودند؛ سجدههای طولانی...، بعد به کلّ همه چیز را کنار گذاشتند!
و از آن طرف، صد و هشتاد درجه وضعشان برگشت.
اينها غالباً عاقبت به خیر هم نمیشوند.
📚 الشّافی (تلخیص کتب اربعه)؛ جلد ۱، صفحه ۵۲۰؛ فیض کاشانی
📆 ۲ اردیبهشت ۱۳۸۷ (جلسه ۲۲۱ مکاسب محرّمه).
جلسه ۳۰. اصول۲، کفایة؛ ج۱، ص ۱۳۱. مقدّمة الواجب... الأمر الثاني تقسیمات المقدمة... ثمّ لايخفى أنّه ينبغي. ۲ اردیبهشت ۱۴۰۳ .mp3
11.83M
🎙جلسه ۳۰. اصول۲، کفایةالأصول؛
المقصد الأول: في الأوامر...فصل: في مقدّمة الواجب... الأمر الثاني: انّه ربما تقسّم المقدمة إلى تقسیمات
ج۱، ص ۱۳۱؛ ثمّ لايخفى أنّه ينبغي خروج الأجزاء عن محلّ النزاع
📆 یکشنبه؛ ۲ اردیبهشت ۱۴۰۳
#کفایة_الأصول
#اصول۲
🌺 حدیث جلسه ۳۰: «توصیهی عامّی به شیعیان، و نوع معاشرت با مخالفین»
📜 روایت ابتدای درس خارج مقام معظّم رهبری (حفظه الله)
🌕 في الكافي [عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ حَدِيدٍ عَنْ مُرَازِمٍ قَالَ] قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ):
«عَلَيْكُمْ بِالصَّلاَةِ فِي اَلْمَسَاجِدِ، وَ حُسْنِ اَلْجِوَارِ لِلنَّاسِ، وَ إِقَامَةِ اَلشَّهَادَةِ، وَ حُضُورِ اَلْجَنَائِزِ؛
إِنَّهُ لاَ بُدَّ لَكُمْ مِنَ اَلنَّاسِ، إِنَّ أَحَداً لاَيَسْتَغْنِي عَنِ اَلنَّاسِ حَيَاتَهُ، وَ اَلنَّاسُ لاَ بُدَّ لِبَعْضِهِمْ مِنْ بَعْضٍ».
🖊 شرح حدیث:
🍃 این، ناظر به نوع معاشرت شیعیان و علاقمندان به آن بزرگوار است، در محیطی که اعتقاد به آن بزرگوار ندارند.
🛑 نه اینکه صِرفاً توصیه به نماز در مسجد باشد، این، به جای خود محفوظ؛ که مستحب است نماز در مسجد برپا شود،
میخواهد بگوید: در این مساجدی که اينها هستند، عقیدهشان هم با شما نیست، از باب حسن المعاشرة مع عامّة الناس، رعایت جوار را بکنید!
نیکو با آنها رفتار کنید!
هر گاه به شما احتیاج دارند که مثلاً در دادگاه شهادت بدهید، بروید شهادت بدهید!
در تشییع جنازههایشان شرکت کنید!
ناچارید با مردم زندگی کنید، نیاز دارید به زندگی در جامعه و با آحاد مردم.
در طول زندگی، کسی نیست که احتیاج نداشته باشد به معاشرت با مردم، به همکاری مردم.
بعضی از مردم به بعضی دیگر احتیاج دارند.
🍃 این توصیه را امام صادق (علیهالسّلام) میفرمایند، که غالب دوران آن حضرت دورانهایی بوده است که آن شدّت تقیّهی دوران بعضی از ائمّه (علیهمالسّلام) در دورهی آن حضرت وجود نداشته است.
در عین حال، میفرمایند: رفتارتان با اينها، رفتار مناسبی باشد.
✅ این، توصیهی عامّی است به همهی شیعیان و پیروانشان.
📚 الشّافی (تلخیص کتب اربعه)؛ صفحه ۶۲۷؛ فیض کاشانی
📆 ۱۸ مهر ۱۳۸۹ (جلسه ۳۶۷ مکاسب محرّمه)
🌺 حدیث جلسه ۳۱: «مداومت یک ساله بر عمل خیر»
📜 روایت ابتدای درس خارج مقام معظّم رهبری (حفظه الله)
🌕 في الكافي، [عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ اِبْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنِ اَلْحَلَبِيِّ قَالَ] قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللهِ (عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ): «إِذَا كَانَ اَلرَّجُلُ عَلَى عَمَلٍ فَلْيَدُمْ عَلَيْهِ سَنَةً، ثُمَّ يَتَحَوَّلُ عَنْهُ إِنْ شَاءَ إِلَى غَيْرِهِ، وَ ذَلِكَ أَنَّ لَيْلَةَ اَلْقَدْرِ يَكُونُ فِيهَا فِي عَامِهِ ذَلِكَ مَا شَاءَ اَللهُ أَنْ يَكُونَ».
