#گپ_روز
#موضوع_روز : وسواس دِق میدهد!
اول شخص وسواسی را، بعد بقیه را !
✍️ فروردین چند سال پیش بود، رفته بودیم اردو!
نمیشناختمش، از شهر دیگری آمده بود، اما در این اردو با ما هماتاق شده بود!
• از همان روز اول متوجه مراقبتهای بیش از حدش در رعایت بهداشت ملحفهها و بشقاب و لیوانش و ساعت ماندنش در سرویس بهداشتی و حمام شدم.
• آنقدر روند آماده شدنش برای نماز و وضوگرفتنش طول میکشید که در تمام آن یکهفته به هیچ کدام از نمازهای جماعت نرسید.
یک ملحفه بزرگ میانداخت کف اتاق و یک سجاده هم رویش، به نماز می ایستاد! گاهی بعضی از عبارات نماز را چندین بار تکرار میکرد تا بالاخره تجویدش درست دربیاید.
• روزی که میخواستیم حرم برویم دستهجمعی، اتوبوسهای هماهنگ شده پشت درِ اردوگاه منتظر بودند که باران، رگباری شروع کرد به باریدن.
نزدیک به یکساعت طول کشیده بود تا آمادهی زیارت شود، صدای باران را که شنید گفت: من از اینکه لباسهایم خیس شود و بعد بخواهم جایی با لباس خیس بنشینم دیوانه میشم، شما بروید من نمیآیم😖!
• روز آخر اردو میخواستیم از هم جدا شویم؛ گفت شماره موبایلت را اگر صلاح میدانی بگو باهم تماس داشته باشیم. شمارهام را نوشتم و دو تا شماره آخرش را ننوشتم.
گفت چرا دو تا شماره کم دارد؟
گفتم این دو شماره صفر هستند، زیاد مهم نیستند!
خندید با صدای بلند...
گفت مگر میشود مهم نباشد اگر این دو شماره را نگیری اتصال برقرار نمیشود حالا میخواهد صفر باشد یا هر شماره دیگری!
گفتم درست است!
برهم زدن ریاضیات، هرجا که باشد نتیجه را مختل میکند، حالا میخواهد شماره موبایل باشد، یا هر ریاضیاتی که خدا وضع کرده!
نباید ریاضیات خالق عالم را برهم ریخت، هیچ چیز بیحکمت عدددار نشده است، از کم و زیاد کردن شمارههای تلفن گرفته تا تعداد دفعات آب ریختن برای وضو و غسل!
✘ وسواس انسان را وادار به برهم زدن ریاضیات عالم میکند!
زندگی که زهرمار میشود هیچ ... ته این ماجرا جز بیزاری از همه مظاهر لذت بخش عالم نیست! مثل بیزاری از باران که زیباترین جلوه از رحمت خداست.
• کارگاه وسوسه و وسواس را به او هدیه دادم و شماره موبایلم را تکمیل کردم و کلّی هم عذرخواهی کردم و باهم خداحافظی کردیم.
🖤کانال دوستان سردار سلیمانی
@dostansardarsoleymani
📣📣📣📣📣📣📣
♦️#موضوع_روز :
👈« خدا چکار کند ما معنیِ کلمهی «مقاومت» را بفهمیم؟ »
✍ خبرها را که مرور میکردم رسیدم به ویدئوی پسری در غزه!
گرسنه بود. سرباز رژیم اشغالی او را برد سر دیگ غذا و گفت: اینهمه گوشت!
بگو از دولت اسرائیل هستی، تا سیرت کنم!
پسشان زد و گفت: عمراً ...
• فرو ریختم!
دیگر خدا چکار کند ما معنیِ کلمهی «مقاومت» را بفهمیم؟
به خدا که این کودکان را بعداً میگذارند جلوی ما و میگویند:
شما در عافیتِتان حتی در دعا هم کم گذاشتید، اینها دیگر چیزی نداشتند که بدهند وگرنه میدادند...
• تا کمی آبرویمان را درخطر میبینیم،
تا کمی کمبودها ما را در مشت خود میفشارند،
تا همسر و فرزندمان چند تا تعطیلات، درگیر جهاد و فعالیت مهدوی میشوند،
تا چیزی میشنویم و میبینیم که به ما برمیخورد،
اولین فکر ... فکر خالی کردنِ میدان، یا فکر نِق زدن به عزیزانمان است که پس تفریحمان چه؟ پس خانه و زندگیمان چه؟ پس ....
•ویدئوی دختر کوچکی را دیدم. از او که پرسیدند چه آرزویی داری؟
گفت: من دیگر هیچ چیز در دنیا ندارم!
پدر و مادر و خانه و ماشین و اتاقم و.... همه را از من گرفتند، اگر آرزویی هم از این دنیا داشته باشم، به چه دردم میخورد دیگر ؟
• و من با خودم فکر میکنم، چند تا آرزوی دنیایی تا حالا نگذاشته من به سمتِ امامم هجرت کنم؟
و با روزی، هفتهای یا ماهی دو سه ساعت وقت گذاشتن، خودم را قانع میکنم که در لشگر امامم هستم!
که منم اهل جبهه «مقاومت» هستم!
√ زهی تصور باطل! زهی خیال محال!
• بخدا که خدا «مدل مقاومت» را جلوی چشم ما گذاشته و با همین مدل از ما خواسته، مقاومت کنیم و مقاومت را بفهمیم!
• آخ که جمعهها چقدر بیپروا به صورت ما سیلی میزنند!
تا لنگ ظهر که خوابیم ...
عصر هم که درگیر خالهبازیهای دنیا!
بعد میآییم گوشهای راحت لَم میدهیم و اخبار مقاومت را چک میکنیم، بیآنکه ذرهای فکر کنیم سهم من از این «مقاومت» چقدر است؟
• چقدر کمند عزتمندانی که همّت کردند و استغاثههای عصر جمعه را در گوشهای به پا کردند! و چقدر کمند آنان که واجب میدانند بر خود که خویش را به این جمعها برسانند!
✘ من و شما و شما و شما ....
بله .... هرکدامِ ما !
وظیفه داریم استغاثه را جهانی کنیم!
خیلی زود!
چون کمی آنطرفتر مردمِ زمین، زیر چکمههای استکبار به اضطرار رسیدهاند! و اگر اضطرارشان آنقدر در ما همت ایجاد نمیکند که خودمان را به هجرت به سمت امام برسانیم، بیماریم!
اگر این دغدغه در ما ایجاد نشده که به تجمعهای استغاثه برسانیم خودمان را،
و یا بانیِ این دعاهای دستهجمعی شویم، قلبمان خیلی مریض است... خیلی!!!!
※ خدایا این مریضی، ما را قرنهاست بیچاره کرده است و مثل سرطانِ بیدرد نمیفهمیمش!
#اللهمعجللولیکالفرج
#حزب_الله_هم_الغالبون
#پیروزیمقاومت
#نابودیصهیون
#شهدا_مدیونیم
#امامخمینیمعمارانقلابروحتشاد
#لبیک_یا_خامنه_ای
#جمهورى_اسلامى
#ایرانمقتدر
#جهاد_تبیین
#نشر_حداکثری
❤️#کانال_دوستان_سردار_سلیمانی🌹
@dostansardarsoleymani