🛑 لکن بیانِ حاسم و فاصل را سید استاد ما (رضواناللهعلیه) در این مورد ذکر کردهاند.
بیان ایشان بیان روشنی است، محصل این بیان، رجوعش به همین فرمایش شیخ است، لکن ایشان مفصل و قوی بیان میکنند.
میفرمایند:
اصلاً مسألهی وجوب، مسألهی ملکیت نیست.
اگر چنانچه کسی که امر او برای انسان الزامی است، کاری را بر انسان واجب کرد، آن شخصِ موجب، مالکِ این عمل نمیشود. ایجاب غیر از مالک شدن است.
مثال میزنند، میفرمایند: اگر پدر امر کرد فرزند خود را به یک عملی، و فرض بر این باشد که پدر واجب الاطاعة است، و آن عملی که پدر فرزندش را امر به آن کرده است، عملِ مالیتداری است. فرض بفرمایید دستور داد روی این سنگ کار کن! مثلاً حکّاکی کن!
فرض کنیم سنگ هم مالِ پدر نیست، مالِ خود پسر است.
آیا از ناحیهی این ایجاب، میشود گفت که آن پدر مالکِ این عمل شد؟ که اگر مالک این عمل شده باشد، این عمل هم مالیت داشته باشد، ما بگوییم آن پدر به خاطر مالکیتِ این عمل مثلاً مستطیع شد، باید حج برود، یا باید خمس آن را ادا کند، یا به فرزندانش ارث میرسد. میشود چنین چیزی را گفت؟ نخیر.
او به پسر امر کرد که: این کار را انجام بده! بر پسر واجب شد که انجام بدهد، امّا ملکیتِ آن کار و ارزش افزوده متعلق به خود پسر است، ربطی به پدر ندارد.
بنابراین، ایجاب غیر از ملکیت است.
بله، شارع مقدس ایجاب کرده است دفن میت را، یا قضا را، یا امر به معروف را، یا سایر واجبات را، امّا معنایش این نیست که شارع مقدس با این ایجاب مالکیت این امور را متعلق به خود کرده است.
اعتبارِ عقلائیِ ملک با اعتبار عقلائیِ ایجاب و الزام، به کلّی متفاوت است، اصلاً به هم ربطی ندارند.
اینطور نیست که به مجرد اینکه کسی چیزی را بر کسی واجب کرد، مالکِ آن عمل بشود.
بله، شارع مقدّس این عمل را واجب کرده است و ما موظفیم به خاطر امر شارع و الزام شارع آن را انجام بدهیم، اما این، معنایش این نیست که همچنان که خود ما مالک عملمان هستیم، شارع مقدس هم مالک این عمل است، تا بگویید که حال که مِلکِ خدا شد پس مِلکِ صاحب عمل نیست پس نمیتواند آن را به دیگری اجاره بدهد.
اگر کسی ادّعا کند که: در ایجابهای عرفی همینطور است، پدر اگر امر کند فرزند را به یک عملی، این، موجب نمیشود که مالکِ آن عمل بشود، امّا در ایجابهای الهی اینطور نیست، خدای متعال مالک میشود.
این هم حرفِ درستی نیست؛
برای اینکه ایجاب یک طبیعت و یک حقیقت است، مُنشیء ایجاب متفاوت است، گاهی خدای متعال است، گاهی بندگان خدا هستند.
بنابراین، هیچ لزومی ندارد که انسان ملتزم بشود به این که امری که خدای متعال بر انسان واجب کرد، مِلکِ خدای متعال شد، تا این که چون مِلکِ خدای متعال شد، مِلکِ صاحبِ عمل نباشد، وقتی مِلکِ صاحب عمل نشد، اجارهی بر آن جایز نباشد.
✅ این فرمایش ایشان، فرمایش درستی است.
ایشان سپس متعرّض مسألهی سلطنت هم شدهاند،
میفرمایند: اگر این که گفته شد اجیر مالک عمل خود نیست، اگر مراد ملکیت است، جوابش همین است که گفتیم، ایجاب موجب نمیشود که آن موجِب و الزام کننده، مالکِ آن عملی بشود که واجب است.
اگر مراد این است که آن الزام باعث میشود که به کلّی سلطنتِ این عامل و صاحب عمل، از این عمل قطع بشود.
اگر این را ادعا میکنید، این عین مدّعاست. به چه دلیل؟! هذا اوّل الکلام، شما میگویید اگر شارع مقدس کسی را الزام به عملی کرد، انواع سلطنتهای این عامل را از این عمل قطع میکند، وقتی که انواع سلطنت قطع شد، مالکیت هم به طور طبیعی قطع میشود.
اگر همهی انواع سلطنت از این شیء قطع شد، بنابراین مالکیت هم وجود ندارد.
اگر این را میگویید، این اولِ کلام است.
دلیلش چیست؟ امّا اگر میگویید که بعضی از انواع سلطنت او قطع خواهد شد، این درست است. یعنی وقتی چیزی برای کسی الزامآور و واجب شد، او سلطنت ندارد که بکند یا نکند، یعنی اختیار فعل و ترک با او نیست، بلکه باید انجام بدهد.
این سلطنت از او سلب شد، این مقدار سلطنت که اختیار داشته باشد که این کار را انجام بدهد یا انجام ندهد، بله، این سلب شد امّا بقیهی انواع سلطنت از جمله مالکیت باقی است؛
زیرا منافات با مالکیت ندارد، میتواند برخی از انواع سلطنت بر یک امری از کسی گرفته بشود، امّا مالکیت باقی باشد.
مثل همین مثال رهن و مثالهای فراوان دیگری که در شرع وجود دارد.
بنابراین، جواب از استدلال اوّل مرحوم کاشف الغطاء که جواب متین و قاطعی است، همین است که سید استاد ما (رضواناللهعلیه) بیان فرمودند.
و احتمالاً مراد شیخ (علیهالرحمة) هم همین است.
📜 جلسه ۴۹۹ درس مکاسب محرمه (النوع الخامس)
🍃 مقام معظّم رهبری (حفظهالله)
◀️ یک دلیلی که ذکر کردند که این را ابتدائاً عرض کنیم و عبور کنیم، اجماع است.
که در کلمات بعضی از بزرگان ذکر شده است.
مثل مرحوم صاحب جواهر، مرحوم صاحب ریاض، مرحوم محقق اردبیلی و دیگران.
🛑 این دلیل کافی نیست؛ زیرا:
1⃣ اوّلاً: اصلِ اجماع ثابت نیست.
🍃 مکرّراً عرض کردیم، اجماعِ حجّت، اجماعِ اقدمینِ از فقهاست.
آنها اگر بر یک امری اجماع کردند، بنا بر مَسلکِ حدس در باب اجماع، اجماعِ آنها حاکی از قول معصوم خواهد بود،
و این ثابت نیست، یعنی در کلمات فقهای اقدمین چنین چیزی را ما مشاهده نمیکنیم،
این که دو نفر، سه نفر از قدماء گفته باشند، این کافی نیست.
نقل اجماع هم وجود ندارد، نقلِ معتبر؛
زیرا آن کسانی که نقلِ اجماع کردهاند، از متأخریناند، کسانی هستند که علی القاعده به اقوالِ فقهایی که اجماعِ آنها حجّت است، دسترسی نداشتند.
بله، اگر فقیهی مانند: شیخ طوسی، یا سید مرتضی ادّعای اجماع بکنند، نقلِ اجماعِ آنها به عنوان اجماعِ منقول حجّت خواهد بود.
لکن چنین چیزی هم وجود ندارد.
بنابراین، اصلِ اجماع ثابت نیست، نه اجماعِ محصَّل و نه اجماع منقول.