🖊 شرح حدیث:
🍃 اگر کسی عمل خاصی را مشغول است، مثلاً بنا گذاشته است که روزی فلان تعداد "قل هو الله" بخواند، یا فلان ذکر را بگوید، یا فلان نماز را مثلاً هر روز بخواند، کسی که برای خودش عملی قرار داده است، یک سال ادامه بدهد.
نه اینکه بيش از يک سال، ایرادی دارد.
یعنی حدّاقل یک سال این کار را ادامه بدهد، بعد اگر خواست آن عمل را رها کند.
🌱 دلیلی که برایش ذکر میکنند، میفرمایند:
برای اینکه در حالی که مشغول این عمل هست، یک لیلۀ القدر را بگذراند.
مسلم یکی از شبهای سال لیلۀ القدر است.
یا همان شبهای سه گانه، یا شب بیست و هفتم، یا هر شب دیگر، وقتی یک سال یک کاری را ادامه دادید، قهراً در لیلۀ القدر واقع میشود.
🌱 و لیلۀ القدر خصوصیتش این است که آنچه خدای متعال اراده فرموده است که تحقّق پیدا کند، در لیلۀ القدر مسجّل میشود.
اگر این عملی که انجام میدهید، يک خاصیّت دنیوی، یا خاصیّت اخروی داشته باشد، وقتی به لیلۀ القدر رسیدید، این خاصیت تثبیت خواهد شد.
بنابراین، این روايت هم نشان مىدهد که تداوم در عمل خوب، خوب است.
❌ این که انسان یک کاری را، ذکری، قرآنی، يا دعایی را شروع کند، بعد رها کند، مطلوب نیست.
📚 الشّافی (تلخیص کتب اربعه)؛ جلد ۱، صفحه ۵۲۰؛ فیض کاشانی
📆 ۳ اردیبهشت ۱۳۸۷ (جلسه ۲۲۲ مکاسب محرّمه).
جلسه ۳۱. اصول۲، کفایة؛ ج۱، ص ۱۳۳. مقدّمة الواجب... الثاني تقسیمات المقدمة... و منها تقسیمها إلى مقدمة. ۳ اردیبهشت ۱۴۰۳ .mp3
10.58M
🎙جلسه ۳۱. اصول۲، کفایةالأصول؛
المقصد الأول: في الأوامر...فصل: في مقدّمة الواجب... الأمر الثاني: انّه ربما تقسّم المقدمة إلى تقسیمات
ج۱، ص ۱۳۳؛ و منها: تقسیمها إلى مقدمة الوجود
📆 دوشنبه؛ ۳ اردیبهشت ۱۴۰۳
#کفایة_الأصول
#اصول۲
🌺 حدیث جلسه ۳۱: «رفتار خوب با مرتبطین»
📜 روایت ابتدای درس خارج مقام معظّم رهبری (حفظه الله)
🌕 في الكافي [عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ مِهْرَانَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ حَفْصٍ عَنْ أَبِي اَلرَّبِيعِ اَلشَّامِيِّ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ) وَ اَلْبَيْتُ غَاصُّ بِأَهْلِهِ، فِيهِ اَلْخُرَاسَانِيُّ وَ اَلشَّامِيُّ وَ مِنْ أَهْلِ اَلْآفَاقِ فَلَمْ أَجِدْ مَوْضِعاً أَقْعُدُ فِيهِ؛
فَجَلَسَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ)، وَ كَانَ مُتَّكِئاً] ثُمَّ قَالَ:
«يَا شِيعَةَ آلِ مُحَمَّدٍ؛ اِعْلَمُوا أَنَّهُ لَيْسَ مِنَّا مَنْ لَمْ يَمْلِكْ نَفْسَهُ عِنْدَ غَضَبِهِ،
وَ مَنْ لَمْ يُحْسِنْ صُحْبَةَ مَنْ صَحِبَهُ، وَ مُخَالَقَةَ مَنْ خَالَقَهُ، وَ مُرَافَقَةَ مَنْ رَافَقَهُ، وَ مُجَاوَرَةَ مَنْ جَاوَرَهُ، وَ مُمَالَحَةَ مَنْ مَالَحَهُ؛
يَا شِيعَةَ آلِ مُحَمَّدٍ؛ اِتَّقُوا «اَللّٰهَ مَا اِسْتَطَعْتُمْ»، وَ لاَ حَوْلَ وَ لاَ قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ».
