هدایت شده از حوزه علمیه آیتالله حقشناس(ره)
بسم الله الرحمن الرحیم
🔰 هفته نامه اخلاقی#خلق_کریم | شماره هشتاد و ششم
📌 باموضوع: پدر و مادر | به مناسبت ولادت حضرت زهرا سلام الله علیها
🔴 کاری از:
#حوزه_علمیه_آیت_الله_حق_شناس_ره
(امینالدوله_فیلسوفالدوله)
#حوزه_علمیه_مجازی_اخلاق
🗓 هفته آخر جمادیالثانی سال ۱۴۴۶ هجریقمری | هفته اول دیماه سال ۱۴۰۳ هجریشمسی
📖 مطالعه نسخه پیدیاف:
https://eitaa.com/hhaghshenas/34233
🔸 آیه و تفسیر
🔹 احادیث کلاس و مباحثه
🔸 رهبر کبیر انقلاب
🔹️ رهبر معظم انقلاب
🔸 کلام آیت الله حق شناس رحمة الله
🔹️ حضرت استاد میر هاشم حسينى حفظه الله
🔸️ حضرت استاد جاودان حفظه الله
🔹️ حضرت استاد تحریری حفظه الله
🔸️ معراج السعاده
🔹️جامع السعادات
🔸️ سخن بزرگان
🔹️یادداشت اخلاقی
🔸️کلام مختصر
#خلق_کریم
#شماره_هشتاد_و_هشت
#پدر_و_مادر
@hhaghshenas
جلسه ۵۸. اصول۳، کفایة؛ ج۱، ص ۲۸۱. في المفاهیم... مفهوم الشرط... بقي هنا أمور... الأمر الثالث... إن قلت نعم. ۸ دی ۱۴۰۳ .mp3
13.55M
🎙جلسه ۵۸. اصول۳،کفایةالأصول؛
المقصد الثالث: في المفاهیم
ج۱، ص ۲۸۱؛ مفهوم الشرط... بقي هنا أمور... الأمر الثالث... إن قلت: نعم
📆 شنبه؛ ۸ دی ۱۴۰۳
#کفایة_الأصول
#اصول_۳
🌺 حدیث اخلاقی جلسه ۵۸: «از جملهی بدترین مردان»
📜 روایت ابتدای درس خارج مقام معظّم رهبری (حفظهالله)
🌕 في الکافي [عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ وَ عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ جَمِيعاً عَنِ اِبْنِ مَحْبُوبٍ عَنِ اِبْنِ رِئَابٍ عَنْ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اَللَّهِ قَالَ] قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ (صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ):
«أَ لَا أُخْبِرُكُمْ بِشِرَارِ رِجَالِكُمْ؟
قُلْنَا: بَلَى؛ يَا رَسُولَ اَللَّهِ!
فَقَالَ: «إِنَّ مِنْ شِرَارِ رِجَالِكُمُ اَلْبَهَّاتَ اَلْجَرِيءَ اَلْفَحَّاشَ، اَلْآكِلَ وَحْدَهُ، وَ اَلْمَانِعَ رِفْدَهُ، وَ اَلضَّارِبَ عَبْدَهُ، وَ اَلْمُلْجِئَ عِيَالَهُ إِلَى غَيْرِهِ».
🖊 شرح حدیث:
🍃 همه دوست دارند بدانند بدترینها چه کسانی هستند.
🌱 حضرت در توضیح سؤال شریفشان از «مِن» استفاده کردهاند، یعنی: از جملهی بدترینها اینهایند، نه اینکه همهی بدترینها منحصرند در این دستهای که ذکر خواهند شد.
1⃣ اَلْبَهَّاتَ
🍃 کسی که بهتان میزند.
راحت تهمت میزند به این، به آن، نسبتهای خلاف، نسبتهای دروغ، نسبتهای سست.