2⃣ علاوه بر اینکه آن کسانی که نقلِ اجماع کردند، از کلماتِ خود آنها هم تردّد دیده میشود.
🍃 عبارت مرحوم اردبیلی این است: کأنّ دلیلَه الاجماع. پیداست ایشان جازم نیستند که حتماً در اینجا اجماع وجود دارد،
🍃 یا مرحوم صاحب جواهر میفرمایند: و هو الحجّةُ إن تَمّ. اگر واقعاً اجماعی وجود داشته باشد آنوقت این حجّت است.
بقیهی استدلالها را ایشان قبول ندارند، و رد میکنند.
🍃 یا مرحوم صاحب ریاض میفرمایند: علیه الإجماعِ فی کلامِ جماعةٍ.
پیداست برای خودشان ثابت نشده است.
بنابراین، آن کسانی هم که ادّعای اجماع کردند، در کلمات آنها جزم به وجود اجماع دیده نمیشود.
3⃣ علاوهی بر این، بر فرض که بگوییم حتماً اجماع هست، این اجماع، اجماعِ مدرکی است،
احتمال این که فتوای مجمعین مستند باشد به بعضی از همین وجوهی که ما ذکر خواهیم کرد، وجود دارد.
🛑 بنابراین، اجماع از دُور خارج میشود.
📜 جلسه ۴۹۹ درس مکاسب محرمه (النوع الخامس)
🍃 مقام معظّم رهبری (حفظهالله)
جلسه ۴۱. اصول۳، کفایة؛ ج۱، ص ۲۵۶. في النواهي... اقتضاء النهي للفساد... الثامن... و أمّا القسم الرابع. ۴ آذر ۱۴۰۳ .mp3
11M
🎙جلسه ۴۱. اصول۳،کفایةالأصول؛
المقصد الثاني: في النواهي... فصلٌ: في أنّ النهي عن الشئ هل يقتضي فساده أم لا؟
ج۱، ص ۲۵۶؛ الثامن... و أمّا القسم الرابع
📆 یکشنبه؛ ۴ آذر ۱۴۰۳
#کفایة_الأصول
#اصول_۳
🌺 حدیث اخلاقی جلسه ۴۱: «رسالة حقوق: حقّ کسی که تحت تعلیم شماست»
📜 روایت ابتدای درس خارج مقام معظّم رهبری (حفظه الله)
🌕 في الفقیه [رَوَى إِسْمَاعِيلُ بْنُ اَلْفَضْلِ عَنْ ثَابِتِ بْنِ دِينَارٍ] عَنْ سَيِّدِ اَلْعَابِدِينَ عَلِيِّ بْنِ اَلْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ (عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ) قَالَ:...
«وَ أَمَّا حَقُّ رَعِيَّتِكَ بِالْعِلْمِ فَأَنْ تَعْلَمَ أَنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ إِنَّمَا جَعَلَكَ قَيِّماً لَهُمْ فِيمَا آتَاكَ مِنَ اَلْعِلْمِ، وَ فَتَحَ لَكَ مِنْ خَزَائِنِهِ؛
فَإِنْ أَحْسَنْتَ (أحسستَ) فِي تَعْلِيمِ اَلنَّاسِ، وَ لَمْ تَخْرَقْ بِهِمْ، وَ لَمْ تَضْجَرْ عَلَيْهِمْ زَادَكَ اَللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ؛
وَ إِنْ أَنْتَ مَنَعْتَ اَلنَّاسَ عِلْمَكَ، أَوْ خَرِقْتَ بِهِمْ عِنْدَ طَلَبِهِمُ اَلْعِلْمَ مِنْكَ كَانَ حَقّاً عَلَى اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْ يَسْلُبَكَ اَلْعِلْمَ وَ بَهَاءَهُ، وَ يُسْقِطَ مِنَ اَلْقُلُوبِ مَحَلَّكَ»
🖊 شرح حدیث:
🍃 آن کسی که تحت تعلیم شماست، او هم رعیّت در علم است و حقّی دارد:
1⃣ حقّش این است که بدانی خدای متعال شما را قیّم و کارگزار این معنا کرده است که به او تعلیم بدهید.
🌱 قیّم یعنی کارگزار و سرپرست و قائم به یک امر.
✅ نکتهی اساسی این است که معلّم، تعلیم را وظیفهی خود بداند، منّتی بر سر او نداشته باشد، حقِّ اوست که ادا میشود.
2⃣ این، خزائن الهی است که در اختیار توست، هر علمی که داری، متعلّق به خدای متعال است در اختیار تو قرار داده.
🍃 وقتی این حقّ اوست بر گردن تو، این دانش نزد تو امانت خداست؛ یعنی موظّفی این کار را بکنی.
🌱 أحسَستَ به معنای رققتَ هم میآید، به معنای تدقیق در کار هم میآید.
مجموع آنچه از استعمالات این کلمه استفاده میشود این است که نسبت به او با عطف، با محبّت و با دلسوزی برخورد کردی.
3⃣ اگر با افرادی که تحت تعلیم تو هستند، در تعلیم رقّت به خرج دادی، در مقام تعلیم خشونت به خرج ندادی، و از تعلیم آنها اظهار ملالت نکردی، خدای متعال فضل خود را، لطف خود را در حقّ تو افزایش میدهد.
4⃣ امّا اگر بخل ورزیدی، دانش را در اختیار آنها نگذاشتی یا وقتی از تو مطالبهی دانش میکنند، بداخلاقی کردی، غلظت و شدّت عمل به خرج دادی، اگر اینطور رفتار کردی بر خدای متعال است یعنی خدای متعال این را وظیفهی خود قرار داده است که این دانش را از تو سلب کند، و بهاء دانش را، آن رونق و روشنایی و طراوت دانش را از تو بگیرد و جایگاه تو را در دلها بیندازد.
🍂 ممکن است صورت علم هم در کسی باقی بماند، امّا رونق علم، برکت علم، بهاء علم از او گرفته خواهد شد.
📚 الشّافی (تلخیص کتب اربعه)؛ صفحه ۶۹۴؛ فیض کاشانی
📆 سهشنبه، ۱۲ مهر ۱۳۹۰ (جلسه ۴۳۴ مکاسب محرّمه)
جلسه ۶. العروة الوثقی. فصلٌ في الجماعة... ج ۳، ص ۱۱۴، مسألة ١. تجب الجماعة في الجمعة. ۴ آذر ۱۴۰۳ .mp3
14.61M
🎙جلسه ۶. العروة الوثقی؛ فصلٌ في الجماعة
ج ۳، ص ۱۱۴، مسألة ۱. تجب الجماعة في الجمعة
📆 یکشنبه؛ ۴ آذر ۱۴۰۳
#العروة_الوثقی
#فصلٌ_في_الجماعة
جلسه ۴۵. فقه۳، مکاسب؛ ج۲، ص ۱۳۲. حرمة التکسب بالواجبات... أمّا الحکایة. ۵ آذر ۱۴۰۳ .mp3
11.2M
🌺 حدیث اخلاقی جلسه ۴۵: «بدترین قوم و گروه»
🍃 دنباله حدیثی که در جلسات گذشته بخشی از آن عرض شد، این است که پیغمبر فرمود:
🌕 قَالَ جَعْفَرٌ اَلصَّادِقُ (عَلَيْهِالسَّلاَمُ) عَنْ أَبِيهِ عَنْ آبَائِهِ (عَلَيْهِمُالسَّلاَمُ):
«إِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ (صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) كَانَ يَأْتِي أَهْلَ اَلصُّفَّةِ...