🖊 شرح حدیث:
🍃 وقتی بخواهند اهتمام به یک مطلب را در ذهن مخاطب منعکس کنند، چنین تعبیراتی را به کار میبرند.
🌱 «از ما نیست» معنایش این نیست که شیعه یا مسلم نیست؛ یعنی جزو مجموعهی ما محسوب نمیشود، کسی که این خصوصیات را ندارد.
1⃣ اولین خصوصیت اینکه: در هنگام غضب، مالک نفس خود نیست.
🍃 گاهی انسان خشمگین است، نسبت به کسی که مستحق اهانت نیست، جملهی اهانتآمیزی را بر زبان جاری میکند، یا یک حرکت یدی انجام میدهد؛ میزند، حمله میکند.
در حال غیرغضب، عقل انسان به کمک میآید.
وقتی انسان عصبانی شد، تیغ عقل کند میشود. غضب و شهوت اینطورند.
2⃣ دوّم این است که: باید انسان همراهی و مصاحبت کسانی را که با او مصاحب هستند، به نیکویی و زیبایی انجام بدهد، همصحبت خوبی باشد، همسفر و همکار خوبی باشد.
🍃 این خوببودن، مصداقهای عرفی و شرعی دارد.
3⃣ آن کسی که با شما مخالقه میکند، یعنی با اخلاق خوب برخورد میکند، تواضع میکند، انسان با او بایستی مخالقت کند.
4⃣ همچنین رفاقت با آن کسی که با انسان طرح رفاقت میریزد.
5⃣ کسی که همسایهی انسان است، که عرض کردیم جوار در محل زندگی، در محلّ کار، همهی اينها را شامل میشود.
🌱 ممالحة را فیض میفرمایند: المؤاکلة، همنمک شدن مثلاً.
6⃣ کسی که با انسان همغذا میشود، همنمک میشود.
🛑 پس آن کسی که این خصوصیات را رعایت نکند، معاشرت او، معاشرت خوبی نباشد، اخلاق او، اخلاق نیکویی نباشد با مجاورین و با معاشرین و با همصحبتان، او از ما نیست.
✅ اینطور افراد را تربیت میکنند.
🍃 فرض کنید در این کشور شیعه، مردم به طور غالب، نمیگوییم صد درصد، اگر با یکدیگر رفتارشان، رفتار نیکی باشد، ببینید چه تأثیری میگذارد در ترویج این مکتب، و این فکر، چقدر جذّاب است برای دیگران که نگاه کنند، ببینند چه مردمی هستند، سالمند، نجیبند.
❌ البته این رفتار خوب، کندذهن شدن و نشناختن آدمها نیست.
کسانی را از این قبیل دیدیم که مردمان تیزهوشی هم بودند، آدمها را میشناختند، معاشرین را میشناختند، رتبهی هر کسی در دل آنها به جای خود محفوظ بود، امّا رفتارشان با همه رفتار نیکویی بود.
🍃 هرکسی در هر رتبهای، هر حدّی با اينها مواجه میشد، احساس خشنودی میکرد، احساس آرامش میکرد.
این است که جذّاب است.
🍃 دنبالهی این توصیهها، امر به تقوی، شاید اشاره به این معنا دارد که از جملهی مصادیق تقوی همینهاست.
تقوای الهی را در نظر داشتن، مراقب رفتار خود بودن، یکی از مصادیقش هم همینهاست.
📚 الشّافی (تلخیص کتب اربعه)؛ صفحه ۶۲۸؛ فیض کاشانی
📆 ۱۹ مهر ۱۳۸۹ (جلسه ۳۶۸ مکاسب محرّمه)
جلسه ۳۲. فقه۶، مکاسب، شروط المتعاقدین؛ بيع الفضولي... في الإجازة. ج۳، ص ۴۳۱. و أمّا القول في المجيز. ۴ اردیبهشت ۱۴۰۳ .mp3
12.21M
🌺 حدیث جلسه ۳۲: «رفق و مدارا در دعوت به دین»
📜 روایت ابتدای درس خارج مقام معظّم رهبری (حفظه الله)
🌕 في الكافي، [حُمَيْدُ بْنُ زِيَادٍ عَنِ اَلْخَشَّابِ عَنِ اِبْنِ بَقَّاحٍ عَنْ مُعَاذِ بْنِ ثَابِتٍ عَنْ عَمْرِو بْنِ جُمَيْعٍ] عَنْ أَبِي عَبْدِ اَلله (عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ) قَالَ: قَالَ رَسُولُ اَلله (صَلَّى اَلله عَلَيْهِ وَ آلِهِ):
«يَا عَلِيُّ؛ إِنَّ هَذَا اَلدِّينَ مَتِينٌ، فَأَوْغِلْ فِيهِ بِرِفْقٍ؛
وَ لاَتُبَغِّضْ إِلَى نَفْسِكَ عِبَادَةَ رَبِّكَ،
فَإِنَّ اَلْمُنْبَتَّ يَعْنِي اَلْمُفْرِطَ لاَ ظَهْراً أَبْقَى، وَ لاَ أَرْضاً قَطَعَ،
[فَاعْمَلْ عَمَلَ مَنْ يَرْجُو أَنْ يَمُوتَ هَرِماً؛ وَ اِحْذَرْ حَذَرَ مَنْ يَتَخَوَّفُ أَنْ يَمُوتَ غَداً]».
