دوست شــ❤ـهـید من
⚘﷽⚘ 🍃🌸دعای روز نوزدهم ماه مبارک رمضان •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾
⚘﷽⚘
🍃🌸دعای روز بیستم ماه مبارک رمضان
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
@dosteshahideman
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
1_993572270.m4a
8.74M
🌺🌼💐🍀💐🌺🌼
تفسیر دعای روز ببستم
#ماه_مبارک_رمضان
#حجت_السلام_والمسلمین_عنایت_نژاد
#التماس_دعای_فرج
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
@dosteshahideman
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
#تلنگرانھ🥀
آیتاللہبهجت
هردخترشیعھ
بابےحجابےخودشیہسیلے
بہصورتحضرتزهرا(س)میزنھ💔
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
@dosteshahideman
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
⚘﷽⚘
چند روز قبل شهادت بود کہ
همسرم {ام جعفر} آب میریخت و
من دست هایم را میشستم..
دست بہ محاسنم بردم و آنها را بالا
آوردم و گفتم:
چقدر زیبا میشوۍ هنگامے کہ روز
جمعہ با خون رنگین شوۍ..
🖤 #امام_علے (ع)
📖 #علے_از_زبان_علے
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
@dosteshahideman
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
دوست شــ❤ـهـید من
⚘﷽⚘ چند روز قبل شهادت بود کہ همسرم {ام جعفر} آب میریخت و من دست هایم را میشستم.. دست بہ محاسنم برد
سرششکستهولےعاشقانهمےخندد
نماندهفاصلهاۍتاوصال #زهرایش..💔
⚘﷽⚘
امر به معروف ونهی از منکر به سبک شهیدهمت
#شهید_ابراهیم_همّت همیشه طوری به نیروها تذکر می داد که کسی ناراحت نشود.☺️
سعی می کرد با شوخی و لبخند مطلب را به طرف بفهماند.
یک بار، تدارکات لشکر مقدار زیادی کمپوت گیلاس به خط آورد و پشت خاکریز ریخت.🍒🍒
ما هم که تا به حال این همه کمپوت را یکجا ندیده بودیم، یکی یکی آنها را سوراخ می کردیم، آبش را می خوردیم و بقیه اش را دور می ریختیم.🤦♂️
در همین حین، حاج همت با رضا چراغی داشتند عبور می کردند، پیراهن پلنگی به تن داشت و دوربینی هم به گردنش انداخته بود.
وقتی به ما رسید و چشمش به کمپوتها افتاد، جلو آمد و گفت: برادر، می شود یک عکس با هم بیندازیم!😊
گفتم: اختیار دارید حاج آقا، ما افتخار می کنیم.
کنار هم نشستیم و با هم عکس گرفتیم، بعد بلند شد، تشکر کرد و گفت: خسته نباشید، فقط یک سوال داشتم؟!
گفتم: بفرمایید حاج آقا.
گفت: چرا کمپوتها را اینطور باز می کنید؟؟
گفتم: آخر حاج آقا، نمی شود که همه اش را بخوریم!
در حالی که راه افتاد برود، خنده ای کرد و با دست به شانه ام زد و گفت: برادر من، مجبور نیستی که همه اش را بخوری!!
بدون اینکه صبر کند، راه افتاد و رفت تا مبادا در مقابل او دچار شرمندگی شوم...
بعد از رفتن او، فهمیدم که او از اول می خواست این نکته را به من گوشزد کند ولی برای اینکه ناراحت نشوم، موضوع عکس گرفتن را پیش کشیده بود...🌹
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
@dosteshahideman
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
⚘﷽⚘
یکی ازکسایی که تقدیرش ،شب قدر
شهادت خورد
شهید قربانخانی بود
#یادش_با_صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_وعجل_الفرجهم
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
@dosteshahideman
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
1_990345627.mp3
3.62M
#بشنوید زمینه سوزناک
ویژه مداحی های امیر المومنین (ع) ؛
#شهادت_امیرالمومنین_علی
با نوای:
#حاج_امیر_کرمانشاهی
( الله اکبر دم سحر وقت اذون )
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
@dosteshahideman
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
⚘﷽⚘
#تلنگرانه
#حاج_حسین_یکتا :
#شب_قدر، شب قیمتے شدنه!
