✨صلی الله علیک یابقیه الله الاعظم
ایها الـناس بخواهید کـه آقـا برسد
بگذاریـد دگـر درد بـه پـایان برسد
همگی در پس هر سجده به خالق گویید
که بــه ما رحم کند یوسف زهرا برسد.
❤️| @dosteshahideman
🍃🌸
نمی دانم ....
زندگی ام تکرارِ
دوست داشتنِ توست
یا
تکرارِ دوست داشتنِ تو
شده تمام زندگی ام ...!!
صبحتون_شهدایی😍
💛| @dosteshahideman
#صلےالله_عليك_يااباعبدالله💔
ذڪرتو بر لبم زهمہ آشناتراسٺ
پیشٺ عزیزهر ڪه دلش مبتلاتر است
برپاره پاره ے جگرم نقش بستہ اسٺ
نام حسین ازهمہ ڪس دلرباتراسٺ
#السلامعلیکیااباعبدالله
✨| @dosteshahideman
هدایت شده از ناحله
1_14382337.mp3
6.02M
چـلهــ نوکری ارباب😍
چلہ گرفتم كه گنه كم كنم حسين جان
چله عشق شد آغاز ،
مدد ڪن ارباب
این چهل روز
زِهرگونه گنه پاڪ شوم
التماسدعا
❤️| @dosteshahideman
🕊🌹🕊
#خــاطرات_شـهـدا
سرمزار شهیدجهانآرا بودیم😇
گفت:
این فیلما🎞 رو بعد از شهادتم پخشکن.
به شوخے🙊گفتم:
حالا کو تا شهادت
چیزے بگو اندازهات باشه😅
گفت:
اگر دمشق نشد،حلب شهیــ🕊ـــد میشم
#شهیدمحمدرضادهقان🍃
🌹| @dosteshahideman
🌹🕊
🌹🕊🌹
🌹🕊🌹🕊
یادی از شهدا.
در روزگـارِ قحطے پـــــرواز
گاهے عطر شـــــهادت
در ڪوچه پس ڪوچه هاے شهر مے پیچد
فدائیــــان زیـــــنب سلام الله علیها
یڪے پس از دیگــرے،
جام شـــــهادت را از دست مولایشان
مے نوشند
و نگـاهم بر قافلهے شـــــهدا، خیره مانده
ڪـه چه آرام آرام از مقابلم مے گذرند!
و من چه حـــــیرانم در این ڪوچه ے سرگردانے... ڪـــاش میشــد راهـے فرات
شد و وضـــــو گرفت
بهـر شـــــهادت
🌹| @dosteshahideman
🍃
🍃🍃
🍃🌹🍃
🍃🌹🌹🍃
🍃🌹🌹🌹🍃
🍃🍃🍃🍃🍃🍃
دوست شــ❤ـهـید من
شهیدی که ۴ماه بعد از تحولش شهید شد😍 حتما ببینید عالیه اگه دلتون شکست برای منم دعا کنید ❤️| @doste
🔆روایتی متفاوت از یک شهیدمدافع حرم🔆
✅شهید #مجید قربانخانی معروف به مجید سوزوکی مدافعان حرم،یا حر مدافعان حرم✅
🍁✨🍁✨🍁✨🍁✨🍁
شهید مجید قربانخانی تقریبا قصه متفاوتی با دیگر شهیدان مدافع حرمی دارد که تاکنون شناخته ایم،اخلاق و منش مجید ما را یاد لات های با غیرت قدیم می اندازد یاد کسی مثل علی گندابی…
مجید شخصیت متفاوتی دارد،قهوه خانه داشت و به قول خودش روزی پانزده بار قلیان می کشید.
مجید بطور اتفاقی با قضیه مدافعان حرم آشنا می شود و از همانجا متحول میشود.
مجید قصه ما شروع به نماز خواندن و قرآن خواندن می کند و آنقدر خالص می شود که علیرغم مشکلات دشواری که برای اعزام به سوریه داشت،به لطف و مدد حضرت زینب اعزام میشود.
مجید قصه ما یک هفته قبل از شهادتش خواب حضرت زهرا را می بیند…
ایشان به مجید می فرماید:تو هفته دیگر پیش خودم می آیی…
روی دست مجید خالکوبی وجود داشت،شب قبل از شهادتش،وقتی یکی از فرماندهان خالکوبی مجید را می بیند ،به او می گوید:این چه وضعی است مجید!!!