🖊 شرح حدیث:
🍃 جزو وصایای نبیّ مکرّم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) است که فرمود: این دین، متین است؛ یعنی استوار است.
دارای استحکام است، حرف های سست و معارف بیمعنا در این دین نیست.
هر چه هست، مستحکم است.
سپس استنتاجی از این فرمودند، میفرمایند:
کسانی را که وارد این دین میکنید، آنها را با رفق و آرامش و ملایمت و مدارا وارد دین بکنید!
🍂 اگر حرف، غیرمنطقی است و شما میخواهید حرف غیرمنطقی را به کسی تحمیل کنید، چون با منطق نمیسازد ناچار بایستی به زور متوسّل شد.
🍃 امّا اگر حرف، حرف متین و منطقی است، پایههای مستحکمی دارد، لزومی ندارد با اصرار، با زیادهروی در مطالبه، بخواهید كسانى را وارد دین بکنید.
❌ کاری نکنید که عبادت خدا در نظر بندگان خدا مکروه و ناپسند بیاید.
وقتی شما زیاد اصرار کردید، این اصرار، یک حالت امتناعی در او به وجود میآورد، برای او کراهت پیدا میشود، زور و فشار کراهت ایجاد میکند.
🍂 اگر مرتب به او بگویید این دعا را بخوان! این ذکر را بگو! این نماز را بخوان! او میگوید من اصلاً نمیتوانم، از عهده بر نمیآیم. به طور کلّ رویگردان میشود.
میفرمایند: اینطوری عمل نکنید.
اگر زیاد فشار بیاورید، عمل دینی را در چشم بنده خدا مکروه، ملالآور و خستهکننده معرفی بکنید، آن وقت مَثل شما، مَثل آن سواری است که به سمت منزلی روان است.
طوری حرکت میکند که نه به منزل میرسد، نه مرکبش باقی میماند!
این اسب را بدون اینکه در منزل نگهدارد و استراحت و علف به او بدهد، همینطور بتازاند.
نتیجه این میشود که بعد از طیّ دو سه منزل اسب سقط میشود، شما هم به منزل نمیرسید!
فشارِ زیادی، اینطوری است.
✅ اگر حرکت شما با ملایمت، با رفق، با مدارا، به اندازه باشد، آنوقت پیش خواهید رفت.
📚 الشّافی (تلخیص کتب اربعه)؛ جلد ۱، صفحه ۵۲۰؛ فیض کاشانی
📆 ۸ اردیبهشت ۱۳۸۷ (جلسه ۲۲۳ مکاسب محرّمه).
جلسه ۳۲. اصول۲، کفایة؛ ج۱، ص ۱۳۳. مقدّمة الواجب... تقسیمات المقدمة... و منها تقسیمها إلى المتقدّم. ۳ اردیبهشت ۱۴۰۳ .mp3
11.48M
🎙جلسه ۳۲. اصول۲،کفایةالأصول؛
المقصد الأول: في الأوامر...فصل: في مقدّمة الواجب... الأمر الثاني: انّه ربما تقسّم المقدمة إلى تقسیمات
ج۱، ص ۱۳۳؛ و منها: تقسیمها إلى المتقدّم
📆 سهشنبه؛ ۴ اردیبهشت ۱۴۰۳
#کفایة_الأصول
#اصول۲
🌺 حدیث جلسه ۳۲: «تحمّل امر ولایت، کتمان و مستور کردن آن»
📜 روایت ابتدای درس خارج مقام معظّم رهبری (حفظه الله)
🌕 في الكافي [عَنْهُ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ عَبْدِ اَلْأَعْلَى قَالَ] سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ) يَقُولُ:
«إِنَّهُ لَيْسَ مِنِ اِحْتِمَالِ أَمْرِنَا اَلتَّصْدِيقُ لَهُ وَ اَلْقَبُولُ فَقَطْ؛
مِنِ اِحْتِمَالِ أَمْرِنَا سَتْرُهُ وَ صِيَانَتُهُ مِنْ غَيْرِ أَهْلِهِ، فَأَقْرِئْهُمُ اَلسَّلاَمَ، وَ قُلْ لَهُمْ: "رَحِمَ اَللَّهُ عَبْداً اِجْتَرَّ مَوَدَّةَ اَلنَّاسِ إِلَى نَفْسِهِ، حَدِّثُوهُمْ بِمَا يَعْرِفُونَ، وَ اُسْتُرُوا عَنْهُمْ مَا يُنْكِرُونَ"...».
