⚘﷽⚘
📖 تقویم شیعه
☀️ امروز:
شمسی: شنبه - ۰۱ شهریور ۱۳۹۹
میلادی: Saturday - 22 August 2020
قمری: السبت،2 محرم 1442
🌹 امروز متعلق است به:
🔸پبامبر گرامی اسلام حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله وسلّم
💠 اذکار روز:
- یا رَبَّ الْعالَمین (100 مرتبه)
- یا حی یا قیوم (1000 مرتبه)
- يا غني (1060 مرتبه) برای غنی گردیدن
❇️ وقایع مهم شیعه:
🔹رسیدن عمر بن سعد لعنة الله علیه به کربلا، 61ه-ق
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
@dosteshahideman
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
⚘﷽⚘
سلام ما به محرم ...
به غصه و غم مهـ💔ـدی
به چشم کاسه خون و ...
به شال ماتم مهـ💔ـدی
سلام صاحبـ💔ـ عزا، آجرک الله مولا ....
#سلام
#امام_زمان
@mahdimontazeremast
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
@dosteshahideman
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
⚘﷽⚘
بيش از اين ،سوی نگاهت ،
نتوانم نگريست!!!
اهتزاز ابديت را ،
يارای تماشايم نيست...
#شهید_محمود_رضا_بیضایی
#صبحتون_شهدایی
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
@dosteshahideman
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
⚘﷽⚘
🔅 #هر_روز_با_قرآن
📖 صفحه 474
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
@dosteshahideman
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
⚘﷽⚘
⭕️ #حدیث_روز
🔸امام حسین(ع):
🔹پيامبر خدا فرمود: پروردگارم هفت چيز را به من سفارش كرد:
براى او در نهان و آشكار، اخلاص ورزم؛
از كسى كه به من ستم مى كند، بگذرم؛
به كسى كه مرا محروم مى دارد، عطا كنم؛
با كسى كه با من قطعِ رابطه مى كند، بپيوندم؛
سكوتم، فكر كردن باشد؛
و نگاهم عبرت آموزى باشد
(تحف العقول: ص ۳۶)
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
@dosteshahideman
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
#محرم 🏴
#ما_ملت_امام_حسینیم ✌️
#پروفایل_شهید_حجتالله_رحیمۍ ♥️
در بزم وصالش همه ڪس طالب دیدار..🥀
تا یار ڪه را خواهد و میلش به ڪهباشد..🥀
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
@dosteshahideman
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
#محرم 🏴
#ما_ملت_امام_حسینیم ✌️
#پروفایل_شهید_محمودرضا_بیضایۍ ♥️
قلبم گرفت در تن این شهر پر گناه..🥀
حال و هواۍ جمع شهیدانم آرزوست..🥀
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
@dosteshahideman
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
⚘﷽⚘
#درگوشے||~
رفیق مراقبِ چشمهایی
ڪہقراره↓
امشکل و شبای دیگه برای امامحسین♡
اشڪ بریزه باش..🖐🏻🌱
#السلامعلیڪیااباعبدلله
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
@dosteshahideman
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
1_439973074.mp3
2.96M
💠حاج محمود کریمی
تو میدونی من تنها با تو آرامشی دارم
میدونم خیلی آقایی ، من از تو خواهشی دارم
نگیری اسمتو از من ، حسین رمز اکسیرم
اگه یک روز اسمت رو نیارم زود میمیرم
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
@dosteshahideman
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
1_439907466.mp3
9.45M
🔳 #شور احساسی #محرم
🌴با اینکه نوکر نالایق توام
🌴هر لحظه بیشتر از قبل عاشق توام
🎤 #حسین_طاهری
👌فوق زیبا
🔴گلچین بهترین #مداحی های روز
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
@dosteshahideman
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
💌🕊💌🕊💌🕊
💌🕊💌🕊💌
💌🕊💌🕊
💌🕊💌
💌🕊
🕊
#قرار عاشـــ❤ـــقی
کانـــال#دوست شــ❤ـــهید من
معرفی#شهید_محرم_ترک
💌
💌🕊
💌🕊💌
💌🕊💌🕊
💌🕊💌🕊💌
💌🕊💌🕊💌🕊
⚘﷽⚘
اولین شهید مدافع حرم ...........
