⚘﷽⚘
📖 تقویم شیعه
☀️ امروز:
شمسی: پنجشنبه - 30 آبان ۱۳۹۸
میلادی: Thursday - 21 November 2019
قمری: الخميس، 23 ربيع أول 1441
🌹 امروز متعلق است به:
🔸حضرت حسن بن علي العسكري عليهما السّلام
💠 اذکار روز:
- لا اِلهَ اِلّا اللهُ الْمَلِكُ الْحَقُّ الْمُبین (100 مرتبه)
- یا غفور یا رحیم (1000 مرتبه)
- یا رزاق (308 مرتبه) برای وسعت رزق
❇️ وقایع مهم شیعه:
🔹ورود حضرت معصومه(علیها السلام) به قم
🌷| @dosteshahideman
⚘﷽⚘
یک وقت هایی
تمام آرزوی زندگی ات این میشود
کسی که دوستش داری چیزی ازتو بخواهد
آقاجانم❤️
شما ازماخواسته اید
برای فرج بسیار دعاکنیم😔
اللهم عجل لولیک الفرج💔
🌷| @dosteshahideman
⚘﷽⚘
🌷 دوستان شهدایی عزیز
🌷 متنی برای ما بنویسید
🌷 که با جمله " #ازشهیدمحمودرضا😍آموختم که...🤔" ، آغاز شود
🌷 تا به اسم شما ، در کانال دوست شهیدمن
🌷 به اشتراک گذاشته شود .
💫 محل تحویل متن 👇
@shahidhojat
🌷| @dosteshahideman
دوست شــ❤ـهـید من
⚘﷽⚘ 🌷 دوستان شهدایی عزیز 🌷 متنی برای ما بنویسید 🌷 که با جمله " #ازشهیدمحمودرضا😍آموختم که...🤔" ، آ
⚘﷽⚘
#شماره1
💞از #محمودرضا آموختم که..؛
👈 تا جان در بدن دارم برای نهضت جهانی ظهور کار کنم و یک لحظه اجازه نخواهم داد کسی خط انقلاب را به انحراف بکشد..
✍مجاهد✌️
@shahidhojat
🌾کانال دوست شهید من👇🌾
🌷| @dosteshahideman
⚘﷽⚘
مـرا بـبـر
و دیـگـر نـیـاور:(
فقط همین💔
#رفیقخـاص
#اے_شهید
#شهید_محمودرضا_بیضایی❤
🌷| @dosteshahideman
⚘﷽⚘
#استکبارستیزی_شهدا
« انقلاب ما همچون تیر زهرآگینی
برای همه مستکبرین درآمده است وَ
یاوری برای همه مستضعفین جهان است.
ما با هیچ دولت و کشوری شوخی نداریم
وبا تمام مستکبرین جهان هم سرجنگ داریم
در این موقعیت زمـانی و مڪانـی،
جـنگ ما جـنگ اسلام و ڪفر است
و هر لحظه مسامحه و غفلت، خیانت به
پیامبر اڪرم ﷺ و امام زمـان (عج) و
پشت پا زدن به خون شهداست و ملت ما
باید خود را آماده هرگونه فداکاری بکند »
#سردار_حسن_باقری
#شهدایی
🌷| @dosteshahideman
⚘﷽⚘
حاج حسین یکتا میگفت :
همه دنیا بسیج شدند میخوان همه چی مون رو بگیرند ...
#دین #شهدا #چادر #حرمت
همه چی رو ...
اینا هشت سال جنگ کردند دیدند نمیشه با این مردم جنگید ...
باورشون حسینه ...
میدونی چیکار کردند!؟
اومدند شبکه های مجازی رو به راه کردند ..
اومدن #تلگرام و #اینستا رو دادن به ما ...
گفتند همه چی اینطوری راحت تر میشه ...
امریکایی برای #ثانیه #ثانیه ما برنامه ریختند ...
که #دین #امامحسین #حضرت_زهرا #شهدا #چادر رو ازمون بگیرند
۲۴ ساعته دارند کار میکند بخاطر همیناااا
با این کارهایی که میکنیم ترویج داریم میدیم برنامه هاشون رو ...
میگیم قصدمون از این کارامون کار فرهنگی هست
اما نمیدونیم که داریم با همین دست که وضو میگیریم ترویج میدیم برنامه های اونارو
و این یعنی #فاجعه ...💔
پس قبلش فکر کنید ...
و بعد عمل کنید ..
مواظب دل #امامحسینی تون باشید ...💜✨
🌷| @dosteshahideman
⚘﷽⚘
یک روز ظهر وارد خانه شد، سلام کرد، خیلی خسته و گرفته بود😞، یک ساک دستش بود، آن روز از صبح به مراسم تشییع شهدای گمنام رفته بود، آرام و بیصدا به اتاقش رفت.🚶♂
صدا کرد: مادر، برایم چای میآوری؟ برایش چای ریختم و بردم.☕️
وارد اتاقش شدم، روی تخت دراز کشیده بود، من که رفتم بلند شد و نشست.☝️
پرسیدم: چه خبر؟ در جواب من از داخل ساکش یک پرچم سه رنگ با آرم «الله» بیرون آورد. 🇮🇷
پرچم خاکی و پاره بود. اول آن را به سر و صورتش کشید و بعد به من گفت: «این را یک جایی بگذار که فراموش نکنی. هروقت من مُردم آن را روی جنازهام بکش».😭
خیلی ناراحت شدم، گفتم:«خدا نکند که تو قبل از من بری».😰
اجازه نداد حرفم را تمام کنم، خندید و گفت: «این پرچم روی تابوت یک شهید گمنام تبرک شده است»😊
وقتی من مُردم آن را روی جنازه من بکشید و اگر شد با من دفنش کنید تا خداوند به خاطر آبروی شهید به من رحم کند و از گناهانم بگذرد و شهدا مرا شفاعت کنند».😔
نمیدانست که پرچم روی تابوت خودش هم یک روزی تکه تکه برای شفاعت دست همه پخش میشود....😭
راوی: مادر شهید مدافع حرم
قاسمی دانا💔
🌷| @dosteshahideman
⚘﷽⚘
💌خوب زندگے ڪنیم...
