eitaa logo
دوست شــ❤ـهـید من
943 دنبال‌کننده
11.7هزار عکس
2.5هزار ویدیو
68 فایل
🌹🌿بسم الله الرحمن الرحیم🌿🌹 #شهید_محمود_رضا_بیضائی: «اذا کان المنادی زینب (س) فأهلا بالشهادة» " «اگر دعوت کننده زینب (س) باشد، سلام بر شهادت»! #خادم_کانال: @gharibjamandeh
مشاهده در ایتا
دانلود
⚘﷽⚘ حاج حسین یکتا: 👇 این که رهبر معظم انقلاب می‌فرمایند ما در یک پیچ تاریخی قرار گرفته‌ایم، یعنی همین که این جبهه نیاز به نیروهای مخلص دارد؛ بدریون بدر کبری باید وارد میدان شوند و بچه‌ها را بسازند، چرا که ما در نبرد آخرالزمانی هستیم. •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
⚘﷽⚘ 🌷سخت است که دلت بابای را بخواهد ولی او نباشد ... 🌷سخت است دلت آغوش گرمش را بخواهد ولی او نباشد ... 🌷سخت است دلت دستان قوی اش را بخواهد ولی او نباشد ... 🌷سخت است بوسه گرمش را بر روی پیشانیت بخواهی ولی او نباشد ... 🌷سخت است گرمی صدایش را بخواهی ولی او نباشد ... 🌷سخت است نگاه گیرای او را بخواهی ولی او نباشد ... 🌷سخت است دلت عطر تن بابای را بخواهد ولی او نباشد ... 🌷سخت است ... هممممههههه چیییز سخت است ... 🌷بی او همممهههه چیز سخت است، همه چیز ... •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
دوست شــ❤ـهـید من
⚘﷽⚘ قسمت چهل و چهار دنبالم از آسانسور خارج شد ... - هر وقت از بیمارستان مرخص شدی در این مورد صحب
⚘﷽⚘ قسمت چهل و پنج دوباره نشستم روی صندلی ... آدرنالین خونم بالا رفته بود ... اما نه به اندازه ای که بتونم بیشتر از این بایستم و وزنم رو توی اون حالت نیم خیز ... روی دست هام نگه دارم ... - من ... نمی خواستم ... زبانش با لکنت باز شده بود ... - نمی خواستی یه مامور پلیس رو بکشی ... همین طوری چاقو .. یهو و بی دلیل رفت توی پهلوی من ... اونم دو بار ... نظرت چیه منم یهو و بی دلیل یه گوله وسط مغزت خالی کنم؟ ... صورتش می پرید ... دست هاش می لرزید ... دیگه نمی تونست کنترل شون کنه ... - اما یه چیزی رو می دونی؟ ... من حاضرم باهات معامله کنم ... تو هر چی می دونی در مورد لالا میگی ... عضو کدوم گنگه ... پاتوق شون کجاست ... و اینکه چطور می تونیم پیداش کنیم ... منم از توی پرونده ات ... یه جمله رو حذف می کنم ... و فراموش می کنم که خیلی بلند و واضح گفتم ... من یه کارآگاه پلیسم ... نظرت چیه؟ ... به نظر من که معامله خوبیه ... دیرتر از دوست هات آزاد میشی ... اما حداقل زمانیه که غذای سگ نشدی ... اون وقت حکمت فقط یه اقدام به قتل ساده میشه ... به علاوه در رفتن مچم از لگدی که بهش زدی ... ترسش چند برابر شد ... - اون یکی کار من نبود ... من با لگد نزدم توی دستت ... از چهره اش مشخص بود من پیروز شدم ... - اما من می خوام اینم توی پرونده تو بنویسم ... اقدام به قتل پلیس ... و ضرب و جرح در کمال خونسردی ... نظرت چیه؟ ... عنوانش رو دوست داری؟ ... مطمئنم دادستان که با دیدنش خیلی کیف می کنه ... دستش رو آورد بالا توی صورتش ... و چند لحظه سکوت کرد... - باشه مرد ... هر چی می دونم بهت میگم ... کیم خیلی وقته توی نخ اون دختره است ... اسمش سلناست ... اما همه لالا صداش می کنن ... یه دختر بی کس و کاره و توی کوچه ها وله ... بیشتر هم اطرافِ ... اون رو که بردن بازداشتگاه ... منم از روی صندلی اتاق بازجویی بلند شدم ... تمام وجودم از عرق خیس شده بود ... چند قدم که رفتم دیگه نتونستم راه برم ... روی نیمکت چوبی کنار سالن دراز کشیدم ... واقعا به چند تا دوز مورفین دیگه نیاز داشتم ... اوبران نیم خیز کنارم روی زمین نشست ... - تو اینجا چی کار می کنی؟ ... فکر کردی تنهایی از پسش برنمیام؟ ... لبخند تلخی صورتم رو پر کرد ... نمی تونستم بهش بگم واقعا برای چی اونجا اومدم ... - نمیری دنبال لالا؟ ... - یه گروه رو می فرستم دنبالش ... پیداش می کنیم ... تو بهتره برگردی بیمارستان ... پاشو من می رسونمت ... حس عجیبی وجودم رو پر کرده بود ... - لوید ... تا حالا فقط جنازه ها رو می دیدم و سعی می کردم پرونده شون رو حل کنم ... اما این بار فرق داشت ... من اون حس رو درک کردم ... حس اون بچه رو قبل از مرگ ... وحشت ... درد ... تنهایی ... اگه برگردم دیگه سر بازجویی خبرم نمی کنید ... جایی نمیرم ... همین جا می مونم ... باید همین جا بمونم ... •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
دوست شــ❤ـهـید من
⚘﷽⚘ قسمت چهل و پنج دوباره نشستم روی صندلی ... آدرنالین خونم بالا رفته بود ... اما نه به اندازه ای
⚘﷽⚘ قسمت چهل و شش باورم نمی شد ... لالا مقابل من نشسته ... سکوت عمیقی فضا رو پر کرد ... و من بی حال تر از لحظات قبل به پشتی صندلی تکیه داده بودم ... و فقط بهش نگاه می کردم ... - چرا اون روز با دیدن من فرار کردی؟ ... - ترسیده بودم ... فکر کردم می خوای بازداشتم کنی ... ترسیده بود ... ولی نه از بازداشت ... داشت دروغ می گفت ... می ترسید اما وحشتش از چیز دیگه ای بود ... - یه چیزی رو می دونی؟ ... اون لحظه توی خیابون متوجه نشدم ... اما بعد از اینکه چشمم رو توی بیمارستان باز کردم... خیلی بهش فکر کردم ... تو فرار نکردی چون می ترسیدی به جرم خرید مواد بگیرمت ... اصلا مگه روی پیشونیم نوشته بود پلیسم؟ ... چه برسه به اینکه از واحد مواد باشم ... حالا فرض می کنیم فهمیده بودی ... نوجوون هایی به سن تو ... که مواد می خرن کم نیستن ... چرا یه پلیس باید اون مواد فروش ها رو ول کنه و بیوفته دنبال تو؟ ... مگه جرمی مرتکب شده بودی؟ ... نظر من رو می خوای ... تو ... اون روز توی خیابون ... همین که صدات کردم و من رو دیدی دارم به سمت میام ترسیدی ... نوجوان های خیابانی، بچه های سرسختی هستند ... اما نه اونقدر که نشه اونها رو به حرف آورد ... چشم های ترسیده لالا نمی تونست به من نگاه کنه ... و این ترس، وحشت از پلیس نبود ... زبانش حرف های من رو کتمان می کرد ولی چشم ها و رفتارش قدرتش رو نداشت ... - من هیچ کدوم از این کلمات رو باور نمی کنم ... باور می کنم یه بچه خیابونی که ... بین آدم هایی بزرگ شده که افتخارشون کل انداختن و درگیر شدن با پلیس هاست ... توی اون لحظات بیشتر از اینکه، وحشتش از پلیس باشه ... از چیز دیگه ای بود ... از اینکه واقعا یه نفر دنبالش باشه ... و می خوام از خودم این سوال رو بکنم ... چرا باید این بچه از تعقیب شدن بترسه؟ ... کار اشتباهی کرده؟ ... یا چیزی رو دیده که نباید می دیده؟ ... یا از چیزی خبر دار شده که نباید می شده؟ ... می دونی بین این سوال ها از همه بیشتر دوست دارم به کدوم جواب بدم؟ ... چند لحظه سکوت کردم ... با آشفتگی تمام به من خیره شده بود ... - قاتل کریس تادئو اینقدر آدم خطرناکیه که تا این حد ازش می ترسی؟ ... چشم هاش شروع به پریدن کرد ... درست زده بودم وسط خال ... تا قبل می ترسیدم اون شاهد قتل نباشه ولی حالا ... داشت با ناخن، ریشه ناخن هاش رو از جا در می آورد ... چنان روی اونها می کشید که با خودم می گفتم الان دست هاش خونی میشه ... - من می تونم ازت حمایت کنم ... مطمئن باش نمیزارم هیچ اتفاقی برات بیوفته و دست کسی بهت برسه ... نگاه طعنه آمیزی بهم کرد ... - لابد من رو میزاری تحت حفاظت پلیس ... به عنوان شاهد ... خیلی زیاد یه ماه بعد از محاکمه برم می گردونید توی خیابون ... تو نمی تونی ازم حمایت کنی ... نه تو ... نه هیچ کس دیگه ... همون لحظه ای که دهنم رو باز کنم مردم ... و کارم تمومه ... - خوب پس داستان رو برامون تعریف کن ... بدون اینکه اسم اون طرف رو ببری ... این کار رو که می تونی بکنی؟ ... اگه چیزی می دونی ... بگو چی شد؟ ... اون روز چه اتفاقی افتاد؟ ... •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
دوست شــ❤ـهـید من
⚘﷽⚘ 🌷هر شب به نیابت از یک شهید. 🌹#شهید_مدافع_حرم 🌹#محمودرضا_بیضائی 🌷 « از نیمه شعبان هر روزی از ا
⚘﷽⚘ 💌 هر جای این کره خاکی که هستید دعوتید به پویش: 🔸 🌷هر شب به نیابت از یک شهید. 🔸شب چهارم 🌹 🌹 📖 قرائت دعای الهی عظم البلاء •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⚘﷽⚘ 📖 تقویم شیعه ☀️ امروز: شمسی: یکشنبه - ۲۴ فروردین ۱۳۹۹ میلادی: Sunday - 12 April 2020 قمری: الأحد، 18 شعبان 1441 🌹 امروز متعلق است به: 🔸مولی الموحدین امیر المومنین حضرت علی بن ابیطالب علیهما السّلام 🔸(عصمة الله الكبري حضرت فاطمة زهرا سلام الله عليها) 💠 اذکار روز: - یا ذَالْجَلالِ وَالْاِكْرام (100 مرتبه) - ایاک نعبد و ایاک نستعین (1000 مرتبه) - یا فتاح (489 مرتبه) برای فتح و نصرت •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
⚘﷽⚘ ⚘الســـــــــــــلام علیکــــــــ یامـولانا یا صـاحب الزمـان (عج)⚘ سلام یوسف گم گشته بگذار به تو بگویم: راستش را بخواهی نیامدنت فراتر از حدِ انتظار ما رفته بیا بیا که جهانی درانتظارتوست ... یابن الحسن♡ چه غم بزرگی است كه ازميان کوچه‌های شهرمان گذر می‌كنيد، و ما شما را نمی‌شناسیم چقدر با شما بودن را كم داريم و چقدر حسرت ديدارتان را بر دل ... بيا و حق و باطلِ در هم آمیخته را به ما نشان بده، ديگر همه چيز برايمان گنگ است ... در افق آرزوهایم تنها «أللَّھُمَ ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج» را میبینم... ✋ •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
⚘﷽⚘ قرارمان همین بهـار زیر شکوفه هاے شعر آنجا که واژه ها برای تو گل میکنند آنجا که حرفهاے زمین افتاده ام ، دوباره سبز میشوند وَ دست هاے عاشقمان گره در کارِ سبزه ها مے اندازند ؛ قرارمان زیرِ چشم هاے تـو آنجا که شعر نـم نـم شروع میشود... هیچ چیزے در این دنیا اتفاقے نیست مهرِ هیچ کسے تصادفاً به قلب دیگرے راه نمےیابد رفیق شهیدم اینکہ تو اینگونه در دلها غوغا کرده اے اراده ے خـودِ خـداست اینکه همه جا حرفِ تـــو باشد حرف از اخلاص و نجابت و پاکے چشمانت و صحبت از دوست داشــتنت همه و همه را خدا رقم زده است خوش به حال تو . . . •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⚘ ﷽ ⚘ روز 🔹امام علی (ع) فرمود : تیزی زبانت را بکار نگیر با کسی که تو را سخن گفتن آموخته است همچنين بلاغت سخنت را بر ضد كسى كه فن سخنورى به تو آموخته صرف مكن! 🔹 امام علی عليه السلام : لاَ تَجْعَلَنَّ ذَرَبَ لِسَانِكَ عَلَى مَنْ أَنْطَقَكَ، وَبَلاَغَةَ قَوْلِكَ عَلَى مَنْ سَدَّدَكَ. 📕، حکمة: 411 •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دوست شــ❤ـهـید من