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
@dosteshahideman
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
دوست شــ❤ـهـید من
⚘﷽⚘ اولین شهید مدافع حرم ........... •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾•
⚘﷽⚘
نــام :محرم
نـام خـانوادگـی :ترک
نـام پـدر :حبیب اله
تـاریخ تـولـد :۱۳۵۷/۱۰/۱
مـحل تـولـد :تهران
سـن :۳۳ سـال
دیـن و مـذهب :اسلام شیعه
وضـعیت تاهل :متاهل
شـغل :پاسدار
مـلّیـت :ایرانی
جـزئیات شـهادت
تـاریخ شـهادت :۱۳۹۰/۱۰/۳۰
کـشور شـهادت :سوریه
مـحل شـهادت :دمشق
نـحوه شـهادت :توسط تروریست های تکفیری
اطـلاعات مـزار
مـحل مـزار :بهشت زهرا(س)
وضـعیت پـیکر :مـشـخـص
موقـعیت مـزار در گـلزار شـهدا
قـطعـه :۵۳
ردیـف :۸۷
شـماره :۳
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
@dosteshahideman
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
⚘﷽⚘
سال 90 همان زمان که مصطفی احمدیروشن را به شهادت رساندند به فاصله چند روز بعد محرم ترک در سوریه به شهادت رسید و در بهشت زهرا تهران قطعه 53 پیکر مطهرش به خاک سپرده شد.
در تهران اول دی سال ۵۷فرزندی از خانواده ترک به دنیا آمدکه سالها بعد به قول رهبر معظم انقلاب یکی از اولیای الهی شد. نامش را محرم گذاشتند. زیبا زیست و زیبا از این دنیا رفت. محرم از همان بچگیاش در بسیج محل فعالیت مستمری داشت و علاقه بسیاری برای رفتن به مناطق جنگی داشت. محرم بزرگترین آرزویش بود که رخت نظام بپوشد و یک پاسدار باشد. و به آرزویش هم رسید. در فتنه 88 نه به عنوان پاسدار بلکه یک بسیجی رو در روی فتنه گران با دوستانش ایستاده بودند. شب تا صبح منزل نبودند یا اینکه نیمههای شب تا صبح به بیرون از منزل می رفتند. محرم در یگان آموزش تخریب سپاه قدس مشغول به خدمت شد و در همین راه هم عاشقانه به هدف والایش رسید. محرم از فرماندهان توانمند بود که از اوایل جنگ سوریه مسئولیت آموزش رزمندگان مدافع سوری را بر عهده داشت. و در سازماندهی نیروهای مردمی برای انهدام نیروهای تکفیری داعشی نقش پر رنگی داشت و در سال 90 بر اثر انفجار به شهادت رسید. جزو اولین کسانی قرار می گیرد که برای دفاع از حرم بانوی کربلا جانفشانی کرد تا به خیل شهدای کربلا بپیوندد.
همسر شهید از او میگوید: خرداد سال 82 با محرم بر سر سفره عقد نشستیم و سال به پایان نرسیده بود در بهمن همان سال به زیر سقف مشترکمان رفتیم. خانواده ما و خانواده محرم هر دو در یک هیات می رفتیم و مادر محرم من را در هیات دید و پسندید. همیشه دوست داشتم همسر آینده ام با ایمان و صادق باشد. مسائل مالی و یا دیگر مسائل همیشه در حاشیه برای من بود. وقتی با محرم برای اولین مرتبه هم صحبت شدم از بسم الله که اول حرفهایش گفت تا آخر حرفهایش که تمام شد فهمیدم محرم همان کسی است که من در ذهنم دنبالش هستم. در بین صحبتهایمان اصلاً از مباحث مالی صحبت نکردیم. حجاب، ایمان و توکل به خدا و احترام به پدر و مادرشان در صدر صحبتهای محرم بود. محرم یک پاسدار و عاشق شغلش، آن شب هم از سیر تا پیاز سختی های شغلش را برایم گفت. یک نظامی که دوست داشتند همسر آیندهشان شرایط سخت شغلی اش را درک کند. شاید مجبور بود روزها و یا ماهها به دور از خانواده باشد و باید یک همسفری داشته باشد تا این شرایط و موقعیتها را درک کند.