🍂 گاهی انسان علم هم ندارد به اینکه دروغ است، امّا همین که علم ندارد به راست بودنِ آن، این میشود بهتان.
اگر علم داشت که راست است، میگفت، این میشد غیبت.
2⃣ اَلْجَرِيءَ اَلْفَحَّاشَ
🍃 آدم گستاخِ بددهنِ دشنامده.
3⃣ اَلْآكِلَ وَحْدَهُ
🍃 کسی که تنها خودش میخورد، که کنایهی از بخل است.
🌱 ظاهراً مراد این نیست که غذا را تنها میخورد، یعنی برای داشتن و خوردن و کیسه پرکردن فقط برای خود حقّی قائل است، برای دیگران حقّی قائل نیست.
4⃣ وَ اَلْمَانِعَ رِفْدَهُ
🍃 کسانی که میخواهند بر او وارد شوند، مانع میشود.
5⃣ وَ اَلضَّارِبَ عَبْدَهُ
🍃 خشن و بداخلاق است به طوری که بنده و غلام خود را کتک میزند.
6⃣ وَ اَلْمُلْجِئَ عِيَالَهُ إِلَى غَيْرِهِ
🍃 اینقدر سخت و تنگ بر عائلهی خود میگیرد که آنها را وادار میکند که به دیگران پناه ببرند.
🛑 مجموعهی این رفتارها موجب میشود که یک انسانی بشود جزو شرار خلقِ الله،
از اینها باید پرهیز کرد.
✅ مقایسه کنید بین این بیان و این منطق و این فرهنگ، با آنچه این مدّعیان مسخرهی دروغین حقوق بشر در رفتارهایشان، چه در گذشته داشتند، چه امروز دارند.
آنها آن وقتی که بردهداری وجود داشت، تا حدود ۱۰۰ سال پیش تقریباً یا حتّی کمتر، در دنیای غرب بردهداری رایج بود، حقّ داشتند برده را بکشند!
کتک که خیلی ارزان است، آن قدر او را زیر شکنجه قرار میدادند که او را میکشتند.
یا آن قدر کار بر او تحمیل میکردند که او را به مرگ میرساندند.
❌ کسی هم ایراد نمیکرد، ظاهرش جنتلمَن و مؤدّب به آداب و کروات بسته و ادکلن زده و تر و تمیز، باطنش این قدر متعفّن و کثیف بود که این انسان را حق داشت برای خدمت خودش اینطور استثمار کند، بزند.
همینهایی که الآن شما میبینید با چهرههای خیلی موجّه در مجامع جهانی حاضر میشوند، در مورد بشر و حقوق بشر و این چیزها حرف میزنند، دل میسوزانند، اینها الآن هم همیناند.
الآن هم راحت اسلحه را میکشد، آنجایی که لازم بداند، میزند و میکشد، هیچ ابایی هم ندارد، آنجایی که منافعش، پولش، جیبش اقتضاء بکند.
الآن هم همینطورند، جنگ راه میاندازند، هزاران نفر را میکشند، یک کشور را اشغال میکنند.
فرهنگ مادّی غربیِ منقطع از معنویت و خدا این است، و همینها مدّعی حقوق بشر هم هستند!
📚 الشّافی (تلخیص کتب اربعه)؛ صفحه ۶۹۹؛ فیض کاشانی
📆 سهشنبه، ۲۹ آذر ۱۳۹۰ (جلسه ۴۵۰ مکاسب محرّمه)
جلسه ۶۱. فقه۳، مکاسب؛ ج۲، ص ۱۵۷. خاتمة... الأولی، حرمة بیع المصحف... و ربّما یتوهّم. ۹ دی ۱۴۰۳ .mp3
12.57M
🌺 حدیث اخلاقی جلسه ۶۱: «دروغ بهجا و محبوب، و راست بیجا و مبغوض»
📜 روایت ابتدای درس خارج مقام معظّم رهبری (حفظهالله)
🌕 و من وصيّة له (صلّیاللهعلیهوآله) لعليّ (علیهالسّلام):
«...يَا عَلِيُّ! إِنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَحَبَّ اَلْكَذِبَ فِي اَلصَّلاَحِ، وَ أَبْغَضَ اَلصِّدْقَ فِي اَلْفَسَادِ»
🖊 شرح حدیث:
🌕 يا عليّ! إنّ اللهَ عزّوجلّ أحبَّ الكِذبَ في الصَّلاح.