⚘﷽⚘ 🍃🌸تلــاوٺ قرآטּ روزانه🌸🍃 8 ڪلام حق امروز هدیہ به روح: #شهید_محمود_رضا_بیضائی •┈┈••✾•🌷🍃🌸
⚘﷽⚘ 🍃🌸تلــاوٺ قرآטּ روزانه🌸🍃 9 ڪلام حق امروز هدیہ به روح: •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
1_6983107.mp3
3.86M
سوره مبارکه •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⚘﷽⚘ گفتم کجا؟ گفتا به خون گفتم چرا؟ گفتا جنون گفتم که کی؟ گفتا کنون گفتم نرو خندید و رفت... 🏴 هدیه به روح پرعظمت شهید محمود رضا بیضائی صلوات •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
⚘﷽⚘ 💠اگر به محتوای ترانه های عاشقانه💕 نگاه کنین می بینین که معمولا یک رابطه ی عشقی رو تصور میکنن و سر چالش هاش‌ ناله میکنن ⭕️مثلا میگن: (تو به من بی وفایی کردی، من دارم می میرم...) یکی از چالش های‌ این روابط عاشقانه، هست میان عاشق و معشوق، فرق بسیار است چو یار ناز نماید، شما نیاز کنید 💠ان شاءالله روح ما درگیر این چالش های مربوط به رابطه های زمینی نشه. در روایت هست: کسیکه عاشق خدا و ذکر او نشود(رابطه ی عبد و مولا در او شکل نگیره) خدا او را مجازات می کند و‌ او را دچار عشق ‌زمینی می‌ کند. 📚امالی شیخ ‌‌صدوق، صفحه 668 •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
⚘﷽⚘ هرگاه که نمازت شد و نخواندی در این فکر نباش که وقت نماز خواندن نیافتی بلکه! فکر کن چه را مرتکب شدی که خداوند نخواست در مقابلش بایستی! •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
⚘﷽⚘ اخوی به گوشی📞 ما که اومدیم توی این ! 💥ولی به بچه‌های بگو حواسمون هست به هر که می‌نویسن✍...! بگو اینو یادشون باشه: ، شاهدن و ناظر به یاد شهید محمود رضا بیضائی🌷 •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
⚘﷽⚘ 🚨ولایت‌پذیری؛ بزرگترین امتحانِ امروز حاج حسین یکتا: امروز اگه به من بگید بزرگترین امتحانی که داریم میشیم چیه؟ من میگم بچه‌ها یه امتحان بیشتر نمیشیم! و اون یه امتحان چیه؟ از آقا. شهدا تمرین کردن ولایت پذیری امام مهدی(ع) رو در آقا روح‌الله(ره)، ما باید تمرین کنیم ولایت پذیری امام مهدی(ع) رو در حضرت آقا. این دفعه دیگه با چون و چرا سوراخ میشه! که چرا آقا نمیگه؟ چرا آقا یه کاری نمیکنه؟ اگه آقا یه کاری میکرد. از همینجا لایه‌ی اوزونِ ولایتیِ ما سوراخ میشه! از چراها سوراخ میشه •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚘﷽⚘ ● دیدار ماندگار حاج قاسم سلیمانی با آیت الله جوادی آملی ‏بعد از تو دنیا دیگه اون دنیای سابق نخواهد شد، انگار تعادلش به هم خورده... 🌷 •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚘﷽⚘ چطور امام رضا ع پدر رو شرمنده خانوادش نکرد... امام رضا جانم خیلی دلتنگتم اقا❤️ •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
