♥️✨♥️✨♥️✨
✨♥️✨♥️✨
♥️✨♥️✨
✨♥️✨
♥️✨
✨
[°♥️✨پسرک فلافل فروش✨♥️°]
#قسمت_چهل_و_هفتم
#کتابخوانی
ايام حضور هادی در نجف به چند دوره تقسيم می شود.
حالات و احوال او در اين سه سال حضور او بسيار متفاوت است.
زمانی تلاش داشت تا يك كار در كنار تحصيل پيدا كند و درآمد داشته باشد.
كار برايش مهيا شد، بعد از مدتی كار ثابت با حقوق مشخص را رها كرد و به دنبال انجام كار برای مردم و به نيت رضای پروردگار بود.
هادی كم كم به حضور در نجف و زندگی در كنار اميرالمؤمنين علی بسيار وابسته شد.
وقتی به ايران بر می گشت،نمی توانست تهران را تحمل كند. انگار گمگشته ای داشت كه می خواست سريع به او برسد.
ديگر در تهران مثل يك غريبه بود. حتي حضور در مسجد و بين بچه ها و رفقای قديمی او را سير نمی كرد.
اين وابستگی را وقتی بيشتر حس كردم كه می گفت: حتی وقتی به كربلامی روم و از حضور در آنجا لذت می برم، دلم برای نجف تنگ می شود.
می خواهم زودتر به كنار مولااميرالمؤمنين برگردم.
اين را از مطالعاتی كه داشت می توانستم بفهمم.
هادی در ابتدا برای خواندن كتاب های اخلاقی به سراغ آثار مقدماتی رفت.
آداب الطالب آقای مجتهدی را می خواند و...
🆔 @dostemasjedi