🖊 شرح حدیث:
🍃 میفرمایند: تحمّل امر ما، یعنی تحمل امر ولایت فقط به این نیست که ما را تصدیق کنید که امام هستیم و قبول کنید.
این، کافی نیست.
🍃 یکی از ارکان و شرایط قبول ولایت ما این است که آن را مستور بدارید، و از غیر اهل، آن را کتمان کنید و مصون بدارید.
✅ این مسألهی قابل توجهی است، در اینکه لازم بوده است که امر امامت و ولایت این بزرگواران تبلیغ بشود، بیان بشود، به همه گفته بشود. در این، شکی نیست.
اصحاب متکلّم و فقیه و عالم آن بزرگوار موظّف بودند امر این بزرگواران را در بین مردم شایع کنند. مردم را متوجّه اينها کنند، جذب کنند. در این تردیدی نیست.
❓پس این چه مطلبی است که حضرت امر میکنند به کتمان آن؟
🍃 یکی از دو احتمال است، یا هر دوی این احتمالات.
1⃣ یک احتمال این است که: مراد، آن تحرّکات سیاسی حول و حوش ائمّه بوده است، که ما در سالهای پیش از انقلاب خیلی روی آن کار کردیم.
در این که ائمّه (علیهمالسّلام) از زمان امام سجاد، البته از قبل از امام سجاد، زمان حسنین (علیهماالسّلام) هم به نحوی بوده است. امّا از زمان امام سجاد تا زمان حضرت عسگری (علیهمالسّلام) یک تحرکات سیاسی، فعالیتهای سیاسی تشکیلاتی داشتند، که مردم را آماده میکردند در هر برههای از زمان برای قیام، برای اینکه به منصب امامت رونق ببخشند.
روایات واضح و روشنی در این باب هست، متأسفانه به این امر کمتر توجّه شده است.
انسان تحرّک سیاسی این بزرگواران، همهشان، از زمان امام سجاد (علیهالسّلام) تا زمان حضرت عسگری را مشاهده میکند، لکن به حسب اختلاف زمانها و اختلاف شرایط، کیفیت کار تفاوت پیدا میکرده است.
تا زمان وفات حضرت صادق (علیهالسّلام) یک نوع است،
زمان حضرت موسی بن جعفر (علیهماالسّلام) یک نوع است،
زمان حضرت رضا (علیهالسّلام) یک نوع است،
زمان آن سه امام بزرگوار بعدی یک نوع دیگر است.
لکن در همهی اینها تحرّک سیاسی وجود دارد.
این، یک امر حدسی نیست، متکّی به روایات فراوانی است، که متأسّفانه ما دقّت نمیکنیم.
پس یک احتمال این است که این را مکتوم بدارید.
2⃣ احتمال دیگر این است که: این دو احتمال با هم منافات ندارند، ممکن است هر دو مراد باشد.
آن اسرار ولایت را، آن چیزهایی را که بیان آنها برای مردم عادی و معمولی قابل فهم نیست؛ بعضی از معجزات، بعضی از مقامات، بعضی از کرامات، اينها را اصحاب سرّ میدانستند، بزرگان صحابه میدانستند، امّا همه نمیتوانستند قبول کنند.
فرض بفرمایید دربارهی مقامات ائمّه و علم این بزرگواران و تصرّفات معنوی اينها، روایاتی هست، اينها را به افراد متعارف بگویند، نمیفهمند.
وقتی نفهمیدند، منتهی میشود به انکار اينها.
🍃 فقط هم مربوط به معارف ولایت نیست، در معارف توحیدی هم همین طور است، امروز هم همین طور است.
فرض کنید بر منبر یا در صدا و سیما، در تریبونهای وسیع یک معجزهای را که فرض کنید سند درست و قابل قبولی هم دارد، چون اينها از لحاظ ثبوتی همهاش قابل قبول است، کلام در اثبات اینهاست. این را انسان بیان کند.
جوان امروزی که علاقهمند به اهل بیت هم هست، گوش میکند، لکن برایش قابل فهم نیست، قابل درک نیست، این را نباید گفت.
بعضی از معارف توحیدی اینطور است.
در مباحث توحیدی، حرف های زیادی هست. بعضی درست، بعضی نادرست.