يَا سَعْدُ! اِذْهَبْ إِلَى بَنِي اَلْمُصْطَلَقِ، فَإِنَّهُمْ قَدْ رَدُّوا رَسُولِي، فَذَهَبَ إِلَيْهِمْ فَجَاءَ بِصَدَقَةٍ؛
فَقَالَ رَسُولُ اَللَّهِ (صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ): ...
«بِئْسَ اَلْقَوْمُ قَوْمٌ يَقْتُلُونَ اَلَّذِينَ يَأْمُرُونَ اَلنَّاسَ بِالْقِسْطِ فِي اَلنَّاسِ،
بِئْسَ اَلْقَوْمُ قَوْمٌ يَكُونُ اَلطَّلاَقُ عِنْدَهُمْ أَوْثَقَ مِنْ عَهْدِ اَللَّهِ تَعَالَى،
بِئْسَ اَلْقَوْمُ قَوْمٌ جَعَلُوا طَاعَةَ أَيْمَانِهِمْ دُونَ طَاعَةِ اَللَّهِ،
بِئْسَ اَلْقَوْمُ قَوْمٌ يَخْتَارُونَ اَلدُّنْيَا عَلَى اَلدِّينِ،
بِئْسَ اَلْقَوْمُ قَوْمٌ يَسْتَحِلُّونَ اَلْمَحَارِمَ وَ اَلشَّهَوَاتِ وَ اَلشُّبُهَاتِ؛
قِيلَ: يَا رَسُولَ اَللَّهِ! وَ أَيُّ اَلْمُؤْمِنِينَ أَكْيَسُ؟
قَالَ: أَكْثَرُهُمْ لِلْمَوْتِ ذِكْراً، وَ أَحْسَنُهُمْ لَهُ اِسْتِعْدَاداً؛ أُولَئِكَ هُمُ اَلْأَكْيَاسُ».
🖊 شرح حدیث:
🌕 بئسَ القوم قومٌ یَقتلون الذین یأمرون الناس بالقِسط فی الناس،
بئس القوم قومٌ یَکون الطلاقُ عندهم أوثَقُ مِن عهد الله تعالی.
🍃 بغضِ حضرت و نفرت آن بزرگوار از طلاق را در اينجا هم با این بیان بیان فرمودند.
🌕 بئس القوم قومٌ جَعَلوا طاعةَ أیمانِهم دون طاعة الله.
🍃 کسانی که تعهّد و پایبندی به سوگند خودشان را کمتر از پایبندی به خدا قرار میدهند.
🌱 سوگند صحیح و سوگند حق، که نشاندهندهی این است که پایبندی به عهد و سوگند اهمیّت دارد.
🌕 بئس القوم قومٌ یَختارون الدّنیا علی الدّین،
🍃 آنچه را که از متاع دنیا و بهرهمندیهای دنیا در پیش روی آنها قرار میگیرد، این را ترجیح میدهند بر رعایت دین خدا و وظائف دین.
🌱 اگر معارضهای شد بین دنیا و دین، دنیا را ترجیح میدهند.
🌕 بئس القوم قومٌ یَستَحِلّون المحارمَ و الشَّهواتِ و الشُّبَهات،
🍃 حلال میشمارند محرّمات الهی را، و کسانی که اهل توجیه و تأویلند،
شهوات خود را با توجیهها و تأویل هایی موجّه جلوه میدهند.
🍂 مقامطلبی و جاهطلبی و شهوترانی و پولپرستی خودشان را یک توجیههای به ظاهر موجّهی برایش درست میکنند.
و همچنین در مورد شبُهات.
🌕 قیل: یا رسول الله! و اَیّ المؤمنین أکیَس؟
❓در بین مؤمنین چه کسی زیرکتر از همه است؟
🛑 آدم زیرک در عرف ماها آن کسی است که بتواند راههای زندگی را در لابلای این تعارضاتِ دنیوی پیدا کند؛
شش را هشت کند، هشت را ده کند!
این، آدم عاقل و زیرکی است.
🌱 پیغمبر این را نمیفرمایند، عرف و ارزش الهی این نیست.
🌕 قال: أکثرُهم للموت ذکراً، و أحسنُهم له إستعداداً.
زیرک کسی است که بیش از همه به یاد مرگ باشد، و بیش از همه خود را آماده مردن بکند.
🍃 کسانی که با فرهنگ اسلامی آشنا هستند میدانند، معنای آمادگی برای مرگ این نیست که کار و زندگی را کنار بگذارد، بلکه تجارت خود را بکند، فعالیتهای اجتماعی و سیاسی بکند، در همه اینها به یاد مرگ هم باشد، خودش را برای مرگ آماده کند، و بداند که همهی این گفتههای ما، سکوتهای ما، تحرّکات ما، قیافهگرفتنهای ما، لبخند ما در یکجا، اَخم ما در یکجا، امضای ما در یکجا، همهی اينها در آنجا محاسبه دارد.
🌕 وَ غداً حسابٌ بلاعَمَل.
خودش را برای آن محاسبه آماده کند،
مثل کسی که میداند که فردا حسابِ این معامله را از او خواهند کشید،
دفترهایش را باید منظّم و مرتّب کند، و الّا آبرویش خواهد رفت، مجازات خواهد شد.
🌱 «استعداداً» معنایش این است، یعنی تلاش و فعالیّت و مجاهدت و کار خود را انجام بدهد، لکن با ذکر موت و با استعداد للموت؛ یعنی برای عالَم بعد از موت، نشأهی بعد از موت که عالم حساب است، عالم محاسبه و حسابکشی و مو را از ماست کشیدن است.
🌕 اولئک هم الأکیاس،
زیرک این هایند.
🍂 و الّا کسی که غافلانه مثل حیوانات یَتَمَتَّعون کما یتمتع الأنعام میخورد و میآشامد،
شهوترانی میکند، و همینطور لذّت میبرد،
یک وقت هم مرگ مثل أجل معلّق -به قول ماها- بدون اجازه، بدون خبر قبلی میآید، آنچنان وسط کار انسان را گیر میاندازد، این که زیرکی نیست.
📚 النوادر؛ راوندی، صفحۀ ۱۵۴.