محرم یک مربی تخریب همیشه گوش به فرمان فرمانده کل قوا بود، تا اگر حکم جهاد صادر شد سریع حضور یابد و دین خود را ادا کند. حتی آن شب خواستگاری گفت احتمال دارد در این راه و این شغل به شهادت برسم. انگار شب اول آشنایی حرف دلش را به من زد. صداقت گفتار، ایمان، سادگی محرم باعث شد که من جواب مثبت را به او بدهم. آرمانهای محرم در زندگی مشترک آرزوهای من بود و دوست داشتم چنینی کسی به عنوان همسر و بعد همرزم، همراه چنین کسی باشم. و بعدها که وارد زندگی شدیم همیشه می گفتند: «درست است که من به مأموریت میروم اما کار اصلی را تو انجام میدهی. تو با ماندن در خانه و مراقبت از بچه ها جهاد میکنی». محرم عاشق مجالس مذهبی بود. دهه اول محرم هر شب در هیئت بودند حتی یک هیئت به نام فاطمیون به نام خودش ثبت کرده بود. و پنجشنبه ها هر هفته در هیئت خودشان مراسم داشتند. سالی چند بار مشهد را حتماً می رفتیم. از وقتی که وارد مشهدالرضا میشدیم تا برگردیم گریه می کردند و سلام با آقا می دادند. در محرم عشق و علاقه به رهبری موج میزد و پیرو رهبری بود. همه صحبتهای ایشان را دنبال میکردند. حتی یکی از اهدافش برای دفاع از حرمین صحبتهای حضرت آقا بود. به نظر من که این عشق و علاقه دو طرفه بوده و این برداشت را از این جمله رهبر معظم انقلاب دارم، که فرمودند شهدای مدافع حرم هم مجاهد هستند و هم مهاجر و این ارجحیت را به شهدای حرمین دادند که نشان از عشق دو طرفه رهبر انقلاب به شهدا و شهدا به رهبر معظم انقلاب است. وقتی حضرت آقا جملهای میگفتند برای محرم هدف بود و حجت را تمام میکرد. چه در عرصه داخلی و چه در عرصههای خارجی. یکی از بهترین و شیرینترین لحظات طول عمر محرم این لحظاتی بود که می گفت: در یکی از ملاقاتهایی که با حضرت آقا داشتم و در صفهای جلو بودم من به ایشان احترام گذاشتم و ایشان برای من دست تکان دادند. همیشه این لحظات تا آخرین روزهای زندگی جلوی چشمشان بود. عاشق قرآن خواندن بود همه کارهایش را با قرآن خواندن شروع میکرد. فاطمه که به دنیا آمد نوار قران را بلای سرش روشن میکرد و میگفت: دوست دارم دخترم وقتی بزرگ شد قرآن را هم خوب بخواند و هم خوب یاد بگیرد و به خوبی هم در زندگی اش به کار ببندد.
سال 84 شب شهادت حضرت زهرا (سلام الله علیها) خداوند فاطمه را به ما عنایت کرد.
