eitaa logo
دوست شــ❤ـهـید من
943 دنبال‌کننده
11.7هزار عکس
2.5هزار ویدیو
68 فایل
🌹🌿بسم الله الرحمن الرحیم🌿🌹 #شهید_محمود_رضا_بیضائی: «اذا کان المنادی زینب (س) فأهلا بالشهادة» " «اگر دعوت کننده زینب (س) باشد، سلام بر شهادت»! #خادم_کانال: @gharibjamandeh
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
جزء بیست و شش قرآن.mp3
3.99M
💿 ⇧⇧ ◀️ جزء بیست وششم قرآن کریم ✨التماس‌ دعا✨ •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
⚘﷽⚘ دعای روز بیست وششم ماه رمضان •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
دوست شــ❤ـهـید من
💠بسم الله الرحمن الرحیم 🌷…باید به خودمان بقبولانیم که در این زمان بدنیا آمده‌ایم و شیعه هم بدنیا آم
⚘﷽⚘ ....... 🌷جبهه جدیدی که از تفکر اسلام آمریکایی، صهیونیسم و ارهاب از کشورهای مختلف از جمله افغانستان، پاکستان، آمریکا، اروپا، یمن، ترکیه، عربستان، قطر، آذربایجان، امارات، کویت، لیبی، فلسطین، مصر، اردن و… به نام جهاد فی سبیل الله تشکیل شده است، هدف نهایی‌اش فقط و فقط جلوگیری از نهضت زمینه‌سازان ظهور و در نهایت مقابله با تحقق وعده الهی ظهور می‌باشد و هیچ ابایی هم از کشتن و مثله کردن و سر بریدن زنان و کودکان بی‌گناه شیعه ندارد، کما اینکه این اتفاق را الان به وفور می‌توان مشاهده کرد و من دیده‌ام. ........ ادامه دارد •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚘﷽⚘ خاطـره اے بسیار زیبا و شنیـده نشده از •••|شـهدا بودن که خدا خریدشون ما هم باید برا خاص باشیم که خدا بخردمون|••😔 •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
⚘﷽⚘ حاج اقا مجتبی تهرانی : هنگامی‌ که‌ خدا خیر کسی‌ را‌ نخواهد قلبش‌ را با هر آنچه‌ در آن‌ است‌ رها میکند! مواظب دلامون باشیم... •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
⚘﷽⚘ وَإِمَّا يَنْزَغَنَّکَ مِنَ الشَّيْطَانِ نَزْغٌ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ إِنَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ وقتی که اذیت شدی از وسوسه هایِ به خودم پناه ببر ؛ صدا کن ... + نمیخواهم اختیاری را که بخواهد مرا از تو جدا کند ! •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
⚘﷽⚘ احساس میکنم که گم شده ام... شهدا میشود مرا تفحصم کنید گم شده ام...درکجا نمیدانم... بیش از همه در خودم.. شما را به آن سربندهایتان تفحصم کنید... آخر که چه؟ مگر نه این است که از خاک آمدم و به خاک میروم؟ پس چه بهتر که خاکی بروم دیگر تحمل ندارم قلبم پر از حب دنیاست چشمانم که هنوز گریان است دستانم هنوز به سوی شماست پاهایم هنوز در راهتان است گوشهایم هنوز نوایتان را میشنود پس تا دیر نشده به داد این تن برسید شهدا تفحصم کنید شما را به سر بندهایتان قسم تفحصم کنید... •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚘﷽⚘ 🍃مرزماعشق است ، هرجااوست ، آنجا خاک ماست... ❤️ 😔💔 •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚘﷽⚘ 🎥 ڪلیپ ●صحبتهای دیده نشده حاج قاسم ●سردار شهید زنگی‌آبادی از زبان سردار شهید قاسم‌سلیمانی 🌷 •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
دوست شــ❤ـهـید من
⚘﷽⚘ #از_گناه_تا_توبه ۲۸ 💠من اینطور مواقع مثال شراب و شربت رو میزنم میگم ببین شراب یکسری ضررهایی دار
