eitaa logo
کانال دوست
1.1هزار دنبال‌کننده
30.2هزار عکس
25.8هزار ویدیو
80 فایل
🇮🇷از هر چه می‌رود سخن دوست خوشتر است🇮🇷 موضوعات جالب رو براتون به اشتراک میذاریم... کپی مطالب با رضایت کامل میباشد😊 http://eitaa.com/joinchat/2150105099C9478d3116b گروه دورهمی دوست👆 @dost_an 📮ارتباط با ادمین : @Mim_Sad139
مشاهده در ایتا
دانلود
داستان هاروت و ماروت در روزگاران پيش، پس از عصر حضرت سليمان - عليه السلام - سحر و جادوگري در ميان مردم بابِل به طور عجيبي رايج شده بود. بابِل از شهرها و سرزمينهاي تاريخي مربوط به پنج هزار سال قبل است، كه شامل منطقه وسيعي بين رود فرات و دجله مي‌شد. داراي تمدن عظيمي بود، و آن چنان بزرگ شد كه به آن كشور بابِل مي‌گفتند. اين كشور داراي شهرهايي بزرگ و قلعه‌هاي بلند، و قصرهاي سر به فلك كشيده و بتكده‌هاي عظيم بود، و اكنون از آن بناهاي عظيم، خرابه‌هايي باقي مانده است كه جزء آثار باستاني به شمار مي‌آيد. سحر و جادوگري در ميان مردم بابِل بسيار رايج بود، آنها از طلسمات و علفهاي مخصوص و پاشيدن آب متبرك، و دوختن نوارهاي مخصوص، براي انجام كارهاي حيرت‌انگيز و شگفت‌آور استفاده مي‌كردند...(1) از تاريخ استفاده مي‌شود كه حضرت سليمان - عليه السلام - تمام نوشته‌ها و اوراق جادوگري مردم بابِل را جمع‌آوري كرد، و دستور داد تا در محل مخصوصي نگهداري كنند (اين نگهداري براي آن بود كه مطالب مفيدي براي دفع سحر در ميان آنها وجود داشت.) سليمان - عليه السلام - به اين ترتيب براي نابودي سحر و جادوگري اقدام نمود. ولي پس از وفات سليمان - عليه السلام -، گروهي آن اوراق را بيرون آورده و به اشاعه و تعليم سحر پرداختند، و بار ديگر بازار سحر و جادو رونق گرفت. براي جلوگيري از سحر و جادو، و زيانهاي آن لازم بود اقدامي جدي صورت بگيرد و براي جلوگيري از آن چاره‌اي جز اين نبود كه مردم راه باطل كردن سحر را ياد بگيرند، و چنين كاري مستلزم آن است كه خود سحر را نيز ياد بگيرند، تا بتوانند با فوت و فن دقيق، آن سحرها را باطل نمايند.(2) خداوند دو فرشته «هاروت و ماروت» را به صورت انسان به ميان مردم بابل فرستاد، تا به آنها سحر و جادو ياد بدهند، تا بتوانند از سحر ساحران جلوگيري نمايند. آمدن هاروت و ماروت در ميان مردم بابل فقط به خاطر تعليم سحر براي خنثي سازي سحر بود، از اين رو آنها به خصوص به هر كس كه سحر مي‌آموختند به او اعلام مي‌كردند كه: «إِنَّما نَحْنُ فِتْنَة فَلا تَكْفُرْ؛ ما وسيله آزمايش تو هستيم كافر نشو.» (و از اين تعليمات سوء استفاده نكن). اما آنها از تعليمات هاروت و ماروت، سوء استفاده كردند، تا آن جا كه با سحر و جادوي خود به مردم آسيب مي‌رساندند، و بين مرد و همسرش جدايي مي‌افكندند و مشمول سرزنش شديد الهي شدند.(3) بنابراين فلسفه وجودي هاروت و ماروت همين بود كه به مردم راه‌هاي سحر را براي خنثي سازي سحر بياموزند، و در اين كار توفيقاتي نيز نصيبشان شد گر چه در كنار اين عمل سازنده و مثبت، عده‌اي سوء استفاده نيز نمودند.(4) ------------------------------ 1- اقتباس از قصص قرآن بلاغي، فرهنگ قصص، ص 325 و 326. 2- سحر و ساحري و آموختن آن، حرام است، ولي ياد گرفتن آن براي خنثي سازي سحر ساحران اشكال ندارد بلكه گاهي واجب است، گويند: در زمانهاي قبل، يكي از علماي برجسته، در محلي براي ادرار كردن نشست، ولي طول كشيد و ديد ادرارش بند نمي‌آيد، به اطراف نگريست، شخصي را ديد كه سر از سوراخ يا پنجره خانه‌اي بيرون آورده است، دريافت كه سحر او باعث شده است، اين عالِم كه براي خنثي سازي سحر ساحران، سحر را آموخته بود، آن را به كار گرفت، سر آن شخص ساحر در بيرون ماند، او هر كار كرد كه داخل اطاق شود نتوانست، دريافت كه آن عالِم اين كار را كرده است. سرانجام صدا زد مرا رها كن، عالِم گفت تو مرا رها كن تا من نيز تو را رها كنم، به اين ترتيب هر دو همديگر را رها كردند و از شومي سحر نجات يافتند. 3- چنان كه اين مطلب در آيه 102 بقره آمده است. 4- داستان‌هاي خرافي بسيار، از اسرائيليات و... پيرامون اين دو فرشته معصوم الهي بافته‌اند كه ساختگي و بي‌اساس است، آن چه در قرآن آمده همان است كه در بالا ذكر شد. @Dost_an