🍃 اين قدر اصلاح ذات البين مهم است كه فرمود: أحبَّ الكِذب،
نفرمود: جَوَّز الكذب في الصلاح.
🍃 گاهی اصلاح بين دو مؤمن، يا دو جماعت مؤمن، اقتضا میكند انسان خلاف واقعی بگويد، برای اينكه يک كدورتی را، يک نِقاري را از ميان بردارد.
میفرمايد: اين را خدای متعال دوست میدارد، بالاتر از اينكه آن را جايز بداند.
🌕 و أبغَضَ الصِّدق في الفساد،
امّا آن جايیكه يک سخن راست، موجب فساد و نِقار و كدورت بين دو نفر میشود، اين را فرمود أبغَضَ، دشمن میدارد!
🍃 چون به قول مرحوم حاج آقا حسين قمّی فرموده بود: دروغ گفتن حرام است، راست گفتن كه واجب نيست!
كسی از زيد پيش شما بدگويی میكند، چه لزومی دارد كه نقل كند؟!
بنای يک جامعهی سالم به اين است كه افراد با هم همراه باشند، همدل باشند، مؤمنين نسبت به يكديگر خوشبين باشند، سوء ظنّ نسبت به يكديگر نداشته باشند، تا بتوانند با هم همكاری كنند.
و الّا هيچ انسانى از خطا و از گناه مبرّا نيست، گناه اين را به او گفتن، گناه او را به اين گفتن، مصداق اشاعة فاحشه است، كه در قرآن فرمود: «إنّ الذين يُحبّون أن تَشيعَ الفاحشة في الذين آمنوا لهم عذابٌ اليم فی الدنیا و الآخرة».
📚 النوادر؛ راوندی، صفحۀ ۳۲۰.
📚 ۲۹ آبان ۱۳۸۴ (جلسه ۶۱ مکاسب محرّمه)
◀️ نظر استاد «مدّظلّهالعالی» با توجه به نحوه پاسخ معصوم «علیهالسّلام»
یک نکتهای در این روایات جلب توجه میکند که بایستی روی آن نکته فکر کرد، آن نکته این است که: در روایاتِ مجوّزه که دو، سه روایت بود، راوی از امام (علیهالسلام) سؤال میکند حکمِ خرید و فروش مصحف، یا کتاب الله چیست؟
حضرت به جای این که جواب بدهند که حکم چیست، تاریخچه بیان میکنند، میگویند در صدرِ اوّل، قرآن را فلانجا میگذاشتند، مردم میرفتند، خودشان مینوشتند، بعد به تدریج به گونهای شد که همان نوشتهها را خرید و فروش میکردند.
❓این که ارتباطی به آن سؤال ندارد! چرا حضرت این را میگویند؟
بعد از آن که حضرت این تفسیر را بیان میکنند، راوی جواب خودش را نگرفته، میگوید: بالأخره جایز است یا نه؟
حضرت میفرمایند: أشترِیه أحبّ الیّ من أن أبیعَه، یعنی اشکالی ندارد، جایز است.