📚 ۲ خرداد ۱۳۸۴ (جلسه ۴۵ مکاسب محرّمه)
✅ جریان اصحاب صُفّة، و تبلیغ بنیالمصطلق
🌕 قَالَ جَعْفَرٌ اَلصَّادِقُ (عَلَيْهِالسَّلاَمُ) عَنْ أَبِيهِ عَنْ آبَائِهِ (عَلَيْهِمُالسَّلاَمُ):
«إِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ (صَلَّىاَللَّهعَلَيْهِوَآلِهِ) كَانَ يَأْتِي أَهْلَ اَلصُّفَّةِ،
وَ كَانُوا ضِيفَانَ رَسُولِ اَللَّهِ (صَلَّىاَللَّهُعَلَيْهِوَآلِهِ)،
كَانُوا هَاجَرُوا مِنْ أَهَالِيهِمْ وَ أَمْوَالِهِمْ إِلَى اَلْمَدِينَةِ،
فَأَسْكَنَهُمْ رَسُولُ اَللَّهِ (صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) صُفَّةَ اَلْمَسْجِدِ،
وَ هُمْ أَرْبَعُمِائَةِ رَجُلٍ،
يُسَلِّمُ عَلَيْهِمْ بِالْغُدْوَةِ وَ اَلْعَشِيِّ،
فَأَتَاهُمْ ذَاتَ يَوْمٍ فَمِنْهُمْ مَنْ يَخْصِفُ نَعْلَهُ، وَ مِنْهُمْ مَنْ يَرْقَعُ ثَوْبَهُ، وَ مِنْهُمْ مَنْ يَتَفَلَّى، وَ كَانَ رَسُولُ اَللَّهِ يَرْزُقُهُمْ مُدّاً مُدّاً مِنْ تَمْرٍ فِي كُلِّ يَوْمٍ؛
فَقَامَ رَجُلٌ مِنْهُمْ، فَقَالَ: يَا رَسُولَ اَللَّهِ! اَلتَّمْرُ اَلَّذِي تَرْزُقُنَا قَدْ أَحْرَقَ بُطُونَنَا؛
فَقَالَ رَسُولُ اَللَّهِ (صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ): أَمَا إِنِّي لَوِ اِسْتَطَعْتُ أَنْ أُطْعِمَكُمُ اَلدُّنْيَا لَأَطْعَمْتُكُمْ،
وَ لَكِنْ مَنْ عَاشَ مِنْكُمْ مِنْ بَعْدِي فَسَيُغْدَى عَلَيْهِ بِالْجِفَانِ، وَ يُرَاحُ عَلَيْهِ بِالْجِفَانِ؛
وَ يَغْدُو أَحَدُكُمْ فِي قَمِيصِهِ، وَ يَرُوحُ فِي أُخْرَى؛
وَ تُنَجِّدُونَ بُيُوتَكُمْ كَمَا تُنَجَّدُ اَلْكَعْبَةُ؛
فَقَامَ رَجُلٌ، فَقَالَ: يَا رَسُولَ اَللَّهِ! إِنَّا عَلَى ذَلِكَ اَلزَّمَانِ بِالْأَشْوَاقِ، فَمَتَى هُوَ؟
قَالَ (عَلَيْهِالسَّلاَمُ): زَمَانُكُمْ هَذَا خَيْرٌ مِنْ ذَلِكَ اَلزَّمَانِ؛
إِنَّكُمْ إِنْ مَلَأْتُمْ بُطُونَكُمْ مِنَ اَلْحَلاَلِ تُوشِكُونَ أَنْ تَمْلَئُوهَا مِنَ اَلْحَرَامِ؛
فَقَامَ سَعْدُ بْنُ اَلْأَشَجِّ، فَقَالَ: يَا رَسُولَ اَللَّهِ! مَا يُفْعَلُ بِنَا بَعْدَ اَلْمَوْتِ؟
قَالَ: اَلْحِسَابُ وَ اَلْقَبْرُ، ثُمَّ ضِيقُهُ بَعْدَ ذَلِكَ أَوْ سَعَتُهُ.
فَقَالَ: يَا رَسُولَ اَللَّهِ! هَلْ تَخَافُ أَنْتَ ذَلِكَ؟
فَقَالَ: لاَ؛ وَ لَكِنْ أَسْتَحِي مِنَ اَلنِّعَمِ اَلْمُتَظَاهِرَةِ اَلَّتِي لاَأُجَارِيهَا، وَ لاَ جُزْءاً مِنْ سَبْعَةٍ؛
فَقَالَ سَعْدُ بْنُ اَلْأَشَجِّ: إِنِّي أُشْهِدُ اَللَّهَ وَ أُشْهِدُ رَسُولَهُ وَ مَنْ حَضَرَنِي أَنَّ نَوْمَ اَللَّيْلِ عَلَيَّ حَرَامٌ، وَ اَلْأَكْلَ بِالنَّهَارِ عَلَيَّ حَرَامٌ، وَ لِبَاسَ اَللَّيْلِ عَلَيَّ حَرَامٌ، وَ مُخَالَطَةَ اَلنَّاسِ عَلَيَّ حَرَامٌ، وَ إِتْيَانَ اَلنِّسَاءِ عَلَيَّ حَرَامٌ.
فَقَالَ رَسُولُ اَللَّهِ (صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ): لَمْ تَصْنَعْ شَيْئاً!
كَيْفَ تَأْمُرُ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَى عَنِ اَلْمُنْكَرِ إِذَا لَمْ تُخَالِطِ اَلنَّاسَ؟!
وَ سُكُونُ اَلْبَرِّيَّةِ بَعْدَ اَلْحَضَرِ كُفْرٌ لِلنِّعْمَةِ؛
نَمْ بِاللَّيْلِ،
وَ كُلْ بِالنَّهَارِ،
وَ اِلْبَسْ مَا لَمْ يَكُنْ ذَهَباً أَوْ حَرِيراً أَوْ مُعَصْفَراً،
وَ اِئْتِ اَلنِّسَاءَ؛
يَا سَعْدُ! اِذْهَبْ إِلَى بَنِي اَلْمُصْطَلَقِ، فَإِنَّهُمْ قَدْ رَدُّوا رَسُولِي
فَذَهَبَ إِلَيْهِمْ فَجَاءَ بِصَدَقَةٍ؛
فَقَالَ رَسُولُ اَللَّهِ (صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ): كَيْفَ رَأَيْتَهُمْ؟
فَقَالَ: خَيْرَ قَوْمٍ؛ مَا رَأَيْتُ قَوْماً قَطُّ أَحْسَنَ أَخْلاَقاً فِيمَا بَيْنَهُمْ مِنْ قَوْمٍ بَعَثْتَنِي إِلَيْهِمْ.
فَقَالَ رَسُولُ اَللَّهِ (صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ): «إِنَّهُ لاَيَنْبَغِي لِأَوْلِيَاءِ اَللَّهِ تَعَالَى مِنْ أَهْلِ دَارِ اَلْخُلُودِ اَلَّذِينَ كَانَ لَهَا سَعْيُهُمْ، وَ فِيهَا رَغْبَتُهُمْ أَنْ يَكُونُوا أَوْلِيَاءَ اَلشَّيْطَانِ مِنْ أَهْلِ دَارِ اَلْغُرُورِ، اَلَّذِينَ كَانَ لَهَا سَعْيُهُمْ وَ فِيهَا رَغْبَتُهُمْ
ثُمَّ قَالَ: بِئْسَ اَلْقَوْمُ قَوْمٌ لاَيَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ لاَيَنْهَوْنَ عَنِ اَلْمُنْكَرِ،
بِئْسَ اَلْقَوْمُ قَوْمٌ لاَيَقُومُونَ لِلَّهِ تَعَالَى بِالْقِسْطِ،
بِئْسَ اَلْقَوْمُ قَوْمٌ يَقْتُلُونَ اَلَّذِينَ يَأْمُرُونَ اَلنَّاسَ بِالْقِسْطِ فِي اَلنَّاسِ،
بِئسَ اَلْقَومُ قَوْمٌ يَكُونُ اَلطَّلاَقُ عِندَهُمْ أَوْثَقَ مِن عَهدِ اَللَّهِ تَعَالَى،
بِئْسَ اَلْقَمُ قَومٌ جَعَلُوا طَاعَةَ أَيْمَانِهِمْ دُونَ طَاعَةِ اَللَّهِ،
بِئْسَ اَلْقَوْمُ قَوْمٌ يَخْتَارُونَ اَلدُّنْيَا عَلَى اَلدِّينِ،
بِئْسَ اَلْقَوْمُ قَوْمٌ يَسْتَحِلُّونَ اَلْمَحَارِمَ وَ اَلشَّهَوَاتِ وَ اَلشُّبُهَاتِ؛
قِيلَ: يَا رَسُولَ اَللَّهِ! وَ أَيُّ اَلْمُؤْمِنِينَ أَكْيَسُ؟
قَالَ: أَكْثَرُهُمْ لِلْمَوْتِ ذِكْراً، وَ أَحْسَنُهُمْ لَهُ اِسْتِعْدَاداً؛ أُولَئِكَ هُمُ اَلْأَكْيَاسُ».