⚘﷽⚘ ۲۹ 💠ما چه داخل دین باشیم چه نباشیم وقتی با ساتور یا چاقوی گناه بزنیم انگشتمونو قطع کنیم این‌دیگه ربطی به دین و اعتقاد نداره بالاخره انگشت ما قطع میشه‌و درد می‌کشیم ✅ 💢این تصور اشتباهیه که فکر کنیم گناه به انتخاب ما درباره ی اعتقادات بستگی داره بخش قبلی هم گفتیم طرف کافرم باشه بازم گناه اثر مسمومش رو میذاره پس فرقی نمیکنه چه اعتقادی داریم گناه، گناهه ☺️ مسمومت میکنه🔥🔥 داغونت میکنه🔥🔥 💠پس اینکه بگیم اعتقادات هم یک امر سلیقه ای و روحیه که بعضیا اونو انتخاب کردن و اگر دین رو انتخاب نکرده بودن از شرّ مفهومی به نام گناه خلاص بودن اشتباه محضه ❌❌ •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⚘﷽⚘ 🌷 ✍معمولاوقتی می آمدماشین سپاه دستش بودزنجیری داشت که وقتی ترمزمی کردصدای زنجیرمی آمدپنجره هایمان شیشه نداشت وباپلاستیک آنهاراپوشانده بودیم تاصدای این زنجیررامی شنیدم سریع پشت پنجره می رفتم می فهمیدم آمده درمدتی که اوپیاده شودمن دوطبقه راباسرعت ازپله پایین می رفتم تاخودم دررابازکنم همسایه پایینی می گفت حاح خانم نمی خواهدشمابیایی من در رابازمی کنم می گفتم نه خودم می خواهم دررابازکنم یکبارمهدی آمدخانه ومن خیلی دلتنگ بودم وقتی آمدداخل دستم راگذاشتم روی صورتم که نبینمش چنددقیقه سربه سرم گذاشت امامن دستم رابرنداشتم قلب خودم به شدت می تپیدودوست نداشتم حتی یک لحظه دیدن اوراازدست دهم اماخب ناراحت بودم ومی خواستم اذیتش کنم می گفتم چرااومراتنهامی گذاردومی رودمتوجه شدم ساکت شدازلای انگشتم دیدم داردگریه می کند گفت خیلی بی انصافی اگرتونمی خواهی مراببینی من که می خواهم توراببینم تنهادلخوشی من دراین دنیاتوهستی من این همه مشکلات درجنگ دارم حالاکه تو هستی می خواهی اینجوری کنی؟ من دیگرطاقت نیاوردم وبغضم ترکید... ✍به روایت همسربزرگوارشهید •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
دوست شــ❤ـهـید من
⚘﷽⚘ قسمت صد و پانزده هر لحظه که می گذشت حالتش منقلب تر از قبل می شد ... آرام به چشم های سرخی که به ل
⚘﷽⚘ قسمت صد و شانزده برگشتم سمت مرتضی ... که حالا دقیق تر از همیشه داشت به حرف هام گوش می کرد ...  ـ دقیقا زمانی که داشتم فکر می کردم که آیا این مرد، آخرین امام هست یا نه؟ ... این سوال رو از من پرسید ... درست وسط بحث ... جایی که هنوز صحبت ما کامل به آخر نرسیده بود ... جز این بود که توی همون لحظه متوجه شده بود دارم به چی فکر می کنم؟ ...  دقیقا توی همون نقطه دوباره ازم سوال کرد چرا می خوای آخرین امام رو پیدا کنی؟ ... و این سوال رو با ضمیر غائب سوال کرد ... نگفت چرا دنبال من می گردی ... در حالی که اون من رو به خوبی می شناخت ... و می دونست محاله با چنین جمله ای فکرم نسبت به هویت احتمالی عوض بشه ...  می دونی چرا این سوال رو ازم پرسید؟ ... با همون اندوه و حسرت قبل، سرش رو در جواب نه، تکان داد ... ـ من برای پیدا کردن حقیقت دنبالش می گشتم ... و بهترین نحو، توسط خودش یا یکی از پیروان نزدیکش ... همه چیز برای من روشن شده بود ...  اگر اون جوان، حقیقتا خود امام بود ... اون سوال با اون شرایط، دو مفهوم دیگه هم به همراه داشت ...  اول اینکه به من گفت ... زمانی که انسان ها برای شکستن شرط های مغزی آماده بشن، ظهور اتفاق می افته ... و یعنی ... اگر چه این دیدار، اجازه اش برای تو داده شده ... اما تو هنوز برای اینکه با اسم خودم ... و نسب و جایگاهم نسبت به رسول خدا من رو بشناسی آماده نیستی ...  