این تفصیلی که امام بیان میفرمایند، بیان واقعه را، کیفیت حدوث این امر در صدر اسلام را بیان میکنند، منشأش چیست؟ چه میخواهند بفرمایند؟
✅ آنچه انسان میفهمد این است که: قضیهی خرید و فروش کتاب الهی و کلام الهی، مطلبی بوده است که در ذهن و زبان مردم رائج بوده است که: چطور میشود انسان کلام الهی را بخرد، بفروشد؟
کتاب خدا، کلام خدا، آیا قابل مقابلۀ بالمال است؟
معلوم میشود از این سؤالهای متعدد، ده تا، دوازده تا روایت است، در همهی این روایات، سؤال میکند که: چطور است که ما کتاب خدا را، مصحف را بخریم یا بفروشیم؟ معلوم میشود این مسأله مطرح بوده است.
این که ده، دوازده راوی از امام سؤال میکنند که: آیا خرید و فروش مصحف جایز است یا نه؟
خود این به وضوح دلالت میکند که این مسأله در بین مردم مطرح بوده است: آیا کلام خدا را میشود خرید؟ میشود فروخت؟ چطور میشود خرید و فروش کرد؟
حضرت با بیانِ آن سابقهی تاریخی، یک حقیقتی را میخواهند بیان بکنند، میخواهند بفرمایند که:
✅ کلام خدا، دو بروز و ظهور دارد، یا به یک معنا: دو هویت و دو حقیقت میشود برای آن فرض کرد؛
1⃣ یکی این که بگوییم کلام خدا یعنی همان کلماتی که بر قلب مقدس پیغمبر اکرم نازل شده است و ایشان آن را بر زبان آوردند و مردم آن را یاد گرفتند که مایۀ خیر و سعادت انسان در دارَین است.
2⃣ لکن همین کلام الهی یک بروز و ظهور و وجود دیگری هم دارد و آن این که به صورت نقش روی کاغذ نوشته بشود.
نقوش و خطوطی که شما روی کاغذ ملاحظه میکنید، این که حقیقت کلام الهی نیست، این حاکی از کلام الهی است، و الّا این یک نقشی است، این را اگر فرض بفرمایید به خط عربی انسان بنویسد، به شکلی میشود.
اگر همین کلمات را، مثلاً الحمد لله ربّ العالمین را با حروف لاتین بنویسید، یک نوع دیگر میشود.
اگر با حروف چینی یا حروف ژاپنی همین را بنویسید، یک شکل دیگری درمیآید.
همهی اینها هم حاکی از کلام خداست.
پس کلام الهی یک وجودی دارد که وجودِ حقیقیِ آن است، این همان چیزی است که از این نقوش فهمیده میشود.
وقتی نگاه میکنید به آن نقوش، آن کلام بر قلب شما نازل میشود همچنان که بر قلب مقدس پیغمبر اکرم نازل شد و پیغمبر مکرّم اسلام آن را بر زبان آورد و بر ذهنها و بر دلهای شما نازل شد، حال، که به این نقوش نگاه میکنید، باز بر دل شما مجدداً این کلام نازل میشود.
این، یک وجود است که وجودِ حقیقی اوست.
یک وجود هم، وجودِ نقشی اوست، در واقع چیزی است که حاکی از آن وجود است، آن، یعنی همین نوشتههای روی کاغذ که عرض کردیم میشود با حروف لاتین بنویسیم، یا با حروف چینی، یا با حروف ژاپنی، یا با حروف هندی، اینها حروفی جداگانه است، میشود قرآن را با همۀ این حروف نوشت.
همهی این حروف هم وقتی نوشته بشود، همان احترام را دارد یعنی حاکی از کلام الله است.
چنانچه یک روز با خط کوفی نوشته میشد که ما و شما آن را اصلاً نمیتوانیم بخوانیم، یک روز هم با خط نسخ یا خط نستعلیق با بقیۀ خطوط نوشته میشود که اگر آن اولیها بودند، نمیتوانستند بخوانند!
امّا همهی اینها، نقوش است، اینها حاکی از کلام الهی است، خود کلام الهی نیست.