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
@dosteshahideman
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
⚘﷽⚘
انگار که حس پدرانه با گوشت و پوستش عجین شده باشد یک انسان دیگری شد. و عشق و علاقه فاطمه به پدرش و بالعکس زبانزد دوست و آشنا شده بود. وقتی محرم به یک مأموریت میرفت، فاطمه مریض و حتی بستری در بیمارستان میشد، اما با همه عشقی که به فاطمه داشت دست از کارش نمی کشید و مأموریتش را به خوبی به پایان می رساند. روزهایی که مأموریت نبود و سرکارش بود روزی چندین مرتبه زنگ می زد و حال فاطمه را میپرسید و همیشه به من میگفت من عاشق فاطمه هستم و گاهی حتی گریه هم می کرد و میگفت پدر به دخترش خیلی وابسته است، اما هیچ کدام از این وابستگیها و عشقهای دنیایی مانع اهداف محرم نشد. و سال 89 خداوند محمدحسین را به ما هدیه داد. بااینکه محرم یک سال بیشتر در کنار محمد حسین نبود، اما همین یک سال هم بیشترین مراقبت و نگهداری را از پسرمان داشت.
سال 90 بود که آرامش در سوریه به هم ریخت و کشور ایران هم تعدادی از مستشاران نظامی خود را فرستاد و محرم هم یکی از مربیان تخریب بود که به سوریه رفت.
موقع اعزام چیزی گفتند که در ذهنم برای همیشه حک شد و همیشه در خاطرم می ماند. گفت: «هرکجا ظلمی باشد وظیفه ماست که حضور داشته باشیم». او بحث دفاع از حرم عقیله بنی هاشم (علیها السلام) را مطرح کرد. برای فاطمه از حضرت رقیه و حضرت زینب و واقعه کربلا میگفتند تا فاطمه بداند که اگر اتفاقی افتاد برای چه پدرش رفته است؟ کجا رفته و چرا رفته است؟ و آرمان اصلی پدرش در زندگی چه بوده؟ 14 دی ماه سال 90 راهی سوریه شدند و دو هفته بعد هم به آرزوی دیرینه اش رسید. به خاطر شغلش همیشه نگرانی از دست دادنش، نبودنش و ندیدنش را داشتم ، هر بار که به مأموریت می رفت برایش دعا می کردم تا برمیگشت. مأموریت آخرش حتی به فکرم هم نمی رسید که با دو هفته مأموریت، محرم را برای همیشه از دست می دهم. هر بار که به ماموریت میرفت به هر نحوی می شد من را راضی می کرد و راهی میشد. و ماموریت آخرش با صحبت هایی که کردندمن راضی از رفتنش بودم چون خود را مدافع حریم اهل البیت (علیه السلام) می دانست. طی دوهفتهای که سوریه بود هر روز با هم تلفنی صحبت می کردیم. یک روز قبل از شهادتش با هم صحبت نکردیم و وقتی به شهادت رسید دو روزی می شد که هیچ خبری از او نداشتم.
آن چیزی که این روزها من را راضی می کند و خشنود و آرام از اینکه درد دوری و دلتنگی از همسفرم را تحمل کنم این است که آرزوی خیلی از ما شیعیان بوده تا در رکاب اباعبدالله و در روز عاشورا حضور داشتیم و از اهل بیت پیامبر دفاع میکردیم. حالا این شرایط برای محرم فراهم شده بود و او هم از مدتها قبل خودش را برای این هدف آماده کرده بود.
روزها و ماههای اول بعد از بودن محرم خیلی سخت گذشت. اما با گذر زمان و عنایت شهید هم خودم و هم فاطمه کمی آرام تر شده ایم. همان شب که محرم به شهادت رسید خودش به خواب فاطمه آمده بود و با فاطمه خداحافظی کرده بود و گفته بود من به شهادت رسیده ام. محمدحسینم کمتر پدر را دیده است، اما این روزها وقتی پدر همکلاسیهایش را میبیند خیلی بیتابی می کند و دوست دارد همانند دوستانش پدرش به دنبالش برود و او را دم درمدرسه به بغل بگیرد. محرم برای من نرفته است، همیشه هست و من بودنش را به خوبی حس میکنم. شاید حضور فیزیکی نداشته باشد، اما حضور معنویاش را درک میکنم. فاطمه به گفته خودش هر روز دعا میکند که خدایا مراقبم باش که همیشه به یاد پدرم باشم و همیشه هم به یاد پدرش است. با وجود وابستگیهای خیلی شدیدی که قبل از شهادت محرم به او داشت خیلی فاطمه آرامتر شده و با این قضیه کنار آمده است. و چیزی که در این قضیه تأثیر زیادی داشته، خوابی بود که فاطمه شب قبل از شهادت محرم دیده بود. شب شهادت محرم و قبل از اینکه به ما خبر شهادتش را بدهند فاطمه پدرش را در خواب می بیند که به او می گوید: من شهید شدهام و دیگر برنمیگردم و از این به بعد تو مراقب خودت، مادر و برادرت باش. وقتی خبر شهادت پدرش را شنید گفت من میدانستم خود بابا به من گفته بود و همین حرف های محرم به فاطمه آرامش داده است.