اما مجید متواضعانه می گوید:حاجی این خالکوبی فردا یا خاک می شود و یا پاک…!
و همینطور هم شد تیری درست به دست مجید اصابت کرده بود و پوست دستش را با خالکوبی برده بود و خالکوبی داداش مجید هم خاک شد و هم پاک…
مجید مانند حضرت زهرا(ع) از ناحیه پهلو آسیب می بیند و تیر می خورد،و مانند ایشان هم پیکرش گمنام باقی می مانند و برای همیشه در خانطومان مهمان می شود…
از تحول تا شهادت داداش مجید فقط چهار ماه طول کشید،پسری که برای سوریه رفتن قلیان کشیدن را آن هم روزی 15بار را کنار گذاشت و این قضیه طوری برای اطرافیان عجیب بود که سخت باور کردند…
مجید قصه ی ما تک پسر بود و هم وضع مالی خوبی داشت.
یک ماشین زانتیا،نیسان،قهوه خانه و خلاصه همه چی داشت…
مجید همه ی این چیزها را کنار گذاشته بود ،چون به عشقی بالاتر رسیده بود…
و در آخر هم شد ((حر مدافعان حرم.و ))
🌹عاقبت بخیرشدنت مبارک داداش مجید🌹
🕊🌺🌺🌺🕊🌺🌺🌺🕊
🕊| @dosteshahideman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌱🌹🌱🌹
🌱🌹
🌹
زیباترین نماهنگ🎶🎵
💔به مناسبتـــ دلتنگی ما برای شهید
🌹شهید محمودرضا بیضایی🌹
👇👇
❤️ @dosteshahideman
🌱🌹🌱🌹🌱🌹🌱🌹🌱🌹🌱
🌱🕊🌱🕊🌱
🌱🕊🌱
🕊
در بـازار ؏شــق
هــرســکــہ اے بــے بــہاسـتـ ،
جــــز جـــانـ،
کــہ بــہاے شـــہـادتــ است...
#شهیـد_محـمـودرضـا_بـیضائی
رفیق دلتنگتم
👇👇
🌺 @dosteshahideman
🌱🕊🌱🕊🌱🕊🌱🕊🌱🕊🌱
دوست شــ❤ـهـید من
همسر شهید مدافع حرم شهید
«حیدر ابراهیم خانی» در مراسمی با بیان خاطراتی از همسر شهیدش به قرائت دلنوشتهای پرداخت.
در این دلنوشته آمده است:
«کجایی ای دل بی قرارم؟
کجایی ای مهربان؟
همیشه سربلند روزگارم،
همسرم،
دل من تا ابد به میزبانی دلنوشتههایی که قرار بود خود برایم بخوانی گرفته شده،
تو رفتی و مرا با خاطراتت همنشین کردی، ندیدی که چگونه از باورم نمیگذشت خبر نیامدنت،
ندیدی چه حالی شدم از فراق همیشگیات، ندیدی چگونه با اولین توسل در شب وداع از محضرت خداوند صبر زینبی به من عطا نمود.
یادم میآید چقدر دلها برایت مهم بود تا نشکنند
چقدر مراقب بودی تا خاطری آزرده نگردد، چقدر با احترام با خلق خدا رفتار میکردی و چقدر مهربان وارد خانه میشدی،
در حالی که خستگیهای زمانه را همان لحظه پشت در خانه میگذاشتی؛
من زندهام با یادت،
با لحظه لحظه خاطرات شیرین زندگیمان.
یادم میآید 14 بهمن 94 وقتی با هم در حیاط صحن رضوی قدم میزدیم و زیر لب میخواندی
🌺«یا لیتنا کنا معک»🌺
و به من قول دادی و گفتی قرارهایی با حضرت زینب (س) و حضرت رقیه(س) بستهام.
اگر برگردم با هم به سفر کربلا برویم.
تو به من قول دادی و به قولت عمل کردی، آمدی،
اما بدون سر،
بدون دست و
نشان دادی که به راستی حسینی شده دست امام حسن مجتبی (ع) هستی،
قرار ما این بود که با هم این سفر را برویم ولی پس از شهادتت گفتند :
باید تنهایی این سفر را بروی به یاد عمهام زینب(س) افتادم
ولی ما چقدر با هم فرق داشتیم .
مرا با عظمت و شکوه به این سفر بردند ولی آه از دل زینب که چه دید و چه کشید.