بعضی از فلاسفه، اينها را استدلالی کردند، وارد شاکله فلسفه و استدلال فلسفی کردند.
برای یک عدّهای قابل فهم است، برای یک عدّهای قابل فهم نیست.
❌ این چیزهایی که برای عموم، نه عموم بیسواد، بلکه عموم اهل منطق و فکر هم بسیاری از مواقع قابل فهم نیست، قابل قبول نیست، چه لزومی دارد انسان اينها را بگوید؟!
پس این، مربوط به امروز ما هم هست.
فَأَقْرِئْهُمُ اَلسَّلاَمَ، وَ قُلْ لَهُمْ: "رَحِمَ اَللَّهُ عَبْداً اِجْتَرَّ مَوَدَّةَ اَلنَّاسِ إِلَى نَفْسِهِ، حَدِّثُوهُمْ بِمَا يَعْرِفُونَ، وَ اُسْتُرُوا عَنْهُمْ مَا يُنْكِرُونَ"...
🍃 در ادامه میفرمایند: به شیعیان ما سلام برسان! رحمت خدا بر آن بندهای که محبّت مردم را به خود جلب کند، بکشاند به سمت خودش.
حرفی نزنید که محبّت مردم از شما قطع و سلب بشود، یا از اهل بیت.
🌱 «یعرفون» یعنی میتوانند بفهمند، نه اینکه میدانند.
چون اگر میدانند که حدّث ندارد. آنچه میتوانند بفهمند، درک کنند، اينها را به آنها بگویید.
❌ آن چیزی را که انکار میکنند، قبول نمیکنند، برایشان قابل فهم نیست، این را نگویید، لزومی ندارد.
🍃 خیلی از معارف عالیه دست حتی بعضی از صحابه هم نبود،
چنانچه در روایت دارد: "لو علم ابوذر ما فی قلب سلمان لقال رحم الله قاتل سلمان!" این، چه بوده در دل سلمان که کسی مثل ابیذر اگر آن را میدانست، او را تکفیر میکرد؟! میگفت مثلاً خدا رحمت کند کسی که او را بکشد! معارف عالیهای بوده.
این معارف را به دلیلی سلمان دادند، به ابیذر ندادند؛ چون در روایت هست، چون در کتاب بحار یا کافی هست، پس برویم این معارف را پخش کنیم؛ لزومی ندارد.
✅ ببینید چه چیزی برای مردم قابل فهم است، قابل استدلال است.
گاهی شما میتوانید یک مطلبی را خوب استدلالی کنید، از آب دربیاورید، بگویید!
امّا آنجایی که نمیتوانید، به مخاطبین بگویید این مطلب روشن است!
چه بسا برای آنها روشن نیست، چه لزومی دارد انسان مطلبی که برای خودش روشن است، امّا نمیتواند برای دیگران روشن کند، آن را بیان کند؟!
📚 الشّافی (تلخیص کتب اربعه)؛ صفحه ۶۲۸؛ فیض کاشانی
📆 ۲۰ مهر ۱۳۸۹ (جلسه ۳۶۹ مکاسب محرّمه)
جلسه ۳۳. فقه۶، مکاسب، شروط المتعاقدین؛ بيع الفضولي... الإجازة. ج۳، ص ۴۳۴. في المجيز... الثالث لايشترط. ۵ اردیبهشت ۱۴۰۳ .mp3
10.6M
🌺 حدیث جلسه ۳۳: «اقسام عبادت خدا»
📜 روایت ابتدای درس خارج مقام معظّم رهبری (حفظه الله)
🌕 في الكافي، [عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ اِبْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ جَمِيلٍ عَنْ هَارُونَ بْنِ خَارِجَةَ] عَنْ أَبِي عَبْدِ اَلله (عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ) قَالَ:
«إِنَّ اَلْعُبَّادَ ثَلاَثَةٌ:
قَوْمٌ عَبَدُوا اَللهَ عَزَّ وَ جَلَّ خَوْفاً، فَتِلْكَ عِبَادَةُ اَلْعَبِيدِ،
وَ قَوْمٌ عَبَدُوا اَللهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى طَلَبَ اَلثَّوَابِ، فَتِلْكَ عِبَادَةُ اَلْأُجَرَاءِ،
وَ قَوْمٌ عَبَدُوا اَلله عَزَّ وَ جَلَّ حُبّاً لَهُ، فَتِلْكَ عِبَادَةُ اَلْأَحْرَارِ؛ وَ هِيَ أَفْضَلُ اَلْعِبَادَةِ».
🖊 شرح حدیث:
1⃣ یک عدّه خدای متعال را از روی ترس و خوف عبادت میکنند. این، عبادتِ بندگان و بردگان است.