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
@dosteshahideman
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
دوست شــ❤ـهـید من
⚘﷽⚘ 🔴آموزش روش تخصصی ترک گناه🔴 #از_گناه_تا_توبه ۶۳ 💠وقتی بنده ای دچار خطا میشه یا در عبادتش کم می
⚘﷽⚘
🔴آموزش روش تخصصی ترک گناه🔴
#از_گناه_تا_توبه ۶۴
آیا رابطه عاشقانه خدا و بنده
یک رابطه عاشقانه صرفا سطحی هست یا عمیق؟
💠خدا در قرآن صادقانه می فرماید:
إِنَّ اللَّه َيُحِبُ التَّوَّابِينَ
#بدرستیکه خداوند توبه کنندگان را دوست دارد.
آیه۲۲۲ سوره بقره
💠یکمی در مورد این بخش آیه توضیح بدم
اِنَّ در عرب برای تاکید به کار برده میشه
مثلا شما در فارسی میگی
من #حتما این کارو انجام میدم
عرب برای تاکید از اِنَّ استفاده میکنه
تَوّابین چه کسانی هستن که خدا می فرماید من دوستشون دارم
👈تَوّابین یعنی کسانیکه بارها توبه کردن ولی باز توبه شون رو شکستن
💠منظور مسخره کردن توبه نیست ها
که از عمد گناه کنم که بعد توبهکنم
منظور اینه که حالا هوای نفس و شیطون گولت زد
خطایی ازت سر زد و سریع توبه میکنی
✅اگر حتی هزار بارهم توبه کنی
بازم خدا بعد هر توبه واقعیت می فرماید
✨من دوست دارم✨
💠حالا میشه ناامید شد؟
فکر کردی به کسی یکبار توبه کنه میگن توّاب؟
نخیر توّاب یعنی کسیکه بارها معصیت کرده و توبه کرده☺️✅
کدوم رابطه عاشقانه روپیدا میکنی
که بعد حتی هزاربار خطا
بری پیش معشوقت بگی ببخشین من
اشتباه کردم
و معشوقت بگه باشه نه تنها می بخشمت
بلکه دوستتم دارم☺️😍
💠عاشقانه ترین رابطه
بین
❤️مولای مهربان و بنده هست❤️
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
@dosteshahideman
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
دوست شــ❤ـهـید من
⚘﷽⚘ #بسم_رب_شهدا_و_الصدیقین #رمان_خانم_خبرنگار_و_اقای_طلبه #نویسنده_فائزه_وحی #قسمت_پنجاه_و_هفتم
⚘﷽⚘
#بسم_رب_شهدا_و_الصدیقین
#رمان_خانم_خبرنگار_و_اقای_طلبه
#نویسنده_فائزه_وحی
#قسمت_پنجاه_و_هشتم8⃣5⃣
از تماسم با علی چهار ساعت میگذشت و همش منتظر یه اتفاق بودم.
دل تو دلم نبود... دلشوره داشتم... مطمئن بودم واکنش خانوادم راحت با این اتفاق کنار نمیان...
