eitaa logo
دوستانه
23 دنبال‌کننده
5هزار عکس
3.7هزار ویدیو
84 فایل
ارتباط با ادمین @Zmestan
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از امام رضایی ها
6.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔺۲۱ تیر روز عفاف و حجاب 💠
هدایت شده از  حبیب
۱ ✍ هر موقع حضرت آقا سخنرانی داشتند،شهید با عشق و علاقه ی عجیبی گوش میداد. یادم نمیره دفعه آخری که قرار بود ایشان سوریه بره،سخنرانی حضرت آقا را گوش میداد و اشک از چشمانش سرازیر بود،من و بچه ها تعجب کرده بودیم.سعی میکرد اشکهایش را پنهان کند اما پنهان شدنی نبود،بچه ها که تاب گریه کردن پدر را نداشتند علت گریه کردن ایشان را پرسیدند؟ شهید جواب داد:این آقا پدر مسلمین جهان هستند،میخواهم بروم ماموریت دلم برای پدرم تنگ میشود.رو به من کرد و دور از چشم بچه ها گفت:در ماموریت پیش رو شهید میشوم،پیامی برای حضرت آقا دارم شما به ایشان برسان با تعجب پرسیدم من ؟؟؟ شهید جواب داد،بله وقتی شهید میشوم شما را به دیدار حضرت آقا میبرن به امام خامنه ای بگو عبدالمهدی سربازی بیش برای شما نبود و خوشحال است که جانش را برای اسلام فدا کرده است ... 🔺️این داستان ادامه دارد ... 🌹شادی روح شهدا صلوات🌹 🪴با ما همراه باشید🪴 @HABiB212
هدایت شده از  حبیب
۳ تا بچه ها خبر دیدار با حضرت آقا را شنیدند از خوشحالی بال درآوردند. خوده شهید هم عاشق رهبر بود،هر زمان چهره ی ایشان را نگاه میکرد،دست بر سینه میگزاشت و میگفت:جان ناقابلی دارم،فدای رهبر عزیزم ♥️ بالاخره روز موعود فرا رسید،اما از بدِ حادثه صبح آن روز چشمِ ریحانه بخاطر سرما خوردگی وَرَم کرده بود. به محض اینکه رسیدیم تهران،رفتیم بیمارستان،چشم ریحانه را شستشو دادن و مرخص شد اما ریحانه بابت وَرَم چشمش از دیدار با رهبر خجالت میکشید،بخاطر همین موضوع،گفت من اینجا میمانم و شما بروید!گفتم:حضرت آقا سراغت را میگیرن،چی بگیم؟؟؟ حرفش یک کلام بود،خجالت میکشم،نمیام! ناگهان یادم افتاد یک عینک دودی داخل کیفم دارم،پیشنهاد دادم که ریحانه جان عینک را بزن هیچکسی هم متوجه وَرَم چشمت نمیشود،خلاصه هر طوری بود،راضی شد که با ما بیاد ... 🔺️ این داستان ادامه دارد ... منبع:روزنامه همشهری(مصاحبه با خانواده محترم شهید عبدالمهدی کاظمی) ⚘با ما همراه باشید 👈 @HABiB212
هدایت شده از  حبیب
《دفتر دار امام حسین (ع) هستم》 ✍خیلی دوست داشتم کربلا بروم اما قسمت نمیشد،یک شب خواب دیدم سعید دم باب القبله پشت یک میز نشسته ، پرسیدم عزیزم اینجا چکار میکنی؟ پاسخ داد: مادر جان دفتر دار امام حسین (ع) هستم، هر کسی خدمتی کند،چایی بریزد،اشکی بر امام حسین (ع) بریزد و هر قدمی در این راه بردارد من مینویسم... چشم براه 🌱 اللّهُم عَجِّل لِوَلیکَ الفَرَج 🌱 🌹 با ما همراه باشید 👇 https://eitaa.com/joinchat/5308715C931175f86c
هدایت شده از هر روز با شهدا