از دنیل قبلا شنیده بودم افرادی هستند که هدایت بی واسطه ایشون شامل حالشون شده ... اما زمانی که هویت رسما براشون آشکار میشه دیگه اذن دیدار بهشون داده نمیشه ...  پس هر سوالی می تونست نقطه صد در صد اتمام این ارتباط بشه ... چون من آماده نبودم ... و دومین مفهوم، که شاید از قبلی مهمتر بود این بود که ... من حقیقت رو پیدا کرده بودم ... به چیزی که لازمه حرکت من بود رسیده بودم ... و در اون لحظات می خواستم مطمئن بشم چهره مقابلم به آخرین امام تعلق داره یا نه ... و دقیقا اون سوال نقطه هشدار بود ... مطرح شدنش درست زمانی که داشتم به چهره اش فکرش می کردم ... یعنی چرا می خوای مطمئن بشی این چهره منه؟ ... یعنی این فهمیدن و اطمینان برای تو چه سودی داره توماس؟ ... این سوال نبود ... ایجاد نقطه فکری بود ...  شناختن چهره چه اهمیتی داره ... وقتی من هنوز اجازه این رو نداشته باشم که رسما با اسم امام، نسب امام و به عنوان پیرو امام باهاش صحبت کنم؟ ...  پس چیزی که اهمیت داره و من باید دنبالش باشم شناخت چهره امام نیست ... ماهیت وجودی امام هست ... چیزی که بهش اشاره کرده بود ... تبعیت ...  و این چیزی بود که تمام مسیر برگشت رو پیاده بهش فکر می کردم ... دقیقا علت اینکه بعد از هزار سال هنوز ظهور اتفاق نیوفتاده ...  انسان ها به صورت شرطی دنبال می گردن ... و این شرط فقط در چهره خلاصه شده ... کاری که شیطان داشت در اون لحظه با من هم می کرد ... ذهنم رو از ماهیت تبعیت و مسئولیت ... داشت به سمتی سوق می داد که اهمیت نداشت ... چهره اون جوان حاشیه وجود و حرکت ... و علت غیبت هزارساله اش بود ...  ظهور اون، ظهور چهره اش نیست ... ظهور ماهیت تفکرش در میان انسان هاست ... نه اینکه براساس یک میل باطنی که منشا نامشخصی داره ... به دنبالش باشن ...  یعنی این باور و فکر در من ایجاد بشه که بتونم به هر قیمتی اعتماد خدا رو به دست بیارم ... یعنی بدونم شیطان، هزار سال برای کشتن اون مرد برنامه ریخته تا روزی سربازانش این هدف رو عملی کنن ...  پس منم ایمان داشته باشم جان اون از جان من مهمتره ... خواست اون از خواست من مهمتره ... تا خدا به من اعتماد کنه و حفظ جان جانشینش رو در دستان من قرار بده ... آیا من این قدرت رو دارم که عامل بر خواست و امر خدای پسر پیامبر باشم؟ ...  اون سوال، سر منشا تمام این افکار بود ... و من، در اون لحظه هیچ جوابی نداشتم ...  سوالی که هر سه این مباحث رو در مقابل من قرار داد ... و غیر مستقیم به من گفت ... تا زمانی که این شایستگی در وجودم ایجاد نشه و از اینها عبور نکنم ... حق ندارم بیشتر از حیطه و اجازه ام وارد بشم ...  و من هنوز حتی قدرت پاسخ دادن بهش رو هم ندارم ...  چند قدم رفتم سمتش ... حالا دیگه فاصله ای بین ما نبود ...  ـ و مرتضی ... از اینجا به بعد، گوش من به تو تعلق داره ... شاید زمان چندانی از آشنایی ما نمی گذره اما شک ندارم انسان شایسته ای هستی ...  می خوام بهت اعتماد کنم ... و قلب و باورم رو برای پذیرش اسلام در اختیارت بذارم ...  •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
دوست شــ❤ـهـید من
⚘﷽⚘ قسمت صد و شانزده برگشتم سمت مرتضی ... که حالا دقیق تر از همیشه داشت به حرف هام گوش می کرد ... 