آنچه در ذهن مردم بوده است و درست هم بوده، شاید یک عدهای هم پر و بال میدادند در جامعۀ زمان ائمه (علیهمالسلام) چون، در جوامعی که معارف سقوط میکند، معارف اصلی از دسترس مردم دور میشود، حواشی یعنی چیزهایی که جزو معارفِ اصلی نیست، رشد میکند، معارف در اختیار ائمه (علیهمالسلام) بود، آنهایی که به اینها دسترسی نداشتند، چیزهای دیگر را وارد میکردند!
✅ بنابراین، آنچه به نظر میرسد از مجموع این روایات به همان قرینهای که عرض کردیم، قرینهی سؤال که چرا سؤال میکنند، این است که: آنچه در اختیار شماست، عبارت است از همین نقش، خریدِ آن، فروشِ آن، اشکال ندارد.
روایاتِ مانعه هم میگوید اشکال ندارد، برای خاطر این که روایات مانعه میگوید کاغذ را بفروش! کاغذ سفید را که نمیگوید، کاغذِ منقوش را میگوید بفروش.
پس روایات مانعه هم در واقع میگوید که فروختنِ این نقشِ ظاهری قرآن که حاکی از قرآن است، اشکال ندارد، روایاتِ مجوّزه هم همین را میگوید.
بنابراین، اصلاً تعارضی بین اینها وجود ندارد.
آنچه ممنوع است، و روایات مانعه، آن را بیان میکند، آن عبارت است از حقیقت قرآن.
که این، اصلاً قابل خریدن و قابل فروختن نیست.
بنابراین، مسألۀ فروش قرآن به این صورتی که مطرح شده، مطرح نیست.
این قرآن مجلّدی که جلد شده است، بخر، بفروش، هیچ مانعی هم ندارد، یعنی روایات مانعه هم این را اصلاً منع نمیکند.
یک چیز دیگری در بین بوده است و آن اینکه حقیقتِ کلام الله چطور معامله میشود؟ کلام خدا را انسان میتواند بخرد یا بفروشد؟ روایات مانعه در مقام بیان این مطلب است که حقیقتِ کلام الله اصلاً محل بیع و شراء نیست، متعلِق بیع و شراء قرار نمیگیرد.
📜 جلسه ۵۳۹ درس خارج مکاسب محرّمة
🌱 بیع مصحف
🍃 مقام معظّم رهبری (حفظهالله)
جلسه ۵۹. اصول۳، کفایة؛ ج۱، ص ۲۸۲. في المفاهیم... مفهوم الشرط... بقي هنا أمور... الأمرالثالث... ثمّ إنّه لا وجه. ۹ دی ۱۴۰۳ .mp3
13.63M
🎙جلسه ۵۹. اصول۳،کفایةالأصول؛
المقصد الثالث: في المفاهیم
ج۱، ص ۲۸۲؛ مفهوم الشرط... بقي هنا أمور... الأمر الثالث... ثمّ إنّه لا وجه للتفصیل
📆 یکشنبه؛ ۹ دی ۱۴۰۳
#کفایة_الأصول
#اصول_۳
🌺 حدیث اخلاقی جلسه ۵۹: «سه امر خشکاننده ریشهی حسنات و توفیقات»
📜 روایت ابتدای درس خارج مقام معظّم رهبری (حفظهالله)
🌕 في الفقیه [وَ قَالَ اَلصَّادِقُ (عَلَيْهِاَلسَّلاَمُ):
«ثَلاَثٌ مَنْ تَكُنْ (کُنَّ) فِيهِ فَلاَ يُرْجَى خَيْرُهُ أَبَداً:
مَنْ لَمْيَخْشَ اَللَّهَ فِي اَلْغَيْبِ،
وَ لَمْيَرْعَوِ عِنْدَ اَلشَّيْبِ،
وَ لَمْيَسْتَحِ مِنَ اَلْعَيْبِ».