📚 النوادر (للراوندی)، ج ۱، ص ۲۵
https://hadith.inoor.ir/fa/hadith/496935
جلسه ۴۲. اصول۳، کفایة؛ ج۱، ص ۲۵۷. في النواهي... اقتضاء النهي للفساد... تحقیق المسألة... الأول، في العبادات. ۵ آذر ۱۴۰۳ .mp3
11.58M
🎙جلسه ۴۲. اصول۳،کفایةالأصول؛
المقصد الثاني: في النواهي... فصلٌ: في أنّ النهي عن الشئ هل يقتضي فساده أم لا؟
ج۱، ص ۲۵۷؛ تحقیق المسألة في مقامین... الأول: في العبادات
📆 دوشنبه؛ ۵ آذر ۱۴۰۳
#کفایة_الأصول
#اصول_۳
🌺 حدیث اخلاقی جلسه ۴۲: «رسالة حقوق: حقّ مادر»
📜 روایت ابتدای درس خارج مقام معظّم رهبری (حفظه الله)
🌕 في الفقیه [رَوَى إِسْمَاعِيلُ بْنُ اَلْفَضْلِ عَنْ ثَابِتِ بْنِ دِينَارٍ] عَنْ سَيِّدِ اَلْعَابِدِينَ عَلِيِّ بْنِ اَلْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ (عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ) قَالَ:...
«وَ أَمَّا حَقُّ أُمِّكَ، فَأَنْ تَعْلَمَ أَنَّهَا حَمَلَتْكَ حَيْثُ لاَيَحْتَمِلُ أَحَدٌ أَحَداً؛
وَ أَعْطَتْكَ مِنْ ثَمَرَةِ قَلْبِهَا مَا لاَيُعْطِي أَحَدٌ أَحَداً؛
وَ وَقَتْكَ بِجَمِيعِ جَوَارِحِهَا،
وَ لَمْ تُبَالِ أَنْ تَجُوعَ وَ تُطْعِمَكَ، وَ تَعْطَشَ وَ تَسْقِيَكَ، وَ تَعْرَى وَ تَكْسُوَكَ، وَ تَضْحَى وَ تُظِلَّكَ،
وَ تَهْجُرَ اَلنَّوْمَ لِأَجْلِكَ، وَ وَقَتْكَ اَلْحَرَّ وَ اَلْبَرْدَ لِتَكُونَ لَهَا؛
فَإِنَّكَ لاَتُطِيقُ شُكْرَهَا إِلَّا بِعَوْنِ اَللَّهِ وَ تَوْفِيقِهِ»
🖊 شرح حدیث:
🍃 طوری تو را مادرت حمل کرد که هیچ کسی کس دیگری را آنطور حمل نمیکند، مخصوص مادر و فرزند است.
🍃 از میوهی دل خود چیزی به تو داد که هیچ کس به کس دیگری چنین چیزی را نمیدهد.
✅ مراد محبّت اوست.
🍃 و از تو با همهی جوارحش، چشمش، گوشش، دستش، پایش مراقبت کرد.
🍃 مراعات گرسنگی خود را نکرد و تو را سیر کرد.
🌱 اگر خودش گرسنه ماند، به فکر سیرکردن تو بود.
🍃 خودش تشنه ماند، تو را سیراب کرد،
خودش برهنه ماند، تو را پوشاند،
در همهی موارد تو را بر خودش ترجیح داد.
🍃 خود او زیر آفتاب ماند، تو را در سایه گذاشت.
برای خاطر تو از خواب دوری کرد، بدخواب شد، بیخواب شد.
🍃 تو را از گرما و سرما حفظ کرد برای اینکه برای او بمانی.
🍃 امکان ندارد بتوانی او را شکر کنی و سپاس او را بکنی، مگر اینکه خدای متعال به تو کمک کند و توفیق بدهد تا بتوانی به یک نحوی از او سپاسگزاری کنی.
✅ بیان حقّ مادر با این تفصیل، خیلی معنا دارد.
🍃 در جامعهای که زن به عنوان مادر، یک چنین جلالت و عظمت و حرمتی داشته باشد، ممکن نیست که زن مورد اهانت و تحقیر قرار بگیرد،
زن به حیث مادر -حقّ زوجه، حقّ بنات هم در جای خود- این تجلیلی که از زن از حیث مادری شده است، از هر تجلیلی بالاتر است.
حرمت و شخصیت مادر، چیزی است که در لابلای تصوّرات و توهّمات مادّی پامال میشود!
به خصوص در این تمدّنها و فرهنگهای مادّی رایج دنیا، حقشناسی از مادر فراموش میشود.
📚 الشّافی (تلخیص کتب اربعه)؛ صفحه ۶۹۵؛ فیض کاشانی
📆 یکشنبه، ۱۷ مهر ۱۳۹۰ (جلسه ۴۳۵ مکاسب محرّمه)
وَ أَمَّا حَقُّ اَلزَّوْجَةِ فَأَنْ تَعْلَمَ أَنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ جَعَلَهَا لَكَ سَكَناً وَ أُنْساً؛
فَتَعْلَمَ أَنَّ ذَلِكَ نِعْمَةٌ مِنَ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَيْكَ؛ فَتُكْرِمَهَا، وَ تَرْفُقَ بِهَا، وَ إِنْ كَانَ حَقُّكَ عَلَيْهَا أَوْجَبَ؛
فَإِنَّ لَهَا عَلَيْكَ أَنْ تَرْحَمَهَا؛ لِأَنَّهَا أَسِيرُكَ، وَ تُطْعِمَهَا وَ تَكْسُوَهَا؛
وَ إِذَا جَهِلَتْ عَفَوْتَ عَنْهَا
وَ أَمَّا حَقُّ مَمْلُوكِكَ، فَأَنْ تَعْلَمَ أَنَّهُ خَلْقُ رَبِّكَ، وَ اِبْنُ أَبِيكَ وَ أُمِّكَ، وَ لَحْمُكَ وَ دَمُكَ؛
لَمْ تَمْلِكْهُ لِأَنَّكَ صَنَعْتَهُ دُونَ اَللَّهِ، وَ لاَ خَلَقْتَ شَيْئاً مِنْ جَوَارِحِهِ، وَ لاَ أَخْرَجْتَ لَهُ رِزْقاً؛
وَ لَكِنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ كَفَاكَ ذَلِكَ، ثُمَّ سَخَّرَهُ لَكَ، وَ اِئْتَمَنَكَ عَلَيْهِ وَ اِسْتَوْدَعَكَ إِيَّاهُ، لِيَحْفَظَ لَكَ مَا تَأْتِيهِ مِنْ خَيْرٍ إِلَيْهِ،
فَأَحْسِنْ إِلَيْهِ كَمَا أَحْسَنَ اَللَّهُ إِلَيْكَ
وَ إِنْ كَرِهْتَهُ اِسْتَبْدَلْتَ بِهِ، وَ لَمْ تُعَذِّبْ خَلْقَ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ، وَ «لاٰ قُوَّةَ إِلاّٰ بِاللّٰهِ»؛
هدایت شده از دفتر قم مؤسسه انقلاب اسلامی
🔰قهرمانان بسیجی ایرانزمین
🔸در دوران دخالتهای خارجیها... در تبریز، شیخ محمّد خیابانی؛ او به یک معنا بسیجی است؛ قیام میکند، حرکت میکند، بعد هم شهید میشود؛ در مشهد، محمّدتقی خان پسیان؛ او هم همین جور... در رشت، میرزا کوچکخان جنگلی؛ در اصفهان، آقانجفی و حاجآقا نورالله؛ در شیراز، آسیّدعبدالحسین لاری و بعضی دیگر از بزرگان علما، [مثل] شیخ جعفر محلّاتی؛ در بوشهر، رئیسعلی دلواری... [پس] این روحیهی بسیجی وجود داشته. امّا در دوران انقلاب، همین ظرفیّت اوّلاً افزایش پیدا کرد به خاطر اینکه انقلاب امید داد... بعد هم کسی مثل امام بزرگوار در رأس کشور به بسیج جان داد، روح داد، لذا این ظرفیّت زنده شد و این استعداد به فعلیّت رسید.