در اتاقم با ضرب باز شد و بابا و پشت سرش مامان اومدن توی اتاق بابا با حالت برزخی شروع کرد به فریاد زدن😰
بابا: دختره ی احمق تو مگه نگفتی میخوامش؟ مگه بعد اون سفر کوفتی همش غش و ضعف نمیکردی براش؟ مگه تو نبودی به داداشت گفتی دوسش داری؟ این حرفا چیه الان به علی زدی؟ هان؟
تمام بدنم میلرزید... حس ترس داشت نابودم میکرد...
_بابا من...
بابا پرید وسط حرفم: بابا چی؟؟؟؟ هان؟؟؟؟؟ آبرومو بردی دختر میفهمی؟؟؟ من به اعتبار حرف تو گذاشتم شب خواستگاری بینتون صیغه محرمیت بخونن بعد تو حالا میگی نمیخوای؟؟؟ مگه دست خودته؟؟؟ _بابا من اشتباه کردم... یه طرف صورتم سوخت😣
دستمو گذاشتم روی صورتم... اره بابام بهم سیلی زده بود... این اولین باری بود که بابام روم دست بلند کرد...
روی زمین نشستم و با دستام صورتمو پوشوندم و اجازه دادم بغضم بشکنه...
اشکام صورتمو خیس کرده بود و بابا فریاد میکشید... و میگفت با این کارم آبروشو بردم...
_باباااااا😫 تمومش کنید😖 من اونو نمیخواممم. 😔 اگه قرار باشه با اون ازدواج کنم خودمو میکشممممم😭 من ازش بدم میاد😭 آره من یه آدم پستم که جوون مردمو بازی دادم 😭تورو خدا خودتون به خانوادش بگید😭
مامان با چشمای گریون کنارم نشست و سرمو توی بغلش گرفت...😭 _مامان😭
مامان: جان مامان😭
_تورو خدا نزارید منو ببینه... تورو خدا تمومش کنید😭
مامان سرمو بوسید و گفت : فقط خدا کنه پشیمون نشی...
خدایا من بخاطر خوشبختی محمدم پا رو دلم گذاشتم کمکم کن توی این راه سخت... کمکم کن...
#خدا_ایستاده_ها_رو_به_پا_هم_نوشته
#ادامه_دارد...
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
@dosteshahideman
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
دوست شــ❤ـهـید من
⚘﷽⚘ #بسم_رب_شهدا_و_الصدیقین #رمان_خانم_خبرنگار_و_اقای_طلبه #نویسنده_فائزه_وحی #قسمت_پنجاه_و_هشتم
⚘﷽⚘
#بسم_رب_شهدا_و_الصدیقین
#رمان_خانم_خبرنگار_و_اقای_طلبه
#نویسنده_فائزه_وحی
#قسمت_پنجاه_و_نه9⃣5⃣
فردای اون شب علی به محمد خبر داد که تصمیم من عوض شده و مامان و بابام با خانوادش تماس گرفتن و عذرخواهی کردن بابت این اتفاق... اون روز حاج آقا چند دفه به مامان اینا گفت میخواد باهام حرف بزنه ولی من خودمو توی اتاق حبس کردم و گفتم نمیتونم باهاشون حرف بزنم.
محمد حالش داغون بود به گفته علی... ولی من که میدونستم اینا همه فیلمه...
الان دو هفته از اون روز داره میگذره و محمد هر روزی زنگ میزنه و التماس میکنه که من باهاش حرف بزنم... الان دو هفته اس حتی غذای درستی هم نمیخورم...
الان دو هفته اس هرکس منو میبینه میگه چرا یهویی سوختی... چقدر لاغر شدی...
الان دو هفته اس صبح میرم دانشگاه تا عصر بعدم گلزارشهدا تا شب فقط برا خواب برمیگردم خونه...
گوشه گیر و منزوی شدم... صورتم بی روح شده... غیر سلام و احوال پرسی باکسی حرف دیگه نمیزنم...
برای وصف حال اون روزا فقط میشه گفت که داغون بودم...😔
بعد مدت ها سیستم رو روشن کردم و رفتم توی ایمیلم💻
از آیدی محمد جواد کلی پیام داشتم... خواستم صفحه مرورگرو ببندم ولی نتونستم و وارد پیام هاش شدم...