⚘﷽⚘ قسمت صد و هفده نفس عمیقی از میان سینه اش کنده شد ... برای لحظاتی نگاهش رو از من گرفت و دستی به محاسن نمناکش کشید ... و صورتش رو با دستمال خشک کرد ... ـ تو اولین کسی هستی که قبل از شناخت اسلام، ایمان آورده ... حداقل تا جایی که الان ذهن من یاری می کنه ... مخصوصا الان توی این شرایط ...  حرف ها و باوری رو که تو توی این چند ساعت با عقل و معرفت خودت بهش رسیدی ... خیلی ها بعد از سال ها بهش نمیرسن ...  من نه علم اون فرد رو دارم ... نه معرفت و شناختش رو ...  قد علم و معرفت کوچیک خودم، شاید بتونم چیزی بگم ... اونم تا اینکه چقدر درست بگم یا نه ...  مشخص بود داره خودش رو می سنجه و حالا که پای چنین شخصی وسط اومده، در قابلیت های خودش دچار تردید شده ... بهش حق می دادم ... اون انسان متکبر و خودبزرگ بینی نبود ... برای همین هم انتخابش کردم ... انسانی که بیش از حد به قدرت فکر و شناخت خودش اعتماد داشته باشه و خودش و فکرش رو معیار سنجش حقیقت قرار بده ... همون اعتماد سبب نابودیش میشه ...  اما جای این سنجش نبود  ... اگر اون جوان، واقعا آخرین امام بود ... سنجش صحیحی نبود ... و اگر نبود، من انتظار این رو نداشتم مرتضی در اون حد باشه ... همین که به صداقت و درستیش در این مدت اعتماد پیدا کرده بودم، برای من کفایت می کرد ...  نشستم کنارش ... قبل از اینکه دستم رو برای هدایت بگیره ... اول من باید بهش کمک می کردم ... ـ آقا مرتضی ... انسان ها براساس کدهای ذهنی خودشون از حقیقت برداشت و پردازش می کنن ...  نگران نباشید ... دیگه الان با اعتمادی که به پیامبر پیدا کردم ... می دونم اگه نقصی به چشم برسه ... اون نقص از اشتباه کدها و پردازش مغز و ذهن ماست ...  اگه چشمان ناقص من، نقصی رو ببینه ... یا در چیزی که می شنوم واقعا نقصی وجود داشته باشه ... اون رو دیگه به حساب اسلام نمی گذارم ... فقط بیشتر در موردش تحقیق می کنم تا به حقیقتش برسم ...  لبخند به اون چهره غم زده برگشت ... با اون چشم های سرخ، لبخندش حس عجیبی داشت ... بیش از اینکه برخواسته از رضایت و شادی باشه ... مملو و آکنده از درد بود ...  ـ شما تا حالا قرآن رو کامل خوندی؟ ... ـ نه ...  دستش رو گذاشت روی زانو و تکیه اش رو انداخت روش ... بلند شد و عباش رو روی شونه اش مرتب کرد ...  ـ به امید خدا ... تا صبحانه بخوری و استراحت کنی برگشتم ...  و رفت سمت در ...  مطمئن بودم خودش هنوز صبحانه نخورده ... اما با این حال و روز داره به خاطر من از اونجا میره ...  نمی دونستم درونش چه تلاطمی برپاست که چنین حال و روزی داره ... شاید برای درک این حالت باید مثل اون شیعه زاده می بودم ... کسی که از کودکی، با نام و محبت پیامبر و فرزندانش به دنیا اومده ...  اون که از در خارج شد، بدون اینکه از جام تکان بخورم، روی تخت دراز کشیدم ... شرم از حال و روز مرتضی، اشتها رو ازم گرفت ...  تسبیح رو از جیبم در آوردم ... دونه هاش بدون اینکه ذکر بگم بین انگشت هام بازی بازی می کرد ... می رفت و برگشت ... و بالا و پایین می شد ... کودکی شادی نداشتم اما می تونستم حس شادی کودکانه رو درونم حس کنم ...  