این روزها که هوای شهر سالهای دهه 60 را در ذهنمان تداعی میکند
و مردان مردی که از این سرزمین به دیار شام هجرت میکنند
چگونه خون پاکشان به ناحق ریخته میشود و خداوند را شاکرم که با دادن همسر عزیزی که مردی و مردانگیاش در اوج بود نعمت را بر من تمام کرد.
همسر عزیزم ،
این بهترین تبریکی است که از صمیم قلبم به تو مرد شجاع و غیرتمند زندگیم که به ناموس علی حساس بود تقدیم میکنم .
به تمام لحظه لحظههای تنهاییام
❤ دوستت دارم ❤
و به خاطر تو هر گونه سختی را تحمل میکنم تا روزی به دیدارت مفتخر شوم و
چقدر زیبا در متن وصیتنامهات نوشتی که:
آیا این مردم که به سوریه میروند برای پول و ارزشهای مادی است؟
برای اعراب میجنگند؟
این جنگ چقدر ارزش دارد؟
مگر به کشور ما حمله شده است؟
و در جوابشان میگفتی :
از شما خواهش میکنم این حرفها را نزنید چون دل امام زمان (عج) را به درد میآورید و
چقدر افرادی که با تمام وجود این را احساس کرده ولی در رفتار هنوز هم باور ندارند و نیز چه افرادی که میگویند:
آنها رفتند تا خانوادهشان در آسایش باشند چون از خانواده و همسر و زندگی سیر بودند.
آری بگویند،
ولی آنها دلنوشتهها و لحظه لحظه شماریهای شما و
امثال شما را نخواندهاند تا باور کنند که شما به خاطر خداوند و
جهاد در راه او قدم در این راه نهادهاید
وگرنه هدف از خلقت با وجود این حرف ها چه بود؟
مگرنه اینکه ما آمدهایم زندگی کنیم و با زندگی در این دنیا آزمایش شویم
اگر همانهایی که این حرفها را میزنند، بدانند که ما دلتنگ چه عزیزانی هستیم و
چه پشتوانه و دیوار بزرگی را در زندگیمان از دست دادهایم هرگز مقایسه نخواهند کرد
و بدانند که همه ما خانوادههای شهدای مدافع حرم حاضریم
جانمان،
مالمان و
زندگیمان را بدهیم تا بتوانیم یک ساعت نه، یک دقیقه نه، حتی یک ثانیه عزیزمان را از نزدیک ببینیم.
یا زینب،
یا زینب،
سر همسر من،
سر حیدر من،
در مقابل سر حسین(ع)،
سر عباس(ع) و
علی اکبر(ع) و
علی اصغر(ع) و
ام جعفر
چیز قابلداری نیست.
یا زینب،
در گنجینه خودم گشتم و
گشتم
گرانبهاتر از سر همسرم چیزی نیافتم که تقدیم شما کنم تا
مرهمی باشد به زخم دل شما،
یا زینب
با شما عهد میبندم که راه شما را ادامه دهم صبر کنم تا روزی به دیدار همسرم مفتخر شوم.
«انا لله و انا الیه راجعون»
🌹| @dosteshahideman
🌹🕊
🌹🕊🌹
🌹🕊🌹🕊
🌹🕊🌹🕊🌹
🌹🕊🌹🕊🌹🕊
شَھادت یعنے:
وارد شدن درحریم خلوت الھےو
میھمانـ شدن برسرسفره ے
ضیافتـ الھے♥️
این ڪم چیزے نیست
این خیلے بـاعظمتـ استـ ✋
💠| @dosteshahideman
🍃🌹🍃
#تلنگـــــــــــرانه
تو گرمای خفه کننده ی تابستون توی اتوبوس نشسته بودم.
یه دختر کوچولوی۸-۹ساله روسریش رو خیلی زیبا همراه چادر عربیش سرکرده بود.😊
خانمی که پیش دخترکوچولو نشسته بود و خودش رو باد میزد باافسوس گفت:
از دست مامان باباهای خشک مقدس!😒
ایناچیه تو این گرما پوشیدی بچه!
از جوابش دهنم باز موند😳
دختر کوچولو گره روسریش و سفت تر کردو محکم گفت:
خیلی گرممه،اما آتیش جهنم از تابستون امسال خیلی گرمتره!!
دختر کوچولو پیاده شدواون خانم باخودش زمزمه میکرد:آتیش جهنم خیلی گرمتره....