2⃣ بعضی خدای متعال را برای اجر و پاداش عبادت میکنند. اين، عبادت مزدوران است.
3⃣ و گروهی از روی محبّت به خدای متعال او را عبادت میکنند. این، عبادت آزادگان است.
❌ اشتباهی که اینجا صورت میگیرد این است که: بعضی خیال میکنند آن دو قسم اوّل مذموم است، قسم سوّم خوب است!
خیال میکنند این روايت در مقام مذمّت قسم اوّل و دوّم است، و حال آنکه این، مدح است.
❓عبادت خدا مثل عبادت بندگان چه عيبی دارد؟
مگر فضیلتی بالاتر از بنده خدابودن وجود دارد؟
اشهد أنّ محمّداً عبده و رسوله.
🍃 ثانياً: در قرآن کریم و در روایات به خوف و خشیت از پروردگار امر شده است.
عبادت خداوند برای مزد هم بد نیست.
علی (علیهالسّلام) در نهج البلاغه میفرماید: "و اعملوا للأجر". برای پاداش عمل کنید!
❓برای مزدگرفتن از خدا، کارکردن چه عیبی دارد؟
در بسيارى از ادعیه آمده است که برای ثواب خدا تلاش کنید! مجاهدت کنید! "طلباً لثوابه".
چه افتخاری بالاتر از این که ما مزدور خدا باشیم؟!
🍃 بله، نوع سوّم از عبادت افضل از آن دو نوع ديگر است، عبادتی كه انسان از روی حبّ و عشق انجام میدهد، چنانچه امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) میگوید: من تو را اینطور عبادت میکنم.
البته این، معنایش این نیست که من از تو نمیترسم. نترسیدن از خدا دلیل قصور و کوتاهی است.
اگر کسی مقام عظمت الهی را تصوّر بکند، قلبش از خوف و خشیت الهی پر میشود. «فلاتخافوهم و خافونِ».
🌱 ترس از خدا بالاترین فضیلت است، و قلب امیرالمؤمنین پر از خوف الهی است، خوفی كه ناشى از معرفت به معدن عظمت و حقیقت عظمت است.
🌱 همچنین حضرت برای اجر و ثواب کار و تلاش میکردند. برای اینکه به پاداش الهی برسند.
پاداش الهی، امر كوچكی نیست، فلاح ابدی است.
🌱 لذا در آن لحظات آخر عمر شريفشان بعد از آن ضربت میفرماید: "و لذلک فلیعمل العاملون".
برای رسیدن به این مقامات عالی، خوب است که انسانها عمل کنند. این، اجر است.
✅ بله، آن کسی که از خدای متعال میترسد، و برای اجر خدا اهمیت قائل است، گاهی آنچنان عشق الهی و حبّ الهی بر قلب او چيره مىشود که انگیزههای دیگر را از او مىگيرد، و از آن معانیِ دیگر غافل مىشود.
❇️ بنابراين، حضرت مىخواهند بگويند اگر فرضاً از تو نترسم، و اگر از تو اجر و ثواب هم نخواهم، "حباً لک"، تو را عبادت میکنم.
این است معنای کلام امیرالمؤمنین (علیهالسلام).
و این، مقام اولیاء خدا است.
امثال ما اگر چنین حرفی را بزنیم، صِرف لقلقه زبان است.
📚 الشّافی (تلخیص کتب اربعه)؛ جلد ۱، صفحه ۵۲۳؛ فیض کاشانی
📆 ۹ اردیبهشت ۱۳۸۷ (جلسه ۲۲۴ مکاسب محرّمه).
جلسه ۳۳. اصول۲، کفایة؛ ج۱، ص ۱۳۴. مقدّمة الواجب... تقسیمات المقدمة... تقسیمها إلى المتقدّم... والتحقيق فی. ۵ اردیبهشت ۱۴۰۳ .mp3
12.1M
🎙جلسه ۳۳. اصول۲،کفایةالأصول؛
المقصد الأول: في الأوامر...فصل: في مقدّمة الواجب... الأمر الثاني: انّه ربما تقسّم المقدمة إلى تقسیمات
ج۱، ص ۱۳۴؛ و منها: تقسیمها إلى المتقدّم... و التحقیق فی رفع هذا الاشکال
📆 چهارشنبه؛ ۵ اردیبهشت ۱۴۰۳
#کفایة_الأصول
#اصول۲
🌺 حدیث جلسه ۳۳: «اهمیّت رازداری»
📜 روایت ابتدای درس خارج مقام معظّم رهبری (حفظه الله)
🌕 في الكافي [مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ مَرْوَانَ بْنِ مُسْلِمٍ] عَنْ عَمَّارٍ قَالَ:
قَالَ لِي أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ): «أَخْبَرْتَ بِمَا أَخْبَرْتُكَ بِهِ أَحَداً؟
قُلْتُ: لاَ إِلَّا سُلَيْمَانَ بْنَ خَالِدٍ؛
قَالَ: أَحْسَنْتَ؛
أَ مَا سَمِعْتَ قَوْلَ اَلشَّاعِرِ:
"فَلاَ يَعْدُوَنْ سِرِّي وَ سِرُّكَ ثَالِثاً، أَلَا كُلُّ سِرٍّ جَاوَزَ اِثْنَيْنِ شَائِعٌ"».