پنهان در برف در بحبوحه عملیات «بیت المقدس ۲» در ساعات ابتدایی اولین روز از بهمن ماه ۶۶، طی درگیری هایی در منطقه کوهستانی ماووت عراق، این دو شهید بزرگوار و تعدادی از نیروهای گردان عمار لشکر ۲۷ حضرت رسول (ص) در تاریکی شب توسط تیربار عراقی به شهادت میرسند. به جهت گره خوردن کار و لزوم عقب نشینی سریع نیروها، ابتدا پیکر مطهر این عزیزان رو در همان منطقه، زیر برف پنهان می کنند و به عقب برمی گردند اما آقا عطا (نفر وسط) و چند نفر دیگه می مانند تا به هر شکلی شده پیکر جامانده دوستان‌شون رو برگردونن. در طی روشنی روز حرکتی نداشتند چون دشمن نسبت به منطقه تسلط و دید کاملی پیداکرده بود، لذا با بهره‌گیری از تاریکی شب و در اوج برف و سرمای کوهستانی منطقه، ابدان مطهر شهدا رو با مشکلات بسیاری روی دوششون حمل کرده و به عقب منتقل می‌کنند سه شبانه روز طول میکشه تا به نیروهای خودی برسند و پیکرها رو تحویل بدن، که اونجا این عکس به یادگار می ماند. «هدیه کنیم به روح مطهر همه ی شهدا صلوات بر محمد و آل محمد (ص)» 🌷@shahedan_aref
هدایت شده از کانال عصر امید
♥️🍃دشمن شناسی شهدا 🌹🍃خودتان را برای ظهور امام زمان و جنگ با کفار به خصوص اسرائیل آماده کنید که آن روز خیلی نزدیک است... @asromid
🔴 شهید یوسف قربانی شهیدی که دردنیا هیچکس را نداشت و برای آب نامه‌ می‌نوشت 🔹محل تولد: زنجان تاریخ تولد: ۱۳۴۵ تاریخ شهادت: ۱۳۶۵/۱۰/۱۹ نام عملیات: کربلای۵ منطقه عملیاتی: شلمچه 🔹در ۶ ماهگی پدر، در ۶ سالگی مادر و در ۸ سالگی مادربزرگش و برادرش را در تصادف از دست داد؛ زمانی هم که شهید شد، غریبانه دفنش کردند 🔹چند دقیقه قبل از عملیات، یکی از هم‌رزمان خبرنگارش از او پرسید: آقا یوسف! غواص یعنی چی؟ او پاسخ داد: غواص یعنی مرغابی امام زمان (عج) 🔹 نامه برای آب... هم‌رزم یوسف می‌گوید: هر روز می‌دیدم یوسف گوشه‌ای نشسته و نامه می‌نویسد! با خودم می‌گفتم یوسف که کسی را ندارد برای چه کسی نامه می‌نویسد؟ آن هم هر روز. 🔹یک روز گفتم یوسف جان برای کی نامه می‌نویسی؟ نامه‌ات را پست نمی‌کنی؟ 🔹دست مرا گرفت، قدم‌زنان کنار ساحل اروند بُرد، نامه را از جیبش درآورد، و داخل آب انداخت! چشمانش پر از اشک شد و آرام گفت: من برای آب نامه می‌نویسم، کسی را ندارم که 🔻به یادش همین الان، در گروه‌ها ارسال کنیم تا سیلی از فاتحه و صلوات به روح مطهر این شهید عزیز هدیه شود ‌ ‌ ‌‌‌🔰🔰🇯‌🇴‌🇮‌🇳🔰🔰 ♥️ @QURAN_SOUND114 ♥️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 به یاد مردی که گفت فاطمیه سال بعد نیستم باز شد فاطمیه، حسرت دل‌ها برگرد آن حکیمی که تو گفتی، شده تنها برگرد تشنۀ گریۀ بسیار تو بیت‌الزهراست روضۀ حضرت مادر شده برپا برگرد.. 🔹 گریه‌های در روضه حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها💔 ‌ ‌ ‌‌‌🔰🔰🇯‌🇴‌🇮‌🇳🔰🔰 ♥️ @QURAN_SOUND114 ♥️
⭕️ مادرش ازبقالی برای پسرش بستنی خرید،اونم بستنی رو تو آستینش قایم کردولی وقتی رسید خونه،بستنیش آب شده بود شهیدغلامعلی پیچک به مامانش میگه: بستنیم آب شد ولی دل بچه های توکوچه آب نشد شهید❤️ ‌ ‌ ‌‌‌🔰🔰🇯‌🇴‌🇮‌🇳🔰🔰 ♥️ @QURAN_SOUND114 ♥️
🔹میدونستید ، کربلا نرفته بود؟! ایشون خیلی دوست داشتن کربلا برن، ولی بخاطر محدودیت‌های امنیتی که داشت نمی‌تونست از کشور خارج بشه و کربلا و مکه نرفته بود. یک بار به گفته بود امکانش هست، اینقدر تو عراق نفوذ داری، من تا حالا حرم علیه السلام نرفتم یه بار برم و بیام.. حاج قاسم بهش گفته بود: محال نیست، اما من موافق نیستم. چون اگر من شهيد بشم جایگزین دارم، ولی تو معادل نداری، هیچ کسی نیست که جاتو پر کنه . روایت حاج حسین‌کاجی _کلام_شهدا ‌ ‌ ‌‌‌🔰🔰🇯‌🇴‌🇮‌🇳🔰🔰 ♥️ @QURAN_SOUND114 ♥️