بیانات رهبر معظم انقلاب مدظلهالعالی در دیدار بسیجیان ۱۴۰۱/۰۹/۰۵
@qom_khamenei_ir
جلسه ۴۶. فقه۳، مکاسب؛ ج۲، ص ۱۳۴. حرمة التکسب بالواجبات... فالذي ینساق إلیه النظر. ۶ آذر ۱۴۰۳ .mp3
11.23M
🌺 حدیث اخلاقی جلسه ۴۶: «کیفیت ارتباط با علماء، حکماء و فقرا»
🌕 عن امیر المؤمنین (علیهالسلام) قَالَ: قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ (صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ):
«سَائِلُوا اَلْعُلَمَاءَ، وَ خَالِطُوا اَلْحُكَمَاءَ، وَ جَالِسُوا اَلْفُقَرَاءَ».
🖊 شرح حدیث:
1⃣ سائلوا العلماء،
🍃 بپرسید، مُسائله کنید با دانشمندان.
🍃 آنچه را که در چَنتهی علمی دانشمند است، با سؤال استخراج کنید، برای خودتان آن را کسب کنید.
این، جز با سؤال ممکن نیست.
🍃 بنابراین، یکی از کارهایی که در برنامه یک انسان، خوب است قرار داشته باشد، این است که هر جا به عالمی رسید، هر علمی، از او بپرسد.
به خصوص جوانها که یادشان میماند.
یک کلمهای انسان از یک عالمی در یک بخش میشنود، سالهای متمادی در ذهن انسان هست، بعد معلومات مشابهش به آن منضمّ میشود، میبینید اينها مبدأ و منشأ تحقیق، فهم و فحص برای او میشود.
2⃣ و خالِطوا الحُکَماء،
🌱 حکماء یعنی فرزانگان، دانایان.
🍃 بین این، و عالم عموم و خصوص من وجه است؛
🌱 ای بسا عالمی که فرزانه نیست، فرزانگی را ندارد، مثل عوام الناس میماند، فقط یک مقدار معلومات پیدا کرده.
🌱 و ای بسا فرزانهای که درس معمولی و متعارف نخوانده، که کتابی بخواند و علم به این معنا پیدا کند، امّا فرزانه است، مسائل را میفهمد، درک میکند.
🍃 انسان گاهی آدمهایی را میبیند که به حسب ظاهر عامی هستند، امّا وقتی راجع به یک مطلبی حرف میزنند، سنجیده، فهمیده، فرزانهگون.
🍃 مخالطه شما، نشست و برخاست شما، با فرزانگان باشد.
انسانهای فرزانه به انسان میآموزند.
3⃣ و جالسوا الفقراء،
🍃 همنشینی کنید با فقیران؛
یعنی این را هم جزو برنامه قرار بدهید.
✅ هر کسی هستید، هر چه هستید، یکی از برنامههایتان این باشد که با فقیر جماعت همنشینی کنید. این خیلی فوائد دارد.
🌱 اولین فایدهاش برای شمایی است که همنشینی میکنید؛ زیرا آن حالت شُحّ نفس انسانی را، آن حرص و طمع و بخل را، که همهاش میخواهد انسان بدست بیاورد، این را در تا حدود زیادی در انسان فرومینشاند، و إلا انسان وقتی روی غلطک زندگی مرّفه افتاد، دیگر نگهداشتن و متوقّفکردن او از درون انسان خیلی کار سختی است، همینطور بیمهار میرود.
هر چقدر هم شیب تندتر میشود و پیشتر میرود، سرعت بیشتر میشود.
وقتی انسان با فقراء نشست، این حالت یک مقداری متوقّف میشود، انسان واقعیتها را میبیند.
آنهایی که خودشان جزو فقرایند، طبیعی است که متن زندگیشان هست، امّا آن کسانی که جزو فقرا نیستند و از طبقات مرفّه یا به شدّت مرفّه هستند، اينها از جمله کارهایشان این باشد با آدمهای تهیدست نشست و برخاست کنید تا خیال نکنید زندگیِ مرفّه، همانی است که باید باشد.
نه، ببینید انسانهایی هم هستند که از این زندگی محرومند.
📚 النوادر؛ راوندی، صفحۀ ۱۵۵.
📚 ۳ خرداد ۱۳۸۴ (جلسه ۴۶ مکاسب محرّمه)
جلسه ۴۳. اصول۳، کفایة؛ ج۱، ص ۲۵۸. في النواهي..اقتضاء النهي للفساد..تحقیق المسألة..في العبادات..فإنه یقال لاضیر. ۶ آذر ۱۴۰۳ .mp3
13.76M
🎙جلسه ۴۳. اصول۳،کفایةالأصول؛
المقصد الثاني: في النواهي... فصلٌ: في أنّ النهي عن الشئ هل يقتضي فساده أم لا؟
ج۱، ص ۲۵۸؛ تحقیق المسألة في مقامین... الأول: في العبادات... فإنّه یقال: لا ضیر
📆 سهشنبه؛ ۶ آذر ۱۴۰۳
#کفایة_الأصول
#اصول_۳
🌺 حدیث اخلاقی جلسه ۴۳: «رسالة حقوق: حقّ فرزند»
📜 روایت ابتدای درس خارج مقام معظّم رهبری (حفظه الله)
🌕 في الفقیه [رَوَى إِسْمَاعِيلُ بْنُ اَلْفَضْلِ عَنْ ثَابِتِ بْنِ دِينَارٍ] عَنْ سَيِّدِ اَلْعَابِدِينَ عَلِيِّ بْنِ اَلْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ (عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ) قَالَ:...
«وَ أَمَّا حَقُّ وَلَدِكَ فَأَنْ تَعْلَمَ أَنَّهُ مِنْكَ، وَ مُضَافٌ إِلَيْكَ فِي عَاجِلِ اَلدُّنْيَا بِخَيْرِهِ وَ شَرِّهِ؛
وَ أَنَّكَ مَسْئُولٌ عَمَّا وُلِّيتَهُ مِنْ حُسْنِ اَلْأَدَبِ، وَ اَلدَّلاَلَةِ عَلَى رَبِّهِ عَزَّ وَ جَلَّ، وَ اَلْمَعُونَةِ عَلَى طَاعَتِهِ؛
فَاعْمَلْ فِي أَمْرِهِ عَمَلَ مَنْ يَعْلَمُ أَنَّهُ مُثَابٌ عَلَى اَلْإِحْسَانِ إِلَيْهِ، مُعَاقَبٌ عَلَى اَلْإِسَاءَةِ إِلَيْهِ»
🖊 شرح حدیث:
🍃 امّا حقّ فرزندت:
1⃣ اینکه بدانی از توست، مضاف به توست.
🍃 انسان نمیتواند از مسئولیت آنچه فرزند او و تربیتشدهی دست او و برآمدهی از آغوش او انجام میدهد، خودش را کنار بکشد.