یونان بازیش رو لغو می کنه کوزوو که اصلا معلوم نیست شهره اسمه فامیله کشوره صفته چیه اونم باهامون بازی نمی کنه ترکیه و سیرالئون تیم دومشون رو می فرستن نایک هم گفته ایران تحریمه نباید کفش نایک بپوشه فردا میریم روسیه میگن بفرمایید؟ با کی کار دارین؟ آهان جام جهانی! نیستن متاسفانه😕 😂😂😂 @Dost_an
تازه داشتم با قضیه «خرما با ماست» خوردن کرمونیا کنار میومدم ک دیدم مشهدیا «حلیم با قیمه» می‌خورن! واقعن که! الان فقط سالاد الویه با شیر کاکائو می‌تونه آرومم کنه. @Dost_an
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴 سفره متفاوت افطاری روحانی و رئیسی را ببینید @Dost_an
تفاوت و : اینستاگرام: همه چی آرومه من چقد خوشبختم^_^ توییتر: همه چی داغونه من چقد بدبختم :( @Dost_an
دوستم یه کتاب نوشته درباره‌ی راه‌های پول درآوردن. حالا اومده میگه نیاز به پول داره تا کتابش رو چاپ کنه من هم بهش گفتم خب برو کتابتو بخون فحشایی داد که اصلا از یه نویسنده انتظار نداشتم بشنوم😂😂😂 @Dost_an
سنگ روی سنگ بند می‌شود اگر معمار هر سنگ را جای خودش قرار دهد. @Dost_an
✅خبر خوش برای زائرین امام رضا(ع) 💠سامانه میهمانسرای حضرت رضا(ع) به منظور توزیع عادلانه تر و فراگیرتر دعوت‌نامه‌های میهمانسرای حضرتی با استفاده از ظرفیت فناوری‌های نوین و فضای مجازی راه‌اندازی شده است. ✅ کافی است عدد 3 را به سرشماره پیامکی حرم رضوی یعنی 8800 ارسال کنید تا راهنمایی لازم برای شما ارسال شود. منبع: آستان نیوز ✍برا اونایی که دوستشون دارید بفرستید. ╭┅──────┅╮      🇮🇷 @Dost_an ╰┅──────┅╯
بسیار جالب و دراماتیک...😳👇 توی بیمارستان فیروز آبادی دستیار دکتر مظفری بودم، روزی از روزها دکتر مظفری ناغافل صدایم کرد اتاق عمل و پیرمردی را نشان ‌دادن که باید پایش را بعلت عفونت می بریدیم🍂 دکتر گفت که اینبار من نظارت می کنم و شما عمل می کنید... به مچ پای بیمار اشاره کردم که یعنی از اینجا قطع کنم و دکتر گفت: برو بالاتر! بالای مچ را نشان دادم و دکتر گفت برو بالاتر!! بالای زانو را نشان دادم و دکتر گفت برو بالاتر!!! تا اینکه وقتی به بالای ران رسیدم دکتر گفت که از اینجا ببر... عفونت از این جا بالاتر نرفته!🍂 لحن و عبارت «برو بالاتر» خاطره بسیار تلخی را در من زنده می كرد خیلی تلخ. دوران کودکی همزمان با اشغال ایران توسط متفقین در محله پامنار زندگی می کردیم. قحطی شده بود و گندم نایاب بود و نانوایی ها تعطیل. مردم ایران و تهران بشدت عذاب و گرسنگی می کشیدند که داستانش را همه میدانند. عده ای هم بودند که به هر قیمتی بود ارزاق شان را تهیه می کردند و عده ای از خدا بی خبر هم بودند که با احتکار از گرسنگی مردم سودجویی می کردند. شبی پدرم دستم را گرفت تا در خانه همسایه مان که دلال بود و گندم و جو می فروخت برویم و کمی از او گندم یا جو بخریم تا از گرسنگی نمیریم.🍂پدرم هر قیمتی که می گفت همسایه دلال ما با لحن خاصی می گفت: برو بالاتر... برو بالاتر... !!! بعد از به هوش آمدن پیرمرد برای دیدنش رفتم.🍂 چقدر آشنا بود... وقتی از حال و روزش پرسیدم گفت: بچه پامنار بودم.‌.. گندم و جو میفروختم... خیلی سال پیش... قبل از اینکه در شاه عبدالعظیم ساکن بشم... دیگر تحمل بقیه صحبت‌هایش را نداشتم، خود را به حیاط بیمارستان رساندم. من باور داشتم که «از مکافات عمل غافل مشو، گندم از گندم بروید جو ز جو»؛ اما به هیچ وجه انتظار نداشتم که چنین مکافاتی را به چشمم ببینم...🍁 @dost_an دکترمرتضی عبدالوهابی، استاد آناتومی دانشگاه تهران.
شرح در عکس هر سه نفر شهید شدند و نیاز به شفاعت یکدیگر پیدا نکردند ، در این سن مرگ را به سخره گرفتن کار هر کسی نیست👌 روحشون شاد❤️ @Dost_an