قُل نارُ جَهَنَّمَ اَشَدَّحَراً (توبه /۸۱)
❣| @dosteshahideman
🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃
🔹جامانده ز خوبان شدهام گریه ندارد؟
مجنون و پریشان شدهام گریه ندارد؟
🔻دیگر به لبم خاطرهای از شهدا نیست
من ننگ شهیدان شدهام گریه ندارد؟😔
جامانده...
❤️| @dosteshahideman
#خاطره_شهدا
با همه گرم می گرفت و زود
صمیمی می شد.
جای خودش رو توی دل بچه
رزمنده ها باز کرده بود.
وقتی نبود جای خالیش زیاد
حس می شد.
انگار بچه ها گم کرده ای
داشتن و بی تاب اومدنش بودند
خبر که می دادند آقا مهدی
برگشته دیگه کسی نمیموند
همه بدو میرفتند سمتش.
میدویدند سمتش تا روی دست
بلندش کنند.
از اونجا به بعد دیگه اختیارش
دست خودش نبود گیر افتاده بود
دست بچه ها.
مدام شعار می دادند ( فرمانده
آزاده ...) بلاخره یه جوری
خودش رو از چنگ و بال نیروها
در می آورد.
می نشست گوشه ای، دور از
چشم بقیه.
با خودش زمزمه می کرد و
اشک می ریخت.
خودش رو سرزنش می کرد و
به نفسش تشر میزد که
(مهدی! فکر نکنی کسی شدی که اینا
اینقدر خاطرت رو میخوان.
نه! اشتباه نکن! تو هیچی نیستی
تو خاک پای این بسیجی هایی.)
همینطور می گفت و
اشک می ریخت.
#شهید_مهدی_زین_الدین
🌹| @dosteshahideman
دوست شــ❤ـهـید من
💞💞💞
💛قرارعاشقی💛
🍁صلوات خاصه امام رضا
به نیابت از #شهید_محمود_رضا_بیضایی
🍁اَللّهُم صلِّ على علِیِّ بنِ مُوسَى الرِّضاالْمُرْتَضَى الاِمام التَّقِیِّ النَّقِیِّ وَحجَّتکَ عَلے مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ وَمن تَحْتَ الثَّرى الصِّدّیقِ الشَّهیدِ صَلاةً کَثیرَةً تامَّةً زاکِیَةً مُتَواصِلَة مُتَواتِرَةً مترادِفَةً کاَفْضَل ماصَلَّیْتَ علےاَحد منْ اَوْلِیائِک.
ساعت هشت
به وقت امام رضا😍😍😍
👇👇
@dosteshahideman
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🌺شهیدی که مسئول کمیته ازدواج است🙈💐
خاطرات یک زوج جوان:😊
✨💟هویزه همیشه برایم آرامش خاصی داشته است. سال قبل که با دوستان همدانشگاهی ام به هویزه آمده بودیم، راوی در حال صحبت کردن بود. اواخر صحبت هایش به شوخی می گفت: یک شهیدی اینجا هست که حاجت ازدواج می دهد!🙊😅 البته فعلا نمی گویم که کدام است تا بعد از صحبت ها بروید زیارت. ما که قبلا می دانستیم کدام شهید است کنار مزارش نشسته بودیم. 😝👌برای اینکه جلوی حمله دیگران را بگیریم یک چفیه روی قبر انداختیم که اسم آن مشخص نباشد. چند دقیقه ای همه دنبال او می
گشتند و بعد به ما شک کردند و حمله کردند.😁🙏
یکی بود که می گفت: مراقب باشید حاجت ها باهم قاطی نشود. صف یکی اینطرف صف دوتا به بالا هم اونطرف.😂
اما به دور از شوخی، تا به حال تجربه ثابت کرده بود که ادعای حاجت دادن این شهید درست است.
#شهید_علی_حاتمی🌙💐
🍃| @dosteshahideman
🍃🍃
🍃🌹🍃
🍃🌹🌹🍃
🍃🌹🌹🌹🍃
🍃🍃🍃🍃🍃🍃
هدایت شده از ADEL KHALATBARI
✨﷽✨
┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄
كانالي مملوّ از تكان دهندهترين سخنان علمای اخلاق...
🗣سخنانی از جنس تحوّل معنوی و بيداری...
🌷مسائل اخلاقی
🌷پند های حکیمانه
🌷داستان آموزنده
🌷 همراه با علما و شهدا
🌷سخنرانی صوتی کوتاه
🌷ترک گناه
#پیشنهاد_عضویت 👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/2926182402Cfd2bdf6947
معطل نشو، اینجا متحوّل شو👆
┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