بد زندگے ڪردن یعنے
نفهمے چے مےخواے، هر دفعه درگیر یڪے از خواسته هات بشے!
استاد پناهیان 🌹
🌷| @dosteshahideman
دوست شــ❤ـهـید من
⚘﷽⚘ #شماره1 💞از #محمودرضا آموختم که..؛ 👈 تا جان در بدن دارم برای نهضت جهانی ظهور کار کنم و یک لحظه
⚘﷽⚘
#شماره2
💞از #محمودرضا آموختم که..؛
👈از شهیدمحمود رضا مهمترین چیزی که آموختم غیرت بود(غیرت در برابر خاک و ناموس ایران و ایرانی.)تا خون در رگ ما هست اجازه ی نفوذ دشمن به خاک ایران نخواهیم داد...
✍گمنام
@shahidhojat
🌾کانال دوست شهید من🌾
🌷| @dosteshahideman
⚘﷽⚘
🌷 دوستان شهدایی عزیز
🌷 متنی برای ما بنویسید
🌷 که با جمله " #ازشهیدمحمودرضا😍آموختم که...🤔" ، آغاز شود
🌷 تا به اسم شما ، در کانال دوست شهیدمن
🌷 به اشتراک گذاشته شود .
💫 محل تحویل متن 👇
@shahidhojat
🌷| @dosteshahideman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚘﷽⚘
نماهنگ
شنیدم شبای جمعه ،حرمت داره چه حالی
مادرت میرسه از راه ،دوباره جای ما خالی ❤️🌹🌸🌿
🌷| @dosteshahideman
دوست شــ❤ـهـید من
⚘﷽⚘ #شماره3 💞از #شهیدمحمودرضا آموختم که..؛ 👈 باید شبیه غیرت الله بود وروی بی بی زینب غیرت داشت...
⚘﷽⚘
#شماره4
💞از #شهیدمحمودرضا آموختم که..؛
👈 ❤️به قول خود شهید: شیعـه به دنیا🌏آمده ایم، تا مؤثر در تحقق ظهور 💫
مولا باشیم...
از ایشون یاد گرفتم که شیعه بودن افتخاره و در رکاب امام زمان(عج) بودن یک سعـادت...😇😍
سعادتی که خود شهید بیضایی اون رو درک کردن و به فیض شهادت رسیدن💗
✍فدایی حضرت زهرا(س)
@shahidhojat
🌾کانال دوست شهید من🌾
🌷| @dosteshahideman
⚘﷽⚘
قسمت هشتم داستان دنباله دار نسل سوخته: سوز درد
فردا صبح زود از جا بلند شدم و سریع حاضر شدم ... مادرم تازه می خواست سفره رو بندازه ... تا چشمش بهم افتاد دنبالم دوید ...
- صبح به این زودی کجا میری؟ ... هوا تازه روشن شده ...
- هوای صبح خیلی عالیه ... آدم 2 بار این هوا بهش بخوره زنده میشه ...
- وایسا صبحانه بخور و برو ...
- نه دیرم میشه ... معلوم نیست اتوبوس کی بیاد ... باید کلی صبر کنم ... اول صبح هم اتوبوس خیلی شلوغ میشه...
کم کم روزها کوتاه تر ... و هوا سردتر می شد ... بارون ها شدید تر ... گاهی برف تا زیر زانوم و بالاتر می رسید ... شانس می آوردیم مدارس ابتدایی تعطیل می شد ... و الا با اون وضع ... باید گرگ و میش ... یا حتی خیلی زودتر می اومدم بیرون ...
توی برف سنگین یا یخ زدن زمین ... اتوبوس ها هم دیرتر می اومدن ... و باید زمان زیادی رو توی ایستگاه منتظر اتوبوس می شدی ... و وای به اون روزی که بهش نمی رسیدی ... یا به خاطر هجوم بزرگ ترها ... حتی به زور و فشار هم نمی تونستی سوار شی ...
بارها تا رسیدن به مدرسه ... عین موش آب کشیده می شدم ... خیسه خیس ... حتی چند بار مجبور شدم چکمه هام رو در بیارم بزارم کنار بخاری ... از بالا توش پر برف می شد ... جوراب و ساق شلوارم حسابی خیس می خورد ... و تا مدرسه پام یخ می زد ...
سخت بود اما ...
سخت تر زمانی بود که ... همزمان با رسیدن من ... پدرم هم می رسید و سعید رو سر کوچه مدرسه پیاده می کرد ... بدترین لحظه ... لحظه ای بود که با هم ... چشم تو چشم می شدیم ... درد جای سوز سرما رو می گرفت ...
اون که می رفت ... بی اختیار اشک از چشمم سرازیر شد... و بعد چشم های پف کرده ام رو می گذاشتم به حساب سوز سرما ... دروغ نمی گفتم ... فقط در برابر حدس ها، سکوت می کردم ...
🌷| @dosteshahideman