2⃣ شما مسئول هستید به او کمک بکنید از حسن ادب، ادب زندگی، ادب اخلاقی، ادب رفتاری، اینها را باید به او تعلیم بدهید.
3⃣ او را دلالت کنید به خدای عزّوجلّ، آشنا کنید او را با خدای خودش، البته با شیوهی خودش آشنا کنید!
✳️ چون که با کودک سر و کارت فتاد،
پس زبان کودکی باید گشاد.
✅ امروز روشهای گوناگون علمی خوبی کشف شده است در این مورد، انسان میتواند از این روشها استفاده کند.
4⃣ میتوانید به او طاعت خدای متعال را یاد بدهید، مأنوس کنید او را با این معنا.
5⃣ با فرزند خود مانند کسی رفتار کنید که میداند در کار نیک به او هم ثواب میرسد، و در کار بد او مؤاخذه خواهد شد.
🍃 رفتارت با فرزندت، رفتار کسی باشد که احساس میکند که اگر خوب عمل کرد، پدر مُثاب است.
اگر بد عمل کرد، پدر مؤاخَذ و مُعاقَب است.
✅ نیکیکردن به فرزند در چرخهی ارزشهای اسلامی اینهاست: با خدا آشنا کردن، با اطاعت خدا مأنوس کردن، و از این قبیل.
📚 الشّافی (تلخیص کتب اربعه)؛ صفحه ۶۹۵؛ فیض کاشانی
📆 دوشنبه، ۱۸ مهر ۱۳۹۰ (جلسه ۴۳۶ مکاسب محرّمه)
وَ أَمَّا حَقُّ أَبِيكَ فَأَنْ تَعْلَمَ أَنَّهُ أَصْلُكَ، فَإِنَّكَ لَوْلاَهُ لَمْ تَكُنْ؛
فَمَهْمَا رَأَيْتَ مِنْ نَفْسِكَ مَا يُعْجِبُكَ فَاعْلَمْ أَنَّ أَبَاكَ أَصْلُ اَلنِّعْمَةِ عَلَيْكَ فِيهِ؛
فَاحْمَدِ اَللَّهَ وَ اُشْكُرْهُ عَلَى قَدْرِ ذَلِكَ، وَ «لاٰ قُوَّةَ إِلاّٰ بِاللّٰهِ»
جلسه ۴۷. فقه۳، مکاسب؛ ج۲، ص ۱۳۵. حرمة التکسب بالواجبات... و أمّا مانعیة مجرد الوجوب. ۷ آذر ۱۴۰۳ .mp3
10.57M
🌺 حدیث اخلاقی جلسه ۴۷: «فقهایی که امناء رسولانند»
🌕 عن أمیر المؤمنین (علیهالسلام) قَالَ: قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ (صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ):
«اَلْفُقَهَاءُ أُمَنَاءُ اَلرُّسُلِ مَا لَمْ يَدْخُلُوا فِي اَلدُّنْيَا؛
قِيلَ: يَا رَسُولَ اَللَّهِ! وَ مَا دُخُولُهُمْ فِي اَلدُّنْيَا؟
فَقَالَ: اِتِّبَاعُ اَلسُّلْطَانِ؛
فَإِذَا فَعَلُوا ذَلِكَ فَاحْذَرُوهُمْ عَلَى أَدْيَانِكُمْ».
🖊 شرح حدیث:
🌕 اَلْفُقَهَاءُ أُمَنَاءُ اَلرُّسُلِ
🌱 امینِ کسی، یعنی آن کس کارهای خود را به او میسپارد، امانتِ مهمّی را که بر دوش دارد، بر عهده او میگذارد، و او این امانت را به درستی به سر منزل میرساند.
امین، این است.
🍃 فقهاء، امناء پیغمبرانند،
آنها این مسؤولیت را بر دوش فقهاء گذاشتهاند،
که این مسؤولیت عبارت است از اینکه مردم را هدایت کنند، مردم را به نجات برسانند، و بهروزیِ معنوی و اُخروی و دنیوی را برای مردم زمینهسازی و فراهم کنند.
این، کار أنبیاست که آن را به فقهاء سپردند، فقهاء أمین آنهایند که این کار را برایشان انجام بدهند.
🌕 ما لمیَدخُلوا فی الدنیا،
🍃 امّا فقهاء در صورتی امینِ أنبیاء محسوب میشوند که داخل در دنیا نشوند!
🛑 معنایش این نیست که نخورند، نیاشامند، نکاح نکنند، و از این قبیل؛ نه،
❌ یعنی دنیاطلبی نکنند، بنده دنیا و سرباز شهوات نفس خودشان نباشند.
معنای «ما لمیَدخلوا فی الدنیا» این است.
سائل میپرسد:
🌕 قیل: یا رسول الله! و ما دخولُهم فی الدنیا؟
طبعاً یک مصداق را سؤال میکند، حضرت هم یک مصداق را جواب میدهند، مخصوصِ این مصداق نیست.
🌕 فقال: اِتِّباعُ السلطان،
🍃 وقتی که تابع سلطان و قدرت مادّی بشوند!
دخول در دنیا، یک نمونهاش این است: پیرو سلطان شدن، مراد، سلطان حق که بلاشک نیست، چون پیروی او بر همه واجب است،
🌱 سلطان یعنی آن قدرتِ به ناحق، قدرت مادّی، که ازمّۀ امور مردم را به ناحق در دست گرفته، اينها باید با او مقابله کنند و معارضه کنند، با او همراهی نکنند.
❌ حال، خودشان بشوند جزو لشکر او!
این، یک مصداق تامّ و تمامِ دخول در دنیاست.
🍃 البته عرض کردیم این یک مصداق است، بعضیها هم بودند که اتّباع سلطان هم نمیکردند، طور دیگری داخل در دنیا میشدند!
مصداق تامّ و تمامش آن است.
🌕 فَإِذا فَعَلُوا ذلک،
وقتی آنها اتباعِ سلطان را پیشه کردند؛ آن وقت
🌕 فَاحذروهُم علی أدیانِکم،
مراقب باشید! مواظب باشید! برحذر باشید که دین شما را ندزدند!
چون عالم دین هستند، راه و چاههای دین را بلدند، آخوندهای درباریِ آن روز، و آخوندهای پیرو آمریکای امروز!
این هم یک نوع اتباع السلطان است،
امروز سلطان دنیا آمریکاست، دینشان را در خدمت سلطان قرار میدهند،
آن وقت هر چه او بخواهد، همانطور برایش معنا میکنند، همینطور برایش آیات را تفسیر میکنند، همینطور تأویل میکنند!
آن وقت است که دیگر باید بر حذر باشید بر ادیانتان، که دینتان را غارت نکنند!
امین که نیستند هیچ، خائناند، و ممکن است که غارت کنند.
📚 النوادر؛ راوندی، صفحۀ ۱۵۶.
📚 ۸ خرداد ۱۳۸۴ (جلسه ۴۷ مکاسب محرّمه)
جلسه ۴۴. اصول۳، کفایة؛ ج۱، ص ۲۵۹. في النواهي..اقتضاء النهي للفساد..تحقیق المسألة..المقام الثاني، في المعاملات. ۷ آذر ۱۴۰۳ .mp3
11.09M
🎙جلسه ۴۴. اصول۳،کفایةالأصول؛
المقصد الثاني: في النواهي... فصلٌ: في أنّ النهي عن الشئ هل يقتضي فساده أم لا؟
ج۱، ص ۲۵۹؛ تحقیق المسألة في مقامین... المقام الثاني: في المعاملات
📆 چهارشنبه؛ ۷ آذر ۱۴۰۳
#کفایة_الأصول
#اصول_۳
🌺 حدیث اخلاقی جلسه ۴۴: «رسالة حقوق: حقّ کسی که به شما نیکی میکند»
📜 روایت ابتدای درس خارج مقام معظّم رهبری (حفظه الله)
🌕 في الفقیه [رَوَى إِسْمَاعِيلُ بْنُ اَلْفَضْلِ عَنْ ثَابِتِ بْنِ دِينَارٍ] عَنْ سَيِّدِ اَلْعَابِدِينَ عَلِيِّ بْنِ اَلْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ (عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ) قَالَ:...