تسبیح رو در مچم بستم و دست هام رو روی بالشت، زیر سرم حائل کردم ... کدهای اندیشه ... بعد سوم ... اسلام ... ایمان ... مسئولیت ... تبعیت ... مسیر ...  به حدی در میان افکارم غرق شده بودم که اصلا نفهمیدم ... کی خستگی روز و شب گذشته بر من غلبه کرد ... و کشتی افکارم در ساحل آرامش پهلو گرفت ...  تنها چیزی که تا آخرین لحظات در میان روحم جریان داشت ... یک حقیقت و خصلت ساده وجود من بود ... چیزی به اسم سخت برام معنا نداشت ... وقتی تصمیم من در جهت انجام چیزی قرار می گرفت ... هیچ وقت آدم ترسویی نبودم ...   •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
دوست شــ❤ـهـید من
⚘﷽⚘ 💌 هر جای این کره خاکی که هستید دعوتید به پویش: 🔸 #استغاثه_به_امام_زمان_ارواحنا_فداه 🌷هر شب به
⚘﷽⚘ 💌 هر جای این کره خاکی که هستید دعوتید به پویش: 🔸 🌷هر شب به نیابت از یک شهید. 🔸شب چهلم ودوم 🌹 🌹 📖 قرائت دعای الهی عظم البلاء •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⚘﷽⚘ 📖 تقویم شیعه ☀️ امروز: شمسی: پنجشنبه - ۰۱ خرداد ۱۳۹۹ میلادی: Thursday - 21 May 2020 قمری: الخميس، 27 رمضان 1441 🌹 امروز متعلق است به: 🔸حضرت حسن بن علي العسكري عليهما السّلام 💠 اذکار روز: - لا اِلهَ اِلّا اللهُ الْمَلِكُ الْحَقُّ الْمُبین (100 مرتبه) - یا غفور یا رحیم (1000 مرتبه) - یا رزاق (308 مرتبه) برای وسعت رزق ❇️ وقایع مهم شیعه: 🔹امروز مناسبتی نداریم 📆 روزشمار: ▪️3 روز تا عید سعید فطر ▪️9 روز تا سالروز تخریب قبور ائمه علیهم السلام در بقیع ▪️17 روز تا شهادت حضرت حمزه و وفات حضرت عبدالعظیم حسنی علیهما السلام ▪️27 روز تا شهادت امام صادق علیه السلام ▪️33 روز تا ولادت حضرت فاطمه معصومه س و آغاز دهه کرامت •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
⚘﷽⚘ 🌺صبح و باران و غزل در دست دوست صبح زیباے شقایــــق ها بخیــر خنده ے لبهاے تو یڪ جرعہ عشق اے گلم این صبح عاشق ها بخیر •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
⚘﷽⚘ 🌺 🌺 ادا در می آوریم دل❤ بی قرار نیست "ادا🍃 در می آوریم" چشم 😭انتظار نیست "ادا🍃 در می آوریم"   بر لب دعای ندبه...🤲🤲 و دل🖤 غرق شهوت است🌺 این انتظار نیست🙏 "ادا🍃 در می آوریم" آقا 🌸محب واقعی ات در میان ما یک ☘از هزار نیست🦋 "ادا🍃 در می آوریم •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
⚘﷽⚘ 🌟امام على عليه السلام ✨ما أكَلتَهُ راحَ، و ما أطعَمتَهُ فاحَ . 🔸آنچه بخورى ، برود و آنچه بخورانى فراوان و پر بركت شود . 📚(  غرر الحكم : ۹۶۳۴ ) •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_5825882902323266739.mp3
4.03M
💿 ⇧⇧ ◀️ جزء بیست وهفتم قرآن کریم ✨التماس‌ دعا✨ •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
⚘﷽⚘ دعای روز بیست وهفتم ماه رمضان •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚘﷽⚘ تقدیم به چادری ها❤️ •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•