5.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شهیدی که به خاطر حق الناس گرفتار بود.....👆🏻👆🏻👆🏻
حتما گوش کنید دوستان👌🏻
خصوصا برای کاربران مجازی خیلی خیلی مهم و هشدار دهنده است❗️❗️
پناه میبریم به خدای رحمان و رحیم!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥جواب روحانی به معلمین و فرهنگیان در مورد کمی حقوقشان
واقعا عجیب است آن موقع هیچ گونه اعتراضی صورت نگرفت . ولی الان که رئیسی عزم خود را برای بر طرف کردن تمامی مشکلات وخرابکاریهای دولت قبل جزم کرده و شخصا برای رسیدگی به امور به استانها سفر می کند ، با این همه وسعت اعتراض و تجمع های قشرهای مختلف هماهنگ شده از جای خاصی روبروست ؟! واقعا چرا !!!!؟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
جبران نمی شود
داغی که سرد نمیشود
😭😭😭😭😭😭😭
ساعت به وقت حاج قاسم
🌷🕊مگه شهید میمیره...
ساعت ۱:۲۰⌛️
به وقت دلتنگی🍁
به وقت شهادت حاج قاسم🕊🌷
🔴 مولوی گرگیج از امامت جمعه اهل سنت آزادشهر عزل شد
🔹با حکم نماینده ولیفقیه در گلستان، مولوی نعمتالله مشعوف از اساتید حوزه علمیه اهل سنت گالیکش به امامت جمعه اهل سنت آزادشهر منصوب شد./ فارس
@dost_an
#داستانک_پند
آورده اند بازرگاني بود اندک مايه که قصد سفر داشت. صد من آهن داشت که در خانه دوستي به رسم امانت گذاشت و رفت.اما دوست اين امانت را فروخت و پولش را خرج کرد.بازرگان، روزي به طلب آهن نزد وي رفت.مرد گفت:آهن تو را در انبار خانه نهادم و مراقبت تمام کرده بودم اما آنجا موشي زندگي مي کرد که تا من آگاه شوم همه را بخورد.بازرگان گفت:راست مي گويي!موش خيلي آهن دوست دارد و دندان او برخوردن آن قادر است.دوست اش خوشحال شد و پنداشت که بازرگان قانع گشته و دل از آهن برداشته.پس گفت:امروزبه خانه من مهمان باش.بازرگان گفت:فردا باز آيم.رفت و چون به سر کوي رسيد پسر مرد را با خود برد و پنهان کرد.چون بجستند از پسر اثري نشد.پس ندا در شهر دادند.بازرگان گفت:من عقابي ديدم که کودکي مي برد.مرد فرياد برداشت که دروغ و محال است،چگونه مي گويي عقاب کودکي را ببرد؟بازرگان خنديد و گفت:در شهري که موش صد من آهن بتواند بخورد،عقابي کودکي بيست کيلويي را نتواند گرفت؟مرد دانست که قصه چيست،گفت:آري موش نخورده است!پسر باز ده وآهن بستان.هيچ چيز بدتر از آن نيست که در سخن ، کريم و بخشنده باشي ودر هنگام عمل سرافکنده و خجل.
🍂🍁🖤🍂🍁
#تلنگرانه💥
میگفت که:
مواظب چشمات باش"
نکنھ بہ چیز؎ نگاه کنۍ
کھ اون دنیا بگۍ
اے ڪاش کور بودم:)🚶♂
#حواستباشهرفیق🖐🏻
🍂🍁🖤🍂
#حکایت
شراکت با خدا
كشاورزی هر سال که گندم میكاشت، ضرر میكرد. تا اینكه یك سال تصمیم گرفت، با خدا شریك شود و زراعتش را شریكی بكارد.
❄️اول زمستان موقع بذرپاشی نذر كرد كه هنگام برداشت محصول، نصف آن را در راہ خدا، بین فقرا و مستمندان تقسیم كند.
اتفاقاً آن سال، سال خوبی شد و محصول زیادی گیرش آمد.
هنگام درو از همسایههایش كمك گرفت و گندمها را درو كرد و خرمن زد.
اما طمع بر او غالب شد و تمام گندمها را بار خر كرد و به خانهاش برد و گفت:
«خدایا، امسال تمام زراعت مال من، سال بعد همه اش مال تو!»
⚠️از قضا سال بعد هم سال خیلی خوبی شد، اما باز طمع نگذاشت كه مرد كشاورز نذرش را ادا كند.
باز رو كرد به خدا و گفت:
«ای خدا، امسال هم اگر اجازہ دهی، تمام گندمها را من میبرم و در عوض دو سال پشت سر هم، برای تو كشت میكنم!»
👈سال سوم از دو سال قبل هم بهتر بود و مرد كشاورز مجبور شد، از همسایگانش چند تا خر و جوال بگیرد، تا بتواند محصول را به خانه برساند.
وقتی روانه شهر شد، در راہ با خدا راز و نیاز میكرد كه: «خدایا، قول میدهم سه سال آیندہ همه گندمها را در راہ تو بدهم!!»
همینطور كه داشت این حرفها را میزد، به رودخانهای رسید.
خرها را راند، تا از رودخانه عبور كنند كه ناگهان باران شدیدی بارید و سیلابی راہ افتاد و تمام گندمها و خرها را یكجا برد.
مردك دستپاچه شد و به كوہ بلندی پناہ برد و با ناراحتی داد زد:
«خدایا! گندمها مال خودت، خر و جوال مردم را كجا میبری؟»
هرکه را باشد طمع ، اَلکَن (لکنت زبان) شود
با طمع کی چشم و دل روشن شود
پیش چشم او خیال جاہ و زر،
همچنان باشد که موی اندر بصر!
جز مگر مستی که از حق پر بوَد
گر چه بِدْهی گنجها، او حُر بود
(مولانا، مثنوی معنوی)
___
🍂🍁🖤🍁🍂
#ناامیدسازی
#خط_ضد_انقلاب
رهبری:
متأسفانه در داخل، گروهی درست همان کار دشمن را ادامه می دهند:
👈نا امید کردن مردم.
👈متهم کردن
👈دروغهای شاخدار دشمن ساز را در ذهن مردم جا انداختن.
اینها تقوا ندارند؛ اینها دینشان سیاسی کاری است!
#عدالتخواران
#جهاد_تبیین
⭕️ برانداز بودن هم واقعا سخته ها !
هی پشت هم دروغات و سناریوهات لو میره و تو هم اصلا نباید به روی خودت بیاری چه گندی زدی !
اون از شهید آب شون که داعشی بود ،
اینم از گوهر با عشق شون که خودش خورده زمین 😏
👤 فاطمه فردوس