قدرِخودتو بدون، تا قیمتے شے!
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
@dosteshahideman
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
دوست شــ❤ـهـید من
⚘﷽⚘ #قسمت دهم #نمنمعشق یاسر سرموروی فرمون گذاشتم تاازالتهابم که ناشی از هیجان بود کم بشه.برای ی
#قسمت یازدهم
#نمنمعشق
یاسر
به سمت خونه به راه افتادم،رسیدیم به قسمت سخت ماجرا،آموزش احکام اولیه ی اسلام😁
حالا اگه طرف پسربود یه چیزی،دخخخختره...یاسرفاتحه ات خونده است.مجبورم از مامان و یاسمن بخوام انجامش بدن،مسلمااونابهتربلدن...
_خب،مهسوخانم جواب آزمایشمون خوب بوده الان میریم پیش مادرم و یاسمن یه سری چیزها رو براتون توضیح میدن که لازمه برای مسلمون شدن رعایتشون کنین.ممنون میشم اگر دقت کنید به حرفاشون که سریعتر بریم پیش یه بنده ی خدایی برای اسلام آوردن...
+بله،ممنون،چشم.
به در خونمون رسیدم ریموت روزدم تا دربازبشه، به سمت پارکینگ روندم..
بعداز پارک کردن ماشین پیاده شدم و..
_اینم از کلبه ی درویشیه ما،بفرمایید.خوش آمدید
ولبخندی هم چاشنیش کردم..
«اولین ضربه،اسلام دین مهربانیه»
آروم پیاده شد و پشت سرم اومد
مامان اینارو میدیدم که از در سالن خارج شدن و بالای پله ها منتظرمونده بودن..
مادرمو توی بغل گرفتم و دستشو بوسیدم...
عادت هرروزه ام بود...
«دومین ضربه،وبِالوالِدَینِ اِحسٰاناً»
_الهی قربون قدوبالات برم الهااام جونم.بترکه چشم حسودت.بگوایشالا
«سومین ضربه،مامذهبیاافسرده نیستیم»
بادست ب عقب هلم داد و گفت:بروعقب ببینم هرکول،لهم کردی...مردگنده فک کرده هنوزم دوسالشه ...بارآخرتم هست به من میگی الهام جون.
_یوهاهاها.حرص نخور قندعسلم😋😍
_بح سلام یاسمن خانم گل گلاب.میگم بوی ترشی فضاروبرداشته بودا...نگو ...
باضربه ای که توی بازوم زد آخم رفت هوا...
_چه ضرب دستی داری تو ...اه اه
مهسو
داشتم به صمیمیت و شوخیای یاسرو خانوادش نگاه میکردم که با شنیدن اسمم اززبون یاسمن به خودم اومدم.
+بحححح عروس بعدازاین...خوش اومدی گل من...ببخشید بس که این بشرحرف زدنذاشت اصل کاری روتحویل بگیریم..
بعد هم با خنده بغلم کرد و گونه ام رو بوسید.
لبخندی زدم و سلام دادم
به سمت مادرش رفتم وبغلش کردم و اونم بهم خوش آمد گفت.
دوس داشتنی بنظرمیرسیدن.و برخلاف تصوراتم شوخ و شنگ و سرزنده بودن...پس چراتوی خونه ی ما ازین خبرانبود😞
بعداز تعارفات معمول واردخونه شدیم و روی مبل ها یه گوشه نشستم.
یاسر گفت:ببخشید،میرسم خدمتتون..
و ازپله ها بالارفت...
#غروریداریازجنسسیاسیونآمریکا
#ولیمناهلایرانممقاومسختوپابرجا😌
#محیاموسوی
ادامه دارد...