شهید آقا بابک نوری هریس
یک روز ما ازسمت واحد خود به ماموریت اعزام شدیم☺️ و به علت طولانی شدن زمان آن که با یک شب زمستانی سرد😁 همزمان شده بود
مجبور شدیم که هنگام برگشت از ماموریت به علت نماز و گرسنگی به یگان خدمتی بابک برویم.☺️🌷
به پادگان رسیدیم و پس از پارک کردن ماشین🚘 به سمت ساختمان رفتیم و چندین بار در زدیم، طبق معمول باید یک سرباز👮♂ در ساختمان را باز می کرد اما انگار کسی نبود.😢
بعد از ده دقیقه دیدیم صدای پا می آید و یک نفر در را باز کرد.☺️
بابک آن شب نگهبان بود با خشم😡 گفتیم بابا کجا بودی آخه یخ کردیم پشت در،😬 لبخندی زد ☺️☺️
و ما را به داخل ساختمان راهنمایی کرد وارد اتاقش که شدیم
با سجاده ای رو به رو شدیم که به سمت قبله و روی آن کلام الله مجید و زیارت عاشورا بود،☺️🌷 تعجب کردم گفتم بابک نماز می خوندی؟
با خنده گفت همینجوری میگن.😁
یک نگاهی که به روی تختش انداختیم با کتاب های مذهبی و درسی زیادی رو به رو شدیم😊من هم از سر کنجکاوی در حال ورق زدن آن کتاب ها بودم که احساس کردم بابک نیست،
بعد از چند دقیقه با سفره، نان و مقداری غذا آمد،😌 گفت شما خیلی خسته اید تا یکم شام می خورید منم نمازم را تمام می کنم.🌺🌺
ما به خوردن شام مشغول شدیم و بابک هم به ما ملحق شد☺️ اما شام نمی خورد می گفت شما بخورید
من میلی ندارم و دیرتر شام می خورم
تا آنجایی که مثل پروانه دور ما می چرخید☺️🌸و پذیرایی می کرد خلاصه شام که تمام شد نماز را خواندیم
و آماده ی رفتن به ادامه مسیر که چشممان به آشپزخانه افتاد
و با خنده گفتیم:😁
کلک خان برای خودت چی کنار گذاشتی که شام نمی خوری بابک خنده ی آرامی کرد و می خواست مانع رفتن ما به آشپزخانه شود.🤔🤔
ما هم که اصرار او را دیدیم بیشتر برای رفتن به آشپزخانه تحریک می شدیم.😐 خلاصه نتوانست جلوی مارا بگیرد🤦♂ و ما وارد شدم
و دیدیم که در آشپزخانه و کابینت چیزی نیست😐 در یخچال را باز کردیم و چیزی جز بطری آب نیافتیم😢 نگاهم به سمت بابک رفت که کمی گونه و گوشهایش سرخ شده بود😔و خندهاش را از ما می دزدید.🤦♂
این جا بود که متوجه شدیم بابک همان شام را که سهمیه خودش بود برای ما حاضر کرده است.
اکنون که به صورت ناخودآگاه اشک در چشمانم جاریست😭 تاریخ ۲۸ آبان ماه است و چندین ساعتی نیست که خبر
شهادتش را شنیده ایم
#سالروز_شهادت
یاد شهید با ذکر ۱۴ صلوات🌹
╭─*═ঈ🇮🇷ঈ═*─╮
@dostemasjedi
╰─*═ঈ♥️ঈ═*─╯
5.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥روایت کوتاهی از زندگی شهید شاهرخ ضرغام ؛
کسی که محافظ کاباره میامی بود ولی #عشق_خمینی تغییرش داد...
🥀۱۷ آذرماه ، #سالروز_شهادت حُر انقلاب #شهید_شاهرخ_ضرغام گرامی باد .
╭─🇮🇷═🇮🇷═🇮🇷─╮
@dostemasjedi
╰─🕌═🕌═🕌─╯