🖊 شرح حدیث:
🍃 آنچنان ریشهی حسنات و توفیقات را در انسان این سه چیز میخشکاند که امید خیری برای او باقی نمیماند، البته الّا ما شاءالله.
◀️ این سه چیز، عبارت است از:
1⃣ مَنْ لَمْيَخْشَ اَللَّهَ فِي اَلْغَيْبِ
🍃 کسی که در تنهایی، در خلوت، خشیت الهی در دل او نباشد.
🌱 آنجا که در مقابل چشم این و آن است، در فضای متعارفِ معمولیِ دینی است، این، ملاک نیست، مناط آنجایی است که انسان هیچ شاهدی ندارد، هیچ چشمی انسان را نمیبیند و یک منکری، گناهی پیش میآید، اینجا اگر کسی خشیت الهی را داشت، این، مایهی نجات است. اگر نداشت، لایُرجَی خیرُه ابداً.
2⃣ وَ لَمْيَرْعَوِ عِنْدَ اَلشَّيْبِ
🌱 اِرعواء بر وزن افعلال، از باب افعلال، البته در ابواب دیگر هم آمده: رَعواء، رَعیاء. به معنای برگشتن از چیزی است.
🍃 لمیَرعَوِ، یعنی از کار بد، از رفتار زشت، از عادات بد برنگردد؛ عند الشیب، وقتی که از دوران جوانی گذشت و به سمت دوران پیری سرازیر شد.
🌱 انسان در جوانی جهل دارد، غفلت دارد، مستیِ جوانی است.
وقتی این مستی از سرِ انسان میپرد، انسان بایستی به خود بیاید، از آن راههای غلطی که میپیموده است، باید برگردد!
🛑 اگر کسی این حالت در او نبود، یعنی غَیّ و گمراهی او در دوران پیری هم ادامه پیدا کرد، این واویلاست.
3⃣ وَ لَمْيَسْتَحِ مِنَ اَلْعَيْبِ
🍃 از عیوب شرمنده نباشد.
🌱 مراد، عیوب ظاهری و عرفی نیست، مراد آن چیزی است که در معیارهای الهی و دینی عیب شمرده شده است؛ یعنی گناه، یعنی کارهای خلاف، خلقیات زشت و بد.
انسان بایستی شرمنده باشد.
🍃 امام سجاد (سلاماللهعلیه) در دعای صحیفه سجادیه عرض میکند: «هذا مَقامُ مَن استَحیَی لنفسِه منک، و سَخِط علیها و رَضِی عنک».
من بر خودم به خاطر این خصوصیاتی که در من هست، خشمگینم.
از تو راضیام، یعنی به گردن خدا نمیاندازم که بگویم این را خدا کرد، چنانچه عادت کفّار و منافقین این بود، میگفتند خدا ما را در این راه انداخته.
نه، منم که انتخاب بد کردم.
✅ این استحیاءِ از خدای متعال، یکی از چیزهایی است که لازم است.
❌ اگر این هم نبود، از جملهی کسانی است که فلایُرجی خیرُه ابداً.
📚 الشّافی (تلخیص کتب اربعه)؛ صفحه ۷۰۰؛ فیض کاشانی
📆 یکشنبه، ۴دی ۱۳۹۰ (جلسه ۴۵۱ مکاسب محرّمه)
جلسه ۱۰. العروة الوثقی. فصلٌ في الجماعة... ج ۳، ص ۱۱۵، مسألة ٢. لاتشرع الجماعة في شئ... حتّى صلاة الغدير. ۹ دی ۱۴۰۳ .mp3
14.45M
🎙جلسه ۱۰. العروة الوثقی؛ فصلٌ في الجماعة
ج ۳، ص ۱۱۵، مسألة ٢. لاتشرع الجماعة في شئ من النوافل الأصلية... حتّی صلاة الغدير علی الأقوی
📆 یکشنبه؛ ۹ دی ۱۴۰۳
#العروة_الوثقی
#فصلٌ_في_الجماعة