*سلام فائزم... حالم خیلی بده... رفتی بدون اینکه بزاری برای آخرین بار ببینمت یا صداتو بشنوم... برام عجیبه با اون همه عشق چجوری تونستی تنهام بزاری... فائزه... من تورو با منطق و احساسم باهم انتخاب کردم... از انتخاب پشیمون نیستم... هیچ وقتم پشیمون نمیشم... تو ایده آل من بودی و هستی... تو اولین و آخرین نفری هستی که پا تو قلبم گذاشتی و تا ابد می مونی... فائزه... آخه چرا... چرا یهو همه چیزو خراب کردی... چرا یهویی رفتی... چرا منو از وجودت محروم کردی... فائزه ای کاش حداقل باهام حرف میزدی... فقط یه بارم که شده... کاش قانعم میکردی عشقت واحی بوده... کاشکی... کاشکی... فائزم... من تا آخر دنیا منتظرت می مونم... هروقت احساس کردی دوسم داری برگرد... من منتظرتم... *
اشکام بی مهابا میریخت و دیگه نمیتونستم چیزی ببینم... مانیتور رو به طرف خودم کشیدم جوری که سیم هاش قطع شد گوشیمو پرت کردم توی دیوار رو به روم و از ته گلوم فریاد کشیدم: لعنتییییی دوست دارممممم. عوضییییی دوست داررررررم. من دوووووست دااااارم. چرا هنوزم سعی داری گولم بزنییییی. چرا این قدر نامردددددی. چرااااااا😭
فریاد میزدم و اشک میریختم.
پاهام دیگه تحمل وزنمو نداشت... روی زمین نشستم و از ته دلم زار زدم.
#خدا_ایستاده_ها_رو_به_پا_هم_نوشته
#ادامه_دارد...
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
@dosteshahideman
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
⚘﷽⚘
📖 تقویم شیعه
☀️ امروز:
شمسی: یکشنبه - ۰۲ شهریور ۱۳۹۹
میلادی: Sunday - 23 August 2020
قمری: الأحد، 3 محرم 1442
🌹 امروز متعلق است به:
🔸مولی الموحدین امیر المومنین حضرت علی بن ابیطالب علیهما السّلام
🔸(عصمة الله الكبري حضرت فاطمة زهرا سلام الله عليها)
💠 اذکار روز:
- یا ذَالْجَلالِ وَالْاِكْرام (100 مرتبه)
- ایاک نعبد و ایاک نستعین (1000 مرتبه)
- یا فتاح (489 مرتبه) برای فتح و نصرت
❇️ وقایع مهم شیعه:
🔹رسیدن عمر بن سعد لعنة الله علیه به کربلا، 61ه-ق
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
@dosteshahideman
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
⚘﷽⚘
آمد محرم و
غم عظمای کربلا
خون می تراود
از دل صحرای کربلا
چشمان تـ💔ـوست
مصحف غم های کربلا
داری به دوش
پرچم آقـ💔ـای کربلا
هر صبح و شام
غرق عزا گریه میکنی
با روضه های
کربُبلا گریه میکنی
سلام صاحبـ💔ـ عزا ...
#سلام
#شعر_مهدوی
#امام_زمان
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
@dosteshahideman
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
⚘﷽⚘
هر روز
اِنگار
کنارت
عشق تلاوت می شود
و روزگار
زندگی را
با لبخند
به نگاهم می چسباند
#شهید_محمود_رضا_بیضایی
#سلام_صبحت_بخیر_علمدار
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
@dosteshahideman
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
⚘﷽⚘
🔅 #هر_روز_با_قرآن
📖 صفحه 475
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
@dosteshahideman
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
⚘﷽⚘
⭕️ #حدیث_روز
🔸امام حسین (ع):
🔹به راستى كه من مرگ را جز خوش بختى نمى دانم ، و زندگى با ستمكاران را جز ملال . (تحف العقول، ص ۲۷۶)
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
@dosteshahideman
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•