⚘﷽⚘ هوالرحمن . 💢 ما رو ول نمی کنند...- . یکی از ریاضی نقل میکرد: . قرار بود جمع منتخبی از اساتید و ریاضی برای شرکت در بین المللی به یکی از کشور های غربی برن. . وقتی سوار هواپیما شدم دیدم یه تو هواپیماست. . به خودم گفتم بفرما؛ اینا سفر خارجی هم ما رو ول نمیکنن.😒 . رفتم پیشش نشستم بهش گفتم: حاج آقا اشتباه سوار شدید نمیره😝 گفت: میدانم🤗 گفتم: حاجی قراره ما بریم کنفرانس علمی؛ شما اشتباهی نیاین😏 گفت: میدانم دیدم کم نمیاره. . جدیدترین و پیچیده ترین مساله ریاضیمو که قرار بود تو کنفرانس مطرح کنم داخل برگه نوشتم دادم بهش، گفتم شما که داری میای کنفرانس بین المللی ریاضی اونم تو یه کشور خارجی حتما باید ریاضی بلد باشید. اگر ریاضی بلدید این سوال رو حل کنید ، برگه رو بهش دادم و خوابیدم. . از خواب که بیدار شدم دیدم داره یه چیزایی تو برگه مینویسه. . گفتم: عجله نکن اگه بعدا هم حلش کردی من دکتر فلانی هستم از دانشگاه تهران. جوابشو بیار اونجا بده.😂 . دوباره خوابیدم.😴 بیدار که شدم دیگه نمی نوشت، گفتم چی شد؟ . 📝برگه رو بهم داد و گفت: سوالت چهار راه حل داشت سه راه حل نوشتم و اون راهی هم که ننوشتم بلد بودی.😁 . شوکه شده بودم ادامه داد: این هم مساله منه اگر تونستی حلش کنی من هستم از قم......... . بعدها فهمیدم که به ایشون لقب را دادند و ایشان در تمامی علوم صاحب نظر بود. . تا جایی که دورانی که پا تو سن نذاشته بود در هفته روزی یکبار عده ای از های و سایر کشور های برای کسب علم و ریاضی و نجوم خدمت ایشان میرسیدند. . حالا نظر این عالم بزرگ درباره رهبر معظم ای مدظله العالی: . "گوش تان به دهان رهبر باشد. چون ایشان گوششان به دهان (عج) است." . این جملات وقتی بیش تر معنا پیدا می کند که بدانیم صاحب تفسیر المیزان، علامه عارف آیت ا... طباطبایی درباره شاگردش علامه حسن زاده فرموده اند: حسن زاده را کسی نشناخت جز زمان.🌹🌹🌹 •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
⚘﷽⚘ یه جوری خوب باش که وقتی دیدنت بگن: این زمینی نیست قطعا...♥️ ツ •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚘﷽⚘ تورو خدا اینو ببینید و با وجدان تون قضاوت کنید🌹 سخنرانی استاد علی اکبر رائفی پور 🌹 •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
25.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⚘﷽⚘ کلیپ بسیار زیبا از •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
17.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⚘﷽⚘ ⚠️ آثار مخرب بد پوششی بر مغز انسان🔻 🔸ترشح بیش از حد کورتون و پوکی استخوان تنها بخشی از رواج بد پوششی در جامعه است❗️ 💊متخصصین توضیح میدهند! _حجاب_فاطمے ❤️ پیشنهاد دانلود 🌹 •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
دوست شــ❤ـهـید من
⚘﷽⚘ 💌 هر جای این کره خاکی که هستید دعوتید به پویش: 🔸 #استغاثه_به_امام_زمان_ارواحنا_فداه 🌷هر شب به
⚘﷽⚘ 💌 هر جای این کره خاکی که هستید دعوتید به پویش: 🔸 🌷هر شب به نیابت از یک شهید. 🔸شب پنجم 🌹 🌹 📖 قرائت دعای الهی عظم البلاء •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
اگر کسی تمایل به خادمی شهدا داره به این آیدی پیام بده چون یک ادمین میخوام برای معرفی شهدا ویک ادمین هم برای تبادل. اجرتون با سیدالشهداء @gharibjamandeh