🖊 شرح حدیث:
🌱 در اينجا منظور از عمار، عمّار بن موسی است که از اصحاب امام صادق (علیهالسّلام) و معروف به عمّار ساباطی است.
🍃 عمّار نقل میکند که حضرت صادق (علیهالسّلام) روزی به من فرمودند: آن مطلبی را که به تو گفتم، آیا به کس دیگری نیز گفتهای؟
عرض کرد: به هیچ کس نگفتم، مگر به سلیمان بن خالد.
حضرت فرمودند: أحسنت!
🍃 مرحوم فیض احتمال میدهند که این «احسنت» برای تحکّم و تعریض است.
🍃 حضرت در حقیقت او را توبیخ نمودند که چرا یک مطلبی که بین ما و تو بود، به سلیمان بن خالد گفتی؟!
آیا قول شاعر را نشنیدی که میگوید: "تجاوز نکند سرّ من و تو به شخص سوّمی، هر رازی که از دو نفر تجاوز کرد شایع شود."
🍃 عمار بن موسی با اینکه ثقه است، هر چند بعد از شهادت حضرت، فطحی شد، لکن گفته شده که در نقلش تخلیط است، گویا در نقل روایت خیلی متقن نبوده.
بعضی انسانهای خوبیاند، امّا آنجا که قرار است مطلبی را از کسی نقل کنند، خیلی مقیّد نیستند.
گاهی از خودشان چیزی کم یا زیاد میکنند، با آب و تاب نقل میکنند.
علی الظاهر این بزرگوار هم از این قبیل بوده است.
اینکه حضرت به او چه مطلبی را فرموده بودند، معلوم نیست.
احتمال دارد از اسرار امامت به معنای تحرّک سیاسی باشد، یا از اسرار ولایت به معنای مقامات معنوی باشد، یا برخی از حِکَم و اسرار عبادات، یا چیزی از تاریخ، که برای مردم عادی قابل فهم و قبول نیست، از این قبیل مطالب را حضرت به او فرموده بودند.
او هم رازداری نکرد و آن اسرار را به نفر سوّمی انتقال داد.
طبعاً نفر سوّم هم به نفر چهارم میگوید، و این سرّ انتشار پیدا میکند!
1⃣ این روایت را که در باب کتمان است از این جهت عرض کردیم که علاوه بر اینکه در روابط اجتماعیِ ما این معنا مهم است؛ حرفی را دوستی به شما میزند، مطلبی را میگوید، جنجالکردن و هیاهوکردن و شایعه به راه انداختن، اينها درست نیست! در شرع مقدّس مذموم است.
این، یک جهت قضیه است که مربوط به روابط اجتماعی ماست.
2⃣ یک جهت دیگر هم این است که دربارهی برخی از معارف دینی گفتیم گاهی شنونده آن را متحمّل نمیشود، چون آن معارف بلند اهل خاصّی دارد، و فقط باید به آنها گفت.
🌱 مثلاً برخی از مسائل عرفانی، برخی از مسائل مربوط به معجزات.
البته این، به معنای نگفتن معجزات نیست، امّا برخی از معجزاتی که نسبت داده میشود، یا بعضی از رویدادهایی که در تاریخ آمده است -سوای از این که صحّت روایاتش هم معلوم نیست- عرف مردم اينها را قبول نمیکنند.
اگر این را بر عرف مردم عرضه کردیم، بر ایمان آنها نمیافزاید، بلکه ممکن است ایمان آنها را متزلزل هم بکند! پس باید مراقبت کرد، به خصوص آنچه در رسانهها پخش میشود.
🍃 البته کتمان بعضی از حقایق معارف عالیهای که از سطح فکر مردم بالاتر است، درست نیست.
به هر حال، باید فکر مردم را بالا برد، لکن این، معنایش این نیست که انسان مجاز باشد هر چیزی را بگوید.
📚 الشّافی (تلخیص کتب اربعه)؛ صفحه ۶۳۵؛ فیض کاشانی
📆 ۲۵ مهر ۱۳۸۹ (جلسه ۳۷۰ مکاسب محرّمه)