«حَقُّ ذِي اَلْمَعْرُوفِ عَلَيْكَ فَأَنْ تَشْكُرَهُ،
وَ تَذْكُرَ مَعْرُوفَهُ،
وَ تَكْسِبَهُ اَلْمَقَالَةَ اَلْحَسَنَةَ،
وَ تُخْلِصَ لَهُ اَلدُّعَاءَ فِيمَا بَيْنَكَ وَ بَيْنَ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ؛
فَإِذَا فَعَلْتَ ذَلِكَ كُنْتَ قَدْ شَكَرْتَهُ سِرّاً وَ عَلاَنِيَةً،
ثُمَّ إِنْ قَدَرْتَ عَلَى مُكَافَأَتِهِ يَوْماً كَافَأْتَهُ (کافیته)»
🖊 شرح حدیث:
🍃 کسی که به شما نیکی میکند، حقّی به گردن شما دارد، اوّلین حقّ او این است که:
1⃣ از او تشکّر کنید،
2⃣ علاوهی بر این، نیکی او را بر زبان بیاورید،
🌱 یا در مقابل خود او، یا در غیاب او پیش دیگران.
🍃 ما دیدیم بعضی از علمای متعبّد و اهل سلوک را که یک کسی پنجاه سال قبل مثلاً یک محبّتی به ایشان کرده بود، از او یاد میکردند، مکرّراً ذکر میکردند که: فلان کس چنین محبّتی به ما کرد. فراموش نمیکردند.
3⃣ گفتهی نیکو را برای او فراهم کنید، که همان ذکر خیر است.
4⃣ علاوهی بر اینها بین خود و خدا، برای او دعا بکنی،
🍃 دعای خلوت که خالص بین خودت و خدا است، و جز تو و خدا کسی نمیداند.
واقعاً از خدای متعال برای او خیر بخواهی.
✅ این کارها، شکر اوست؛
هم شکر در سرّ است، هم شکر در علانیه است.
5⃣ علاوهی بر این، اگر یک روزی توانستی با او به نحو متقابل نیکی بکنی، آن را هم باید انجام بدهی!
✅ اگر واقعاً ما بین خودمان به این یک دستور مقیّد و پایبند باشیم، چقدر اوضاع جامعه به طرف صَلاح اخلاقی پیش خواهد رفت.
🍃 یک کسی به ما یک محبّتی کرده، ندارد هم که این محبّت چطور باشد؛ محبّت مالی، دنیایی، غیر مالی.
🌱 یک سلامی به ما کرده، در جایی که این سلامکردن محبّت محسوب میشد، همین را به عنوان یک خیری که از او به ما رسیده است، در نظر داشته باشیم،
برایش دعا کنیم، ذکر خیرش را بکنیم، مقالهی حسنه برای او ذکر بکنیم، بعد هم اگر توانستیم مکافئة و مجازات کنیم.
🍃 اگر واقعاً همین بین ما رایج بشود، چقدر کمک میکند به سلامت فضای عمومی جامعه و محبّت و برادری بین انسانها، که ما مشکلات اجتماعیمان غالباً ناشی از عدم رعایت یک چنین حقوق است.
📚 الشّافی (تلخیص کتب اربعه)؛ صفحه ۶۹۵ و ۶۹۶؛ فیض کاشانی
📆 دوشنبه، ۲ آبان ۱۳۹۰ (جلسه ۴۳۷ مکاسب محرّمه)
وَ أَمَّا حَقُّ أَخِيكَ فَأَنْ تَعْلَمَ أَنَّهُ يَدُكَ وَ عِزُّكَ وَ قُوَّتُكَ؛
فَلاَ تَتَّخِذْهُ سِلاَحاً عَلَى مَعْصِيَةِ اَللَّهِ، وَ لاَ عُدَّةً لِلظُّلْمِ لِخَلْقِ اَللَّهِ، وَ لاَتَدَعْ نُصْرَتَهُ عَلَى عَدُوِّهِ وَ اَلنَّصِيحَةَ لَهُ؛
فَإِنْ أَطَاعَ اَللَّهَ تَعَالَى، وَ إِلَّا فَلْيَكُنِ اَللَّهُ أَكْرَمَ عَلَيْكَ مِنْهُ، وَ «لاٰ قُوَّةَ إِلاّٰ بِاللّٰهِ»
وَ أَمَّا حَقُّ مَوْلاَكَ اَلْمُنْعِمِ عَلَيْكَ فَأَنْ تَعْلَمَ أَنَّهُ أَنْفَقَ فِيكَ مَالَهُ، وَ أَخْرَجَكَ مِنْ ذُلِّ اَلرِّقِّ وَ وَحْشَتِهِ إِلَى عِزِّ اَلْحُرِّيَّةِ وَ أُنْسِهَا،
فَأَطْلَقَكَ مِنْ أَسْرِ اَلْمَلَكَةِ، وَ فَكَّ عَنْكَ قَيْدَ اَلْعُبُودِيَّةِ، وَ أَخْرَجَكَ مِنَ اَلسِّجْنِ، وَ مَلَّكَكَ نَفْسَكَ، وَ فَرَّغَكَ لِعِبَادَةِ رَبِّكَ؛
وَ تَعْلَمَ أَنَّهُ أَوْلَى اَلْخَلْقِ بِكَ فِي حَيَاتِكَ وَ مَوْتِكَ، وَ أَنَّ نُصْرَتَهُ عَلَيْكَ وَاجِبَةٌ بِنَفْسِكَ، وَ مَا اِحْتَاجَ إِلَيْهِ مِنْكَ، وَ «لاٰ قُوَّةَ إِلاّٰ بِاللّٰهِ»
وَ أَمَّا حَقُّ مَوْلاَكَ اَلَّذِي أَنْعَمْتَ عَلَيْهِ فَأَنْ تَعْلَمَ أَنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ جَعَلَ عِتْقَكَ لَهُ وَسِيلَةً إِلَيْهِ، وَ حِجَاباً لَكَ مِنَ اَلنَّارِ؛
وَ أَنَّ ثَوَابَكَ فِي اَلْعَاجِلِ مِيرَاثُهُ إِذَا لَمْ يَكُنْ لَهُ رَحِمٌ مُكَافَأَةً لِمَا أَنْفَقْتَ مِنْ مَالِكَ، وَ فِي اَلْآجِلِ اَلْجَنَّةُ.
هدایت شده از مرکز فقهی آیتالله مجتهدی (رضواناللهعليه)
⚫️السلام علیكِ یا فاطمة الزهراء⚫️
أعظم الله أجورکم.
چند فیش منبر برای ایام فاطمیه، تقدیم سروران میگردد.
إنشاءالله مفید باشد، و مقبول وجود مبارک أمّ الأئمة النجباء (سلاماللهعلیها)👇👇
هدایت شده از مرکز فقهی آیتالله مجتهدی (رضواناللهعليه)
1. مراتب شناخت فاطمة زهرا (سلام الله علیها) - شناخت اسمائی.pdf
2.31M
📜 ۱. شناخت اسمائی حضرت زهرا (سلام الله علیها)